حتما پیش آمده که در فرایند استخدام شدن در جایی، از شما درباره شایستگی شغلی سؤال شده باشد یا در فرمها و آگهیهای استخدامی، انواع موردنیاز آن برای یک شغل معین را دیده باشید. این شایستگیها چگونه تعریف میشوند و چه انواعی دارند؟ در این مقاله، بهطور جامع به آنها پرداختهایم.
آنچه در این مقاله خواهید خواند:
شایستگی شغلی چیست؟ | شایستگیهای مدیریت کارکنان | شایستگیهای توسعه فردی | شایستگیهای رهبری | شایستگیهای ارتباطی | شایستگیهای استدلال منطقی | شایستگیهای فنی | شایستگیهای مشترک
شایستگیها گاهی ترکیبی از یک یا چند مهارتاند. این مهارتها با رفتار، تواناییها و دانش فرد ترکیب میشوند و مفهوم شایستگی را شکل میدهند. پژوهشهای مختلف تعاریف متفاوتی برای شایستگی شغلی ارائه میکنند. میتوان این تعاریف را بهصورت زیر خلاصه کرد:
مجموعهای از دانش، توانمندی و مهارتها که فرد را قادر میسازد بهشکلی مؤثر کار و وظایف خود را انجام بدهد.
برای درک بهتر شایستگی شغلی و تفاوتش با مهارت، به این مثال توجه کنید: برای اینکه برنامهنویس باشید، باید به یک یا چند زبان برنامهنویسی مسلط باشید. این مهارت شماست. منتها برای آنکه بتوانید برنامهنویس موفقی باشید، باید مهارتهایی دیگر مانند تفکر منطقی، توان تحلیل و تفسیر خوبی هم داشته باشید. ترکیب این تواناییها و مهارتهاست که شایستگی را ایجاد میکند.
شایستگی شغلی انواع مختلفی دارد. در ادامه، هرکدام از آنها را دستهبندی و دربارهاش مختصر توضیح دادهایم.
معمولا مدیریت افراد در کسبوکار یا سازمان جزو شایستگیهای شغلی است که از سرپرستها و جایگاههای مدیران انتظار میرود. منتها گاهی کارکنان در سطوح پایینتر سازمان نیز باید این شایستگی را داشته باشند.
این شایستگی شامل ۴ مهارت است:
این مهارت شامل شناسایی فرصتهای یادگیری تا کمک به افراد برای ارتقای دانش و مهارتهایشان است. همچنین، برنامهریزی برای افزایش مهارت کارکنان جهت دریافت ارتقای شغلی نیز بخشی از آن به شمار میرود. بهطور کلی، کارفرمایان از شما انتظار دارند خود نسبت به توسعه مهارتهای خویش پیشقدم باشید و دیگران را نیز به آن تشویق و در آن یاری کنید. انتظارات آنها را در این حیطه میتوان بهصورت زیر دستهبندی کرد:
مدیریت عملکرد فرایندی مستمر شامل نظارت بر عملکرد کارکنان و اطمینان از حرکت آنها در راستای اهداف سازمان است. اگر قصد حضور در جایگاهی مدیریتی را دارید، باید نشان دهید چگونه به سازمان برای رسیدن به اهدافش کمک میکنید، چگونه استانداردهای آن را حفظ میکنید و چگونه با چالشهای مربوط به مدیریت عملکرد افراد برخورد میکنید. کارفرمایان از شما انتظار دارند که:
کوچینگ و منتورینگ جزو شایستگیهایی است که مدیران مشاغل فنی (مانند حوزه برنامهنویسی و فناوری اطلاعات) باید حتما از آن برخوردار باشند؛ چراکه گاهی لازم است کارکنان خود را راهنمایی کنند. اگر بهدنبال مدیرشدن هستید، باید نشان دهید چگونه کارکنانتان را در مسیر شغلیشان راهنمایی میکنید و باعث ارتقای مهارتها و شایستگیهای آنان میشوید. کوچینگ و منتورینگ کارکنان استعداد خاصی میطلبد؛ پس مهم است که به کارفرما این استعداد را نشان دهید. از جمله مصادیق این شایستگی میتوان به دو مورد زیر اشاره کرد:
کارفرمایان میخواهند بدانند آیا شما توانایی همکاری سازنده با تیم خود برای رسیدن به اهداف را دارید یا نه. افرادی که این شایستگی را دارند میتوانند با تیمشان بهشکلی فعال همکاری کنند و اعضای تیم را برای شرکت در فرایند تصمیمگیری تشویق کنند. تیمسازی مهارتی صرفا محدود به جایگاههای مدیریتی نیست و در همه سطوح سازمان اهمیت دارد. شما باید نشان دهید توانایی همکاری با سایر اعضای سازمان را که بیرون از تیم شما قرار میگیرند دارید. همچنین، باید نشان دهید آماده دریافت بازخورد درباره مدیریت تیم و همکاری منسجم با یکدیگر هستید. دو مهارت شاخص در این شایستگی عبارتاند از:
فارغ از جایگاه شغلی شما، تیمسازی شایستگی شغلی بسیار مهمی است.
