طبق تحقیقات، بزرگسالان ۱ تا ۵ بار در روز دروغ میگویند! تقریبا هیچکس در دنیا وجود ندارد که در طول زندگی دروغ نگفته باشد، اما این به این معنی نیست که دروغگویی کار درستی است و نباید آن را ترک کرد. دروغگفتن انرژی منفی را افزایش میدهد و به سلامت روان شما آسیب میزند؛ به همین دلیل باید روشهای درمان دروغگویی را بدانید و این عادت مخرب را سریعتر ترک کنید. در این مقاله یاد میگیریم چطور دروغ نگوییم.
دروغ انواع مختلفی دارد و به دلایل مختلفی گفته میشود. گاهی دروغها کوچکاند مثلا ممکن است شما لباس جدید دوستتان را دوست نداشته باشید، اما برای خوشحالکردن او از لباسش تعریف کنید. این دسته از دروغها دروغ سفید یا دروغ مصلحتی نامیده میشوند. دروغهای سفید بهخاطر حفظ روابط اجتماعی، پیشگیری از جریحهدارشدن احساسات دیگران یا از سر محبت گفته میشوند و تا حدی قابلبخشش هستند.
دروغهای خاکستری برای پنهانکردن واقعیت در مواقع ضروری گفته میشوند. این دروغها در دنیای تجارت و کسبوکار بسیار متداولاند. مثلا ممکن است قیمت محصولی را که خریدهاید بیشتر از قیمت واقعی آن اعلام کنید یا محصولی را که در انبار موجود دارید، ناموجود اعلام کنید. این دسته از دروغها کاملا با حقیقت مغایرت دارند.
دروغگویی دلایل مختلفی دارد که بعضی از آنها قابلبخشش و برخی غیرقابلبخششاند. بیایید بررسی کنیم چرا دروغ میگوییم و تعدادی از دلایل دروغگفتن را فهرست کنیم.
اگر دروغگویی شما مدتی طولانی ادامه پیدا کند، به الگویی تکراری و عادت تبدیل میشود. این نوع دروغگویی اجباری و بیمارگونه به درمان نیاز دارد. احتمال ابتلا به دروغگویی بیمارگونه در افرادی که اطرافیانشان هم صداقت ندارند و کارهایشان را با فریب پیش میبرند، بیشتر است.
دروغگفتن بر روابط و سلامت روان شما اثر منفی میگذارد و قبل از اینکه به دیگران آسیب برساند، زندگی روزمره خودتان را دچار مشکل میکند. وقتی خودتان زیاد دروغ میگویید، اعتماد کردن به دیگران برایتان سخت میشود. همچنین وقتی دیگری متوجه دروغهای شما میشود، رابطهتان سردتر میشود و درنهایت افرادی را که دوستشان دارید از دست میدهید.
اگر نشانههای زیر را دارید، یعنی به دروغ عادت کردهاید و باید برای درمان دروغگویی اقدامی جدی کنید.
طبق تحقیقات، دروغگوها کمتر خوشحالاند! همچنین با بررسی عدهای از دانشجویان مشخص شد که بین دروغگویی روزمره و عملکرد تحصیلی ضعیف، کمبود عزت نفس و کمبودن کیفیت زندگی رابطه مستقیم وجود دارد. البته دلایل دیگری هم داریم تا شما را توجیه کنیم چرا نباید به خودتان و دیگران دروغ بگویید:
اگر به دروغ عادت کردهاید، نمیتوانید فردا صبح از خواب بیدار شوید و دیگر دروغ نگویید! درمان دروغگویی کار سادهای نیست و باید با صبر و تمرین آن را یاد بگیرید. لازم است عادت مخرب دروغگویی را با عادتهای سالمتر جایگزین کنید. در ادامه روشهایی برای درمان دروغگویی در بزرگسالان را مطرح میکنیم که بهکمکشان میتوانید این عادت مخرب را مهار کنید.
پیش از هرکس دیگری، باید با خودتان صادق باشید. هروقت دروغ گفتید، فارغ از اینکه دیگران متوجه دروغ شما شدهاند یا نه، با خودتان صادق باشید. بررسی کنید چرا دروغ گفتید و اگر حقیقت را میگفتید، چه اتفاقی میافتاد. احساساتی مثل پشیمانی و احساس گناه را درک کنید. حتی میتوانید برای پذیرش مسئولیت دروغهایتان از دوستی قابلاعتماد کمک بگیرید. از او بخواهید هروقت متوجه دروغگویی شما میشود، خصوصی به شما یادآوری کند.
بهجای اینکه تصمیم بگیرید از فردا دیگر هیچ دروغی نگویید، کارتان را با یک دروغ کمتر در روز آغاز کنید؛ تصمیم بگیرید یک بار وقتی متوجه شدید در حال دروغگفتن هستید، جلوی خودتان را بگیرید و حقیقت را بگویید. کوچک شروع کنید و کمکم اهداف بزرگتری برای صداقت بیشتر تعیین کنید.
