filmology

filmology

سعی دارم که در این سایت فیلم ها و سریال های برتر سینمای جهان را به شما نشان دهم
توسط ۱۵ نفر دنبال می شود
 ۴ نفر را دنبال می کند

مصاحبه با دین دبلوا کارگردان قسمت سوم انیمیشن چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم

 

بهترین فیلم های انیمیشنی آنهایی هستند که موضوعات بزرگسال را در بطن سرگرمی خالص کودکان قرار می دهند: سرنوشت مادر بمبی، موفاسا در شیرشاه، همسر کارل در بالا. سوگ و فقدان به نسبت اکثر فیلم های بزرگسالی که امروزه شاهد آنها هستیم در فیلم های مورد علاقه دوران کودکیمان بیشتر ریشه دوانده است. این موضوعات در انیمیشن چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم هم دیده می‌شود.

با اینکه اولین فیلم چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم در سال 2010 نه چندان بر روی آسیب های روحی مانور نداد و نه از آن اجنتاب کرد. ما فیلم ها را با هیکاپ (با صداگذاری جی باروشل) که نوجوانی دست و پا چلفتی در دهکده وایکینگ ها بود شروع کردیم. علاقه هیکاپ به اژدهایان او را به وارثی نه چندان مطلوب برای پدرش رئیس قبیله استویک(جرارد باتلر) تبدیل کرد و پس از ایجاد پیوند و صمیمت بین او و اژدهایی مجروح به نام بی دندان، هیکاپ مجبور می شود با حقایق بی رحم رو به رو شود: در اولین فیلم او پایش را از دست می دهد و در فیلم دوم در واقعه‌ای تراژیک پدرش را.

«چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم: دنیای پنهان» به ایده از دست دادن عزیزان به شیوه ای کاملا متفاوت می پردازد و ما شاهد آن هستیم که بی دندان با زوجی مناسب ملاقات کرده و دنیای جدیدی را کشف می کند که از تهدید انسان ها در امان است. گاهی اوقات از دست دادن، از چیزی محروم شدن نیست بلکه چیزی است که یاد می گیری آن را رها کنی. مضمونی دشوار و پیچیده و یکی از مضامیمنی که کارگردان و نویسنده سه گانه دین دبلوا از ابتدا تا کنون که پرونده نقش خود در این سه گانه را می بندد با آن دست و پنجه نرم کرده است.

ما با دین دو هفته پیش از اکران انیمیشن چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم به گفتگو نشسته ایم تا کار با سینماتوگرافر معروف راجر دیکینز، هواداران اژدهاشناس فرنچانز و خداحافظی تلخ و شیرین او با دنیای بی دندان و هیکاپ را با شما به اشتراک بگذاریم.

کلایدر: چشم دوختن به این فیلم واقعا مدهوش کننده است. کار کردن مجدد با راجر دیکینز به عنوان مشاور بصری چطور بود؟

دبلوا: خیلی عالی بود. او انسانی خوش بیان و خوش رو اما بسیار دانا و باذکاوت است. هربار که با او وقت می گذرانیم مانند حضور در کلاس درس است. او از راه دور با مهمکاری می کرد اما هربار که به اینجا می آمد، تمام روز را به ما اختصاص می داد و با همه ملاقات می کرد. یکبار دیگر، او در تمامی بخش ها مشارکت داشت و کلاژی از تصاویر رفرنس درسا ت می کرد؛ همه چیز از حس مه یا اتمسفر تا پالت رنگبندی صحنه ها. سپس با بخش فیلمبرداری در برداشت سکانس ها کار می کرد و درباره ترکیب برخی پرسکپتیوهای متفاوت حرف می زد. بعد از آن تا آخر کار، با طراح تولید و طراح جلوه های ویژه کار می کرد تا نورپردازی بی نقص باشد و هر سکانس هویت قدرتمندی برای خود داشته باشد.

 

کلایدر: پروسه تولید قسمت جدید انیمیشن چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم از طرح اولیه تا به نمایش درآوردن آن چطور است؟ آیا این ها را در ذهنت تصور می کنی و سعی می کنی آنها را به تیم نویسندگان توضیح دهی؟ آیا تا به حال از محصول نهایی غافلگیر شده ای؟

