اگر از شما نام نویسندگان پیشروی ایرانی را بپرسند، بدون شک به نام صادق هدایت هم اشاره میکنید. این نویسنده مشهور ایرانی در کنار نویسندگانی همچون بزرگ علوی، محمدعلی جمالزاده و صادق چوبک به ادبیات داستانی ایرانی جان تازهای بخشید. در این مقاله از چطور، درباره زندگی و مهمترین آثار صادق هدایت بیشتر توضیح میدهیم.
صادق هدایت یکی از بزرگترین نویسندگان ایرانی قرن بیستم است. او در ۲۸ بهمن سال ۱۲۸۱ در یکی از خانوادههای مشهور و متمول ایرانی به دنیا آمد. پدر صادق، یعنی هدایتقلیخان اعتضادالملک، در آن زمان یکی از سیاستمداران معروف و صاحبنفوذ به شمار میرفت. مادر او، زیورالملوک، هم دختر یکی دیگر از رجال سیاسی مشهور قاجار بود.
آنها خانوادهای ۶نفره داشتند. عیسیخان، محمودخان، صادق و خواهر کوچکترش، انورملوک، همراه پدر و مادر خود در یکی از بهترین محلههای آن زمان تهران زندگی میکردند.
صادقخان هدایت از ۶سالگی وارد مدرسه علمیه تهران شد. او در همان سنین اندک هم نشان داد که میتواند به شخصیتی تحولساز و مهم در ادبیات تبدیل شود. روزنامه دیواری او با عنوان «ندای اموات» نشریه محبوب دانشآموزان مدرسه علمیه تهران بود.
همان طور که گفتیم، صادق در یکی از خانوادههای سرشناس آن زمان متولد شده بود. بنابراین خانواده او مدرسه مهم آن زمان یعنی دارالفنون را برای تحصیلات پسر خود انتخاب کردند. بااینحال، شانس با صادق همراه نبود و به بیماری چشمدرد مبتلا شد. همین مسئله او را بهمدت ۱ سال از تحصیل محروم کرد.
صادق جوان پس از بهبودی، راهی مدرسه سن لویی شد. این مدرسه که محل تحصیل فرانسویهای مقیم ایران بود، او را با ادبیات جهان آشنا کرد. در واقع هدایت به کشیش فرانسوی این مدرسه زبان فارسی میآموخت و کشیش هم در مقابل دریچه ادبیات جهان را به روی او گشود.
آشنایی او با ادبیات جهان باعث شد که کمکم نویسندگی را جدیتر دنبال کند. در حقیقت، در همین دوران اولین مقاله هدایت در روزنامه هفتگی به چاپ رسید و این تازه شروع راه نویسنده جوان بود.
صادق هدایت پس از فارغالتحصیلشدن از مدرسه سن لویی، برای ادامه تحصیل راهی اروپا شد. او که عضو اولین گروه از دانشجویان اعزامی به اروپا بود، ابتدا به بلژیک سفر کرد. بااینحال تحصیل در رشته ریاضیات محض چندان به مذاق صادق جوان خوش نیامد. درنتیجه او که عاشق ادبیات جهان بود، راهی مهد ادبیات و تمدن غرب، یعنی فرانسه، شد.
هدایت در سفر به اروپا با آثار نویسندگان بزرگی همچون ادگار آلن پو، فرانتس کافکا، آنتوان چخوف، ژان پل سارتر و فئودور داستایوفسکی آشنا شد. تأثیر این آشنایی را هم میتوان در مهمترین کتابهای او مشاهده کرد.
بااینحال، گویا سفر اروپا برای صادق جوان با رنجهای روانی هم همراه بود. درنتیجه در سال ۱۳۰۷ در فرانسه خود را به رودخانه مارن انداخت تا برای همیشه به زندگی خود خاتمه دهد. خوشبختانه خودکشی او سرانجامی نداشت و عاشقان ادبیات مدرن ایران از وجود او محروم نشدند. بعد از این ماجرا، صادق جوان برای برادر بزرگتر خود، محمود، نوشت:
یک دیوانگی کردم، بهخیر گذشت.
پس از آن هدایت به تهران بازگشت تا اندوخته سفر را به رشته تحریر درآورد.
