پایان دادن به یک رابطه عاطفی ممکن است بسیار دردناک باشد؛ مخصوصا زمانی که هفتهها یا ماهها از جدایی گذشته است، اما هنوز فکر و خیالش دست از سرتان برنمیدارد. هنوز به او پیام میدهید، با او تماس میگیرید یا بیوقفه به او فکر میکنید. این رفتارها نشانههایی از نوعی اختلال به نام «اختلال وسواسی ـ اجباری» (obsessive-compulsive disorder) است. بروز این اختلال کاملا طبیعی است و زن و مرد هم نمیشناسد. اما چاره چیست؟ چطور میتوانیم این مشکل را برطرف کنیم؟ در ادامه این مطلب به شما خواهیم گفت.
آنچه در این مقاله خواهید خواند:
گذر از مرحله درد ناشی از جدایی | مقابله با وسواس فکری | دوری از چیزهایی که خاطراتتان را زنده میکند | تمرکز روی فعالیتهای جدید
درست است که معمولا چنین رفتارهایی بعد از جدایی، طبیعی به نظر میرسد؛ اما مشکل اصلی اینجاست که این افکار، شما را از پیشرفت بازمیدارد و اجازه نمیدهد به زندگیتان برسید. مخصوصا اگر جدایی بهشکلی غیرمنتظره اتفاق افتاده باشد، نشانههای ترومای ناشی از آن ممکن است تا مدتها رهایتان نکند.
این مشکل ممکن است بهراحتی روی کار، تحصیل و روابطتان با دوستان و خانواده تأثیر منفی بگذارد. خیلیها حتی خوددرمانی میکنند و به داروهای بدون نسخه روی میآورند. برخی افراد حتی به مصرف الکل یا موادمخدر پناه میبرند.
میگویند با گذشت زمان، زخمها التیام مییابد؛ اما آیا واقعا باید دست روی دست بگذارید و تماشا کنید که چطور در درسهایتان افت میکنید، از کارتان اخراج میشوید یا دوستانتان را از دست میدهید؟ یا حتما باید مشکلاتی مانند حمله قلبی یا اعتیاد به الکل، موادمخدر و دارو سلامتی شما را تحتتأثیر قرار دهد تا احساس خطر کنید؟
بااینحال، در بسیاری از مواقع وضع آنقدرها بغرنج نمیشود. خوشبختانه روشهای متعددی وجود دارد که به شما کمک میکند روند بهبودی را سریعتر طی کنید. این روشها برای رفع اختلال وسواسی- اجباری (OCD) سودمند است و اگر آنها را خوب تمرین کنید، درنهایت خواهید پذیرفت که رابطهتان به پایان رسیده است و دیگر به «او» فکر نخواهید کرد.
راهکارهایی که در اینجا ارائه میکنیم، شامل چهار بخش است. ممکن است بعضی بخشها برای برخی افراد راحتتر باشد و برخی دیگر آن مرحله را دشوارتر طی کنند. درهرصورت، اگر میخواهید بعد از جدایی از شریک عاطفیتان فرصتی دوباره برای شاد بودن داشته باشید، بهتر است روشهای ارائهشده را بهدقت دنبال کنید.
جدایی همیشه با غم و اندوه همراه است. بهجای انکار غصهها، آنها را بیرون بریزید و خودتان را خلاص کنید.
وقتی رابطهای پایان مییابد، گویی کسی را که دوستش داشتید، از دست دادهاید. طبیعی است که برایش غصه بخورید و حتی گریه کنید.
اگر حتی فکر اینکه شریک عاطفی سابقتان چقدر بد با شما رفتار میکرد آزارتان میدهد، هرگز از فکر او خلاص نخواهید شد. مهم نیست چقدر عصبانی هستید، درهرصورت باید این نشخوارهای ذهنی (Mind rumination) منفی را متوقف کنید.
همه ما گاهی اوقات در هنگام غصهخوردن به کسی نیاز داریم که بهجای توصیهکردن، فقط بنشیند و به ما گوش دهد. اگر شخصی در زندگیتان هست که به او اعتماد دارید، با او درددل کنید. این کار باعث میشود تا حد زیادی سبک شوید.
