آوریل 1975 کمبوجیه. دنیای مادری سرنگون میشود. یک لحظه چو دارد از غذای گرم خود در آغوش خانواده در پایتخت پنومپن لذت میبرد لحظهای دیگر، بشقابها و ظرفها واژگون شده و از خانوادهاش خبری نیست. شهر متروکه است بهجز سربازان و دود. ما متوجه میشویم که تخلیهای صورت گرفته است. شهروندان در یک صف بهسوی کمپهای کار که از آنها بیگاری کشیده و به آنها گرسنگی میدهند روانه میشوند. سربازان خانواده قشر متوسط چو را از «ناخالصیهای» اعلامشده پاک میکنند- اتومبیلشان، لباسهایشان- موهایشان را میزنند و آنها را به کمپهای کار میفرستند که در آنجا شکنجه میشوند و گرسنگی میکشند. شکایت، خستگی و اندوه و خشم همگی بهعنوان نشانههای بیمصرفی تلقی میشوند. مردم در اطراف چو شروع به ناپدید شدن میکنند.
این فیلم سال گذشته در انسی اکران شد و مورد تشویق قرار گرفت و جوایزی دریافت کرد. کارگردان و نویسنده دنیس دو فونان، اولین فیلم انیمیشنی خود را، از شهادتهای مادرش و سایر بازماندگان رژیم خِمِرهای سرخ و آزمایشهای اجتماعی دهشتناک آنان مبنی بر خلق یک جامعه کشاورزی بدون طبقهبندی ساخته است.
وحشت چو وقتی عمق میگیرد که پسر چهار سالهاش سوان از آنها جداشده و غیابش سرچشمه دلهره میشود. در حالی که مادر سوگوار است، پسر گمشدهاش کمپ را در سکانسهایی از معصومیت ساده اما آکنده از سایهها تجربه میکند. او واژهای برای درک فروپاشی پیرامونش ندارد. در یک کات ظریف، سوان به تماشای اردکها با مادربزرگش مشغول است. سپس او به کامیون پر از زندانیهای چشمبسته نگاه میکند. وقتی سوان باری دیگر نگاه میکند، مادربزرگش ناپدیدشده است. ما میدانیم که او به کشتارگاه برده شده است.
کاتهای صریح و روشن اینچنینی خشونتهای دیداری را محدود کرده و آن را به خلاقیت ذهنهای وحشتزده واگذار میکنند. دو از مدیوم انیمیشن استفاده میکند تا به وحشیگری اشاره کند بدون آنکه شدتش را تقلیل دهد. به فیلم کمتر خشونتبار نانآور اثر Nora Twomey فکر کنید جایی که ویرانیها بیش از آنکه نشان داده شوند مورداشاره قرار گرفتند. فیلم بر روی نگاههایی کوتاه به خشونت بیش از تأثیر خونین آن تمرکز دارد. دو از سکانسهای دهشتناک گذر میکند- از سوختگیها، قطع عضوها، از تجاوز- تا بینندگان را از خشونت مصون بدارد. فیلمنامه در خود جزئیاتی از وقایع تاریخی بهصورت دیالوگ جایداده است – مانند اثرات غرب، نارضایتیهای طبقاتی، نفوذ تبلیغات سیاسی- ولی وحشیگری که در رخت و لباس نظم و قانون خود را به نمایش میگذاشت نیاز به توضیح چندانی نداشت.
فونان را میتوان با تسلسل رنج و درد توصیف کرد. اگر جدایی فیزیکی بهاندازه کافی جانکاه نیست، چو و خانوادهاش میتوانند بر روی تبصره 22 بقا مخالفت کنند، بهعنوانمثال، سرباز زنی چو از دریافت جیره از روی ترحم بهدست سربازی جوان درحالیکه مادرش آنها را میخورد. چو همچنین شاهد تبدیل اراده به استیصال بود درحالیکه مادرش سخنانی در مذمت هرزگی تعدادی از کارگران که با سربازان برای دستیابی به غذا همبستر میشدند زمزمه میکرد. اما مادرش بعداً به کوچکترین دخترش پیشنهاد میدهد که فردی که به او تجاوز کرده را فریب دهد تا به آنها کمک کند. طبیعتاً این امر ویرانی به بار میآورد.
فونان شاید ازنظر بصری آنقدر شفاف و واضح نباشد که بتوان آن را شاهکاری بهیادماندنی در جرگه سایر فیلمهای انیمیشنی جنگی مانند مدفن کرمهای شبتاب یا پرسپولیس قرارداد. گاهی اوقات غنای بیشتر را میتوان در شخصیتهایش دید، طراحیشده از رنجهایشان در عوض مجسم شدن در شخصیتهای آنها. اما داستانسرایی باظرافتش ماهرانه رخوت برهان اخلاقی و نحیفی منزلت را در رویارویی با مشکلات نمایش میدهد. زمانی که سفر چو از وحشتها گذر میکند، روحیه انسان پیروز میشود اما تکهتکه باقی خواهد ماند.
منبع: slashfilm
پاسخ ها