«هروقت این لباس را میپوشم، تیم فوتبال موردعلاقهام قهرمان میشود.» ممکن است گوینده این جمله یا جملاتی مانند این خودتان یا یکی از اطرافیانتان باشد. بههرحال کم نیستند کسانی که چنین تصوراتی دارند، اما چرا گاهی تصور میکنیم که بیش از حد بر جهان تسلط داریم؟ توهم کنترل چطور اتفاق میافتد؟ برای رسیدن به پاسخ چنین سؤالاتی تا پایان این مقاله با ما همراه شوید.
اجازه بدهید این پدیده را در قالب همان مثالی توضیح بدهیم که در ابتدا ذکر کردیم. وقتی تیم فوتبال محبوبتان پیروز میدان میشود، دوست دارید اینطور باور کنید که دلیل این اتفاق خوب شما بودهاید. در حالی که این شرایط کاملا تصادفی بوده است و میان پوشیدن لباس مدنظر و پیروزی تیم فوتبال ارتباطی وجود ندارد. در حقیقت شما دچار توهم کنترل شدهاید و تصور میکنید که به پیروزی تیم محبوب خود کمک کردهاید.
این نوع طرز فکر اغلب در شکلگیری خرافات، اعتیاد به قمار و اعتقاد به پدیدههای ماوراءالطبیعه نقش دارد.
احتمالا این توهم ریشه در تمدنهای اولیه و تلاش آنها برای بقا دارد. انسانهای اولیه مراسم و آیینهای مختلفی برای توسل به نیروهای طبیعت یا ماوراءالطبیعت داشتند. مثلا اگر پس از مراسمی باران یا برفی میبارید، ممکن بود مردم تصور کنند که توانستهاند نیروهای طبیعی را برای ایجاد شرایط مطلوب متقاعد کنند، درنتیجه دچار توهم کنترل آبوهوا میشدند.
الن لنگر اولین کسی بود که در دهه ۱۹۷۰ میلادی این اصطلاح را ابداع کرد. پیش از او دانشمندان دیگری دریافته بودند که افراد تمایل دارند برای اتفاقات تصادفی روابط علتومعلولی پیدا کنند. به این پدیده «توهم علیت» گفته میشود. توهم کنترل در واقع شکلی از توهم علیت است.
مفهوم دیگری که به تحقیقات لنگر کمک کرد، فرضیه «دنیای عادلانه» بود. بر اساس این فرضیه، مردم میخواهند اینطور تصور کنند که زندگی همیشه منصفانه است. این مفهوم به کارما شباهت دارد. در حقیقت دوست داریم اینطور باور کنیم که چیزهای خوب برای کسانی اتفاق میافتند که کارهای خوب انجام میدهند و وقایع ناخوشایند برای آنهایی رخ میدهند که کارهای بدی انجام دادهاند. این فرضیه هم مثل توهم کنترل و سایر توهمات علّی برای رویدادها دلایلی ابداع میکند.
این اتفاق ممکن است در شرایط و موقعیتهای مختلفی رخ دهد. هر زمان که فکر میکنید اعمال شما بر رویدادی ورای اختیار افراد اثر میگذارد، احتمالا گرفتار این شکل از توهم شدهاید. برخی از مهمترین ویژگیهای این توهم عبارتاند از:
همیشه همهچیز آنطور که میخواهیم اتفاق نمیافتد و گاهی دوست داریم خود را دلیل وقوع اتفاقات خوشایند بدانیم. پژوهشگران تابهحال برای این مسئله چند نظریه ارائه کردهاند و معتقدند که عوامل مختلفی بر توهم کنترل و افزایش آن اثر میگذارند.
برخی از پژوهشگران معتقدند که توهم کنترل سبب حفظ و افزایش اعتماد به نفس کاذب میشود. افراد با این اعتقاد که نتیجه مدنظرشان بهعلت اعمال خودشان اتفاق افتاده است، به خودشان احساس بهتری پیدا میکنند.
