«هرگز ترس، تردید و سایر قوانین بشری نمیتواند با خواسته قلبی برابری کند.» این جمله الهامبخش را جین سینسرو، نویسنده کتاب تو کله خر هستی، برو پیش، پولدار میشوی گفته است. نظر شما چیست؟ آیا شما هم به این اصل باور دارید؟ تا حالا برایتان پیش آمده است که از شروع هراس داشته باشید یا احساس کنید نمیتوانید پا در مسیری بگذارید که دوست دارید؟ آیا بابت نداشتن منابع مالی دلسرد هستید و میخواهید پولدار شوید؟ اگر شما هم چنین احساسی را تجربه کردهاید، این کتاب میتواند همراه خوبی برای شما باشد تا طرز فکر شما را نه اینکه تغییر دهد، بلکه روشنتر کند و بتوانید خودتان تصمیم بگیرید که آیا تغییر کنم یا نه. پیشنهاد میکنیم تا پایان معرفی کتاب امروز با ما باشید.
جین سینسرو (Jen Sincero) متولد نیویورک است. او در دانشگاه، زبان انگلیسی خوانده است. سینسرو پس از فارغالتحصیلی، وارد دنیای بازار و کار شد و تلاشهای بسیاری کرد تا آیندهاش را بسازد.
خودش درباره زندگیاش میگوید:
«مجبور بودم با جهشهایی خودم را از منطقه امن بهسوی جبههای ترسناک و مهم برسانم؛ برای مثال، مبالغ هنگفتی را صرف گذراندن دورههای کسب و کار آنلاین، استخدام مربی مهارت زندگی، ساختن وبسایت و بقیه امور کردم. ازنظر خودم فردی احمق به نظر میرسیدم و احساس میکردم که سر دیگران کلاه میگذارم، چون کسب و کار جدیدم صرفا به آموزش سایر نویسندگان مربوط میشد که قبلا در عمرم چنین کاری نکرده بودم. راه اندازی کسب و کار اینترنتی باعث شد مبالغ هنگفتی ضرر کنم، چون از مدیریت کسبوکار اینترنتی هیچ اطلاعی نداشتم.»
در پایان با تکیه بر این جمله ساده، زندگی جین شکل دیگری به خود گرفت:
دنیای بیرونی تو بازتاب دنیای درونیات است.
کتاب تو کله خر هستی، برو پیش، پولدار میشوی نتیجه بالا و پایین زندگی جین است. او هرآنچه را که تجربه کرده است تا از صفر به جایگاه خوب مالی و کاری برسد، در این کتاب گردآوری کرده است تا با مخاطبانش در سراسر دنیا، در میان بگذارد.
او این کتاب را نوشت تا صدایش را به جهان برساند و بگوید:
وقت تلفشده برای توجیه معضل را میتوان صرف خلق موارد معرکه و عالی کرد.
جین سینسرو خود را از فقر مطلق به رفاه کامل رساند. او در کتاب تو کله خر هستی، برو پیش، پولدار میشوی مسیر موفقشدن خودش را با مخاطب در میان میگذارد. در این کتاب، مخاطب درباره غلبه بر ترس ها بیشتر میخواند، با وجود وضعیت سختی که دارد، امیدوار میماند، نوع نگرشش را میتواند تغییر دهد و روی دیگری از زندگی را تجربه کند.
سینسرو در این کتاب، از تفکر فقرگرایانه صحبت میکند. او به این نکته مهم اشاره میکند که افراد زیادی از آن صحبت کردهاند:
هرچه ذهنت به آن بپردازد، طولی نمیکشد که نصیب تو میشود.
کتاب تو کله خر هستی، برو پیش، پولدار میشوی دقیقا آنچه را در درون خود دارد که در عنوانش تداعی شده است: اینکه مواجه شو و به پیش برو، موفق خواهی شد! جین خودش درباره کتابش اینطور صحبت میکند:
«اگر قصد ثروتمندشدن داری، میتوانی ثروتمند شوی. مهم نیست که چند بار تلاش کردی و ناکام شدی. یا زمانی بوده که آه در بساط نداشتی یا در وضعیتی قرار گرفتی که کارتهای اعتباریات بیاعتبار شدند. با وجود این، میتوانی پولدار شوی؛ بهطوریکه هم خودت به خواستههایت برسی و هم خواستههای دیگران را برآورده کنی. درضمن، دلم میخواهد این نکته را هم یادآوری کنم که اگر نمیدانی چگونه پولدار شوی، دلیل این نیست که عیب و ایرادی داری.
