واژه خانواده احساسات مختلفی را در قلب و ذهن ایجاد میکند. باید نگاههای کلیشهای را کنار گذاشت و پذیرفت که همیشه خانواده بستر امن و شادی برای زندگی نیست. در بعضی از موارد، تجربههای ناخوشایند زیستن در کنار افرادی آزاردهنده با رفتارهای سمی، چیزی فراتر از دلخوری و ناامیدی است. زندگیکردن با آدم های سمی و آزاردهنده میتواند استرس و اضطراب را بخشی جداییناپذیر از وجود هر فرد کند. اما افراد سمی و خانواده ناخوشایند دقیقا چه ویژگیهایی دارند؟ تشخیص چنین چیزی سخت است. دستکم تا زمانی که با خانوادهتان زندگی میکنید، تشخیص سمیبودن افراد کمی دشوار خواهد بود. برای تشخیص اینکه اعضای خانوادهتان رفتارهای سمی دارند یا نه، با ما همراه باشید. نشانههایی وجود دارد که به شما در شناخت آدمهای اطرافتان کمک میکند.
بسیاری از افراد تا زمانی که به بزرگسالی نرسند، تأثیر خانواده بر زندگی و روانشان را درک نخواهند کرد. اما واقعیت این است که نقش خانواده و اثرات آن بر زندگی همه ما بسیار بیشتر از آن خواهد بود که به نظر میرسد. گاهی ناخوشیها و وقایع بدی در مسیر زندگی یک خانواده رخ میدهد. این مسئله باعث میشود که واژه خانواده در ذهن اعضای آن، تداعیکننده احساسات منفی باشد.
۲۱
پس همانقدر که این واژه میتواند بار و احساسی مثبت در ذهن و قلب افراد ایجاد کند، امکان دارد که خاطرات و حسهای نامطلوبی هم به همراه بیاورد. شاید هم با شنیدن نام خانواده، آمیزهای از هر دوی این احساسات در افراد شکل بگیرد. اگر دوست دارید که زندگی خانوادگیتان را مرور کنید و ببینید که خانواده برایتان دقیقا چه معنایی دارد و آیا در محیطی نامناسب با افراد سمی بزرگ شدهاید و حتی همچنان خانوادهتان چنین ویژگیهایی دارند یا نه، باید با مشخصات محیط و افراد سمی بیشتر آشنا شوید.
نشانههای زیر را بخوانید تا بفهمید کدامیک از رفتارهای اعضای خانواده، سمی بوده است.
اعضای خانواده گاهبهگاه نقشهای مختلفی بر عهده میگیرند تا به شیوههای متنوعی به یکدیگر کمک کنند. هر خانوادهای همیشه انتظاراتی از اعضای خود دارد. برای مثال، بعضی از خانوادهها به فرزندانشان یاد میدهند که در شستن ظرفهای غذا کمک کنند یا از خواهر و برادرهای کوچکشان مراقبت کنند.
این انتظارات معقول است اما تا زمانی که مزاحم بازی، انجام تکالیف مدرسه و استراحت کودک نشوند. اگر شما در خانوادهای سمی بزرگ شده باشید، خواستهها و انتظارات غیرمعقولی از شما داشتهاند، مثلا:
در همه خانهها، والدین گاهی از فرزندانشان انتقاد میکنند. اما این نقدها تا زمانی مشکلزا نیست که سازنده باشند و به رفتارهای کودک معطوف باشند.
گاهیاوقات، انتقادکردن از کودک حالت تخریب شخصیت او را دارد و بهجای اینکه باعث اصلاح رفتارهای اشتباهش شود، او را تحقیر میکند. اینگونه احساس دوستنداشتنیبودن را در فرد به وجود میآورد.
هیچکسی بینقص نیست. همه والدین اشتباهاتی در تربیت کودک و بزرگکردن فرزندان دارند؛ مثلا گاهی دچار مشکلات اقتصادی میشوند یا در انجام وظایفشان اختلالی ایجاد میشود؛ اما بعضی از نیازهای فرزندان در دسته نیازهای ضروری قرار میگیرد و خانواده باید آنها را رفع کند:
اگر در خانوادهای به این نیازها توجه نشود، یعنی محیط خانواده بسیار ناسالم و اعضای آن افرادی سمی هستند.
از سوی دیگر، والدینی که بیش از حد از کودکان خود مراقبت و محافظت میکنند، موجبات رشد و تربیت نادرست آنها را فراهم میکنند.
اعضای خانواده باید از نظر احساسی و عملکردی، استقلال را تجربه کنند. داشتن فضای خصوصی برای ابراز احساسات یا انجام فعالیتهای مستقل ضرورت دارد. این استقلال به رشد کودک کمک شایانی میکند.