بیشتر افراد پس از جدایی، درباره کیفیت رابطه یا دلایل پایانیافتن آن به خودشان دروغ میگویند. به رابطهای که شاید از همان ابتدا هم خوب نبوده است، صورت خیالی میبخشند و آن را باور میکنند. بهتر است با خودتان روراست باشید. آیا واقعا در این رابطه خوشحال بودید؟ چه عاملی سبب شد همهچیز بین شما تمام شود؟ از خودتان بپرسید که نقش شما در این جدایی چه بود. همیشه اینطور نیست که همه تقصیرها به گردن یکی از زوجین باشد.
جدایی ممکن است اثرات منفی شدیدی بر سلامت روان و سلامت جسم شما داشته باشد؛ مخصوصا اگر بعد از چند ماه هنوز با آن درگیر باشید. جدایی با ضعیفشدن سیستم ایمنی بدن و خطر ابتلا به انواع بیماری ها در ارتباط است. افرادی که پس از گذشت شانزده هفته (حدودا چهار ماه) هنوز با پسلرزههای جدایی زندگی میکنند، ممکن است در مغزشان حتی تغییراتی فیزیکی ایجاد شود که به کاهش انگیزه، عدم تمرکز و هیجانات آنها بینجامد. قبل از اینکه سلامت فیزیکیتان تحتتأثیر منفی پیامدهای جدایی قرار گیرد، از یک تراپیست کمک بگیرید. او میتواند با گوشدادن بهحرفهایتان، شما را به رویارویی با احساساتتان تشویق کند و روشهای کنارآمدن با این مشکل را آموزش دهد.
این بخش از همه موارد دیگر مهمتر است و مفصلتر درباره آن صحبت خواهیم کرد. درواقع همین وسواس فکری بلای جان بیشتر افرادی است که بعد از جدایی تلاش میکنند ارتباطشان را با شریک عاطفی سابقشان قطع کنند و موفق نمیشوند. پس به آن اهمیت ویژهای بدهید.
هیچکس نمیتواند بلافاصله پس از جدایی، شریک عاطفیاش را فراموش کند؛ اما این بدان معنا نیست که باید تا ابد به او فکر کنید. وسواس فکری و رفتارهای اجباری یکی از عوامل مهمی است که باعث میشود نتوانید شریک عاطفی سابقتان را فراموش کنید و پایانیافتن رابطه را بپذیرید. مدام به او فکر میکنید، پیام میدهید، تماس میگیرید و در شبکه های اجتماعی فعالیتهایش را بررسی میکنید. درصورت ادامه این روند، دچار اختلال وسواسی ـ اجباری که از آن گفتیم، خواهید شد.
محرکها همان اشیا یا موقعیتهایی است که اجازه نمیدهد ارتباطتان با شریک عاطفی سابقتان قطع شود. اگر پس از جدایی همچنان بیاختیار به همسر سابقتان پیام میفرستید، بیاختیار تلفنتان را چک میکنید که ببینید آیا پیامی از او دارید یا نه یا در صفحات اجتماعی پیگیرش هستید، تلفن و رایانه همان محرکهای شما برای نشاندادن رفتار اجباری (علاوه بر وسواس فکری) است.
شاید فکر میکنید بهتر است رایانه و تلفن همراهتان را به دوستتان بسپارید تا مدتی آنها را برایتان نگه دارد یا در جایی قرارشان دهید که به آنها دسترسی نداشته باشید؛ اما این کار عملا ممکن نیست. فقط دارید از این محرکها دوری میکنید که بعید است کمککننده باشد؛ درعوض از راهحلهای زیر کمک بگیرید:
هر بار که بیاختیار میخواهید برای شریک عاطفی سابقتان پیامی بفرستید یا تلفنتان را چک کنید که آیا پیامی از او دارید یا نه، کمی درنگ کنید. هر بار که دستتان بهسوی بازکردن شبکههای اجتماعی او میرود، دربرابر این وسوسه مقاومت کنید. البته این کار واقعا دشوار است. میتوانید او را بلاک یا از شبکههای اجتماعیتان حذف کنید؛ اما بهشرطی که واقعا توان انجامش را داشته باشید.
اگر نمیتوانید مقاومت کنید، استفاده از تلفن و شبکههای اجتماعی را محدود کنید. اگر هر بار نیم ساعت را در گوشی سپری میکنید، این زمان را به ۱۵ دقیقه کاهش دهید. اگر روزی ۲۰ بار در اینستاگرام و فیسبوک میچرخید، آن را به روزی ۱۰ بار کاهش دهید. بهتدریج روی خودتان کنترل پیدا خواهید کرد.