پول یکی از مطرحترین مسائل زندگی است. ما همگی عاشق پول هستیم، از پول نفرت داریم، دستودلمان برای پول میلرزد، به پول بیتوجه هستیم، از دست پول کفری میشویم، پول را تلنبار میکنیم، در حسرت پول به سر میبریم و از پول ایراد میگیریم. پول مجموعهای است شامل اشتیاق، سرافکندگی و شگفتزدگی. پول اعجازی است که به ما روحیه میدهد و کسب آن لذتبخش است.»
یکی دیگر از ویژگیهای این کتاب، استفاده از تمثیلهای مرتبط با موضوع پول است. نویسنده بهخوبی مخاطب را درباره موجودیت پول آگاه میکند. خواننده دیگر این حس بد را نخواهد داشت که اگر پول دوست دارد، پس حتما انسان بدی است! همان طور که خود نویسنده درباره این موضوع میگوید:
«وقتی درمورد پول فکر میکنم، به این نتیجه میرسم که پول هم مانند مسائل جنسی موجب ترس و وحشت مردم میشود. مردم بدون اینکه در این زمینه آموزشی ببینند، طبق آگاهی خود عمل میکنند و جرئت هم ندارند در این مورد با کسی حرفی بزنند، چون مقولهای مناسب نیست. ازطرفی پول و مسائل جنسی یکی از لذتهای غیرقابلانکار زندگی است که موجب حیات مجدد میشود و ازطرف دیگر، سببساز خشونت و طلاق هم هست. عدم وجود این دو مورد، از یک طرف موجب شرمندگی ما است و ازطرفی اگر به خواستن آن اقرار کنیم، باز هم شرمندهتر میشویم.»
این کتاب در سیزده فصل به نگارش درآمده است. فصلها طوری چیده شدهاند که مخاطب کمکم به باور توانابودن خودش برسد. در ادامه، مروری بر این فصلها خواهیم داشت:
فصل ۱: به خودت امیدوار باش؛
فصل ۲: چرا هنوز آه در بساط نداری؛
فصل ۳: به من پول را نشان بده؛
فصل ۴: عالیترین تمرینات برای نتیجهدادن تلاشها؛
فصل ۵: نعرههای قلب تو؛
فصل ۶: ذهن پولساز تو؛
فصل ۷: باور قوی و شکرگزاری؛
فصل ۸: اقدام سرنوشتساز: انتخاب قهرمانان؛
فصل ۹: موفقیت در راستای خواستهها؛
فصل ۱۰: و حالا کلامی از حسابدارم؛
فصل ۱۱: ثروت درونی تو؛
فصل ۱۲: مقاومت؛
فصل ۱۳: تغییر عاشق همدم است.
یکی از جملات تأثیرگذار کتاب نشان میدهد که مخاطب این کتاب چهکسانی هستند؛ درواقع همه میتوانند مخاطب آن باشند چراکه:
در وجود همه ما بذر موفقیت و شجاعت وجود دارد. فقط کافی است به آن اجازه رشد بدهیم.
البته این کتاب را بهطور ویژهتر به کسانی که مایل هستند:
پیشنهاد میکنیم.
باورها واقعیتها را خلق میکند. به هرآنچه باور داشته باشی همان را تجربه خواهی کرد. (ص۴۴)
خبر خوب این است که اگر تو هم مثل بیشتر مردم رابطهای پر از دردسر و مشکل آفرین با پول داری، این توانایی را هم داری که این مسئله را حل و دگرگون کنی تا به جایی برسی که روزی بتوانی تمام خواستههایت را برآورده کنی. از همین حالا میتوانی این تغییر و تحول را در خودت ایجاد کنی. فقط کافی است که از موانع زندگیات آگاه باشی، به انتخابهایی جدید و قدرتمند دست بزنی و حواست را بر آنها متمرکز کنی. با عزمی راسخ بهسوی ثروتمندشدن گام بردارد. در این زمینه، این کتاب به تو کمک میکند. (ص۲۳)
مردم دوست دارند علىرغم احساس خودت، درمورد آنچه دلت میخواهد یا نمیخواهد، نظر بدهند. از همه بدتر وقتی است که تو خودت انعطاف به خرج بدهی. اگر هم مدتی طولانی طبق نظر آنها رفتار کنی، کار به جایی می رسد که بدون توجه به خواسته قلبیات هر آنچه را میخواهی یا نمیخواهی، دیگران برایت معین میکنند. اگر حواس جمع نباشی، سالها یا تمام عمر در وضعیتی زجرآور گیر میکنی که دلت نمیآید کسی را از خودت برنجانی و در برابر منتقد درونیات و موارد کاذب، کارهای خودت را هم توجیه میکنی. درواقع بهجای اینکه خودت ابعاد قضیه را بسنجی و کاری را انجام بدهی که احساس میکنی خوب و مناسب و معرکه است، از خودت توقع داری که طبق نظر دیگران عمل کنی. (ص۳۳)
پاسخ ها