اگر شک دارید که اعضای خانوادهتان افرادی سمی هستند یا خیر، به احساستان بعد از معاشرت و ارتباط با همه یا یکی از اعضای خانواده دقت کنید. اگر بعد از معاشرت با عضو یا اعضایی از خانواده احساسات خوشایندی در شما شکل نمیگیرد، یعنی بهاحتمالزیاد در خانوادهای سمی قرار دارید.
این موضوع را با بازبینی معاشرتهای اخیر یا دوران کودکیتان متوجه خواهید شد. برای کشف وضعیت به موارد زیر هم توجه کنید:
مصرف غیرمداوم موادمخدر یا الکل در خانواده، از محیط خانه محیطی ناسالم و سمی نمیسازد؛ اما اگر اعتیاد وجود داشته باشد و نتیجه آن رفتارهای نامناسب باشد، روابط و سلامت خانه به خطر میافتد.
برای دانستن برخی از نشانههای سمیشدن محیط خانواده که ناشی از مصرف موادمخدر از سوی اعضاست، به موارد زیر دقت کنید:
هر نوع سوءاستفادهای در خانه، نشان از خانوادهای سمی دارد، مثلا:
گاهیاوقات تشخیص اینکه یکی از افراد خانواده مورد سوءاستفاده یکی از اعضا قرار گرفته است یا نه، کار دشواری است.
در نظر بگیرید که زمانی سوءاستفاده معنا پیدا میکند که حرکتی ناپسند بهطور مداوم تکرار شود و آزاردهنده باشد. برای مثال، زمانی که خواهر و برادرها با هم دعوا میکنند و الفاظ بدی را به هم نسبت میدهند، همیشه سوءاستفاده کلامی رخ نمیدهد. اگر این بحثوجدل با عذرخواهی تمام شود، ایرادی ندارد.
تعداد خانوادههایِ همیشه آرام و همراه با هم بسیار اندک است. حسادت فرزندان به یکدیگر، نداشتن توافق بر سر همه موضوعات، تنش در روابط و بروز اختلاف کاملا طبیعی به نظر میرسد.
این حالات زمانی بیشتر میشود که خانواده در حال تجربه وضعیتی جدید است یا اینکه بحران و عوامل استرسزایی وجود دارد. برای مثال، امکان دارد که بهطور موقتی و بهدلایل زیر، محیط خانه سمی شود:
اگر این مسائل موقتی باشند، مشکلی نیست. مثلا فردی که باعث بروز فضای سمی شده است، از دیگران عذر میخواهد و سعی میکند که همهچیز را جبران کند.
اما در محیطی سمی اوضاع بهراحتی تغییر نمیکند و نابسامانی موجود در منزل دنبالهدار است. دستکم تغییر وضعیت نامناسب خانه نیاز به تدابیر جدی دارد و هیچچیز بهصورت طبیعی درست نمیشود.
هیچ راه مشخصی برای مقابله با خانوادهای سمی وجود ندارد. بعضی از افراد تصمیم میگیرند که بهطورکلی با خانوادهشان قطع رابطه کنند. بعضی دیگر تصمیم میگیرند که ارتباطات محدودی با خانواده داشته باشند تا اینگونه در تماس و معاشرت با خانواده بتوانند از سلامت احساسی خود مراقبت کنند.
اگر خانوادهای سمی داشتهاید یا در گذشته تجربههای زندگی در محیط چنین خانوادهای را دارید، از روشهای زیر برای مقابله با چالشها و لحظات سخت رویارویی با خانواده کمک بگیرید:
باید برای خود مشخص کنید که در معاشرت و ارتباط با خانواده بهدنبال چه چیزهایی هستید. در این صورت، تعیین مرز و محدودیت میان شما و اعضای خانوادهتان میسر میشود.
مثلا مشخص کنید که از وقتگذرانی با خواهرتان در آخر هفته لذت میبرید؛ اما دوست ندارید که درباره روابط عشقیتان نظر بدهد؛ چون او درباره روابط عاطفی تان کنجکاوی میکند و بعد هر آنچه را میشنود به مادرتان میگوید و او هم با شما تماس میگیرد و شروع به انتقاد میکند.
برای کنترل و مدیریت روابطتان با خواهر خود، میتوانید دیدارهایتان با او را به یک بار در ماه محدود کنید و در این معاشرتها، درباره روابط عاطفیتان با او صحبت نکنید. تعیین حدومرزها در روابطتان با اعضای خانواده باعث میشود قوی شوید و احساس بهتری به معاشرت و ارتباط محدودتان با آنها داشته باشید.
