در مرداد ۱۴۰۱، کشورمان یکی از شاعران برجستهاش را از دست داد، هوشنگ ابتهاج ملقب به سایه، شاعری که غزلهای نو و لطیفش سالها دل بسیاری از مردم شعردوست را برده بود، شاعری که در فرازونشیب زندگی پربارش دهها دفتر شعر از خود بر جای گذاشت. در این مقاله، به زندگی هوشنگ ابتهاج نگاهی میاندازیم و چند اثر برجسته بهجامانده از او یا نوشتهشده درباره او را معرفی میکنیم.
امیرهوشنگ ابتهاج، متخلص به سایه، به سال ۱۳۰۶ خورشیدی در رشت متولد شد. پدرش از چهرههای سرشناس بود و مدتی نیز ریاست بیمارستان پورسینای رشت را بر عهده داشت. ابتهاج تحصیلات ابتدایی را در رشت گذارند، اما برای دبیرستان او را به تهران فرستادند. هرچند ابتهاج نوجوان چندان درسخوان نبود، ذوق هنری و علاقه فراوانی به مهارتآموزی داشت. مثلا اولین سرودههایش بهنام «نخستین نغمهها» را در همین دوران و در حالی که تنها ۱۹ سال داشت به چاپ رساند. او همچنین نقاشی، مجسمهسازی، گلدوزی، دشمهدوزی و نواختن ویلون را آموخت.
سایه در ابتدای جوانی عاشق دختری ارمنیتبار بهنام گالیا بود. این عشق در کنار حالوهوای سیاسی آن روزگار، دستمایه سرودن اشعاری عاشقانه از جمله شعر «دیر است گالیا» شد.
هوشنگ ابتهاج پس از تحصیلات، به محفل شاعران راه یافت و با افرادی همچون شهریار، سیاوش کسرایی، احمد شاملو، سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و اخوان ثالث آشنا و همنشین شد. وی ضمن عضویت در کانون نویسندگان ایران به همراه برخی از شاعران همدورهاش انجمن ادبی «شمع سوخته» را در سال ۱۳۳۰ خورشیدی تأسیس کرد. او علاوه بر فعالیتهای ادبی، دغدغههای سیاسی و اجتماعی نیز داشت و با برخی از اعضای حزب توده نشست و برخاست میکرد.
یکی از نقاط عطف زندگی سایه، شعرخوانی او در حافظیه به سال ۱۳۴۶ در جشن هنر شیراز بود. در این جشن، مردم از شنیدن غزلهای عاشقانه او چنان به وجد آمدند که باستانی پاریزی در کتاب «پاریز تا پاریس» با شگفتی از آن یاد کرده و نوشته است: «تاکنون ندیده بودم که مردم از شنیدن اشعار شعر نو تا به این حد به شور و هیجان آمده باشند.»
یکی دیگر از فعالیتهای مهم سایه، ریاست برنامه مشهور گلها در رادیو ملی ایران از سال ۵۰ تا ۵۷ بود. این برنامه رادیویی بهابتکار داوود پیرنیا از سال ۳۵ تا ۵۷ پخش میشد و در مجموع ۸۵۰ ساعت پخش شد که شامل دکلمهخوانی انواع اشعار کهن و نوی فارسی بههمراه پخش موسیقی و تحلیل و تفسیر اشعار بود. برنامه گلها که گلهای جاویدان، گلهای رنگارنگ و گلهای صحرایی نیز نامیده میشد، تأثیر بسزایی بر سلیقه موسیقی ایرانیان گذاشت، از جمله گرایش مردم به شعر و موسیقی فاخر و درخواست برای چاپ دیوان شاعران قدیمی که مدتی از رونق افتاده بود.
ابتهاج در کنار مدیریت گلها، برنامه گلچین هفته را نیز پایه گذاشت که در همان خط برنامه گلها پیش میرفت. مدیریت سایه بیحاشیه نبود. برخی از افراد مشهور همکار برنامه، سایه را متهم کردند به تعصب به حزب توده، نداشتن سواد موسیقیایی و تبعیض بین همکاران و شرکتکنندگان در برنامه. افرادی مانند فرهنگ شریف، بداههنواز تار و چهره ماندگار موسیقی، محمد حیدری، ردیفدان و آهنگساز برجسته، و اکبر گلپایگانی، مشهور به گلپا، از جمله منتقدان ابتهاج در این دوران بودند. بااینحال، سایه این اتهامات را رد کرد.
پس از واقعه میدان ژاله در ۱۷ شهریور ۵۷، سایه در اعتراض به کشتار در آن میدان، بههمراه زندهیاد محمدرضا شجریان و حسین علیزاده از رادیو ملی استعفا کرد. ابتهاج نیز مانند بسیاری از شاعران و روشنفکران جامعه با جریان انقلاب همراه بود. بااینحال در سال ۵۸، او و چند تن دیگر از شاعران چپگرا به اتهام عضویت در حزب توده از کانون نویسندگان اخراج شدند. گرچه سایه همیشه در مصاحبهها و خاطراتش عضویت رسمی در این حزب را رد میکرد، همواره خود را علاقهمند و وفادار به مکتب سوسیالیسم میدانست. بهدلیل همین گرایشها، سایه مدت کوتاهی را نیز در زندان گذراند، اما با وساطت شهریار که دوستی قدیمی با او داشت و از شاعران معتمد و نزدیک به حاکمیت بود، آزاد شد.