دبلوا: هرچیزی شاخ و برگ و پیرایه محسوب می شود در نتیجه ما با طراحی های مفهومی شروع می کنیم. از دید نویسنده، من با طراح تولید گفتگو می کنم و می گویم« این چیزی هست که من تصور کردم، این منظور داستان است» اما همین دو جمله ذهنش را به آتش می کشد و او را با تمام ایده هایی که درباره شان بحث خواهیم کرد پیش من بر خواهد گشت. مثلا برای دنیای پنهان، به او درباره رویایی که دیدم گفتم، درباره ی سوراخی در دریا. ما درباره ش حرف زدیم و با خودمان می گوییم«باشه، به طور قابل تصور این می تواند یک آتشفشان زیر دریا باشد» این موضوع درگاهی شد به دنیای پنهانی که تنها در صورتی می توانید به آن دسترسی داشته باشید که بر پشت اژدها سوار باشید و در غیر اینصورت ممکن نیست. و آن درگاه شاید به تونل ها و محفظه هایی باز شود. آنها شاید قارچ های بیولومینسنت داشته باشند و اتمسفری نمکی و مرطوب جایی که مرجان ها بتوانند در هوا رشد کنند و این ایده همینطور گسترده تر می شود.

سپس طراح تولید و بخش طراحی او شروع به کشیدن نقاشی هایی می کنند و ما ایده اولیه ای از آنچه که خواهد شد در دست خواهیم داشت. اما وقتی تصاویر نهایی را می بینی و ظرافت نورپردازی آن را شاهد هستی بی شک بیش از آن چیزی هست که می توانستم تصورش را کنم.

کلایدر: بزرگترین تغییراتی که در طول تولید ایجاد شد چه بود؟ می دانم داستان دیگری درباره دراگو وجود داشت که حذف شد. آیا مورد دیگه ای وجود دارد؟

دبلوا: اوه بله. دراگو دشمن اصلی دومین فیلم بود که قرار بود جنبه دیگری از شخصیت خود را نشان دهد، او باید خود را چند بعدی در این داستان نشان می داد. حتی داستان دوم نبود بلکه داستان سوم بود و زمانی که برای پرداخت و تغذیه این داستان به خط اصلی نیاز داشت میزان کثیری از زمان محدود در اختیار ما که به داستان هیکاپ و بی دندان تعلق داشت را اشغال می کرد.

 

کلایدر: بیایید درباره دشمن این داستان صحبت کنیم. گریمل( با صداپیشگی اف. موری آبراهام) جمله ای درباره آنکه چطور همه اژدهایان دزد و قاتلند دارد. اینکه چطور نباید حرف از برابری آنها با انسان ها به بیرون درز کند. این طرز برخورد با توجه به وقایع چند سال اخیر لحنی آشناست. آیا گریمل دیدگاهی سیاسی یا غیره را نمایندگی می کند؟

دبلوا: او قطعا آینه ای از زمان حال است. او یک نخبه گراست و در باورها و اعتقاداتش مستحکم و سرسخت است. او کاملا غیرقابل تغییر است. هیکاپ برعکس او فردی انقلابی و شامل گراست و به دنبال راهی برای زندگی در کنار هم دیگر است. و مانند شالوده یک نیروی مخرب در برابر این ایده، گریمل نیز تلاش می کند تا هرچیزی که این ایده را وارد دنیا می کند از میان بردارد.

کلایدر: و در عین حال او از اژدهایان استفاده می کند که به نظر حرکتی مزورانه است.

دبلوا: بله بله. به نظرم همین که آنها را قاتل خطاب می کند به اندازه کافی نشان دهنده این مسئله است. آنها تنها قاتل نیستند…. اژدهایان برای بقا دست به قتل نمی زنند. او آن ها را به عنوان موجوداتی هوشمند می پذیرد.

کلایدر: با توجه به اشاره به شخصیت های چند جانبه که قبلا درباره شان صحبت کردی می دونم که شخصیت گابر کریگ فرگوسن را پس یک یا دو خط در فیلم قبلی به عنوان یک همجنسگرا معرفی کردی. فکر کنم این گابر را به اولین شخصیت همجنسگرای تایید شده در یک فیلم انیمیشینی شناخته شده بدل کند.

دبلوا: در حقیقت، فکر کنم ما نبودیم بلکه انیمیشن پارانورمن پیش دستی کرد و شخصیتی دارد که در انتهای آن خود را همجنسگرا معرفی می کند.

