آیا تا به حال کسی را دیدهاید که مدام درباره ظاهرش و اینکه چگونه به نظر میرسند نگران باشد و از شما سؤال کند؟ برخی از افراد خودشان را زشت قلمداد میکنند. این نگرانیها و تلقی از خود شاید نشانهای از اختلالی ذهنی باشد؛ اختلالی که متخصصان آن را اختلال خودزشت انگاری مینامند. در این مقاله، درباره این اختلال، ریشهها، نشانهها و علائم و راههای درمانش صحبت میکنیم.
اختلال خودزشت انگاری نوعی اختلال روانی است که در آن فرد درگیر عیبهای ساختگی یا واقعی اما جزئی در بدن خود میشود. این مشغله ذهنی باعث میشود فرد خود را زشت بپندارد و از حضور در اجتماع بپرهیزد یا به اعمال جراحی پلاستیک غیرضروری روی بیاورد.
این اختلال از جهاتی با اختلال اشتها و اختلال وسواس فکری عملی شباهت دارد. در اختلال اشتها، فرد مدام نگران است غذاخوردنش موجب چاقشدن یا بههمریختن اندازه بدنش میشود. در واقع، هردوی این اختلالها درباره تصویر بدن نگرانی ایجاد میکنند. تفاوت این دو اختلال در این است که در اختلال اشتها، فرد نگران وزن و شکل کلی بدن است؛ اما در دیگری، فرد نگران ظاهر یک یا چند اندام مشخص است.
در اختلال وسواس فکری عملی، ترسها و نگرانیهای مختلف ذهن فرد را مشغول کرده است و او کنترلی روی این افکار ندارد. استرس و اضطراب حاصل از این افکار فرد را بهاجبار سمت کارهایی برای کاهش یا کنترل این افکار سوق میدهد. شباهت این اختلال با اختلال خودزشت انگاری در همینجاست. فردی که به اختلال خودزشت انگاری مبتلاست بهخاطر نگرانیاش، کارهایی را بهاجبار انجام میدهد؛ کارهایی مانند بررسی مداوم بدن خود جلوی آیینه و لمس اندامهای بدن.
خودزشت پنداری اختلالی مزمن است که بین هر دو جنس به یک میران مشاهده، و معمولا از سنین نوجوانی و اوایل دوران بلوغ آغاز میشود. قسمتهایی از بدن که بیش از سایر اندامها درگیر این اختلال میشوند شامل موارد زیر هستند:
سایر قسمتهایی که ممکن است در این اختلال دخیل شوند شامل آلتتناسلی، ماهیچهها، سینهها، رانها و باسن است. گاهی حتی وجود بوی خاص بدن ممکن است به دغدغه ذهنی فرد تبدیل شود.
برخی از نشانهها و علائمی که فرد مبتلا به این اختلال از خود نشان میدهد عبارتاند از:
دلیل اصلی اختلال خودزشت انگاری هنوز روشن نشده است. با این حال، نظریات مختلفی پیرامون ریشههای این اختلال مطرح شدهاند. یک نظریه عامل ابتلا به این اختلال را اندازه و عملکرد بخشهایی از مغز میداند که مسئول پردازش دادههای مرتبط با ظاهر بدن هستند. این واقعیت، که اختلال خودزشت انگاری اغلب در افرادی که دچار سایر اختلالهای ذهنی مانند افسردگی شدید یا اختلالهای اضطراباند مشاهده میشود، شاهدی بر ریشههای فیزیولوژیک این اختلال است.
از دیگر عواملی که ممکن است به این اختلال مربوط باشد تأثیر ژنهاست. احتمالا کسانی که در خانواده خود بیمار مبتلا به این اختلال داشتهاند بیشتر امکان دارد به آن دچار شوند. سطح پایین هورمون سروتونین نیز در ابتلا به این اختلال بیتأثیر نیست.
سایر عواملی که ممکن است باعث ایجاد یا تشدید این اختلال شوند شامل موارد زیر است:
باید به این نکته توجه داشت که عامل ابتلا به این اختلال نحوه رفتار فرد یا دیگران نیست. این نوعی اختلال ذهنی است و فرد در شکلگیری آن مقصر نیست.