سایه در سال ۱۳۶۶ خورشیدی همراه اعضای خانوادهاش به آلمان مهاجرت کرد و در شهر کلن ساکن شد. خودش در باب این رفتن میگوید: «دلیل رفتن من از ایران مهاجرت تدریجی اعضای خانوادهام بود. ابتدا برخی فرزندانم رفتند. بعد همسرم برای تنهانبودن بچهها رفت و در نهایت من نیز رفتنی شدم. بااینحال ارتباطم با ایران قطع نشد. بین دو کشور رفتوآمد داشتم.»
ابتهاج در دوران زندگی خود ۲ جایزه معتبر گرفت؛ یکی جایزه ادبی و تاریخی محمود افشار بود که در بیستوسومین دوره (۱۰ مهر ۹۵) با حضور چهرههای سرشناس ادبی کشور به وی اعطا شد و دیگری نشان عالی هنر برای صلح بود که در جشنواره بینالمللی هنر برای صلح (۱۲ مهر ۹۷) به کسب آن مفتخر گردید.
ابتهاج سالهای پایانی را به پژوهش و مطالعه، تصحیح برخی آثار و مصاحبه و جمعآوری خاطرات پرداخت و در نهایت در ۱۹ مرداد سال ۱۴۰۱ از دنیا رفت. پیکرش را به رشت منتقل کردند و در باغ محتشم این شهر به خاک سپردند.
ابتهاج در ابتدا سعی کرد راه و روش نیما یوشیج را پی بگیرد، اما سبک شعری مدرن نیما با روح لطیف و حالوهوای او سازگار نبود. بنابراین سایه سراغ علاقه اصلیاش، یعنی غزل رفت. اولین اشعار ابتهاج در قالب شعرهای کهن بودند، اما بهتدریج شروع به سرودن غزلهایی در قالب شعر نو کرد. در واقع میتوان اشعار سایه را به ۲ دسته تقسیم کرد: یکی چهارپارهها و رباعیات و دیگری غزلها بهخصوص غزل نو.
این شیوه از غزلسرایی که از ابزارهای شعر نو برای سرودن غزل بهره میبرد با شعرهای حسین منزوی و سیمین بهبانی در دهه ۴۰ رونق گرفت. البته به جرئت میتوان گفت که سایه این شکل از شعر را به کمال رساند. ویژگیهای شعر کهن و نو در غزل نو سایه در هم میآمیزند. او بهزیبایی و باظرافت لطیفترین احساسات انسانی را در اشعارش توصیف میکند. غزلهای نوی سایه نمونه بارز سروده رمانتیک هستند و قلب هر انسانی را میلرزانند و چشم هر عاشقی را اشکبار میکنند.
هرچند ابتهاج در خانوادهای مرفه متولد شده بود، به تأسی از حافظ، به مسائل اجتماعی و سیاسی روزگارش بیاعتنا نبود. به همین خاطر میتوان از اشعار عاشقانه او وضع سیاسی و اجتماعی روزگار را نیز دریافت. مثلا در شعر معروف «کوچهسار شب» اختناق دهه ۳۰ خورشیدی را توصیف کرده است.
هوشنگ ابتهاج در طول زندگی پرفرازونشیبش آثار متعددی خلق کرد که تقریبا تمام آنها دفاتر شعرند. سایه اولین اشعار خود را در سال ۱۳۲۵ با عنوان «نخستین نغمهها» به چاپ رساند. این کتاب مجموعهای از اشعار بهسبک قدیم بود که با تقلید از سبک حافظ سروده شده بودند. بیشتر کتب و دفاتر شعر این شاعر در دهه ۳۰ و ۴۰ خورشیدی به چاپ رسیدند و امروزه دیگر بعید است بتوان در بازار آنها را یافت. البته خود ابتهاج با همکاری نشر کارنامه، تمام دفاتر شعرش را در ۲ کتاب «سیاهمشق» و «تاسیان» مجدد چاپ کرده است. در ادامه، برخی از آثار این شاعر مشهور را معرفی میکنیم.
انتشارات: کارنامه
تعداد صفحه: ۳۶۳
این کتاب شامل اشعاری بهسبک کهن مانند غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی و قطعه است. این کتاب در سال ۹۷ با تصحیح برخی اشعار شاعر با نظر خودش منتشر شده است.
انتشارات: کارنامه
تعداد صفحه: ۲۰۸
کتاب «تاسیان» شامل تمام اشعار نیمایی و نو سایه است که از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۸۰ خورشیدی سروده شدهاند. واژه تاسیان کلمهای در گویش گیلکی است که معنای خاص و جالبی دارد. تاسیان به حالتی گفته میشود که روح از بدن جدا شده و نوعی سکون پس از رهاشدن جان از بدن را تداعی میکند.
