یک باور قدیمی وجود دارد که میگوید: «معنای جنون آن است که کار اشتباهی را مکرر انجام دهیم و انتظار نتیجهای متفاوت داشته باشیم!» تصمیمگیری اشتباه را نیز میتوان تا حدود با همین تعریف از جنون، مشابه دانست. در مقام مدیر یا کارفرما، نمیتوانید انتظار داشته باشید که هر بار تصمیم اشتباه بگیرید و بعد از آن امیدوار باشید که شاید این بار، نتیجه دلخواه خود را به دست آورید.
درست همینجا است که درسگرفتن از اشتباهات گذشته، اهمیت بسیار زیادی پیدا میکند. تصمیمگیریهای شما میتواند بهطور مستقیم بر آینده و بقای کسبوکارتان تأثیر داشته باشد؛ بدیهی است که در این میان، باید حساسیت ویژهای به خرج دهید. در این مطلب از چطور، برای شما چند سؤال ساده را مطرح خواهیم کرد که بتوانید به کمک آنها از اشتباهات قبلیتان درس بگیرید و تصمیمگیری بهتری داشته باشید.
۱. در حال حاضر چه تصمیمی باید بگیرید؟
اولین قدم برای درسگرفتن از اشتباهات و تصمیمگیری درست، این است که مشخص کنید در حال حاضر باید دقیقاً برای چه چیزی تصمیمگیری کنید؟ بسیاری از مدیران و افراد عادی، درک درستی از چیستی تصمیمگیریهای فعلی خود ندارند و به همین دلیل، در نهایت با نتایجی روبهرو میشوند که بهاندازه کافی برایشان رضایتبخش نیست. همچنین، گاهی ممکن است در بررسی مسئله افق دید محدودی داشته باشند یا اینکه کلاً صورتمسئله را پاک کنند و مستقیم بهسراغ نتیجه مطلوب بروند.
بهترین راهکار چیست؟ بهتر است چند قدم از مشکلی که وجود دارد فاصله بگیریم و نگاهی خارج از چارچوب به آن داشته باشیم. آنگاه میتوانیم مشکلی واقعی و اصلی را کشف کنیم. برای مثال، اگر قرار است کارمندی را استخدام کنید و هر بار شخص اشتباهی گیرتان میآید، شاید مشکل از فرایند استخدام باشد؛ نه افرادی که برای آن منصب به سراغتان میآیند.
۲. چه چیزی تصمیمگیری را برای شما دشوار کرده است؟
دومین سؤالی که باید از خود بپرسید، این است که اصلاً چه چیزی تصمیمگیری را برای شما سخت کرده است؟ چه چیزی این تصمیمگیری را برای شما استرسآور کرده است و رویکرد شما برای مواجهه با این مشکل چیست؟ پاسخیابی برای این سؤالات، کمک میکند که بتوانید کشف کنید که چه چیزی مایه رنج تصمیمگیری میشود. یادتان باشد که اضطراب میتواند روی عملکردهای ذهنی شما تأثیر بگذارد و تصمیمگیریهایتان را دچار اختلال کند.
دوم، تحقیقات موجود نشان میدهد که استرس زیاد میتواند سوگیریهای شناختی مغز ما را قویتر کند. به زبان ساده، سوگیری شناختی به آن دسته از اشتباهات ذهنی و ادراکی گفته میشود که میتوانند منجر به شکلگیری باورها و نگرشهای غلط در ما شوند. صرف زمان و انرژي کافی برای بررسی منشأ اصلی اضطراب، بدون شک میتواند برای تصمیمگیری بهتر و پیشگیری از خطاها، مؤثر باشد.
برای مثال، اگر پیشتر در استخدام کارمند دچار مشکل شدهاید و افراد نامناسبی را به کار گرفتهاید، اکنون ممکن است تصمیمگیری برای شما دشوار باشد. ممکن است از این ترس داشته باشید که باز هم قرار است همان اشتباه قبلی را تکرار کنید. کشف علت اصلی این اشتباه، با پیشگیری از تکرار اشتباهات گذشته، افق دیدتان را وسعت میبخشد.
۳. میخواهید از کدام تصمیمات اشتباه خود درس بگیرید؟
نمیتوانید رفتار اشتباه خود را تغییر دهید و به یکباره تصمیمگیریهای درستی داشته باشید! البته مگر آن که ابتدا با تصمیمات غلط و اشتباهات گذشته خود روبهرو شوید. این سؤال به شما کمک میکند که بتوانید بهصورت مستقیم و بیپرده به اشتباهات گذشته خود نگاهی بیندازید و یک یا دو تا از آنها را برای اصلاح و درسگرفتن، انتخاب کنید. باید بادقت آن اشتباهات را بررسی کنید و به کمک دو سؤال قبلی، بهخوبی مسیر اشتباهی را که پیمودهاید بررسی کنید و علت آن را نیز پیدا کنید.
بیایید به همان دو مثال قبلی بازگردیم. اگر در دو مرتبه قبلی استخدام نادرستی داشتهاید، اکنون باید ببینید چه چیزی در این میان سبب شده است که چنین خطایی از شما سر بزند. همچنین بد نیست که نگاهی به ضعفهای افراد استخدامشده نیز داشته باشید و ببینید که اصلاً به چه دلیل آنها گزینهای نامناسب برای استخدام بودهاند.