کلایدر: راست میگی! کریگ به من گفت که او در ابتدا این دیالوگ را از خود درآورده است و سپس شما دو نفر گپ و گفتی درباره آن با هم داشتید. چقدر از این گفتگو بر روی شخصیت گابر که برای این فیلم نوشتی تاثیر داشت؟

دبلوا: فکر کنم خیلی برام مهم بود که او را عادی نشان دهم. من خود مردی همجنسگرام… هرجا میرم درباره ش سخنرانی نمی کنم و اعلام نمی کنم که همجنسگرام. بخشی از فردی که هستم را تشکیل میده و من باهاش راحتم و به بقیه زندگیم می رسم. فکر کردم غنای شخصیت خوبی هست اگر کریگ فرگوسن در دیالوگ خود ساخته خود این موضوع را اعلام کند. و ورای آن، اون هنوز همان عموی شوخ طبع که همیشه نصیحت های غلط می کند و همیشه یک نظری دارد است و من عاشق این جنبه این شخصیت هستم. بنابراین اشارات سرگرم کننده ای اینجا و آنجا زده می شود اما چیزی که از قبل برنامه ریزی شده و نقشه کشیده شده باشد نه.

کلایدر: جامعه هواداران انیمیشن چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم نوجوانان پرشور هستند. مطمئن نیستم چقدر از آن را خودت دیدی: تامبلر، نوشته های هواداران و طراحی های آنها. واضح است همانقدر که برای بچه ها قابل درک و جذاب بوده برای بزرگسالان همینطور بوده. آیا این موضوعی هست که موقع خلق فیلم ها در ذهن داشته باشی؟

دبلوا: بله خبر دارم و بیشتر کسانی که روی فیلم کار می کنند هم خبر دارند چراکه گروهی پر شوق و شور و صریح هستند و به خاطر علاقه شان به شخصیت ها و دنیای آن از ما انتظارات خاصی دارند. فکر کنم ما فقط می خواهیم حق مطلب را برای آنان بیان کنیم. تصمیم های بسیاری که در بین خودمان می گیریم، با این هدف صورت می گیرد که هواداران را با انجام کاری که خارج از عرف یک شخصیت است عصبانی و ناراحت نکنیم.

 

کلایدر: چرا فکر می کنی هیکاپ و بی دندان به همان اندازه که با کودکان ارتباط برقرار می کنند با بزرگسالان هم از چنین موفقیتی برخوردارند. من در دبیرستان بودم وقتی لیلو و استیچ اکران شد، و عاشق آن فرنچایزم اما وقتی دنباله جدید درباره موجودات جادویی ساخته می‌شود من اولین نفر تو صف تماشای آن نیستم. اما تو موفق به ساخت جامعه هوادارانی از مردمی شدی که قطعا این کار را می کنند. نظرت چیست؟

دبلوا: منم به همین فکر کردم. به نظرم شخصیت هایمان- و این بالاخص به گذشته تا مولان برمی گردد، اما همچنین در لیلو و استیچ و فیلم های مربی اژدها می رسد- که تلاشی عمدی برای انعکاس خودمان وجود دارد: نگرانی هایمان و لحظات کوچک پیروزی مان. اینها مردمانی پیچیده هستند و ما سعی می کنیم شخصیت هایمان را پیچیده خلق کنیم. شاید مردم این را می بینند. به نظرم هرکسی یک شخصیت مظلوم واقع شده که در جامعه پذیرفته شده نیست را دوست دارد.

کلایدر: خوب به نظرم هرکسی فیلمی که برایشان دوستی با حیوانات را تداعی کند دوست دارد. خصوصا آنهایی که آنان را به یاد بهترین سگشان می اندازد.

دبلوا: بله، بله و بله. یک حیوان خانگی قدرتمند، وفادار و مهربان. نوعی دوست. من در بچگی سگ یا گربه نداشتم، آرزو می کردم اسب داشتم بنابراین همیشه این عشق فوری به حیوانات در من وجود دارد و ما همیشه می خواهیم بیشترین خصیصه های مشابه این را به بی دندان و سایر اژدهایان تزریق کنیم.

کلایدر:خصوصا در این فیلم، علی رغم اینکه اژدهایان حرف نمی زنند با این حال حس می شود که پایان داستان بیشتر آزادی شخصی و آزادی جامعه اژدهایان را به نمایش می گذارد که تا حدودی تلخ و شیرین است. به جای آموزش دادن آنها، فیلم درباره احترام به آنان با برابری و اجازه به آنها در گرفتن تصمیمات برای خودشان است. درباره پایان فیلم چه حسی داشتی و آیا فکر می کنی که پرونده دنباله های آینده را می بندد؟

دبلوا: پایان فیلم محقق شدن هدف من در قالب انیمیشن بود.رسیدن به آن همیشه کار سختی بود به خاطر جامعه هواداری که صحبتش را کردیم و من نمی خواستم بینندگان را عصبانی یا نامید کنم و احتمال این موضوع با جدا کردن زوج ستاره مان از هم خیلی بالا بود. اگر ما این کار با دقت انجام نمی دادیم و بینندگان را با خودمان همراه نمی کردیم ممکن بود به خاطر این کار از ما متنفر شوند.