با اینکه صادق جوان به ادبیات علاقه بسیاری داشت، همیشه اوضاع بر وفق مرادش نبود و برای گذران زندگی مجبور شد کارهای دیگری را هم امتحان کند. هدایت ابتدا در بانک ملی مشغول به کار شد، اما پس از سفر ۴ساله به کشور هند و بازگشت به ایران از سمت خود در این بانک استعفا کرد تا راهی وزارت فرهنگ آن زمان شود.
هدایت روشنفکری تمامعیار بود. حاکمان زمانه هیچگاه از زبان انتقادی و طنازانه او در امان نبودند، بنابراین تصمیم گرفتند راه را برای فعالیتهای ادبی او ببندند. انتشار کتاب «وغوغ ساهاب» بهانهای شد تا هدایت با فرمان مستقیم وزیر معارف آن زمان از نوشتن منع شود. بااینحال، صادق هدایت تسلیم نشد و به نویسندگی ادامه داد تا ادبیات داستانی ایران بهلطف وجود او و همقطارانش رونق دوبارهای بگیرد.
زندگی صادق هدایت فرازونشیبهای بسیاری داشت که یکی از آنها جنگ جهانی دوم بود؛ زمانهای که در آن ایران جولانگاه ارتش متفقین شد و روشنفکران هرکدام تلاش کردند بهنوبه خود از شرایط روزگار انتقاد کنند. هدایت در این دوران کتابهای متعددی منتشر کرد تا راه ادبیات داستانی مدرن ایران بیسوار باقی نماند. در همین دوران، «انجمن ادبی ایران و شوروی» هدایت را به تاشکند دعوت کرد تا در آنجا از او تقدیر شود.
صادق ۴۷ساله پس از جنگ جهانی نتوانست فضای خفقان را تحمل کند. او که در آن زمان از مبارزه با خرافات و استبداد به تنگ آمده بود، مدام در نامههایش به دوستانی همچون بزرگ علوی از روح خسته خود سخن میگفت. سرانجام در سال ۱۳۲۹ بهبهانه فروش کتابهای خود راهی پاریس و هامبورگ شد تا آخرین روزهای زندگی خود را در آنجا سپری کند.
در ساعت ۱۷ روز ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰، آپارتمان اجارهای صادق هدایت به مکان خودکشی او تبدیل شد. او منافذ تمام درها و پنجرههای خانه را بست، شیر گاز را تا آخر باز کرد و برای همیشه به خوابی ابدی فرورفت. هرچند علت مرگ هدایت خودکشی اعلام شد، برخی معتقدند که او خودکشی نکرده است و دشمنانش او را به قتل رساندهاند.
البته بهرغم ابهاماتی که درباره مرگ هدایت وجود دارد، بسیاری از مردم بهاستناد برخی جملات صادق هدایت، پایان حیات او را ناشی از خودکشی میدانند. سخنان صادق هدایت در اواخر عمر سرشار از نومیدی و یأس بود. همین مسئله هم سبب شد که صاحبنظران احتمال خودکشی او را قویتر بدانند. یکی از این جملات که به یادداشت خودکشی صادق هدایت معروف شده، در پشت عکسی از او به یادگار مانده است:
دیدار به قیامت. ما رفتیم و دل شما را شکستیم. همین.
سرانجام پیکر نویسنده بزرگ و روشنفکر ایرانی با حضور عدهای از ایرانیان مقیم فرانسه و فرانسویهای ساکن پاریس در گورستان پرلاشیز این شهر به خاک سپرده شد. این گورستان بزرگان دیگری همچون غلامحسین ساعدی را هم در خود جای داده است.
۱۰ سال پس از مرگ صادق هدایت، یکی از معماران معروف آن زمان، یعنی علی سردار افخمی، از سوی خانواده هدایت مأمور شد تا سنگ مزار او را طراحی کند.
خانه این روشنفکر برجسته ایرانی یکی از آثار تاریخی بهجامانده از دوران قاجار است و سبک معماری آن دوره را دارد. منزل صادق هدایت واقع در محله فردوسی که او بیشتر عمرش را در آنجا سپری کرد، بهدستور اعتضادالملک، پدر خانواده هدایت، ساخته شد. بااینحال این خانه مانند صادق سرنوشت غمانگیزی داشت.
