اختلالات روانی بسیار گوناگوناند و بسیاری افراد ممکن است دچار یکیدو مورد از آنها باشند. بااینحال وجود اختلالات روانی در افراد مشهور توجه بیشتری را جلب میکند. اینکه چطور افراد نابغه در عین داشتن یک یا چند اختلال یا مشکل روانی آثار و کارهای بزرگی از خود بر جای گذاشتهاند، جذابیت این قضیه را دوچندان میکند. در این مقاله، ۱۵ شخصیت برجسته تاریخی و معاصر را بررسی میکنیم که با ذهن نبوغآمیز یا دیوانه خود دستبهگریبان بودهاند.
ارسطو جمله مشهوری دارد: «نبوغ و دیوانگی ملازم یکدیگرند». با نگاهی به زندگی شخصیتهای معروفی مانند نویسندگان، شاعران، نقاشان و افراد تأثیرگذار تاریخ میتوان تا حدی به درستی این جمله پی برد، اما آیا علم هم این موضوع را تأیید میکند؟
در سال ۲۰۰۹، محققان مجارستانی نتایج تحقیقی درباره ژنی بهنام «نوروگولین-۱» را منتشر کردند. این ژنِ کمتربررسیشده به بیماریهای روانی مانند شیزوفرنی و اختلال دوقطبی مربوط است. در عین حال این ژن در افرادی که خلاقیت ذاتی بیشتری دارند نیز مشاهده میشود. این ژن باعث رشد مغز و ساختار عصبها به گونهای میشود که خلاقیت فرد را بیشتر کند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت آنچه ارسطو هزاران سال پیش بر اساس درک شهودی خود گفته است، مبنای علمی هم دارد.
احتمالا ما هم متوجه شدهایم که هنرمندان و افراد نابغه بیشتر از دیگران درگیر مشکلات روحی و روانی شدهاند و مثلا دست به خودکشی زدهاند. محققان سوئدی طی تحقیقی در سال ۲۰۱۴ پی بردند افرادی که در حوزههایی مانند عکاسی، نویسندگی، رقص و سایر حرفههای خلاقانه کار میکنند، بیش از دیگران در معرض ابتلا به شرایط و بیماریهایی مانند شیزوفرنی، اختلال دو قطبی و اوتیسم قرار دارند.
در ادامه، برخی شخصیتهای برجسته را معرفی میکنیم و میبینیم این افراد به چه اختلالات روانیای دچار بودهاند.
بسیاری از شرححالنویسان و حتی برخی مدارک پزشکی باقیمانده میگویند که نویسنده مشهور «پیرمرد و دریا» سالها از افسردگی مزمن رنج میبرده است. در کنار آن نشانههایی از اختلال دوقطبی، شخصیت مرزی و برخی ویژگیهای شخصیت خودشیفته را نیز میتوان در او دید.
همینگوی الکل زیادی مصرف میکرد و در سالهای جنگ دچار صدمات مغزی نیز شده بود. او در طول زندگی خود دورههای طولانی از افسردگی را گذراند تا اینکه در سال ۱۹۶۱ در ۶۱سالگی خودکشی کرد.
گرچه تشخیص دقیق مشکلات روانی مردی که در اوایل قرن هجدهم مرده دشوار است، بسیاری از زندگینامهنویسان بر این باورند که این نابغه فیزیک به اختلال شخصیت دوقطبی دچار بوده است.
آنهایی که این نظر را دارند، به مواردی از شیدایی خشمگینانه اشاره میکنند؛ مثلا اینکه نیوتن در دورهای تهدید کرده بود خانه پدر و مادرش را به آتش خواهد کشید!
مشکلات روانی نویسنده شهیر انگلیسی، ویرجینیا وولف، بهدقت در کتب شرححالنویسی و حتی نشریه روانشناسی آمریکا ثبت شده است. وولف به افسردگی شدید همراه با اختلال دوقطبی مبتلا بود و تغییرات خلقوخوی بسیار مانند افسردگی تا شیدایی شدید همراه با روان پریشی را از سر میگذراند. همه اینها باعث شده بود تا وی مدتی را در یک آسایشگاه روانی سپری کند.
محققان حوزه روانشناسی در نشریه بینالمللی روانکاوی این نظریه را مطرح کردهاند که نویسنده مشهور روس به افسردگی بالینی دچار بوده است. او پس از نوشتن رمان «جنگ و صلح» بهشدت دچار افسردگی همراه با مالیخولیا شده بود بهگونهای که تقریبا او را از زندگی بازداشت. پس از نوشتن «آنا کارینینا» کار او به جایی رسید که میخواست از تمایلات جنسی گرفته تا نویسندگی و داراییهای خود چشمپوشی کند.
شانزدهمین رئیسجمهور آمریکا، مردی که بردهداری را برانداخت، هم درگیر افسردگی بالینی بود. این مشکل از همان دوران جوانی و زمانی که او وکیلی جوان در ایلینویز شیکاگو بود، گریبانگیرش شده بود. ویلیام هندرسون، همکار او در دفتر وکالت، زمانی گفته بود که وی دچار مالیخولیا نیز بوده است.
بر اساس تحقیقات بنیاد بینالمللی اختلال وسواس فکری جبری (OCD Foundation) و نشنال جغرافی، این مخترع صربستانی بهشدت دچار این اختلال بوده است. نشانههای رفتاری این نابغه اثبات میکنند تا چه حد درگیر اختلال OCD بوده است. مثلا وی از ۱۸ دستمال متفاوت برای جلادادن ظروف غذایش استفاده میکرد. شیفتگی عجیب او به عدد ۳ و تنفر از اشیای گرد و جواهرات از دیگر نشانههایی است که در طول زندگی او مشاهده شدهاند.