 

اما برای من، بهترین فیلمها آنهایی هستند که پایانی تلخ و شیرین دارند. روایت آنها، داستان شخصیت هایی ناهمخوان است که بهم محلق می شوند و بر روی زندگی یکدیگر از جنبه های معناداری تاثیر می گذارند و اگر از هم جدا شوند دیگر هرگز آن افراد سابق نخواهند بود. الیوت هرگز پس از ملاقات با ای تی آن بچه سابق نخواهد بود. هارولد هرگز پس از وقت گذرانی با ماود آن آدم سابق نمی شود. این داستان های چنان سنت غنی دارند و من امیدوارم که توانسته باشیم به این سنت چیزی اضافه کرده باشیم.

کلایدر: یک سوال که امروز خیلی ازت پرسیده شده: آیا دوست داشتی در دنیایی با اژدهایان زندگی کنی؟ اگر جوابت مثبت است آیا می خواهی انسان باشی یا اژدها؟

دبلوا:البته که دوست دارم در دنیایی با اژدهایان زندگی کنم. چه تجربه شگفت انگیزی خواهد بود که بر پشت یک اژدها سوار شوی، یک هیولای زنده که می تواند پرواز کند و تو را به بالای ابرها ببرد. تنها هیجان ناشی از آن غیرقابل تصور است. و این همین تجربه ای است که ما می خواهیم بینندگان تا حد ممکن شبیه به آن را با فیلم تجربه کنند، فیلمی که آنها را تقریبا بر پشت یک اژدها قرار دهد و وقتی به سوی دریا شیرجه می زند تقریبا حس کنید که شکمتان به داخل گلویتان می آید. خوب است که بتوان چنین کاری را در سینما انجام داد اما فکر کنید اگر می شد آن را در واقعیت عملی کرد؟

کلایدر: پایان فیلم یک پایان کامل را شامل می شود. آیا دری را برای ساخت دنباله باز می گذارید؟

دبلوا: برای من پرونده این فیلم بسته شده است. من صاحب فرنچایز نیستم پس نمی توانم قول بدهم که هرگز فیلم اژدهای دیگری ساخته نخواهد شد. اما امیدوارم که اگر تصمیم برساخت وبازگشایی آن گرفته شد آنها به سراغ خط زمانی کاملا متفاوت و شخصیت هایی کاملا جدید بروند چرا که برای من داستان بی دندان و هیکاپ به آخر خط رسیده است.

و آیا بهتر نیست که پس از سه فیلم به خط پایان برسیم و مردم آرزو کنند که کاش ادامه می یافت در عوض آنکه ادامه پیدا می کرد و مردم علاقه شان را نسبت به آن از دست می دادند؟ به نظرم به پایان رساندن داستان بی کم و کاستی خیلی بهتر از ادامه دادن آن است.

 

کلایدر: خوب این فیلم ها همیشه در قلب جامعه هوادارن چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم جاودانه می شود که تعدادشان کم هم نیست.

دبلوا: خیلی عالیه. من دارم کم کم با جامعه هواداری آشنا می شوم. اما برایم سوال است که آیا تمامی این فرنچایزهای انیمیشنی هواداران دو آتشه ای دارند یا نه.

کلایدر: وقتی در شبکه‌های اجتماعی پرسیدم که آیا کسی برایت سوالی دارد جواب هایی از کسانی دریافت کردم که تصاویر انیمیشن چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم روی آواتارشان بود، که شخصیت های اژدهای خودشان را داشتند و اسامی اژدهایان خود را داشتند. نظرت در این باره چیه؟

دبلوا: برخی از آنان را ملاقات کرده ام. خیلی عجیب است چراکه این جامعه ایزوله است. ما داریم فیلمی می سازیم که می خواهیم ببینیم و به آن افتخار کنیم. ما هیچ ایده ای نداریم که دنیا چه واکنشی به آن نشان می دهد. وقتی پس از وارد شدن به آن تازه متوجه می شوی که چه مسئولت سنگینی دارد. می بینی که چقدر این شخصیت ها و داستان ها برای عده ای از مردم مهم است و چقدر با آن ارتباط برقرار کرده اند. به هر دلیلی عده خاصی وجود دارند که با آنها پیوندی حتی عمیق تر از خود ما شکل می دهند. و بخش بزرگی از زندگی بعضی از مردم می شود.

منبع: کلایدر

filmology
filmology سعی دارم که در این سایت فیلم ها و سریال های برتر سینمای جهان را به شما نشان دهم

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