چه کارمند باشید و چه مدیر، چه هنرمند باشید و چه وزشکار، همواره به توصیههایی برای موفقیت در حیطه کاریتان نیاز دارید. کتابها میتوانند بهترین راهنما برای طیکردن مسیر موفقیت باشند، اما تعداد کتابهای موفقیت آنقدر زیاد است که انتخاب بهترین کتاب مدیریت کسب و کار کاری دشوار شده است. البته جای نگرانی نیست، چون در این مقاله ۱۴ کتاب کسب و کار جذاب و کاربردی را به شما معرفی خواهیم کرد. پس تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
درحالیکه اکثر کتابهای مدیریت زمان درمورد چگونگی انجام کارها بهصورت پیاپی و یکی پس از دیگری صحبت میکنند، در کتاب «اصل گرایی» اوضاع به شکل دیگری پیش میرود. حرف اصلی این کتاب این است: «این را انتخاب کن و باقی چیزها را حذف کن». این رویکردی است که برای تجارت، کار، مسائل شخصی و در کل برای تمام ابعاد زندگی شما مفید است و کمک میکند سریعتر به موفقیت برسید.
اگر زندگیتان را اولویتبندی نکنید، یکی دیگر اولویتبندیاش میکند.
آیا از هر لحاظ در محل کار الگو هستید؟ پیتر دراکر در کتاب «مدیر اثربخش» به شما کمک میکند رهبری نمونه و الهامبخش باشید. او به شما نشان میدهد که چگونه مهارتهای خود را توسعه دهید تا به دیگران هم کمک کنید که مهارتهای خود را افزایش دهند و درنتیجه کارایی و تصمیمگیری خوب را در سراسر سازمان خود گسترش دهید.
هوش، تخیل و دانش منابع ضروری هستند، اما فقط اثربخشی آنها را به نتیجه تبدیل میکند.
ما عاشق تقلید و کپی هستیم و این کار به ما احساس راحتی میدهد، اما انجام این کار در تجارت کشنده است. اگر میخواهید استارتآپ یا کسبوکار کوچکتان (یا حتی شرکت بزرگتان) چیزی بیش از یک رقیب معمولی در صنعت شما باشد، شاید وقت آن رسیده که کلا بازار خود را ابداع کنید. رقابت نکنید، رهبری کنید! اگر در یک بازار سخت با رقابت شدید گیر کردهاید، این کتاب برای شماست. «استراتژی اقیانوس آبی» درمورد نوع جدیدی از استراتژی کسبوکار صحبت میکند که لزوما متکی به کسب مزیت رقابتی به رقبا نیست، بلکه به نوآوری در راه خروج از بازار فعلی برای ایجاد اقیانوسی از فرصتهای مخصوص خودتان متکی است.
تنها راه پیروزی در رقابت، توقف تلاش برای پیروزی در رقابت بود.
خیلی از افراد حداقل یک بار هم که شده نام این کتاب را شنیدهاند. این کتاب پر از نکات ساده است که به شما کمک میکند دیگران را دوست داشته باشید، فردی مهربان باشید و در همه زمینههای زندگی روابطی خوب و کارآمد بسازید، روابطی که به موفقیتهای کاری شما کمک میکنند.
اگر میخواهیم دوست پیدا کنیم، باید از خود بیرون آییم و کاری برای دیگران انجام دهیم.
این کتاب به تاکتیکها و استراتژیهای حوزهای بهنام اقتصاد عصبی متکی است و روشی کاملا جدید را برای نحوه ارائه ایدهها و پیشنهادهایتان به دیگران و نحوه متقاعدسازی آنها به شما یاد میدهد.
محدودیتهایی برای دامنه توجه انسان وجود دارد، به همین دلیل است که یک طرح باید کوتاه، مختصر و جالب باشد.
اگر کتابهایی را میپسندید که درسهای زندگی را از طریق داستان و استعاره میآموزند، این کتاب را دوست خواهید داشت. «چه کسی پنیر مرا جابهجا کرد؟» تمثیلی را بیان میکند که میتوانید مستقیما آن را در زندگی خود به کار ببرید تا از ترس از آنچه پیش رو دارید دست بردارید و بهجای آن در محیطی پر از تغییر و عدم اطمینان شکوفا شوید.
چیزی که از آن میترسید، هیچوقت به آن اندازه بد نیست که تصورش را میکنید. ترسی که اجازه میدهید در ذهنتان رشد کند، بدتر از شرایطی است که در واقعیت وجود دارد.
این کتاب به شما کمک میکند تا از تصورات غلط رهبری عبور کنید. براون این افسانه را که رهبران باید همیشه قوی به نظر برسند، در هم میشکند. اگر میخواهید به چسبی تبدیل شوید که تیمتان را کنار هم نگه میدارد و روابط کاری را بر اساس اعتماد، صداقت و وفاداری ایجاد میکند و در عین حال به خودتان وفادار بمانید، این کتاب برای شماست.
شجاعتِ آسیبپذیر بودن به معنای برد یا باخت نیست، بلکه درمورد شجاعت ظاهرشدن در زمانی است که نمیتوانید نتیجه را پیشبینی یا کنترل کنید.
