«وقتی کتابی توی جیبت یا توی کیفت داری، مخصوصا وقتهایی که غمگینی و غصهدار، مثل این است که صاحب یک دنیای دیگر هستی: دنیایی که میتواند شادی را به تو برگرداند.» این جمله زیبا از نویسنده موفق ترکتبار، اورهان پاموک است. در این مطلب بهسراغ کتاب های اورهان پاموک و زندگی شخصی او رفتهایم تا بیشتر با او و رمز موفقیتش در نویسندگی آشنا شویم. با ما همرا باشید.
فریت اورهان پاموک ۷ ژوئن سال ۱۹۵۲ در محله «نیشان تاشی» استانبول در خانوادهای اصیل و پرجمعیت بهدنیا آمد. بیشک هیچکدام از اعضای این خانواده پرجمعیت فکر نمیکردند روزی او بتواند عنوان اولین دریافتکننده نوبل ادبیات از کشور ترکیه را به خود اختصاص دهد؛ از اینرو، او را به تحصیل در رشته معماری دانشکده فنی استانبول تشویق میکردند؛ اما اورهان رؤیای نوشتن در سر داشت. به همین دلیل، رشته معماری را برای همیشه کنار گذاشت و تحصیل در رشته روزنامهنگاری در همان دانشگاه را آغاز کرد.
با وجود بهپایانرساندن تحصیل در رشته روزنامهنگاری، او هرگز بهسراغ شغلی مرتبط با این رشته نرفت و درعوض تصمیم گرفت اولین رمان خود، «جودت بیک و پسران» را بنویسد. این تصمیم هم مانند تغییر رشته تحصیلیاش مورد استقبال خانواده و نزدیکان او قرار نگرفت. این موقعیت هرچند خوشایند نبود، او را از انجام کار موردنظرش باز نداشت.
پاموک در سال ۱۹۸۲ یعنی زمانیکه فقط ۳۰ سال داشت، اولین رمان خود یعنی جودت بیک و پسران را نوشت. این کتاب را از این جهت که رویدادهای آن در یک خانواده پرجمعیت و ثروتمند در محله «نیشان تاشی» است، الهامگرفته از زندگی خود او میدانند. این اثر دو جایزه مهم کشور ترکیه یعنی جایزه ملی ارهان کمال و جایزه کتاب سال برای او به دنبال داشت.
پاموک در کتاب «استانبول: خاطرات و شهر» درمورد ازدواجش اینگونه میگوید: «در روزهای پس از انتشار نخستین کتابم در ۱۹۸۲ با آیلین تورگون ازدواج کردم. باهم در همان بخشهای غربیشده استانبول، در همان محله ثروتمندنشین بزرگ شده بودیم و در همان مدرسهها درس خوانده بودیم، بیآنکه همدیگر را بشناسیم. مانند یک ترک سنتی از دهات خودمان زن گرفتم. در سال ۱۹۹۱، دخترم به دنیا آمد. به او نام رؤیا، قهرمان رمان کتاب سیاه را دادیم. در سال ۲۰۰۲ از همسرم جدا شدم. هنوز هم بهترین دوستانم او و دخترمان هستند.»
در پی انتشار کتاب قلعه سفید در سال ۱۹۸۵، اورهان پاموک بهعنوان یک نویسنده در اروپا بیشتر شناخته شد، به این جهت که داستان قلعه سفید روایتگر آشنایی و رفافت دو دانشمند ترک و ایتالیایی است؛ این البته ظاهر ماجراست و درواقع نویسنده بهدنبال نمایشی از قیاس و تقابل تقابل بین فرهنگ غرب و شرق، ازطریق این دو شخصیت است.
از همین سال یعنی سال انتشار قلعه سفید تا سال ۱۹۸۸ بهدلیل تحصیل همسر سابقش، تورگون، در مقطع دکتری، به آمریکا مهاجرت کرد و بهعنوان محقق مدعو در دانشگاه کلمبیای نیویورک مشغول شد. او در این باره میگوید: «غنای کتابخانهها، کتابفروشیها و موزههای آمریکا همیشه مایه هیجان من بوده است.» او بعدها در سال ۲۰۰۶، پیش از دریافت جایزه نوبل، در دانشگاه کلمبیا به تدریس مشغول شد.
سال ۲۰۰۶، اورهان پاموک در سن ۵۴سالگی موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد. این اولین بار بود که این جایزه به یک نویسنده از ترکیه تعلق میگرفت. پاموک در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ هنگام ورود به تهران برای شرکت در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران درمورد دریافت جایزه نوبل میگوید: «زمانی که نوبل گرفتم کتابهایم به ۴۶ زبان زنده دنیا ترجمه شده بود و این اتفاق بعد از نوبل به ۶۳ زبان افزایش پیدا کرد. همچنین تاکنون ۱۵ میلیون نسخه از کتابهایم در جهان به فروش رفته است. من نیز مثل همه نویسندهها امید داشتم جایزه نوبل بگیرم اما فکر نمیکردم این جایزه در ۵۴سالگی به من تعلق بگیرد. فکر میکردم آن را در ۷۵سالگی و زمانی که سیگار را ترک کردهام دریافت کنم و بعد از آنکه خبر گرفتن جایزه به من رسید یک سیگار روشن کنم.»