خانه صادق هدایت در سال ۱۳۵۳ به مرکز ادبی و موزهای برای نمایش آثار و نقاشیهای او تبدیل شد، اما پس از پیروزی انقلاب این پروژه نیمهکاره ماند. این خانه تاریخی به دانشگاه علوم پزشکی تهران و بیمارستان امیراعلم واگذار شد. سرانجام در کمال ناباوری، خانه تاریخی هدایت را به مهدکودکی تبدیل کردند که هنوز آثار آن روی دیوارهای خانه باقیمانده است.
در سال ۱۳۷۸ نام خانه تاریخی هدایت به فهرست آثار ملی ایران اضافه شد و مهدکودک صادقیه تعطیل شد. درنهایت، خانه هدایت به کتابخانه تغییر کاربری داد. با وجود این، همچنان حیاط این خانه جایی برای دپوی ضایعات بیمارستان امیراعلم است و تلاشها برای خانهموزه شدن آن ادامه دارند.
این روشنفکر بزرگ در نگارش کتابهایش از نویسندگان بزرگی همچون کافکا الهام میگرفت. او همواره با زبانی طنزآلود و انتقادی از سنتهای دستوپاگیر، خرافات و استبداد حاکمان زمانه انتقاد میکرد. صادق هدایت علاوه بر نویسندگی به ترجمه، سرودن شعر و نقاشی هم علاقه داشت. اشعار صادق هدایت و نقاشیهایش سبک خاص و منحصربهفرد او را دارند. او در طول عمر خود آثار بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان را به زبان فارسی ترجمه کرد. مشهورترین ترجمههای صادق هدایت عبارتاند از:
در کتاب «آهوی تنها» که در سال ۱۳۹۲ توسط نشر «نظر» چاپ شد هم میتوانید مجموعه نقاشیهای هدایت را مشاهده کنید. کتاب «فرهنگ عامیانه مردم ایران» که در سال ۱۴۰۰ نشر چشمه آن را چاپ کرده است، شامل ترانهها و اشعار صادق هدایت و مقالات تحقیقی او میشود. بااینحال، آثار صادق هدایت به این کتابها محدود نمیشود. او کتابهای مهم دیگری هم دارد که در ادامه آنها را معرفی کردهایم.
بوف کور صادق هدایت یکی از مهمترین کتابهای اوست. بسیاری از عاشقان ادبیات مدرن ایران کتابخوانی را با این اثر مهم هدایت شروع کردهاند. خواننده ابتدا با خواندن این کتاب تصور میکند که با داستان عشق محکوم به شکست مردی روشنفکر روبهروست، اما قضیه به همینجا ختم نمیشود. در ادامه، با این روشنفکر جوان همراه میشویم تا شاهد انزوا و افکار اوهامآمیز او باشیم.
برخی این کتاب را با آثار نویسندگان برجستهای مانند ادگار آلن پو مقایسه میکنند. این کتاب نمونه موفقی از سبک سوررئال در ایران است.
انتشارات: جامهدران
تعداد صفحه: ۱۸۴
این اثر هم یکی دیگر از کتاب های صادق هدایت است که خواننده را میخکوب میکند. نویسنده در اولین داستان از این مجموعهداستان، ماجرای مردی را روایت میکند که در خواب و بیداری مدام سه قطره خون را جلوی چشمان خود میبیند. این اتفاق مرد داستان را تا مرز جنون پیش میبرد. هدایت در داستان «سه قطره خون» افسانه و اسطوره را به کار میگیرد تا برای خواننده پایانی غافلگیرکننده را به تصویر بکشد.
یکی دیگر از داستانهای کوتاه صادق هدایت «داش آکل» هم در این مجموعه داستان منتشر شده است. تابهحال سازندگان فیلمها و سریالهای بسیاری داستان جذاب داش آکل را دستمایه آثار خود قرار دادهاند.
انتشارات: جامهدران
تعداد صفحه: ۱۶۰
در این کتاب سرگذشت غمبار سگی بهنام «پات» را میخوانیم. این سگ اسکاتلندیتبار همیشه دلتنگ گذشته است. او روزی در میدان ورامین صاحب خود را گم میکند. پس از آن، در کوچههای شهر سرگردان میشود و خاطرات شیرین مادر و برادرانش را به یاد میآورد. اگر به خواندن کتابی متفاوت علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم که ماجرای کابوسوار پات را بهقلم صادق هدایت بخوانید.