توسعه فردی فرایندی درازمدت است. فرایندی که طی آن مهارتها بهشکل مداوم ارزیابی میشوند و اهداف شغلی تعیین میگردند تا قابلیتهایتان را به حداکثر برسانند. روشهای مختلفی برای توسعه فردی در محیط کار وجود دارد، مانند بازنگری در زمان صرفشده، ارزیابی مهارتهای قابلانتقال خود به دیگران یا پشتسرگذاشتن چالشهای مختلف برای کسب مهارتی جدید.
توسعه فردی نوعی شایستگی است که شامل ۳ مهارت زیر میشود:
کمالطلبی و تلاش مستمر برای پیشرفت خود و کارتان یکی از مهمترین شایستگیهای شغلی در مسیر توسعه فردی است. شما باید همواره بهدنبال روشهایی برای تحقق این مسئله باشید. تابآوری در برابر سختیها، اراده و نوآوری، همگی از ویژگیهاییاند که این شایستگی شغلی را ارتقا میبخشند. از نمونههای رفتاری که تعهد شما به بهترشدن را نشان میدهد:
در برخی مشاغل، از شما خواسته میشود مهارتهای ذهنیتان را برای ترسیم نقشه ذهنی به کار بگیرید. این نقشهها شامل الگوهاییاند که ارتباط بین ایدهها و مفاهیم را روشن میکنند. تواناییتان در منسجمکردن افکار و رویکاغذآوردن آنها بهشکل نقشه مفهومی مهارتی است که در مشاغل پروژهای و فنی کاربرد دارد. این مهارت در حوزههای زیر کاربرد دارد:
کارفرمایان همواره بهدنبال کارمندانیاند که پیشرفت کاری را اولویت بدانند. این شایستگی بیانگر اراده و تعهدتان در ارائه بهترین عملکردتان برای سازمان است. این شایستگی گاهی خودش را بهصورت ارتقای جایگاه شغلی و گاهی هم بهصورت واگذاری مسئولیتهای سنگینتر نشان میدهد. از مصادیق این شایستگی:
شایستگیهای رهبری مجموعهای از مهارتها هستند که سازمانها باید برای سطوح مختلف مدیریتی خود آنها را تعیین کنند. هنگام انتخاب و استخدام مدیران، مهارتهای رهبری افراد باید بررسی و مقایسه شوند تا بهترینها انتخاب شوند. اگر سازمانها مهارتهای لازم برای رهبری در هر سطح را مشخص کنند، میتوانند انتخابهای دقیقتری برای رهبری هر سطح داشته باشند.