اما یادتان باشد که برای موفقیت در استفاده از این راهحل نباید قوانین و مرزهای خود را از یاد ببرید. سرپیچی از این قواعد میتواند دوباره شما را راهی همان مسیر نامناسبی کند که احساسات بد و ناخوشایند را در وجودتان شعلهور میکرد.
زمانی که با اعضای خانوادهتان در ارتباط هستید، برای محافظت از خود سعی کنید وارد مسائلی نشوید که مطرح میکنند. اگر قرارگرفتن در جریان مسائل ناخوشایند آزارتان میدهد، باید خود را کنار بکشید و از خودتان محافظت کنید. درواقع بهتر است که خود را در معرض مسائل و مشکلات قرار ندهید، مثلا:
برای اینکه بر معاشرتتان با اعضای سمی خانواده کنترل داشته باشید:
شاید در آغاز، عادتکردن به این روشها کمی سخت باشد؛ اما بعد از مدتی همه با آنها مأنوس خواهند شد.
لازم نیست که خانواده در جریان همه مسائلتان باشند. بهتر است که برخی از موضوعات مرتبط با خودتان را خصوصی نگه دارید. اگر این موضوعات با اعضای سمی خانواده در میان گذاشته شوند، احتمال دارد که از آنها برای انتقاد، مسخرهکردن و سوءاستفاده از شما استفاده کنند.
در خانوادههایی با اعضایی سمی، معمولا شما را در گوشه رینگ میگذارند و بیرحمانه بر عقاید و مسائلتان میتازند. پس اجازه ندهید که چنین چیزی رخ بدهد. مرزهایی میان مسائل خصوصیتان و آنها بکشید.
قبل از هر دیداری با خانواده، تصمیم بگیرید که درباره چه موضوعاتی قرار است با آنها صحبت کنید. همیشه یک یا دو موضوع را در ذهن داشته باشید تا بحثهای جنجالی را عوض کنید. اگر هم مکالمه به سمتی رفت که دوست ندارید درموردش صحبت کنید، از آنها بخواهید که دیگر ادامه ندهند و موضوع را عوض کنند؛ مثلا بحثکردن درباره یکی از موارد زیر که به حوزههای خصوصیتان مربوط میشود:
مرزگذاری میان خود و خانواده و «نه گفتن» در مواقع لازم، باعث میشود که روابطتان با اعضای سمی خانواده را راحتتر کنترل کنید. نه گفتن به خانواده همیشه کار سادهای نیست.
زمانی که خواسته یکی از اعضای خانواده را رد میکنید، احتمال اینکه رفتاری متقابل با شما شود، بسیار زیاد خواهد بود. اما باید یاد بگیرید که اگر موقعیتی باعث ایجاد استرس، ناراحتی و احساسی ناخوشایند در شما میشود، از آن دوری کنید. اگر میخواهید درباره علت نه گفتن خود توضیح دهید، اشکالی ندارد؛ اما لزومی هم به انجام این کار نیست.
افراد سمی در خانواده معمولا تلاش میکنند تا تصمیمهایتان را عوض کنند؛ اما باید به خودتان و تصمیمتان اعتماد داشته باشید. این را بدانید که نظر خودتان از هر چیزی مهمتر است. خانوادهای که شما را دوست داشته باشد و صلاحتان را بخواهد، از تصمیمهایتان هم حمایت میکند.
زمانی که با خانوادهای سمی سروکار دارید، دلتان میخواهد که شاهد تغییر رفتار و رویه آنها باشید. امیدواری ایرادی ندارد. حتی شاید در ذهنتان به روزی میاندیشید که اعضای خانواده متوجه رفتارشان میشوند و میفهمند که چقدر آزارتان دادهاند. شاید فکر کنید که چنین روزی میرسد و آنها خودشان را تغییر میدهند.
البته تغییرکردن آدمها بسیار محتمل است؛ اما شما کنترلی روی این موضوع ندارید. تنها کارهایی که میتوانید انجام دهید این است که به آنها بگویید چه احساسی از کارهایشان به شما دست میدهد؛ سپس از آنها بخواهید که دیدگاه و رویکردهایتان را در نظر بگیرند و محترم بشمارند.
همچنین میتوانید اعضای خانوادهتان را تشویق کنید که نزد مشاور بروند و کمک تخصصی و حرفهای برای تغییر رفتارهایشان دریافت کنند.
یادتان باشد، تنها کسی که میتوانید تغییر بدهید، فقط و فقط خودتان هستید؛ مثلا تلاش کنید که احساسات منفی ایجادشده ازسوی خانواده را رفع کنید، توجه و دلسوزی برای خود را یاد بگیرید یا مهارت نهگفتن را تمرین کنید.