هر بار که احساس میکنید بهشدت تمایل دارید به شریک عاطفی سابقتان پیام بدهید یا با او تماس بگیرید، توجهتان را به فعالیت دیگری (غیر از مصرف موادمخدر و الکل) معطوف کنید. میتوانید کمی در اینترنت بگردید و موضوعات جذاب را جستوجو کنید؛ البته هر موضوعی بهجز عبارت «چطور همسر سابقم را برگردانم»!
بازی های ویدئویی انجام دهید. به دوستتان پیام بفرستید. کمدتان را مرتب کنید. حداقل ۱۰ دقیقه وقتتان را اینطور بگذرانید. پس از ۱۰ دقیقه، ببینید آیا بازهم به همان شدت اشتیاق دارید با او ارتباط برقرار کنید؟ بهاحتمال زیاد شدت آن بسیار کمتر شده است. شاید حتی دیگر آن حس محو شده باشد.
هر روز این تأخیر را کمی بیشتر کنید یا تعداد دفعاتی را که پیام میفرستید، کمتر کنید. مثلا اگر امروز ۱۰ دقیقه دست نگه داشتید، فردا آن را به ۱۱ دقیقه برسانید. اگر امروز ۵ بار به او پیام دادید، فردا ۴ بار این کار را انجام دهید.
چه مواقعی این حس بیشتر سراغتان میآید؟ وقتی با دوستانتان بیرون میروید یا وقتی در محل کار هستید؟ شاید هم وقتی در خانه تنهایید، بیشتر پیش میآید. به ذهنتان بسپارید که این اشتیاق چه زمانی و در چه مکانهایی بیشترین شدت را دارد. بعد از آن میتوانید بهراحتی آن را پیشبینی کنید و بهمحض اینکه رخ داد، فعالیت دیگری انجام دهید یا اینکه آن را به تأخیر بیندازید.
اگر مدام تلفن یا کامپیوترتان را باز کنید و بهدنبال صفحات اجتماعی او بگردید تا ببینید چه عکس یا استوری جدیدی گذاشته است، هرگز نخواهید توانست فکرکردن به او را متوقف کنید. حتی اگر جداییتان خصومتآمیز نبود و توافقی انجام شد، بازهم سعی کنید پیگیرش نباشید. بهتر است در شبکههای اجتماعی او را آنفالو کنید. مدام از دوستان مشترکتان نپرسید کجاست و چه میکند. حتی اگر مسیر خانه به محل کارتان از نزدیکی محل زندگی او میگذرد، بهتر است از مسیر دیگری بروید. نه اینکه این رفتارها زشت یا بد باشد، مشکل اینجاست که اگر میخواهید او را فراموش کنید و به زندگی خودتان برسید، باید به این نکات اهمیت بدهید.
هنگامی که وسواس فکری بهسراغتان میآید، افکارتان را بنویسید. آنها را دقیقا همانطور که هست، یادداشت کنید. اگر این افکار تکرارشونده است، بازهم آنها را بنویسید. یعنی اگر آن فکر ۲۰ بار هم تکرار میشود، هر ۲۰ بار را یادداشت کنید. این کار باعث میشود این فکر دیگر بهشکل ناخوانده وارد ذهنتان نشود. چیزهایی را که نوشتهاید، برای کسی نفرستید و حتما با قلم و کاغذ انجام دهید. نوشتن آنها در گوشی یا رایانه هیچ تأثیری ندارد. وقتی افکارتان را در گوشی یا رایانه مینویسید، بیشتر وسوسه میشوید آنها را به شریک عاطفی سابقتان ارسال کنید.
مدتی که این کار را انجام دهید، برای برنامه ریزی «دفعات وسواس فکری» آماده میشوید. حالا باید زمانی را پیدا کنید که فکرتان آزاد است و تمام این افکار وسواسی را برای آن زمان بگذارید. برای مثال، هر روز از ساعت ۷ تا ۷:۳۰ عصر را انتخاب کنید. بهتر است این زمان به زمان خوابتان نزدیک نباشد. در این جلسات، هیچ کار دیگری انجام ندهید و زمانتان را فقط به وسواس ها، نگرانیها و غصهها اختصاص دهید. سپس رهایش کنید و بقیه آن را به جلسه بعد واگذار کنید.
