انسان ذاتا موجودی اجتماعی و خواهان برقراری ارتباط با دیگران است. اهمیتدادن به افکار دیگران نیز بخشی از تمایل ذاتی ما به ایجاد و حفظ ارتباط صمیمانه است. البته اهمیتدادن بیش از حد به افکار دیگران به قیمت سلامت روانمان تمام میشود، پس باید بدانیم چطور جلوی آن را بگیریم تا در باتلاق «جلب رضایت همه آدمها به هر قیمتی» فرو نرویم. همراه ما باشید تا چند راهکار عالی برای اهمیتندادن به فکر دیگران را با هم مرور کنیم.
هزاران سال پیش، نیاکان ما زندگی گروهی و اجتماعی داشتند. شکارکردنشان، کارکردنشان و مراقبتکردنشان در کنار هم بود و طردشدن از گروه مرگ آنان را در پی داشت. امروزه اگرچه تعداد لایکهای آخرین پستمان ربطی به مرگ و زندگی ما ندارد، عجیب باعث نگرانی ما میشود که از همین «نیازِ پذیرفتهشدن» گذشتگانمان نشئت میگیرد.
در دورانی که ما زندگی میکنیم، شبکههای اجتماعی تأثیر زیادی بر ما دارند و تعداد لایکها و دنبالکنندهها مستقیما بر احساس ارزشمندی افراد اثر میگذارند. تلاش بیش از حد برای جلب رضایت دیگران و اهمیتدادن به افکار آنها شاید ناشی از آسیبهای دوران کودکی، اضطراب اجتماعی زیاد یا اعتمادبهنفس کم افراد باشد.
صرف زمان و انرژی بیش از حد برای افکار دیگران به سلامت روان آسیب میزند و ما را وارد دور باطلی از ناامنی و آسیبپذیری میکند. از طرفی نمیتوانیم و نباید نقش بسزای این مسئله در ایجاد روابط سالم و پرمعنا را انکار کنیم. اگر با کلام یا رفتار خود به کسی آسیب میزنیم، باید ناراحتی او برایمان مهم باشد تا درصدد جبران و رفع دلخوری برآییم. در غیر این صورت قطعا نمیتوانیم روابط عمیق و عاطفی با دیگران برقرار کنیم. اما این اهمیت به افکار آدمها نباید همیشگی باشد!
اولین تأثیر اهمیتندادن به فکر دیگران آسایش خیال و آزادی فکر است. دیگر فایدههای آن عبارتاند از:
فراموش نکنید که تمام نگرانیها و دغدغههای اطرافیان ما ارزش شنیدن و اهمیتدادن ندارند. اگر این چند نشانه را در خود میبینید، به نظرات دیگران بیشتر از سلامت روان خود اهمیت میدهید:
تکتک لحظاتی که برای جلب نظر مثبت آدمها تلاش میکنیم، از خود واقعیمان دور و دورتر میشویم. اگر با چنین مشکلی دستوپنجه نرم میکنید، بهکمک نکات و تمرینات این بخش میتوانید اهمیت افکار دیگران را در ذهن خود به حداقل برسانید.
ارزشهایی که داریم، دلایل قرصومحکم اعمال ما هستند. اگر بهخاطر حفظ سلامتی خود غذاهای سالم و مقوی میخورید، بهخاطر علاقهای که به دوستان خود دارید با آنها وقت میگذرانید یا بهخاطر ارزشی که برای صداقت قائلید حاضر به دروغگویی نمیشوید، نباید به نظرات و افکار دیگران درباره ارزشهای خود اهمیت بدهید. در واقع با تعهد به ارزشهای خود اعتمادبهنفس کسب میکنید تا ذرهای به افکار دیگران اهمیت ندهید.
هدفمند که باشید، دیگر اصلا برای شما مهم نخواهد بود که دیگران درباره انتخابها، اولویتها و سبک زندگیتان چطور فکر میکنند. هدف هرچه باشد (تشکیل خانواده، کارکردن و پولدرآوردن یا موفقیت در حوزهای خاص) مادامی که با ارزشهایتان همسو باشد، نظرات دیگران را کمرنگ و بیاهمیت میکند.
در محیط کار، مدرسه، خانواده و شبکههای اجتماعی روزانه با صدها و هزاران نفر در ارتباطیم که نظرات همه آنها نباید به یک اندازه برای ما مهم باشد. برای حفظ تعادل دور خود را با افرادی احاطه کنید که پذیرای خود واقعیتان هستند و کوچکترین نشانهای از قضاوت در رفتار آنها نمیبینید. برای رشد فردی و اجتماعی میتوانید تا حد مشخصی به افکار و نظرات این افراد اهمیت دهید.
اگر از ارتباط با شخصی نهتنها انرژی مثبت دریافت نمیکنید، بلکه انگشت قضاوتش هم مدام بهسمتتان دراز است، هیچ اشکالی ندارد که به این رابطه خاتمه دهید! مسئولیت تصمیماتی که میگیرید تماموکمال بر عهده شماست و جدا از چارچوب انتقاد سازنده، کسی اجازه قضاوتکردن ندارد. برای آنکه افراد سمی را از زندگی شخصی خود دور نگه دارید، حتما بین خود و این افراد یک مرز محکم بکشید!
قضاوت نکنید تا قضاوت نشوید. دفعه بعدی که فکرتان بهسمت قضاوت دیگران رفت، کمی مکث کنید و این انتقاد را با فکری خنثی یا مثبت جایگزین کنید. مثلا اگر میبینید همکارتان لباس نامناسبی پوشیده است که با سلیقه شما جور نیست، بهجای آنکه به تناسب لباس با اندام او فکر کنید، به خود بگویید: «چقدر خوب که اعتمادبهنفس کافی برای پوشیدن چنین لباسی را دارد.»