باید توانایی کنترل حدود معاشرتهای خود را در دست بگیرید، برای مثال:
اگر ملاقات و معاشرتهایتان با خانواده را برنامه ریزی کنید، راحتتر میتوانید از وقوع اختلاف و ناراحتیها جلوگیری کنید و بیشتر هم مراقب خودتان باشید.
صحبتکردن با فردی دیگر درباره خانواده سمی یا اثراتی که آنها از کودکی تا بزرگسالی بر روی زندگیتان داشتهاند، به شما در مسیر رفع مشکلاتتان کمک بزرگی میکند.
حرفزدن با فردی دیگر در این زمینه بهویژه وقتی که خانواده سمی باعث شدهاند که به تواناییها و ارزشهایتان شک کنید، مفید خواهد بود.
صحبتکردن با مشاوران سلامت بسیار ایدئال و مفید است؛ اما همراهی یک دوست یا همسر هم میتواند مفید باشد. لازم نیست که تمام جزئیات را با آنها مطرح کنید. ارائه تصویری کلی از مشکلتان هم به تخلیه انرژیهای منفی و استرستان کمک میکند.
گاهیاوقات قطع رابطه با خانواده بهترین راه است. حتی شاید اعضای دیگر عامدانه قصد آزارتان را نداشته باشند. اما اگر ادامهدادن ارتباطتان با خانواده مضرات بیشتری نسبت به مزایا داشته باشد، شاید باید به قطع رابطه فکر کنید. تصمیم به قطع رابطه کار سادهای نیست، اما در موارد زیر قابلبررسی است:
اگر درباره قطع رابطه مردد هستید، ابتدا به خانواده فرصتی دیگری بدهید و از آنها بخواهید که به نیازها و حریم خصوصی تان اهمیت بدهند. اگر دیدید که بعد از چندبار دادنِ فرصت به خانواده هیچ تغییری در رفتارشان حاصل نمیشود، احتمالا قطع رابطه فکر خوبی خواهد بود. باید بهدنبال روشی باشید که سلامت روان تان را تضمین میکند.
بهتر است فاصله خود را با خانوادهای که به شما آسیب جسمی میزنند، در بیشترین حد ممکن نگه دارید. اگر مجبور به ملاقات با آنها هستید، همیشه در مکانهای عمومی یا در حضور فرد دیگری این کار را انجام دهید.
تشخیص سوءاستفاده زبانی و کلامی کمی دشوارتر است؛ اما موارد زیر از مصادیق آن هستند:
دروغگویی اعضای خانواده باعث میشود که احساس سردرگمی و گیجی به شما دست بدهد. این موضوع، اعتمادکردن را برای شما سخت میکند و دیگر نمیتوانید به اعضای خانواده یا دیگران بهراحتی اعتماد کنید. در چنین حالتی، قطع رابطه میتواند عواقب منفی این رفتار را از زندگیتان دور کند.
اگر ملاقات با خانواده در شما احساسات منفی و اضطراب به وجود میآورد، فاصلهگرفتن از آنها مفید خواهد بود. یادتان باشد که مجبور به انجام هیچ کاری نیستید. لازم نیست که برای همیشه ارتباطتان را با خانواده قطع کنید. فاصلهگرفتن مقطعی احتمالا به بهبود اوضاع کمک خواهد کرد.
برای قطع رابطه دائمی یا موقتی با اعضای خانواده سمیتان، باید برنامهای داشته باشید و بدانید که چه میکنید:
آیا مطرحکردن تصمیم قطع رابطه به شکل چهرهبهچهره با آنها برایتان مقدور است؟ اگر پاسخ منفی است، این تصمیم را تلفنی یا در قالب پیام به خانواده منتقل کنید. شما میتوانید از روشهای مختلفی برای این کار بهره ببرید.
اگر میدانید که اطلاعرسانی حضوری درباره این تصمیم موجب برخوردهای فیزیکی میشود، از ملاقات با خانواده خودداری کنید. حتی در بعضی از خانوادههای سمی، امنیت جانی افراد با مطرحکردن چنین تصمیمی به خطر میافتد. پس مراقب باشید.
از قبل به شیوه مطرحکردن تصمیمِ قطع رابطه فکر کنید. باید بدانید که چطور این تصمیم را ساده و صریح بگویید. مثلا اگر دلیل جداییتان از خانواده، بیاحترامی آنها به حریم خصوصیتان است، حتما درباره این موضوع بهعنوان یکی از دلایل قطع رابطهتان صحبت کنید.
