بسیاری از افراد تصور میکنند برای خوشحالی در زندگی فقط باید پول زیادی داشته باشند. بخشی از این تصور اشتباه به جامعه برمیگردد؛ جوامع و رسانهها معیارهایی برای خوشحالی تعریف میکنند که لزوما عامل حسوحال خوب نیستند. بااینحال مردم این معیارها را میپذیرند، مدام به دنبال آنها هستند و هیچوقت به خوشحالی واقعی دست پیدا نمیکنند. تحقیقات بسیاری برای تفکیک علتهای واقعی و غیرواقعی احساس خوشحالی انجام شده است. در این مقاله عواملی را بررسی میکنیم که بهنظر اکثرمان در خوشحالی ما نقش زیادی دارند، اما بر اساس تحقیقات هیچکدام از آنها ارتباطی با خوشحالی واقعی ندارند.
تاکنون چند بار به این فکر کردهاید که اگر سر کار نمیرفتید، خوشبختتر بودید؟ حتی ممکن است صبح زود که بیدار میشوید به استعفا فکر کنید یا وقتی افراد بازنشسته را میبینید، بابت وقت آزادی که دارند، به آنها غبطه بخورید. اما آیا واقعا به این فکر کردهاید که اگر هیچ کاری برای انجامدادن نداشته باشید، چه خواهد شد؟
اوقات فراغت با احساس خوشحالی و رضایت از زندگی ارتباط دارد، اما اگر بیشازاندازه باشد تأثیر معکوس خواهد داشت. افرادی که وقت آزاد زیادی دارند، احساس پوچی میکنند و بر این باورند که انسان مؤثری نیستند. همین مسئله زمینهساز بروز احساسات منفی ماندگاری چون ناامیدی است.
البته میزان خوشحالی به نحوه پرکردن اوقات فراغت هم بستگی دارد. مثلا ممکن است کسی که ۲ ساعت وقت آزاد خود را در فضای مجازی سپری کرده است، بهخاطر اینکه وقتش را به بطالت گذرانده احساس خوبی نداشته باشد اما فرد دیگری ۵ ساعت از زمان آزاد خود را به همنشینی با دوستان و انجام ورزش موردعلاقهاش اختصاص داده باشد و از این بابت احساس شادی و سرزندگی داشته باشد.
شما از کودکی یاد گرفتهاید که خوب درس بخوانید تا بتوانید در دانشگاه خوبی قبول شوید و شغل خوبی پیدا کنید تا درآمد خوبی داشته باشید و به موفقیت برسید. با رسیدن به بزرگسالی هم این باور در ذهنتان باقی میماند که برای خوشحالی بیشتر باید ارتقای شغلی بگیرید، خانه بزرگتری بخرید یا ماشین بهتری داشته باشید. اما واقعیت این است که این عوامل شما را مدتی خوشحال میکنند و نقشی در رضایت بلندمدت ندارند.
بسیاری از انسانها وقتی به هدفی دست پیدا میکنند، بدون اینکه از دستاوردهایشان لذت ببرند وارد مرحله بعدی میشوند. آنها بهسرعت هدف جدیدی مشخص میکنند و همه زمانشان را برای رسیدن به آن صرف میکنند. این چرخه بیپایان تا زمان مرگشان ادامه دارد و هیچوقت به خوشحالی مدنظرشان نمیرسند. این افراد تمام وقتشان را برای رسیدن به موفقیت سپری میکنند و دیگر زمانی برای چیزهای ارزشمند مانند وقت گذراندن با خانواده ندارند؛ این افراد معمولا پدر، مادر یا همسر معتاد به کار هستند.
محققان با انجام پژوهشی میزان خوشحالی افرادی را که ترفیع شغلی گرفته بودند با افرادی مقایسه کردند که از ترفیع محروم شده بودند. نتایج بلندمدت حاکی از آن بود که میزان شادی این افراد تفاوت چندانی نداشتند. این در حالی است که میزان درآمد و وضع زندگی افرادی که ترفیع شغلی گرفته بودند، بهتر از افراد بدون ترفیع بود.
وقتی میگوییم دویدن دنبال موفقیت عامل خوشبختی واقعی نیست، به این معنی نیست که نباید برای زندگی تلاش کنید. درهرحال زندگی در جریان است و ما با خلق معنا و هدف برای آن میتوانیم زنده و سالم بمانیم. برای موفقیت تلاش کنید، اما توجه داشته باشید که چه چیزهایی را در این راه قربانی میکنید و مراقب باشید در چرخه تکرار رسیدن به اهداف گرفتار نشوید.
