اغلب افراد هنگامی که در زندگی با موقعیتی جدید روبهرو میشوند کمی میترسند و نگران میشوند. منتها گاهی این ترس چنان شدید میشود که فرد را در پذیرش و همراهی با تغییرات ناتوان میکند! این نوع ترس از تغییر، که منشأ روانشناختی دارد، ممکن است فرد را زمینگیر کند و مانع رشدش در زندگی شود. در این مقاله، این نوع از ترس را بررسی میکنیم. همراه ما باشید تا ببینیند علت ترس از تغییر چیست.
به اضطراب غیرواقعی و بیاساس، هنگامی که فردی با موقعیت یا تجربیات جدید روبهرو میشود، ترس از تغییر (Metathesiophobia) میگویند. این نوع اضطراب با استرس طبیعی که همه افراد هنگام انجام کار یا تجربهای نو تجربه میکنند متفاوت است. در این نوع از اضطراب، فرد توانایی خود برای رویارویی با موقعیت جدید را از دست میدهد.
این مسئله ممکن است بسته به موقعیت، آسیبهای روحی، فیزیکی، مالی و… به فرد وارد کند و روی کیفیت زندگی و روابط او تأثیر منفی بگذارد.
برای درک بهتر این نوع ترس، به مثالهای زیر توجه کنید:
کسی که دچار ترس از تغییر میشود این نشانهها را ممکن است تجربه کند:
برای بررسی ریشههای این ترس، باید به دوران کودکی نگاهی بیندازیم. کودکی که والدینی بدبین دارد به احتمال بیشتری دچار چنین ترسی خواهد شد. بدبینی والدین و نگرش منفی آنها به زندگی (که خود تحتتأثیر عوامل محیطی مانند فقر و عوامل درونی مانند آسیبهای روانی تشدید میشود) آنها را وامیدارد از تغییر وحشت داشته باشند. بهتدریج کودک نیز با دریافت این حس از والدین، ترسو بارمیآید. چنین فردی در بزرگسالی حاضر نیست برای بهبود زندگیاش ریسک کند.
علت ترس از تغییر در فرایند تکاملی بشر ریشه دارد.
مهمترین دلایل ترس از تغییر عبارتاند از:
ترس از شکست شایعترین عاملی است که باعث میشود تغییر نکنیم. شکستخوردن بهمعنای ازدستدادن بخشی از منابع مادی و غیرمادی است. شاید خیلی از افراد جسارت کافی برای تغییر را نداشته باشند.
هیچکس از رفاه و آسایش فراری نیست. طبیعی است که خیلیها ترجیح بدهند بهخاطر ترس از افتادن در سختی، از تلاشکردن برای تغییردادن شرایط خود بپرهیزند.
شاید متناقض به نظر برسد، اما خیلی از افراد از موفقیت میترسند. وقتی شما موفق میشوید، طبعا توجهات بیشتری هم به خود جلب میکنید. این توجهات ممکن است فشار روحی و روانی را وارد زندگی شما کند.
این ترس معمولا بهخاطر اعتباری که ما به گفته دیگران میدهیم ما را از انجام کاری جدید بازمیدارد. فردی که قصد دارد کاری جدید را شروع کند یا حتی قدم اول را بردارد، چون ممکن است از سوی دیگران نقد یا سرزنش میشود، عطای تغییر را به لقایش میبخشد.
نقلقولی معروف در این زمینه وجود دارد که شاید در داستانها خوانده یا شنیده باشید: «مردم از چیزی که نمیشناسند میترسند.» این جمله بخشی از ذهنیت افرادی است که از چیزهای جدید میترسند. این ذهنیت ریشهای تکاملی دارد؛ چراکه اجداد اولیه ما بهواسطه ترس از ناشناختهها جان خود و نزدیکانشان را از خطرات احتمالی حفظ میکردند.