اگر افکار وسواسی در ساعاتی غیر از زمانی که برنامهریزی کردهاید رخ داد، به خودتان بگویید که باید در زمان برنامهریزیشده به این افکار رسیدگی کنم. اگر احتمال میدهید بعدا یادتان برود، آن را بنویسید و در مدت جلسه نگاهی به آن بیندازید. این جلسات را آنقدر ادامه دهید تا روزی که احساس کنید دیگر به آنها نیاز ندارید.
به یاد داشته باشید که این روشها فقط مخصوص وسواس فکری است. اگر هنوز با احساساتتان کنار نیامدهاید و گاهی غصه میخورید و گریه میکنید، در مرحله اول هستید و نباید افکارتان را سرکوب کنید.
در این مرحله، دیگر غصهخوردن تمام شده است و دارید فکر او را کمکم از سرتان بیرون میکنید. حالا باید هرچیزی را که شما را به یاد او میاندازد، از خودتان دور کنید.
بعد از جدایی، واقعا لزومی ندارد ارتباطتان را حفظ کنید. نیازی نیست تولدش را تبریک بگویید، برایش هرازگاهی آرزوی موفقیت کنید یا گاهوبیگاه برایش پیام بفرستید. حتی اگر تصمیم گرفتهاید دوستیتان را حفظ کنید، باید حداقل برای مدتی از هم دور بمانید. باید کاملا بهبود پیدا کنید تا بتوانید دوباره با او زمان بگذرانید،
هرچیز مشترکی را که داشتید یا حتی هدایایی را که قبلا برایتان خریده بود و شما را به یاد او میاندازد، دور بریزید.
معمولا روال روزمره ما با افرادی که با آنها زندگی میکنیم، شکل میگیرد. اگر پس از جدایی هم همان روال روزمره را حفظ کنید، نهتنها بیشتر به تنهایی خود دامن میزنید بلکه انگیزهای برای فکرکردن به او ایجاد میکنید. روالی جدید ایجاد کنید که بهتمامی متعلق به خودتان باشد. مثلا اگر برای شام به رستوران خاصی میرفتید، ازاینبهبعد رستوران دیگری پیدا کنید.
حالا وقت آن است که چه ازنظر سبک زندگی و چه ازنظر عشقی، برای او جایگزین پیدا کنید. روشهای زیر کمککننده است:
وقتگذراندن با دوستان و افرادی که دوستشان دارید، به شما کمک میکند روی جنبههای مثبت زندگی متمرکز شوید و فکر شریک عاطفی سابقتان را از سر بیرون کنید. سرگرمیها و فعالیتهای جدیدی پیدا کنید یا کارهایی انجام دهید که قبلا از آنها لذت میبردید؛ اما همسرتان شما را (توافقی یا غیرتوافقی) از انجامدادن آنها بازمیداشت.
هیچ قانون مشخصی وجود ندارد که تعیین کند هر فرد دقیقا چه زمانی از جدایی بهبود مییابد و میتواند فردی دیگر را وارد زندگیاش کند. بااینحال، بههیچوجه نباید به این بهانه که نمیخواهید تنها بمانید، بهمحض جدایی وارد رابطه دیگری شوید. وقتی هم که زمان مناسب آن فرارسید، سعی نکنید خودتان را از این احساس دور نگه دارید.
به یاد داشته باشید هیچیک از این موارد نمیتواند یکشبه شکست عشقی شما را التیام بخشد. بااینحال، این نکات میتواند به شما کمک کند در مدت کوتاهتری به زندگی عادیتان برگردید و دوباره شاد باشید.
کتاب الکترونیکی
قیمت نسخه انگلیسی در سایت آمازون | ۱۱ دلار |
---|---|
قالب فایل | |
تعداد صفحه | ۲۴۷ |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
ناشر | TarcherPerigee |
تعداد فایل | ۱ فایل PDF |
کتاب الکترونیکی دلبستگی
اگر میخواهید دلیل بسیاری از رفتارهای شریک عاطفی، یا حتی خودتان را در رابطه متوجه شوید، حتما این کتاب را بخوانید.
25،000 تومان 19،500 تومان
مشاهده کتاب الکترونیکی
پاسخ ها