انتشارات: کارنامه
تعداد صفحه: ۷۱۶
کتاب دیوان حافظ بهتصحیح هوشنگ ابتهاج یکی از کاملترین و دقیقترین نسخههای ارائهشده از دیوان حافظ است. ابتهاج در این کتاب عصاره سالها مطالعه و پژوهش در باب تصحیح و بررسی اشعار حافظ را گرد هم آورده و از راهنماییهای شفیعی کدکنی نیز در نگارش آن بهره برده است.
این کتاب در کنار اشعار دلکش و لطیف سایه، میراث گرانقدر او به شمار میرود.
انتشارات: نشر چشمه
تعداد صفحه: ۲۲۰
این کتاب نوشته خود ابتهاج نیست، بااینحال گزیدهای از بهترین اشعار اوست که بهکوشش محمدرضا شفیعی کدکنی جمعآوری شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. کدکنی کوشیده تا با جمعآوری بهترین اشعار شاعر از سبکهای مختلف طی سالهای زندگی او، روند خلاقیت هنری سایه در عالم شاعری را به خواننده نشان دهد.
انتشارات: سخن
تعداد صفحه: ۱۰۸
«هدیه» نام اثری است که ابتهاج در سال ۱۳۴۸ نوشته و به خانم هما اعلم، همسر عمویش، تقدیم کرده است. این کتاب مجموعهای از اشعار سایه است که خود او آنها را برای هدیه به خانم اعلم دستچین کرده است. کتاب «هدیه» به خط خوش عبدلله فرادی خوشنویسی شده است. کتاب علاوه بر ارزش ادبی، از نظر خوشنویسی نیز ارزشمند است چراکه تنها کتابی است که میتوان در آن اشعار لطیف سایه را به خط خوش یافت.
این کتاب با حمایت مالی بنیاد دکتر محمود افشار در سال ۱۴۰۱ به چاپ رسیده است.
انتشارات: کارنامه
تعداد صفحه: ۱۳۶
«بانگ نی» نیز یکی از کتابهای تأملبرانگیز هوشنگ ابتهاج است که برای دومین بار در سال ۱۳۹۶ به چاپ رسید. چرا دومین بار؟ چون این کتاب یک بار در سال ۱۳۸۶ چاپ و سپس توقیف شده بود. کتاب «بانگ نی» مجموعهای از مثنویهاست که سایه آنها را از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۰ سروده است. بخشهایی از این مثنویها با صدای محمدرضا شجریان و شهرام ناظری خوانده شدهاند.
انتشارات: سخن
تعداد صفحه: ۱۴۸۲
این کتاب حاصل گفتوگوهای میلاد عظیمی و همسرش عاطفه طیه با ابتهاج است. در این اثر دوجلدی علاوه بر آشنایی با زندگی شاعر، میتوان با تاریخچه ادبیات و هنر معاصر ایران نیز آشنا شد. چراکه سایه با بسیاری از شاعران، روشنفکران و هنرمندان معاصر همنشین بوده و خاطرات فراوانی را از ایشان نقل کرده است.
جلد اول بیشتر درباره زندگی و خاطرات هوشنگ ابتهاج است، اما در جلد دوم بیشتر درباره شعر و برخی مطالب پراکنده دیگر صحبت شده است. در انتهای جلد دوم، عکسهایی از دوران مختلف زندگی شاعر آورده شدهاند که خود سایه آنها را در اختیار مصاحبهکنندگان گذاشته است.
اشعار ماندگاری از هوشنگ ابتهاج ( هـ.الف. سایه)
میبینم
آن شکفتنِ شادی را
پروازِ بلند آدمیزادی را
آن جشنِ بزرگ روز آزادی را.کیوان
خندان به سایه میگوید:
دیدی؟
به تو میگفتم!
آری.
تو همیشه راست میگفتی.
میبینم.
میبینم.
امروز منم که راهی کوی توام
امید وصال میکشد سوی توام
تا دست رسد شبی به گیسوی توام
میآیم و آشفتهتر از موی توام
ای عشق کهن بودۀ نافرسوده
پیرانه سرم نمیهلد آسوده
در حسرت دیدار تو کردیم سفید
این ریش پریشان به اشک آلوده
تو را میخواهم ای دیرینه دلخواه!
که با ناز گل رویا شکفتی
به هر زیبا که دل بستم تو بودی
که خود را در رخ او مینهفتی
خوشا صبحی که چون از خواب خیزم
به آغوش تو از بستر گریزم
گشایم در به رویت شادمانه
رخت بوسم، به پایت گل بریزم********
منظور من که منظرهافروز عالمی است.
چون برق خندهای زد و از منظرم گذشت********
محتاج یک کرشمهام ای مایۀ امید
این عشق را ز آفت حرمان نگاه دار
ما با امید صبح وصال تو زندهایم
ما را ز هول این شب هجران نگاه دار
پاسخ ها