در نشریه آمریکایی روانکاوی، گزارشی درباره بیماریهای احتمالی این نقاش مشهور هلندی وجود دارد. در این گزارش به شخصیت خاص و خلقوخوی ناپایدار او، بهخصوص در ۲ سال آخر زندگیاش، اشاره شده است. ونگوگ در ۳۷سالگی دست به خودکشی زد. حدود ۱۵۰ روانشناس درباره بیماریهای روانی احتمالی او حدسهایی زدهاند. این حدسها طیف وسیعی از اختلالات روانی مانند افسردگی، اختلال دوقطبی، صرع و شیزوفرنی را شامل میشوند. بااینحال قطعیتی در هیچکدام از این تشخیصها وجود ندارد.
شاید هیتلر بیش از هر شخصیت تاریخی دیگری از منظر اختلالها و بیماریهای روانی بررسی شده باشد. بهرغم گستردگی این بررسیها، تشخیصی قطعی درباره اینکه او به کدام اختلال مبتلا بوده است وجود ندارد. دهها روانشناس و شرححالنویس که هیتلر را شخصا میشناختند یا بعدها درباره او مطالعه کردهاند، طیفی از اختلالات روانی از شیزوفرنی گرفته تا اختلال شخصیت خودشیفته و اختلال شخصیت ضداجتماعی را به وی نسبت دادهاند.
فقط شخصیتهای تاریخی و درگذشته زیر ذرهبین نمیروند؛ افراد برجسته معاصر نیز ممکن است کنجکاوی رسانهها یا محققان را برانگیزند. در سال ۲۰۱۵، بسیاری از رسانهها خبری جریانساز به گزارشی محرمانه از وزارت دفاع آمریکا دست یافتند که ارزیابی روانشناختی پوتین بود. در این گزارش به ابتلای احتمالی پوتین به اوتیسم و سندرم آسپرگر اشاره شده است. گروهی از پزشکان رفتار و الگوی حرکت پوتین در جمع را واکاوی کردند و به این نظر رسیدند که رشد عصبشناختی بهسبب آسیبی که در کودکی به او وارد شده بوده، مختل شده است. از این رو او دچار نوعی ناهنجاری عصبی است.
موتزارت برخی از پیچیدهترین و گوشنوازترین آثار موسیقی کلاسیک جهان را ساخته است. بااینحال شاید برای بسیاری از شما شوکآور باشد که بدانید نوشتهها، نامهها و برخی ساختههای غیررسمی او مملو از اشارات مستقیم و غیرمستقیم به نجاسات و چیزهای تهوعآورند.
برخی نشریههای پزشکی بر اساس این مسئله و همچین تیکهای عصبی وی، به این نتیجه رسیدهاند که موتزارت به سندرم تورت مبتلا بوده است.
گرچه استالین هم مانند سایر رهبران دیکتاتور جهان در مظان اتهام اختلال شخصیت خودشیفته قرار داشته است، این تشخیصی نیست که بسیاری از محققان به آن باور داشته باشند.
برعکس، مورخان و محققان تاریخ پزشکی بر این عقیدهاند که او دچار اختلال شخصیت پارانوئید بوده است. آنها ریشه گرفتاری به این اختلال را سوءرفتارهای پدر الکلی او در کودکی میدانند. این تشخیص با رفتارهای استالین در دوره طولانی حکومتش و حذف تمام افرادی که ظن به مخالفت آنها با خودش داشت، مطابقت دارد.
بسیاری از دوستداران علم ماجرای سفر داروین به جزایر گالاپاگوس و دیگر نقاط را میدانند که زمینهساز شکلگیری نظریه فرگشت شد، اما آنچه شاید خیلیها ندانند این است که داروین پس از بازگشت از سفر اکتشافی خود تا پایان عمر بهندرت از خانه خارج میشد. دلیل آن بهگفته نشریه اتحادیه پزشکان آمریکا، ابتلای او به انزواطلبی و اختلال هراس بوده است. نویسندگان این نشریه بر این باورند که اگر این اختلالها نبود چه بسا وی فرصت نمیکرد تا تمام تمرکز و توجه خود را به شواهد گردآوریشده اختصاص دهد و نظریه خود را بسازد.
نخستوزیر مشهور بریتانیا در دوران جنگ جهانی دوم یکی دیگر از سران سیاسی برجسته تاریخ است که به اختلالات روانی دچار بودهاند. چرچیل دورههای افسردگی خود را به یک سگ سیاه تشبیه کرده است، اما لرد موران، روانشناس او، اختلال دوقطبی را در او تشخیص داده است.
مجسمهساز مشهور دوره رنسانس نیز از اختلالات روانی در امان نبوده است؛ بر اساس توصیفهای بهجامانده از رفتارش مانند علایق محدود، ضعف ارتباطی و نداشتن روابط اجتماعی و مشکلاتی در اداره امور زندگی، ظاهرا به اختلالاتی از جمله اوتیسم و اختلال وسواس فکریعملی دچار بوده است.
شاید با نگاه به اثر «فریاد» این نقاش بلژیکی نیز بتوان به وجود مشکلی روانی در وی پی برد، اما شواهدی بالینی مبنی بر اضطراب مزمن و توهمات او نیز وجود دارد. مونک با علم به اینکه وضعیت روانش به هم ریخته است، نوشته بود: «شرایطم مرا به مرحله جنون رسانده است.» از این رو وی بهمدت ۸ ماه در یک آسایشگاه روانی بستری شد؛ جایی که شوک الکتریکی را هم به عنوان درمان دریافت کرد.
نظر شما درباره نوابغ دیوانه چیست؟ شما هم با اینکه میتوان ردی از جنون را در نوابغ پیدا کرد موافقید؟ چه افرادی را میتوانید به این فهرست اضافه کنید؟
پاسخ ها