امروزه ارتباطات انسانها به خانواده، دوستان و همکارانشان محدود شده است. حتی در فضای مجازی هم محتواهایی درباره اعتمادنکردن به دیگران و محدودکردن دایره ارتباطات دیده میشود. این محتواها به شما میگویند اگر به دیگران اعتماد نکنید، از آنها ضربه نخواهید خورد، درنتیجه خوشحالتر خواهید بود. اما آیا واقعا همه انسانها میخواهند از یکدیگر سوءاستفاده کنند؟ آیا انزوا واقعا عامل خوشحالی است؟
احتمالا از نسلهای قبلی شنیدهاید که تا چه اندازه ارتباطات نزدیکی با همسایهها داشتند و همیشه از حال و روز هم باخبر بودند. آن روزهای خوب به شیرینترین خاطرات نسلهای قبلی تبدیل شدهاند و اکنون در حسرت آن روزها هستند. آنها در روزهایی که ارتباطات گستردهتری داشتند، خوشحالتر بودند. انسانها از نظر روانی به احساس تعلق خاطر به جامعه نیاز دارند.
در این باره هم تحقیقی انجام شده است. در این تحقیق از افراد مختلف پرسیدند که اگر یک کیف پول با ۲۰۰ دلار پول در آن را گم کنند، چقدر احتمال دارد پلیس، مغازهداران محل یا همسایهها این کیف پول را به آنها پس بدهند. پاسخ این سؤال ارتباط مستقیمی با میزان خوشحالی شرکتکنندگان داشت؛ افرادی که دیگران آنها را میشناختند و کیف پولشان را پس میدادند، از افرادی که در محلهشان ناشناس بودند خوشحالی و رضایت از زندگی بیشتری داشتند.
پس برای خوشحالی بیشتر بهجای اینکه از جامعه دوری کنید، با دیگران ارتباط برقرار کنید. مثلا این بار که همسایهتان را در آسانسور دیدید، بهجای اینکه در طول مسیر حرکت آسانسور نگاهتان را به زمین بدوزید، به او سلام کنید و چند کلمه با او حرف بزنید. مطمئن باشید این ارتباط ساده برای هر دو نفر شما خوشایند خواهد بود و شاید سرآغاز یک رابطه دوستانه باشد.
آیا پول خوشبختی میآورد؟ پاسخ به این سؤال حتی برای روانشناسان هم پیچیده است. احتمالا شما هم افراد بسیاری را دیدهاید که فارغ از وضعیت مالیشان خوشحالاند و افرادی را هم میشناسید که بهرغم ثروت زیاد، حال خوبی ندارند. میزان درآمد و ثروت شما در شرایط درست ممکن است عامل خوشحالی شما باشد. طبق تحقیقات، افرادی که درآمد متوسط و رو به بالا دارند خوشحالاند اما هرچقدر درآمدها بیشتر میشود و افراد به دنبال تجملات بیشتر میروند، میزان رضایتشان از زندگی کاهش پیدا میکند.
یکی از مهمترین معیارهای اثرگذار روی ارتباط شادی با ثروت نحوه خرجکردن پول است. افرادی که فقط برای پسانداز پول درمیآورند یا افرادی که پولشان را برای چشموهمچشمی و تجملگرایی هدر میدهند، معمولا خوشحال نیستند. در مقابل افرادی که از پولشان برای رسیدن به اهداف، انجام کارهای موردعلاقه، ایجاد ارتباطات جدید و تجربههای تازه استفاده میکنند، زندگی شادی دارند.
نکته مهمی دیگری که درباره پول و خوشبختی وجود دارد این است که بخشیدن پول به دیگران بیشتر از خرجکردن آن برای خودتان خوشحالتان خواهد کرد. البته منظور از بخشیدن این نیست که حقوق یک ماهتان را به کار خیر اختصاص بدهید. وقتی چند هزار تومان به فردی نیازمند کمک میکنید، آن روز خوشحالتر خواهید بود. بخشیدن سادهتر از چیزی است که تصور میکنید.
بسیاری از افراد تصور میکنند خوشحالی در زندگی سلبریتیها و بلاگرهای اینستاگرامی معنی میشود که در عکسهایشان همیشه از ته دل میخندند، خانهها و ماشینهای مجلل دارند و در ارتباطات خانوادگی و دوستانه موفقاند. این افراد تنها بخش جذاب زندگیشان را نشان میدهند تا مخاطبان را درگیر کنند و از این طریق درآمد داشته باشند؛ آنها هیچوقت از احساسات منفی خود چیزی نمیگویند و این بدان معنا نیست که هیچوقت دچار این احساسات نمیشوند.
برای خوشحالبودن دنبال معیارهای مخصوص به خودتان باشید. معیارهایی را که از جامعه آموختهاید کنار بگذارید و به این فکر کنید که شخص شما با چه کارهایی خوشحال خواهید شد. پیداکردن خوشحالیها کار سختی نیست؛ خوشبختی را در چیزهای کوچک جستوجو کنید. شاید شادی امروز شما خوردن یک بستنی باشد، پس آن را از خودتان دریغ نکنید!
اگر شما هم تجربهای دارید که برخلاف تصور خوشحالتان نکرده است، آن را در بخش دیدگاهها با ما در میان بگذارید. بدون شک تجربه شما برای خوانندگان چطور جذاب خواهد بود و تکمیلکننده مقاله ماست.
پاسخ ها