نویسندگان این کتاب با توضیح اینکه چرا نقشه و برنامهها واقعا مضرند، چگونه بهرهوری نتیجه ساعات طولانی کار نیست و چرا استخدام و جستوجوی سرمایهگذار باید آخرین راهحل شما باشد، به شما نشان میدهند که برای راهاندازی یک کسبوکار به کمتر از آنچه فکر میکنید نیاز دارید.
وقتی ندانید به چه چیزی اعتقاد دارید، همهچیز تبدیل به بحث و جدل میشود. همهچیز قابلبحث است. اما وقتی برای چیزی ایستادگی میکنید، تصمیمگیریها واضح است.
اگر شما زنی هستید که سعی میکنید نامی برای خود دست و پا کنید و امیدوارید بهلطف تلاش و جاهطلبیتان شغلی ایجاد کنید، این کتاب را بخوانید. این کتاب به شما کمک میکند از برخی از دامهایی که هنوز در بسیاری از صنایع تحت سلطه مردان وجود دارد اجتناب کنید و حتی سازمانهای پیچیده را با متانت و اعتمادبهنفس هدایت کنید.
از درخواستکردن نترس. حتی اگر به نظر برسد که احتمال آن کم است.
این کتابِ مبتنی بر افسانه به شما و تیمتان کمک میکند با هم یکی شوید و به درک متقابل برسید که اگر میخواهید کاری بزرگ را با هم انجام دهید، این مهمترین اصل است. شما یاد خواهید گرفت که برای کار تیمی چگونه فصل مشترک پیدا کنید و همه افراد تیم را برای یک نتیجه واحد به کار بگیرید، حتی اگر همه همیشه موافق نباشند که تصمیمتان همان گزینه مناسبی است که باید دنبال شود.
وقتی مردم نظرات خود را ابراز نمیکنند و احساس کنند که به آنها گوش داده نشده است، واقعا درگیر و همراه نمیشوند.
درسهای کسبوکار تکاندهنده و مفیدند، اما در واقع این کتاب را برای عنصر الهامبخشیاش مطالعه میکنید. این کتاب توضیح میدهد که چگونه فروشگاه آنلاین کفش زاپوس (Zappos) یک فرهنگ منحصربهفرد برای شرکت و تجربه مشتری ایجاد کرد که آن را به کسبوکاری میلیارددلاری تبدیل کرد.
پول بهتنهایی برای خوشبختی کافی نیست. خوشبختی زمانی است که شما واقعا با ازدستدادن همه چیزهایی که دارید، مشکلی نداشته باشید.
«مهمها را بسنجید» به شما میگوید که شرکتهای موفقی مثل اینتل، گوگل و توییتر چگونه دادهها را میسنجند و آنها را به نشانههای مفیدی برای تصمیمگیریهای استراتژیک هوشمند تبدیل میکنند. مخاطب این کتاب مدیراناند، اما برای هر کسی که دیگر نمیتواند بهتنهایی از طریق غریزه کار کند نیز مفید است.
یک سیستم هدفگذاری مؤثر با تفکر منضبط در رأس شروع میشود، با رهبرانی که زمان و انرژی خود را برای انتخاب آنچه مهم است، صرف میکنند.
«واقعیت این است که زندگی به شکلی ظالمانه کوتاه است.» این جملهای اساسی است که حقیقتی تلخ را به ما یادآور میشود. البته با پذیرش همین حقیقت تلخ و اقدام برای مدیریت زمان، میتوانیم بهترین بهترهوری را داشته باشیم و به اهدافمان برسیم. کتاب «چهارهزار هفته» هم فلسفی و هم عملی است و اگر خلاق هستید یا فردی هستید که با ساختار مبارزه میکند، خواندن این کتاب برایتان رهاییبخش، تأییدکننده و مفید خواهد بود.
تنها آن دستاوردهایی مهم یا بیمانند خواهند بود که ما برایشان بهقدر نیاز زمان گذاشتهایم.
«آن یک چیز» به شما رویکردی بسیار ساده برای بهرهوری ارائه میدهد که بر اساس یک سؤال واحد است تا به شما کمک کند درهمریختگی، حواسپرتی و استرس کمتر و تمرکز، انرژی و موفقیت بیشتری داشته باشید. حتی اگر فقط چند فصل از این کتاب را بخوانید، این احتمال وجود دارد که بعد از آن برای همیشه به فهرست کارهای خود بهشیوهای متفاوت رسیدگی کنید.
هرجا موفقیت بزرگی نصیبم شده بود، علتش محدودکردن تمرکزم فقط روی یک چیز بود. هرجا موفقیتهایم کم و زیاد شده بود، علتش تمرکزم بر امور مختلف بود.
در این مقاله، ۱۴ نمونه از بهترین بهترین کتاب های کسب و کار را به شما معرفی کردیم. تلاش ما معرفی کتابهایی متنوع بود که از ابعادی مختلف به موفقیت نگاه کرده باشند تا راحتتر بتوانید بهترین کتاب موفقیت در کسب و کار را پیدا کنید. در قسمت دیدگاهها برایمان بنویسید آیا تابهحال هیچیک از این ۱۴ کتاب را خواندهاید؟ مشتاق مطالعه کدامیک از این کتابها هستید؟
پاسخ ها