برخورد درست با انتقاد سازنده را بشناسید و از آن برای پیشرفت خود استفاده کنید. در درجه اول اشتباهات خود را بدون حالت تدافعی بپذیرید و از فرد منتقد بخواهید برای بهبود وضعیت پیشنهادی بدهد یا راهنماییتان کند. اگر حرفهایش مبهم است، توضیح بخواهید و راحت درباره آن حرف بزنید.
ما نمیتوانیم جلوی فکرکردن آدمها را بگیریم. هرطوری قدم برداریم، کسی هست که دربارهمان فکر کند و نظر بدهد، اما نه به آن شدتی که تصور میکنیم! «آدمها به سردرد ساده خود بیشتر از دیگران اهمیت میدهند.»
موقتا از شبکههای اجتماعی فاصله بگیرید. هرچقدر بیشتر از احوال زندگی مردم باخبر باشید، بیشتر ذهنتان درگیر این است که آنها درباره زندگی شما چه فکری میکنند. نه عکسی ببینید، نه عکسی بگذارید، نه خبری بشنوید، نه خبری منتشر کنید. چند روز بیخبری مطلق بهترین راه برای شروع عادت دلچسب کممحلی به افکار دیگران است.
یادتان باشد که سختگیرترین منتقد ما احتمالا خودمان هستیم، اما قرار نیست هر تصوری را که درباره خود داریم بپذیریم! بلکه باید این افکار منفی را تا حد امکان به چالش بکشیم. این درستترین مسیر رسیدن به خودآگاهی است. اگر فکر میکنید اطرافیان از شما مطمئنتر و توانمندترند، به خود یادآوری کنید که نه دلیل محکمی مبنی بر درستبودن این اندیشه دارید، نه قادرید درون سر آدمها را ببینید و واقعا بفهمید درموردتان چطور فکر میکنند! بنابراین بهترین کار ممکن اجتناب از این افکار مزاحم است.
آدمها همیشه موضوعی برای غرزدن و اعتراض پیدا میکنند! حتی اگر تمام تلاشتان را به کار ببندید، نمیتوانید در آن واحد همه را راضی نگه دارید. پس چرا اجازه دهید بر احساساتتان اثر بگذارند؟ چرا افکار و نظرات آنها خوب بودن یا نبودن شما را تعریف کند؟ میدانیم که گفتن راحتتر از عملکردن است. بااینحال باید با تمرین به خود بیاموزید که نمیتوانید دائما برای خوشحال نگهداشتن آدمها انرژی صرف کنید.
مقایسه همیشگی خود با دیگران مسیر لغزندهای است که قدمگذاشتن در آن باعث میشود حتی از دستاوردهای خود احساس شرمندگی کنید. شاید تصور کنید «از دیگران عقب ماندهاید» یا دستکم آنها درباره شما اینطور فکر میکنند! این نکته را به خود یادآوری کنید که شما تنها کسی هستید که در مسیر زندگیتان حرکت کرده است و این مسیر با زندگی هیچکس قابلمقایسه نیست.
فارغ از افکار و نظرات دیگران، از خود بپرسید «میخواهم چهکسی باشم؟»
از وضعیت فعلی تا نقطه ایدئال ذهنی خود یک چشمانداز درازمدت بسازید و به خاطر بسپارید که هر شخصیتی در هر برههای از زمان دارید، ارزشمند و ستودنی است. درنتیجه اگر کسی در تصورتان از آینده دخالت میکند، فقط و فقط باید با هدف حمایت از شما و رسیدن به آن نقطه ایدئال باشد و لاغیر!
حتی اگر تصمیم بد و اشتباهی بگیرید، ذرهای از ارزشتان کم نمیشود. همه اشتباه میکنند. بهجای آنکه تمام فکروذکرتان را معطوف اشتباهات خود و تصور دیگران درباره آن اشتباهات کنید، خود را ببخشید و از کنار آنها ساده عبور کنید. عبارات تأکیدی مثل «من لایق و ارزشمند هستم» برای ازبینبردن نگرانیها و انجامدادن کارهای بزرگ بسیار مفیدند.
آخرین راهکار صحبت با مشاور و درمانگر است. این افراد به شما کمک میکنند مهارتهای مواجهه با انتقاد و افزایش اعتمادبهنفس را یاد بگیرید و بهکمک این مهارتها، کمتر به افکار دیگران اهمیت بدهید. رفتار درمانی شناختی (CBT) شیوه درست فکرکردن را به ما میآموزد و با تمرینات آن یاد میگیرید با بازخوردهای ناسالم و استرسهای غیرضروری چطور مواجه شوید تا کمترین آسیب را ببینید.
ما همه دوست داریم موردپسند و موردتأیید آدمهای اطرافمان باشیم. این پذیرش و تأیید گیرندههای اکسیتوسین را در مغز فعال و احساس امنیت را تقویت میکند. اما اگر از حد بگذرد، نهتنها اثر مثبتی ندارد، بلکه ریشههای اضطراب و ضعفهای شخصیتی ریزودرشت را آبیاری میکند. بنابراین لازم است همه ما با روشهای اهمیتندادن به افکار دیگران آشنا باشیم و با مرزگذاری صحیح، سلامت روان خود را قربانی جلب رضایت غریبه و آشنا نکنیم.
شما چقدر به نظرات و افکار دیگران اهمیت میدهید؟ در بخش نظرات از تجربههای خود برای ما بگویید.
پاسخ ها