شایستگیهای رهبری شامل ۴ شایستگی اساسی است:
همه کسبوکارها و سازمانها برای موفقیت باید بهدرستی مدیریت شوند. شایستگیهای ناظر بر مدیریت راهبردی بخشهای مختلف سازمان را هماهنگ میکند تا از حفظ برتری و موفقیت سازمان در فضای رقابت اطمینان حاصل کند. مدیریت راهبردی یعنی بازبینی بخشهای مختلف سازمان و ارزیابی دادهها، سیستمها و فرایندها برای گرفتن تصمیمات آگاهانه. برای دستیابی به این شایستگی فرد باید:
هر مدیر موفقی باید توانایی برنامهریزی مؤثر برای آینده را داشته باشد. خیلی از مشاغل برای موفقیت نیازمند یک برنامهریزی دقیق در حوزههای کاری مختلف خود هستند. شما برای کسب جایگاه مدیر، باید تواناییتان در برنامهریزیِ دقیق عملیاتها و فعالیتهای سازمان را داشته باشید. دو مهارت مهم در این شایستگی را میتوان بهصورت زیر خلاصه کرد:
در جایگاه مدیر، از شما انتظار میرود بتوانید به کارکنانتان در موقعیتها و شرایط گوناگون انگیزه بدهید. این انگیزهدادن گستره وسیعی دارد، از تشویق یکی از کارکنان برای ترک رفتار نامناسب در محیط کار گرفته تا انگیزهدادن به مسئولان بخش مالی برای کنترل بیشتر روی بودجه. اگر میخواهید به دیگران انگیزه بدهید، اول باید انتظاراتتان را بهدقت بازگو و از قبل برنامهریزی کنید. همچنین باید بهدقت به صحبتهای دیگران گوش دهید. برای تأثیرگذاری روی دیگران به دو مهارت مهم نیاز دارید:
در جایگاه مدیر، گاهی باید دورهای از تغییرات را در سازمان مدیریت کنید. این تغییرات از تغییرات در بودجه گرفته تا تغییر نوع ارائه خدمات و… را شامل میشود. برای هدایت سازمان در مسیر تغییر، لازم است خودتان ابتدا تغییر را بپذیرید. همچنین باید به سایر کارکنان مهارتهای لازم برای گذار از تغییر را نشان دهید و مسیری شفاف برای گذار تعیین کنید. دو کار اساسی که در مدیریت تغییر باید انجام بدهید:
در هر کسبوکاری، مهارتهای ارتباطی بسیار حیاتی است. توانایی انتقال و اشتراک اطلاعات بهشکل شفاهی و کتبی در هر سطح و جایگاه شغلی جزو بنیادیترین نیازهاست.
این نوع شایستگی به مهارتهای زیر تفکیک میشود:
چه تولیدکننده باشید و چه خدماتدهنده، مشتریمداری و اولویتدادن به آنها باید یکی از اصول مهم کاریتان باشد. مشتریمداری شامل پاسخ به پرسشهای آنها در کمترین زمان، ارائه حداکثر اطلاعات در دسترس و نیز ارائه بهترین محصول یا خدمات ممکن به آنهاست. مشتریمداری را میتوان در دو شایستگی زیر خلاصه کرد:
این شایستگی شامل ایجاد روابط قوی و پایدار با همکاران درونِ سازمان و حتی سازمانهای دیگر است. این توانایی در حوزههایی مانند سلامت بسیار کاربردی است. همکاری مشترک ابعاد مختلفی مانند شبکهسازی، شراکت و ایجاد اتحادیه دارد. دو مورد از مصادیق ایجاد این شایستگی:
مشتری به کسی گفته میشود که محصول یا خدمت شما را خریده باشد. مدیریت ارتباط با مشتریان نیازمند شایستگیها و مهارتهای مختلفی مانند گفتوگو و مواجهه مؤثر و مثبت با انتقادهای آنهاست. افزایش وفاداری مشتریان و ایجاد اعتماد در آنها نشانه مدیریت موفق رابطه با مشتریان است. این دستاوردها بهطور مشخص با دو روش زیر امکانپذیر است:
این شایستگی شغلی در مشاغلی مانند آموزش و خدمات رفاهی بسیار مهم است. این شایستگی فرایندی است که طی آن شما راهبردهایی را برای مدیریت مؤثرتر نیازهای مشتریان به کار میگیرید که هدف از آن کسب نتایج بهتر در کارتان است. دو جزء مهم این شایستگی شغلی:
در برخی مشاغل معین، شما به ترغیب افراد برای انجام کاری نیاز دارید. این کار میتواند ترغیب کسی به امضای یک قرارداد یا تغییر شیوه کارش باشد. این شایستگی در مشاغلی مانند فروش و بازاریابی بسیار ضروری است. برای کسب چنین شایستگی باید دو راهبرد زیر را دنبال کرد:
مهارتهای نوشتاری یکی از شایستگیهای پایه برای کسب هر جایگاه شغلی است. اهمیت این مهارتها در این است که تبادل اطلاعات در بسیاری از کسبوکارها و سازمانها بهشکل مکتوب صورت میگیرد؛ پس لازم است تا افراد توانایی نوشتن به زبانی مناسب، ساده و شفاف را داشته باشند. از جمله شیوههایی که بیانگر این شایستگیاند:
علاوه بر مهارتهای نوشتاری، توانایی گفتوگو و گوشدادن فعال نیز یکی دیگر از شایستگیهای پایه در هر موقعیت شغلی است. اینکه شما بتوانید بهگونهای صحبت کنید که دیگران متوجه منظور شما بشوند مهارتی است که کارفرمایان به آن توجه دارند. برای دستیابی به این شایستگی باید دو نکته زیر را در نظر داشت:
تفکر منطقی و توانایی بررسی همه دادهها و حقایق برای گرفتن بهترین تصمیمها، شایستگی شغلی مهمی است که برای کسب بسیاری از جایگاهها ضروری است.