با وجود همه عوامل و ریشههایی که این ترس را در ما القا میکنند، میتوان بر آن غلبه کرد. اولین قدم برای رهایی از بند ترس، شاید فهم این نکته باشد که خیلی چیزهایی که همین حالا برای ما شناختهشده و عادیاند روزگاری ترسناک بودند؛ برای مثال، اولین روز یادگیری رانندگی را به یاد بیاورید.
برای مقابله با ترس از تغییر، ۱۱ راهکار را پیشنهاد میکنیم:
برای درمان ترس از تغییر و رهایی از اضطراب شدید حاصل از آن، روانشناسان از شیوههای گوناگونی بهره میبرند. یکی از آنها هیپنوتیزمدرمانی است. این روش بر این اساس کار میکند که ترس را در بخشی از ذهن شناسایی میکند و میکوشد آن را حذف یا تعدیل کند. سایر روشهای دیگر مانند گفتاردرمانی، رفتاردرمانی، درمان عصبشناختی و مشاوره گروهی نیز به غلبه بر این ترس کمک میکنند.
حتی نوشتن از ترسها و احساسات نیز نقش مهمی در کاهش این مشکل دارند.
وقتی کسی موقعیتهای جدید (با همه نقاط مثبت یا تاریکش) را میپذیرد و به این درک میرسد که شاید آسیبپذیر باشد، اما در عین آسیبپذیری میتواند با دشواریها دستوپنجه نرم کند، بهتر میتواند با ترس و اضطراب ناشی از تغییر نیز کنار بیاید.
لازم نیست با همه ترسهای زندگیتان همزمان مواجه شوید. هر فردی ممکن است در برههای از زندگیاش، خصوصا در دوران جوانی، با مسائل مهمی مانند ادامه تحصیل و انتخاب شریک زندگی روبهرو باشد. طبعا اگر فردی بخواهد با همه این مسائل همزمان روبهرو شود، ترس و اضطراب فراوانی را تجربه خواهد کرد.
روش بهتر این است که این مسائل را اولویتبندی و هرکدام را در یک بازه زمانی حلوفصل کنید؛ برای مثال، اگر قرار است درباره ادامه تحصیل تصمیم بگیرید. مسئله را روی کاغذ بنویسید و از خود درباره دلایل این ایده و علایق تحصیلی بپرسید. سپس با درنظرگرفتن آینده تحصیلی خود و تأثیرش روی شغلتان ادامه دهید. به همین ترتیب، با شکستن هر مسئله بزرگ به چند مسئله و پرسش خردتر، میتوانید ترس خود را کمتر کنید و تصمیمی عاقلانهتر بگیرید.
وقتی کسی نداند چه میخواهد، هر موقعیت جدیدی باعث ترس و نگرانی او خواهد شد. با تعیین هدف خودتان در زندگی، ترس از تغییر و تصمیمگیری را کنار بزنید. همچنین تعیین هدف گزینههایی را که با آن سازگاری ندارند از روی میز حذف و تصمیمگیری را آسانتر میکند.
برای حفظ انگیزه و نگرش مثبت خود، به بهترین اتفاقاتی که ممکن است رخ دهد فکر کنید. این کار امید را در دل شما زنده نگه میدارد و میتواند انرژی شما را در جهت مثبت به کار بیندازد. گرچه نتایج تغییر همیشه در کنترل شما نیست، میتوان برای سناریوهای مختلف آماده بود.
وقتی برای بدترین شرایط هم برنامهای داشته باشید، نگرانی کمتری دارید و میتوانید خسارتها را مدیریت کنید.
سعی کنید با آدمهایی نشستوبرخاست کنید که مثبتاندیشاند و تشویقتان میکنند. از افراد بداندیش و آنهایی که مدام سیاهنمایی میکنند و میکوشند زمین و زمان را بد جلوه دهند دوری کنید.
اغلب وقتی با موقعیتی روبهرو میشویم که از عاقبت آن اطلاع نداریم، ذهن ما فورا بدترین نتایج را تصویرسازی میکند. برای مقابله با این تصاویر، از خود بپرسید: «اگر جواب بدهد چطور؟ اگر موفقیتآمیز باشد چطور؟». به نتایج احتمالی مثبت و سناریوهای روشن فکر کنید. با این روش ترس شما کاسته میشود.