همچنین میتوانید به خانوادهتان بگویید که در کنار آنها احساس درکشدن، امنیت و احترام ندارید یا اعلام کنید که خانواده نمیتواند سلامت و نیازهایتان را در نظر بگیرد و تأمین کند.
باید خانواده را در جریان روند قطع رابطه بگذارید. مثلا به آنها بگویید که دیگر ملاقاتی در کار نیست، تماسهایشان را پاسخ نخواهید داد و پیامی ردوبدل نخواهید کرد.
از خانواده بخواهید که ارتباطشان را با شما محدود کنند. البته احتمالا خود آنها هم همین کار را خواهند کرد ولی برای محکمکاری میتوانید ارتباطتان را با آنها از طریق مسدودکردن شماره تلفن و صفحه شبکههای اجتماعیشان قطع کنید.
با درنظرگرفتن سابقه واکنشهایشان، رفتار احتمالیشان درباره تصمیمتان را پیشبینی کنید. خودتان را برای رفتار احتمالی و برخوردی آماده کنید که با شما خواهند داشت.
بهتر است دوست، همسر یا فردی قابلاعتماد در این موقعیت در کنارتان باشد تا وقتی با واکنشهای نامناسب احتمالی خانواده مانند تحقیر و توهین روبهرو میشوید، طاقت بیاورید.
بعد از قطع رابطه با خانواده سمی، احساس راحتی و آرامش را تجربه خواهید کرد؛ البته احساسهای دیگری مانند غصه، رنج و احساس گناه هم احتمالا در شما به وجود میآین؛ پس باید مراقب خودتان باشید. کوهنوردی کنید، با دوستی صمیمی معاشرت داشته باشید یا هر کار دیگری که آرامتان میکند.
لازم به توضیح است که ما در این مقاله از خانوادههای سمی صحبت میکنیم، یعنی خانوادههایی که سلامت روح و روانتان را بهطور جدی به خطر میاندازند. قطع رابطه با خانوادهای که در آن اختلافنظرهای جزئی وجود دارد یا در موقعیتهایی که شاید شما هم در شکلگیری رابطه نامناسب با خانواده تقصیر دارید، اصلا و ابدا توصیه نمیشود و حتی کاری بسیار زشت و اشتباه خواهد بود.
بزرگشدن در خانوادهای سمی با فضایی ناسالم میتواند چالشهای مختلف ذهنی، بینفردی و احساسی برایتان به وجود بیاورد. درمان و دریافت مشاورههای حرفهای این چالشها را از بین خواهد برد.
اگر در خانهای بزرگ شدهاید که مدام شما را کنترل میکردند، در تصمیمگیریهای بزرگسالی با مشکل مواجه خواهید شد یا در هنگام تصمیم گیری، احساساتی مانند ترس و اضطراب به شما هجوم خواهند آورد.
احساس اضطراب و افسردگی هم در فرزندان خانوادههای سمی بعید نیست. روابط متخاصم و غیرقابلپیشبینی اعضای خانوادههای سمی باعث بروز اضطراب در افراد میشود. انباشت نفرت در سینه اعضای خانوادههای سمی هم موجبات افسردگی را فراهم میکند.
از دیگر عوارض بلندمدت زندگی در محیطی سمی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مراجعه به مشاور خبره میتواند در شناسایی عوارض زندگی در خانوادهای سمی به شما کمک کند. بعد از شناسایی مشکلتان، میتوانید در جهت رفع و درمان آن گام بردارید.
شناسایی خانواده سمی و تعریف آن کمی دشوار است. باید بدانید که هر موقعیتی که باعث شود احساس دوستنداشتنیبودن داشته باشید، خود را بیارزش تلقی کنید یا بهطورکلی حس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید، موقعیتی ناسالم است.
در همه خانوادهها مشکلات و جدالهایی وجود دارد، اما با وجود این، اعضای خانواده همدیگر را دوست دارند و درنهایت، از یکدیگر حمایت میکنند و به هم احترام میگذارند؛ ولی در خانواده سمی، محیطی بیثبات وجود دارد. در این خانه تنش زیادی وجود دارد و اعضای خانواده در معرض خطرات روانی و جسمانی قرار دارند.
اگر شما هم در خانوادهای سمی زندگی میکنید یا قبلا زندگی کردهاید، از روشهایی که گفته شد برای مدیریت اوضاع کمک بگیرید و به مشاوری خبره مراجعه کنید.
آیا تجربه زندگی در چنین محیط و خانوادهای را داشتهاید؟ چه اقدامی برای رفع مشکلاتتان انجام دادهاید؟
پاسخ ها