این شایستگی شامل ۵ مهارت زیر است:
در بسیاری از مشاغل شما باید درباره مسائل مختلف تصمیمگیری کنید. برای چنین کاری، باید دادهها را با کمک استدلال منطقی تحلیل کنید تا به بهترین تصمیم ممکن برسید. بهطور کلی، مهارت تصمیمگیری را میتوان در دو روش زیر خلاصه کرد:
برخی کارهای پیچیده نیازمند دنبالکردن رویکردهای روشمند است. رویکرد روشمند بهمعنای تجزیه کار به وظایف و کارهایی کوچکتر و تقسیم آنها بین اعضای تیم است. معمولا کارهای پروژهای از این روش برای بهنتیجهرساندن کارهای خود استفاده میکنند. پس برای کسب این مهارت لازم است:
در بسیاری از جایگاهها، شناسایی الگوها، ارزیابی و نیز نتیجهگیری از آنها برای پیشبرد کسبوکار ضروری است. مشاغلی مانند بازاریابی، تحلیل کسبوکارها و حتی مدیریت عمومی، همگی به افرادی نیاز دارند که بتوانند الگوها را شناسایی کنند. برای کسب این شایستگی نیز توجه به دو نکته زیر راهگشاست:
جمعآوری اطلاعات، تجزیهوتحلیل و دستهبندی آنها از ویژگیهای موردنیاز خیلی از مشاغل است. توانایی تحقیقکردن در جایگاه شایستگی شغلی شامل بررسی دادهها با نگاهی انتقادی، رسیدن به درک عمیقتر و بزرگتر و نیز شناسایی شکافهای موجود به هدف بررسی همه ابعاد یک مسئله است. از مصادیق این شایستگی میتوان به دو مورد زیر اشاره کرد:
حلمسئله یکی از شایستگیهای بنیادینی است که هرکسی در هر جایگاه شغلی باید آن را داشته باشد. حلمسئله گسترده وسیعی دارد: از حل مشکل ساده کمبود کارکنان در یک اداره تا حل یک مشکل فنی پیچیده در یک پروژه. برای کسب چنین شایستگی باید به دو توانایی زیر را در خود پرورش داد:
اینگونه نیست که این شایستگیها صرفا به مهارت کار با رایانه محدود باشند. مهارتهایی مانند تفکر خلاق، طراحی نوآورانه فرایندها و سامانهها و نیز توسعه خطمشیهایی برای بهبود عملیاتها را نیز شامل میشوند. نکته مهم اینکه با گذشت زمان، اهمیت این نوع از شایستگیها در حال افزایش است.
در ادامه آنها را بررسی میکنیم:
خلاقانه فکرکردن و یافتن راههای نوآورانه برای حل مسائل در مشاغل مختلفی کاربرد دارد. همچنین، این مهارت در طراحی نقشه ذهنی و فنونی مانند طوفان فکری نیز برای نگریستن به موضوعات از زاویهای متفاوت به کار میرود.
تواناییهای فنی مجموعهای از مهارتها هستند که به فرد در کار با ابزارها و فناوریهای مرتبط با کارش یاری میرسانند. این تواناییها فرد را قادر میسازند از پس کارهای محولشده بربیاید؛ مثلا یک راهبرد جدید برای جمعآوری دادههای مشتریان طراحی کند. بهطور کلی، میتوان این تواناییها را در دو دسته جای داد:
در بسیاری از صنایع، استفاده از رایانهها و نرمافزارهای مختلف گسترش یافته است. در خیلی از موارد، شما باید با طیف وسیعی از نرمافزارهای عمومی و تخصصی کار کنید. از همین رو، داشتن مهارت کار با آنها و بهطور کلی سواد رایانه نقش مهمی در کسب موقعیت شغلی دارد.