۴. چه فرضیاتی از جانب شما منجر به تصمیمگیری اشتباه شد؟
پاسخگویی به این سؤال و یافتن جواب مناسب برای آن، میتواند کمک بزرگی به شما کند تا درس بزرگی از اشتباهات گذشته خود بگیرید. همچنین، پاسخ به این سؤال میتواند از دو جهت دیگر نیز به شما کمک کند. اول اینکه، میتواند عزتنفس شما را بهخاطر نقاط قوتتان در تصمیمگیری، افزایش دهد. دوم، میتواند به شما کمک کند که نقاط ضعف را شناسایی کنید و در صورت لزوم، برای اصلاح و جلوگیری از انجام آنها در آینده اقدام کنید.
باز هم به مثالی که پیشتر مطرحش کردیم برگردیم. اگر تجربه استخدام فرد اشتباه داشتهاید، احتمالاً هر بار در ابتدا فکر میکردید که فرد درستی را انتخاب کردهاید. ممکن است چنین فکر کنید که اشتباه کار در اینجا بوده است که تعداد گزینههای استخدامی بسیار زیاد بودهاند. اما در اصل اشتباهی که وجود داشته، نحوه گزینش و فرایند استخدام بوده است.
فرضیات اشتباهی که ممکن است شما در زمان استخدام افراد داشته باشید، میتواند منجر به بروز مشکلات اساسی برای خودتان شود. برای مثال، اگر فرد مدنظر شما مهارتهای کافی برای کار را نداشته باشد و شما چنین «فرض» کنید که اگر استخدام شود از تمام وجودش مایه خواهد گذاشت، بدون شک اشتباه بزرگی را مرتکب شدهاید.
۵. چطور از آموزههای خود برای تصمیمگیریهای آتی استفاده میکنید؟
پاسخ به این سؤال، میتواند راهکاری جلوی پای شما بگذارد تا به آنچه که تا اینجا یاد گرفتهاید، جامه عمل بپوشانید. با تجزیهوتحلیل و بررسی اشتباهاتی که در گذشته داشتهاید، اکنون میتوانید عملکرد بهتری از خود نشان دهید. میتوانید عادتها و الگوهای نادرست را در تصمیمگیری شناسایی کنید و نسبت به آنچه که پیشتر از این متوجهش نبودید، اکنون دیدگاه بهتری داشته باشید و بیشتر درکش کنید. تمام این موارد به شما کمک خواهند کرد که تصمیمگیریهای درست و سازندهاید در آینده داشته باشید.
در قالب مثالی که تا اینجا مطرح شد، اکنون شما در مقام مدیر بهخوبی میدانید که اشتباه کار در استخدام افراد نادرست، دقیقاً در چه چیزی بوده است. این را نیز میدانید که مشکل اصلی، در فرایند مصاحبه و گزینش متقاضیان بوده است. اکنون لازم است تصمیمی درست اتخاذ کنید و تلاش کنید که در آینده، اشتباهات قبلی را تکرار نکنید و فرایند مصاحبه و گزینش افراد را اصلاح کنید.
۶. راهحل شما چیست؟
هنوز یک قدم دیگر تا پایان راه مانده است. هرچند که اکنون میدانید اشتباه کار از کجا بوده است و حال میخواهید آن را اصلاح کنید، اما برای اصلاح تصمیمهای اشتباه گذشته، باید یک راهحل تازه پیدا کنید. لازم است که از آگاهی و قدرت تصمیمگیری فعلی خود استفاده کرده و روشی تازه و جایگزین انتخاب کنید تا بتوانید به اهداف خود برسید. در این مرحله میتوانید بهخوبی شاهد رشد خود در تصمیمگیری باشید. اکنون رفتار، افکار و احساسات و الگوهای پنهان در شما رشد کردهاند و شما دیدگاهی تازه نسبت به تصمیمهایتان دارید.
اکنون شما در مقام مدیر باید درباره فرایند استخدام افراد تجدیدنظر کنید. زیرا میدانید اشتباه کار کجاست و با توجه به آن، میتوانید فرایندی تازه را برای گزینش و استخدام افراد در پیش بگیرید. برای مثال، میتوانید به مهارت متقاضیان توجه بیشتری نشان دهید و تنها سراغ مصاحبه با آن افرادی بروید که مهارتهایشان بیشترین سازگاری را با خواستههای سازمانی شما دارد.
اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شدهایم و اکنون آگاهی کاملی نسبت به آنها داریم، بدون شک بزرگترین آموزگاران ما خواهند بود. مهم نیست که پیشتر چه تصمیمگیریهای نادرستی داشتهاید. مهم این است که الان میتوانید با اندکی تفحص و تمرکز روی آنها، ضعفهای خود را شناسایی کنید و برای اصلاحشان تلاش کنید. در جایگاه مدیر یا رهبر، این موضوع میتواند مهارت بسیار پراهمیتی برای شما باشد.
در این مطلب از چطور، کنار هم بررسی کردیم که چطور میتوان از اشتباهات گذشته درس گرفت. اگر مدیر یک سازمان هستید یا رهبری یک کسبوکار را برعهده دارید، برای تصمیمگیریهای بهتر در آینده، نیاز دارید که از اشتباهات قدیمی خود درس بگیرید. به نظر شما دیگر از چه راههایی میتوان از تصمیمهای اشتباه درس گرفت؟ تجربه خود را در این زمینه با ما در میان بگذارید.
پاسخ ها