بر اساس این نظریه، افراد به کنترلکردن شرایط نیاز دارند. بنابراین تصور هدایتکردن رویدادهای غیرقابلکنترل به رفاه ذهنی آنها میانجامد. طبق تحقیقات، مردم زمانی که امور مختلف را غیرقابلکنترل میبینند، بیشتر دچار احساسات منفی و کاهش انگیزه میشوند.
این سوگیری زمانی اتفاق میافتد که تمایل داریم موفقیتها را به خود نسبت دهیم و شرایط را مقصر ناکامیها بدانیم. از آنجایی که توهم کنترل اعتمادبهنفس را افزایش میدهد و انگیزه را زیاد میکند، اغلب نمونهای از سوگیری خودسود در نظر گرفته میشود. این توهم به افراد کمک میکند با رویدادهای غیرقابلکنترل زندگی خود کنار بیایند.
زمانی که اتفاقات و نتایج مثبت را به تلاشهای خود نسبت میدهیم اما نتایج و وقایع منفی را بر گردن دیگران میاندازیم، دچار این خطای شناختی شدهایم. این خطا به شکلگیری توهم کنترل کمک میکند.
یکی دیگر از عوامل مهمی که به شکلگیری توهم کنترل کمک میکند، میزان درگیرشدن افراد با موقعیت است. هرچه این احتمال بیشتر باشد که فرد تحتتأثیر اتفاقی قرار بگیرد، احتمال توهم او افزایش مییابد. در این شرایط، او بیشتر دوست دارد باور کند که نتیجه خوب ناشی از کارهای او بوده است.
گرایش افراد به پیامدها یا دستاوردهای مطلوب سوگیری خوشبینی نامیده میشود. در این حالت، دوست داریم تصور کنیم که احتمال وقوع اتفاقات خوب برای ما بیش از احتمال رخدادن وقایع ناخوشایند است. این سوگیری شناختی به این توهم دامن میزند که ما بیش از آنچه واقعیت دارد، بر امور مختلف اثر میگذاریم.
ایمانداشتن به چیزی برای کنترل رویدادهای تصادفی عامل دیگری است که سبب توهم کنترل میشود. مثلا برخی از کسانی که در شرطبندی شرکت میکنند، معتقدند که همراهداشتن یک طلسم یا نماد خوششانسی در برندهشدن آنها نقش دارد.
برخی از مردم هم وسایلی مثل یک عروسک کوچک یا هدیهای از یکی از عزیزانشان را همیشه به همراه دارند و معتقدند که این وسیله برای آنها شانس میآورد یا سبب تسلط آنها بر اوضاع میشود.
علاوه بر آنچه گفتیم، ممکن است عوامل دیگری هم سبب افزایش این توهم شوند که مهمترین آنها عبارتاند از:
جالب است که بر اساس یافتههای پژوهشگران، مردم تمایل دارند تواناییهای خود را در موقعیتهایی که واقعا میتوانند کاری انجام دهند، دستکم بگیرند. این نشان میدهد که مردم نهتنها درباره میزان تسلط خود بر اوضاع دچار توهم میشوند، بلکه به ارزیابی اشتباه میزان کنترل خود بر اوضاع نیز تمایل دارند.
بسیاری از مردم از اینکه در موقعیتهای بحرانی ناتوان باشند، احساس ناخوشایندی دارند. این احساس میتواند به توهم تسلط بر اوضاع آنها دامن بزند. زمانی که نیاز به کنترل اوضاع در هر لحظه وجود داشته باشد، برخی از افراد احتمالا از روی ترس خود را محدود میکنند یا از شرکتکردن در بعضی از رویدادهای اجتماعی خودداری میکنند. این کار به آنها کمک میکند تا با شرایط بهتر کنار بیایند.