هدایت در نگارش داستانهای کوتاه تبحر خاصی دارد. این را میتوان از مجموعه داستان «زنده به گور»، یکی دیگر از کتاب های صادق هدایت، فهمید. این کتاب ۹ داستان کوتاه از هدایت را شامل میشود که «زنده به گور» مهمترین آنهاست. برخی معتقدند که این داستان سرگذشت نویسنده را روایت میکند. در داستان «زنده به گور» ماجرای مردی را میخوانیم که در دوران جوانی به خارج از کشور مهاجرت میکند. او از همهچیز و همهکس بیزار شده است و برای خودکشی به روشهای مختلفی متوسل میشود، اما سرانجام او چه میشود؟ برای رسیدن به پاسخ این سؤال باید کتاب «زنده به گور» را بخوانید.
انتشارات: مجید (به سخن)
تعداد صفحه: ۱۲۰
صادق هدایت در این اثر نسبتا کوتاه ابتدا فلسفه گیاهخواری را شرح میدهد، سپس به روشها و سبکهای مربوط به آن میپردازد. او بعد از نگارش کتابچه «انسان و حیوان» این کتاب را نوشت و تا پایان عمر به آنچه نوشته بود وفادار ماند. بااینکه نزدیک به ۱ قرن از انتشار این کتاب میگذرد، هنوز هم خواندنی است.
انتشارات: جامهدران
تعداد صفحه: ۲۵۰
این کتاب یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین آثار صادق هدایت به شمار میرود. هدایت در این کتاب با نویسندهای دیگر بهنام مسعود فرزاد سنتهای رایج و دستوپاگیر آن زمان را با زبانی طنزآلود نقد میکند. هدایت در این کتاب همراه با مسعود فرزاد داستانهای ناتمامی را نوشته است که غلطهای املایی بسیاری دارند. او به این داستانها نام غزنه میدهد. برای خواندن غزنههای هدایت باید این کتاب را تا انتها بخوانید.
انتشارات: بهنگار
تعداد صفحه: ۱۱۶
هدایت در این اثر سفرنامه خود به شهر قصههای هزارویکشب را روایت میکند. بااینحال سفرنامه او به دیار نصف جهان سفرنامهای عادی نیست و برای علاقهمندان به سفر خواندنی خواهد بود.
انتشارات: بدرقه جاویدان
تعداد صفحه: ۲۵۲
نام دیگر این کتاب «بهمن یشت» و محتوایش پیشگوییهایی درباره آینده ملت و دین ایرانیان است که اورمزد آنها را برای زرتشت روایت میکند. این اثر هدایت ۴ بخش دارد و خواندن آن برای علاقهمندان به تاریخ لذتبخش خواهد بود.
انتشارات: نگاه
تعداد صفحه: ۶۴۷
در این کتاب میتوانید داستانهای کوتاه، نوشتارها و مقالات کوتاه هدایت را بخوانید. این مقالات و نوشتارهای خواندنی در مقایسه با کتابهای معمولی حجم نسبتا کمی دارند. بنابراین در قالب این اثر چاپ شدهاند.
انتشارات: بدرقه جاویدان
تعداد صفحه: ۹۸
هدایت یکی از طرفداران خیام بود و درباره زندگی او پژوهشهای بسیاری کرد. کتاب «ترانههای خیام» در واقع مجموعه رباعیات و شرح حال این شاعر بزرگ بهقلم صادق هدایت است.
انتشارات: باهم
تعداد صفحه: ۱۳۸
در این اثر از هدایت با زنی فاسد بهنام علویه خانم همراه میشویم. او راهی سفری زیارتی شده است تا ما را خواننده ماجراهای متعددی کند که برایش اتفاق میافتند. هدایت در این کتاب بسیاری از باورهای رایج آن زمان را در قالب داستان نقد میکند.
صادق هدایت یکی از بزرگان داستاننویسی مدرن ایران است. اگر شروع به خواندن چند صفحه از کتابهای او کنید، احتمالا با شخصیتهای آنها بهشدت درگیر میشوید. این نویسنده و مترجم بزرگ و آثارش الهامبخش بسیاری از نویسندگان و فیلمسازان شدهاند. آیا شما تاکنون آثار صادق هدایت را خواندهاید؟ بهنظر شما کدامیک از کتابهای او از همه جذابتر است؟
پاسخ ها