این مهارت در سه بخش جمعآوری، مدیریت و گزارش دادهها مهم است. همچنین، این مهارت کمکتان میکند از این دادهها برای بهبود فرایندها و ارزیابی نتایج کار بهره ببرید. مهارت مدیریتکردن دادهها را میتوان در دو بخش خلاصه کرد:
در برخی جایگاهها، شما باید به مشتریان پشتیبانی فنی ارائه کنید. در چنین مواقعی، داشتن دانش عمیق از نرمافزار یا ابزار موردبحث برای ارائه پشتیبانی سریع و باکیفیت ضروری است.
خطمشیها پایهای برای فرهنگ کاری و ارزشهای سازمان هستند. فهم اینکه خطمشیها چگونه طراحی میشوند و، مهمتر از آن، فهم اینکه این خطمشیها چگونه باید اعمال شوند یکی از شایستگیهای مهمی است که استخدامکنندگان بهدنبال آن هستند.
برخی از شایستگیهایی که در بالا به آنها اشاره شد صرفا در یک یا چند شغل خاص به کار میروند؛ اما شایستگیها و مهارتهایی هم هست که بین همه یا اغلب مشاغل مشترکاند. بهعبارت دیگر، میتوان آنها را بهعنوان صلاحیتهای موردنیاز بسیاری از جایگاههای شغلی در نظر گرفت.
این شایستگیها عبارتاند از:
تدبیر بهمعنای یافتن راههای خلاقانه برای ازمیانبرداشتن دشواریها و حل مشکلات است. همچنین تدبیر کمکمان میکند با استفاده از امکانات موجود، با مشکلات پیشبینینشده نیز مواجه شویم.
صداقت مصداق بارز امینبودن کارمند یا مدیر است. همکاران و مشتریان روی امانتداری شما حساب باز میکنند؛ پس تصمیمات صادقانه بگیرید و خدمات واقعی ارائه کنید. امانتداربودن در شغل یعنی کارتان را بدون نیاز به نظارت همیشگی با همان کیفیت مطلوب انجام بدهید. مصداق امانتداری را میتوان در دو گزاره زیر خلاصه کرد:
یکی از شایستگیهای مشترکی که برای همه مشاغل مفید است آشنایی فرد با روشهای مدیریت استرس است. میزان مشخصی از استرس در هر کاری طبیعی است. از طرفی نیز اوضاع همیشه بر وفق مراد نخواهد بود. بنا بر اینها، لازم است اعضای سازمان از این شایستگی برخوردار باشند تا بتوانند در شرایط پراسترس نیز عواطف و عملکرد کاریشان را مدیریت کنند. این شایستگی را در دو جمله زیر میتوان جمعبندی کرد:
در هر کاری، رعایت اصول اخلاقی پذیرفتهشده از سوی جامعه ضرورت دارد. این اصول گاهی شامل بایدها و نبایدها و گاهی نیز شامل استاندارهای سازمانی است که شما برایش کار میکنید. این شایستگی شغلی را میتوان چنین خلاصه کرد:
توانایی برنامهریزی و سازماندهی وظایف یکی از مهمترین مهارتهای هر شاغلی است. اهمیت این مهارت در مشاغلی مانند وکالت و امور مالی که به زمان بسیار وابستهاند دوچندان است. برای دستیابی به این مهارت دو روش زیر را میتوان به کار بست:
یکی دیگر از شایستگیهایی که کارفرمایان به دنبالش هستند تیزهوشی افراد است. آیا فرد موردنظر به درد کار میخورد و فوت کوزهگری این کار را بلد است؟ شما با بهاشتراکگذاشتن دانش، سوابق تحصیلی و دستاوردهای خود میتوانید نشان بدهید که این شایستگی را دارید.
بهدنبال هر جایگاه شغلیای که باشید، یک یا چند مورد از این شایستگیهای شغلی را از شما میطلبد. اگر بتوانید نشان دهید شایستگیهای شغلی لازم برای تصدی یک جایگاه را دارید، از شانس بالایی برای رسیدن به آن برخوردار خواهید بود.
منبع wikijob upscalinglife
پیشرفت شغلیمهارت های شغلیموفقیت شغلی
0
اشتراکگذاریTelegramWhatsAppFacebookLinkedinTwitterپرینتایمیل
پاسخ ها