گاهی اوقات این شرایط بر کسانی اثر میگذارد که تصور میکنند بر زندگی خود کنترل ندارند، درنتیجه برای برقراری رابطه سراغ آنهایی میروند که به نظر میرسد بر همهچیز کنترل دارند. آنها ممکن است دنبال رهبرانی با توهم شدید کنترل بروند و داوطلبانه از حق آزادی انتخاب خود دست بکشند. دلیلش هم این است که اعتقاد دارند شریک عاطفیشان بر اوضاعی که از توان آنها خارج است، کنترل دارد. این رهبری در برخی از موارد مؤثر و همراه با پیامدهای مثبت است و بعضی از اوقات به رفتارهای توهینآمیز طرف مقابل منجر میشود.
همه ما در معرض این توهم هستیم. برخی از افراد همیشه طلسم به همراه دارند یا مراسم و آیینهای خرافی انجام میدهند، چون فکر میکنند میتوانند رویدادهای تصادفی را کنترل کنند. این رفتارها ممکن است در برخی از مواقع برای افراد مثبت و پرمعنا باشند و پیامد منفی در پی نداشته باشند، اما همیشه هم اینطور نیست. برخی مواقع، مثل اعتیاد به قمار، این توهمات منجر به آسیب میشوند اما چاره چیست؟
با انجام دادن ۵ کار میتوانیم تأثیرهای منفی این توهم را کاهش بدهیم و قضاوتها یا تصمیمات دقیقتر و بهتری داشته باشیم.
بهجای اینکه تنها به تفکر خود اتکا کنید، از دنیای بیرونی اطلاعاتی را کسب کنید که میتوانند در نتیجه نقش داشته باشند. مثلا به این فکر کنید که آیا کارهای شما تنها عامل مؤثر بر وقوع این اتفاق است یا عوامل دیگری هم در آن نقش دارند. با فردی قابلاعتماد صحبت کنید تا متوجه تأثیر خود بر وقایع تصادفی شوید. این کار به شما کمک میکند دیدگاه واقعبینانهتری پیدا کنید.
در مقالهای که در سال ۲۰۱۵ در مجله «پیشتازان روانشناسی» منتشر شد، پژوهشگران تفکر علمی را بهترین راه برای جلوگیری از توهم کنترل معرفی کردند. مردم میتوانند با تفکر علمی درباره موقعیتها، باورهای نادرست درباره علت و تسلط بر شرایط را کاهش دهند تا قضاوت بهتری داشته باشند.
بنابراین سعی کنید درباره تفکر انتقادی و علمی بیشتر تحقیق کنید و این نوع طرز فکر را در موقعیتهای مختلف زندگی به کار ببرید. مثلا جستوجوی اطلاعاتی که مخالف باورهای نادرست شماست، به کاهش اتکا بر دیدگاههای اشتباه برای کنترل اوضاع کمک میکند.
طبق برخی از تحقیقات، نوشتن روزانه در دفترچهخاطرات میتواند به شما کمک کند با شرایط دشوار و غیرقابلکنترل کنار بیایید. این کار روشی مهم برای افزایش مهارت درک افکار و احساسات خود و پردازش مؤثرتر آنهاست.
مدیتیشن منظم و تمرین ذهنآگاهی به بسیاری از افراد کمک میکند تا احساسات خود را بهتر پردازش و هدایت کنند. این روش برای افزایش سلامت جسمی و روانی مؤثر است و عملکرد شناختی افراد را تقویت میکند.
صحبت و مشورتکردن با کارشناس بهداشت روان به شما برای پردازش احساسات پیچیده همراه با درماندگی کمک میکند. رواندرمانگر باتجربه میتواند راهکارهایی عملی برای کنترل توهم، راحتتر رهاکردن موضوعات و پذیرش چیزهایی که نمیتوان تغییرشان داد یا کنترلشان کرد، پیشنهاد کند.
توهم کنترل پدیدهای رایج است که از گذشته تاکنون بشر را به خود دچار کرده است. آیا شما تابهحال دچار این توهم شدهاید؟ علت آن را چه میدانید؟ بهنظر شما برای مقابله با این پدیده چه میتوان کرد؟
پاسخ ها