همانند ماهیچههای بدن، مغز نیز با تمرین و تکرار تربیت میشود. مغزتان را عادت دهید به روشی فکر کند که به نفع کنار گذاشتن ترسها باشد؛ برای مثال، هر بار که با ترس جدیدی روبهرو شدید، به مواردی مشابه فکر کنید که توانستهاید بر آن غلبه کنید و به موفقیت برسید.
با تکرار این افکار مثبت، بهتدریج مغزتان نیز به مثبتاندیشی و استقبال از تغییر عادت میکند.
هر بار که قدم در راه تغییر میگذارید، به خودتان برای شکستن دیوارِ ترس پاداش بدهید. لازم نیست این پاداش حتما چیزی مادی باشد. همین که در ذهن خود متوجه میشوید مثلا در حال ترککردن عادتی بد یا حذف چیزی نامطلوب در زندگیتان هستید، همین پاداش شماست.
شناخت درست ترسها یکی از راههای کنارآمدن و برطرفکردن آنهاست. از خود بپرسید: «دقیقا از چهچیزهایی میترسم؟». آنها را یادداشت کنید. میتوانید درباره آنها تحقیق کنید تا با شناخت زوایای ترسهایتان از شدت ترسناکی آنها بکاهید.
هرچند گذشته شامل درس عبرتهای فراوانی است، باید روی زمان حال متمرکز شوید و اینکه میخواهید برای آیند چه کنید. از اطلاعات و دانش حال برای تصمیمگرفتن درباره وضعیت پیش رو بهره ببرید. غرقشدن در گذشته شما را به سستی میکشاند و زندگیکردن در آینده نیز شما را با ترس و اضطراب روبهرو میکند.
زندگی در زمان حال است که درهای فرصت را بهروی شما میگشاید.
در پایان این نوشته، خوب است که به مراحل تغییر نیز اشاره کنیم. شناخت این مراحل، هم باعث برنامهریزی بهتر میشود و هم ترسهای ما را کمتر میکند.
در این مرحله، فرد آنچه را قرار است در جریان تغییرات رخ دهد پیشبینی میکند و حدس میزند. برای عبور سالم از این مرحله ذهنی، روی امید و مثبتاندیشی تمرکز کنید.
در این مرحله، اوضاع قبل از آنکه رو به بهبودی برود، بدتر به نظر میرسد. اینجاست که فرد اوج استرس و اضطراب را تجربه میکند. طراحی برنامهای منسجم و دریافت پشتیبانی از دیگران نقش مهمی در عبور از این مرحله ایفا میکند.
در این مرحله، نوری در افق پدیدار میشود و نتایج مثبت بهتدریج از راه میرسند. این مرحله جایی است که میتوانید به خودتان بابت تحمل سختیها و مقابله با ترسها پاداش دهید.
در این مرحله، شما از میانه تغییرات عبور کردهاید و آنها به بخشی از عادتها و شرایط موجود تبدیل شدهاند. در واقع، تغییر به پایان رسیده است و شما وارد وضعیت جدیدی شدهاید.
ترس از تغییر جزئی از ذات بشر است. مغز ما بهگونهای مداربندی شده است که دوست دارد همیشه در وضعیت ثابتی فعالیت کند. ضرورتهای تکاملی مغز ما را چنین کدنویسی کرده است. با این حال، این وضعیت ذهنی قابلتغییر است. با تمرین راهکارهای گفتهشده و درک این مسئله که هر وضعیتی که امروز با آن روبهرو هستیم زمانی وضعیتی ناپایدار و ناشناخته و در حال تغییر بوده است، میتوانیم از سد ترسها عبور کنیم و قدم در راه تغییر بگذاریم.
منابع دیگر: managementcentre
پاسخ ها