گاهی اوقات شما فقط بهخاطر اضطراب دروغ میگویید و حتی خودتان هم متوجه نمیشوید. دروغگفتن فشار ناشی از اضطراب را از دوش شما برمیدارد، اما آسیبهای دیگری به همراه دارد. پس با تکنیکهای مدیریت استرس مثل قانون۳۳۳ برای کنترل اضطراب، اضطرابتان را مهار کنید. وقتی مضطرب نباشید، کنترل ذهنتان را به دست میگیرید و راحتتر میتوانید از دروغ پیشگیری کنید.
هر دروغی ممکن است در لحظه دستاورد مثبتی برای شما داشته باشد. مثلا وقتی خواب میمانید و دیر به محل کارتان میرسید، احتمالا اگر صداقت داشته باشید، رئیس شما را توبیخ میکند، اما اگر بگویید فرزندتان بیمار بوده، به شما حق میدهد و میتوانید بدون توبیخ به کارتان برسید؛ اما اگر روزی فرزندتان واقعا بیمار شود، آیا باز هم رئیس حرف شما را باور میکند؟ دروغ به اعتبار شما خدشه وارد میکند و باعث سلب اعتماد دیگران میشود. پس دقت داشته باشید که برای چه چیزی بهای به این گرانی میپردازید!
چه بسیار رابطههای عمیق و صمیمانهای که بهخاطر یک دروغ از بین رفتهاند! دروغگوها حتی به عزیزترین افراد زندگیشان هم دروغ میگویند. اگر شما هم به این کار عادت دارید، دفعه بعدی که خواستید به عزیزتان دروغ بگویید، به این فکر کنید که کدامیک مهمتر است: دستاورد لحظهای دروغ یا عمق رابطه و اعتماد فردی که دوستش دارید؟
گاهی اوقات نگاهکردن در چشم دیگران و گفتن حقیقت کار سادهای نیست. در چنین مواقعی میتوانید آنچه را باید بنویسید و از این طریق به طرف مقابل حقیقت را بگویید. نوشته خود را با یک نامه، ایمیل یا پیام متنی برای طرف مقابل ارسال کنید و به او بگویید که این کار از صحبت رودررو برایتان سادهتر است.
قبل از اینکه دروغ بگویید، به این فکر کنید که اگر طرف مقابل متوجه دروغ شما بشود، چه احساسی پیدا میکند. تصور احساس بد طرف مقابل روشی برای درمان دروغگویی است. وقتی وقتی خودتان را جای طرف مقابل میگذارید، حتی دروغ سفید هم نخواهید گفت! بهجای آن اگر نظر مخالفی دارید، سعی میکنید نظرتان را با ملایمت و نرنجاندن طرف مقابل ابراز کنید.
منظور از این روش درمان دروغگویی، پنهانکاری نیست؛ منظور این است که درباره آنچه شما را ناراحت میکند، صحبت نکنید. مثلا وقتی کسی درباره مسائل خصوصی شما سؤال میکند، بهجای دروغگفتن میتوانید با صراحت اعلام کنید که دوست ندارید راجع به این مسئله خصوصی حرفی بزنید. با این کار نه دروغ میگویید و نه معذب میشوید. حتی میتوانید بهجای صحبتکردن درباره چیزی که شما را معذب میکند، موضوع بحث را تغییر دهید تا نخواهید دروغ بگویید.
در قسمت قبلی راهکارهایی برای درمان دروغگویی در بزرگسالان معرفی کردیم، اما اگر این روشها برای شما کارساز نبودند، باید سراغ درمان ریشهای دروغگویی بروید و از درمانگران حرفهای کمک بگیرید. درمانگر حرفهای علت مشکل شما را ریشهای بررسی میکند و با ارزیابی گذشته شما متوجه میشود که دروغگویی را از چه زمانی و به چه دلیلی شروع کردهاید. بعد اقدامات لازم برای خشکاندن ریشه دروغگویی شما را انجام میدهد.
مثلا کمبود عزتنفس ممکن است یکی از دلایل دروغگویی باشد. فردی که از کودکی کمبود عزتنفس دارد، سعی میکند با دروغ خودش را شخصی جذاب و دوستداشتنی جلوه دهد. او کمکم به دروغگفتن برای خوب جلوهدادن خودش عادت میکند و در سنین بالاتر هم به این رفتار ادامه میدهد.
درمان دروغگویی نه آسان است و نه غیرممکن. بعضی از افراد به خودشان میگویند دیگر به دروغ عادت کردهاند و نمیتوانند دروغگو نباشند؛ حتی این فکر هم دروغی است که به خودشان میگویند! ممکن است بارها و بارها در مسیر درمان دروغگویی شکست بخورید، اما ناامید نشوید و دوباره از ابتدا شروع کنید. بهمرور زمان متوجه میشوید که با صداقت چقدر آرامترید و چقدر توانستهاید روابط عمیقتری را تجربه کنید. تجربه این حسهای زیبا به شما کمک میکند روزبهروز کمتر دروغ بگویید و درنهایت این عادت را برای همیشه ترک کنید.
اگر شما هم تجربهای درباره ترک دروغ دارید یا پرسشی در این زمینه برایتان پیش آمده است، در بخش دیدگاهها برایمان پیام بگذارید.
پاسخ ها