شناسایی مبتلایان، بهخاطر خجالت و شرمی که بیماران این اختلال را احاطه کرده، کار راحتی نیست. متخصصان اذعان دارند که برخی از افراد مبتلا به این اختلال هرگز شناسایی نمیشوند. کسانی که دچار این اختلالاند اغلب از بیان نگرانیهای خود در این زمینه شرم میکنند. همین باعث میشود سالها درگیر آن باشند یا هرگز شناسایی نشوند. با این حال، یکی از نشانههایی که به شناسایی این افراد کمک میکند، بیمارانیاند که مدام بهسراغ جراحان پلاستیک یا متخصصان زیبایی میروند.
پزشکان برای شناسایی این اختلال بهاحتمال زیاد بهسراغ بررسی سوابق بیمار یا معاینات پزشکی میروند تا بفهمند آیا واقعا اشکالی در اندام وجود دارد که بیمار را بهشدت نگران کرده یا اینها ساختهوپرداخته ذهن اوست. در صورتی که پزشک به وجود این اختلال شک کند، بیمار را به روانکاو یا روانپزشک ارجاع میدهد. روانکاو یا روانپزشک نیز با مشاهده علائم، رفتار و نگرشهای فرد، وجود این اختلال را تشخیص میدهد.
درمان این اختلال بهاحتمال زیاد به ترکیبی از این دو رویکرد نیاز دارد:
این رویکرد روی اصلاح طرز فکر بیمار تمرکز میکند. به ۲ روش میتوان نگرشهای بیمار درباره بدنش را اصلاح کرد: یکی با شناخت درمانی (که بیشتر شامل گفتوگو درباره نگرشهای بیمار نسبت به ظاهرش است) و یکی هم رفتاردرمانی.
هدف از این روشها این است که بیمار را قانع کنیم تفکرات غلطی درباره اندام بدن خود دارد و آنطور که میپندارد، زشت و دچار نقص نیست.
برخی از داروهای ضدافسردگی (مانند مهارکنندههای هورمون سروتونین) نتایج مثبتی در درمان این اختلال دارند. همچنین، برخی داروهای ضدروانپریشی (مانند اولانزاپین، پیموزاید و آریپیپرازول) نیز چه بهصورت تکی و چه ترکیبی از چند دارو، در درمان این بیماری استفاده شدهاند. هرچند هیچ داروی اختصاصی تا به امروز برای این اختلال ارائه نشده است.
بهطور کلی، این اختلال جزو اختلالهای سختدرمان به شمار نمیرود و افرادی که وارد فرایند درمان میشوند اغلب شرایطشان بهبود پیدا میکند.
حمایتهای عاطفی خانواده بیمار مبتلا به اختلال خود زشت انگاری نقش مهمی در روند بهبود فرد دارد. شناخت خانوادهها از این اختلال از یک سو به تشخیص زودتر این اختلال کمک میکند و از سوی دیگر، حمایت آنها از بیمار علائم و شدت بروز این اختلال را کاهش میدهد.
در برخی موارد، این اختلال در شرایط شدید ممکن است برای بیمار مشکلات جدی ایجاد کند؛ برای مثال، ممکن است فرد حاضر به خارجشدن از خانه نباشد که این موضوع به شغل یا تحصیلات او آسیب میزند. همچنین افراد مبتلا به این اختلال ریسک بالایی برای ابتلا به افسردگی شدید و خودکشی دارند.
علاوه بر اینها، این افراد ممکن است برای رفع عیوب خود، بهسراغ عملهای جراحی مکرر بروند که صرفنظر از هزینهها، بدون عوارض نخواهد بود.
اگر فکر میکنید به این اختلال دچار هستید، قبل از آنکه حکم قطعی صادر کنید، کارهای زیر را انجام دهید:
متأسفانه هیچ روش شناختهشدهای برای پیشگیری از این اختلال وجود ندارد. با این حال، شناسایی زودهنگام و شروع سریع درمان پس از تشخیص قطعی، جلوی بسیاری از عوارض بعدی را میگیرد. همچنین، آموزش و تشویق نوجوانان در خانواده و مدرسه به اصلاح طرز فکر خود پیرامون کلیشه بدن و زیبایی، نقش مثبتی در بهبود علائم آن دسته از افرادی دارد که در معرض این اختلال قرار دارند.
آیا شما یا اطرافیانتان این اختلال را تجربه کردهاید؟ نظرات خود را با ما و سایر مخاطبان در میان بگذارید.
پاسخ ها