او در ادامه درمورد تأثیراتی که نوبل بر او و زندگیاش داشته میگوید: «زمانی که خبر جایزه به من اعلام شد در آمریکا بودم و تعجب نکردم. گرفتن این جایزه زندگی من را تغییر نخواهد داد و بیشتر از این کار میکنم. اما تغییرات ایجادشده این بود که به تعداد خوانندههایم افزود و وضعیت ناخوشایندی به وجود آورد، زیرا من را بهعنوان یک دیپلمات سیاسی ترکیه تبدیل کرد که برایم خوشایند نیست. اما در محتوای کاریام تأثیر نگذاشت.»
عناوینی که در زیر مشاهده میکنید برخی از کتاب های اورهان پاموک هستند.
در ادامه، چهار مورد بیشترشناختهشده از کتاب های اورهان پاموک را معرفی میکنیم.
بسیاری پاموک را با این کتاب میشناسند: کتابی که در نگاه اول جنایی ـ پلیسی به نظر میرسد اما هرچه پیش میرویم، ضمن پیگیری ماجرای داستان، خود را بیشتر غرق در فرهنگ و تاریخ شهری با قدمت استانبول میبینیم. کتاب سیاه یکی از دو کتابی است که پاموک شناخت و درک خود از اصالت را مدیون آن میداند.
همانطور که اشاره شد، ماجرای کتاب در استانبول رخ میدهد و جالب اینکه در محلهٔ نیشان تاشی، یعنی محلهای که خود پاموک در آن بزرگ شده است. غالب (گالیپ) و رؤیا زوج داستان هستند که زندگی آرامی را میگذرانند، البته تنها تا زمانیکه غالب تصمیم میگیرد برادر گمشدهاش را پیدا کند. از اینجا به بعد، ماجرای کتاب آغاز میشود.
روایت هنرمندانه سه داستان موازی، کتاب نام من سرخ را به یکی از بهترین کتاب های اورهان پاموک تبدیل کرده است. ماجرای داستان به دوره عثمانی در قرن ۱۶ و ۱۷ بازمیگردد، ولی روایتها مربوط به زمان حال است. داستان از این قرار است که پادشاه عثمانی از همه نقاشان کشور میخواهد طرح کتابی را بکشند که تاکنون کسی آن را طرح نزده است. در همین زمان، قتلی رخ میدهد و سایر اتفاقات داستان را به دنبال دارد. در این اثر، پاموک علاوه بر فرهنگ و تاریخ، این بار بهسراغ علاقه دیرین خود یعنی نقاشی رفته و از آن در شکلگیری داستانش بهره گرفته است.
همانطور که از نام کتاب پیداست، پاموک قرار است ما را به زادگاهش، استانبول ببرد: شهری که بیشتر خاطرههایش متعلق به آنجاست. در بخشی از کتاب، درمورد استانبول میگوید: «پس از فروپاشیدن امپراتوری عثمانی، جهان تقریبا وجود استانبول را از یاد برد. شهری که من در آن متولد شده بودم، چنان مفلوک، آشوبزده و منزوی شد که در همۀ تاریخ دوهزار سالهاش نبود. برای من استانبول همیشه شهر ویرانهها و حزن پایان امپراتوری بوده است. من زندگیام را صرف مبارزه با این حزن یا مانند همۀ استانبولیها، مال خود ساختن این حزن کردهام.»
پاموک در کتاب استانبول تنها بهدنبال ارائه یک زندگینامه از خود نیست. او در مصاحبهای، هدف اصلیاش از نوشتن این کتاب را اینگونه عنوان میکند: «زمانی که تصمیم گرفتم رمان بنویسم، نقاش درونم را کشتم. نمیدانم چطور رماننویس شدم، اما رمان استانبول را برای توضیح این قضیه نوشتم.»
کتاب موزه معصومیت سال ۲۰۰۸ منتشر شد؛ یعنی دو سال پس از آنکه اورهان پاموک جایزه نوبل را دریافت کرد. این درحالی بود که نوشتن این رمان ۴ سال طول کشید و او از دو سال قبل از دریافت جایزه، مشغول نوشتن آن بود. محوریت داستان کتاب، عشق است: عشقی که در فرهنگ شرق، ممنوعه است.
تقابل و قیاس فرهنگ شرق و غرب که پاموک در این کتاب بهسراغ آن رفته این بار از جنس عشق است. او هماکنون در شهرش استانبول موزهای با همین اسم تأسیس کرده و با نمایش وسایلی که متعلق به شخصیت اصلی کتاب هستند، داستانش را به دنیای واقعیت آورده است. این موزه ۵ کارمند دارد که در رأس آنها خود پاموک قرار دارد.
پاسخ ها