خیانت یکی از ناراحتکنندهترین و آسیبزنندهترین اتفاقاتی است که میتواند در ازدواج و بین زن و شوهر اتفاق بیفتد. مراجعه به رواندرمانگر در هنگام رخدادن این اتفاق بهترین کاری است که میتوانید انجام بدهید. احتمالا در این مورد سؤالات زیادی دارید که با توجه به حساسیت موضوع، هر کسی صلاحیت پاسخگویی به آنها را ندارد. به همین خاطر با جناب آقای دکتر هادی دهقانی، رواندرمانگر همراه شدیم که در ادامه به سؤالهای رایج در این باره پاسخ خواهند داد.
راهنمای مطالعهنمایش
معرفی جناب آقای دکتر هادی دهقانی، رواندرمانگر
پاسخ به سؤالات رایج درباره خیانت
این مقاله حاصل گفتوگوی «چطور» با مشاور متخصص آقای هادی دهقانی است. در شناسنامه زیر اطلاعات بیشتری درباره سوابق و تخصصهای ایشان در اختیارتان خواهیم گذاشت و پس از آن، سراغ سؤالهای رایج درباره خیانت خواهیم رفت.
نام مشاور: هادی دهقانی
تخصص:خانوادهدرمانگر، زوجدرمانگر، مشاور فردی، رواندرمانگر، روابط بینفردی
سوابق مرتبط:
– مدرس دانشگاه
– کاندیدای دکترای تخصصی مشاوره
– کارشناس ارشد مشاوره و راهنمایی
– کارشناس روانشناسی
– پژوهشگر حوزه روانشناسی
– برگزارکننده کارگاه های تخصصی و عمومی روانشناسی و مشاوره
– برگزار کننده کارگاه تحلیل روانشناختی فیلم
– برگزارکننده جلسات مطالعه گروهی کتابهای روانشناسی (کافه کتاب)
برای ارتباط با ایشان و دریافت مشاوره آنلاین میتوانید به صفحه آقای هادی دهقانی در وبسایت پزشک خوب یا پیج اینستاگرامشان مراجعه کنید.
متأسفانه خیانت یکی از رایجترین دلایل مراجعه افراد برای زوجدرمانی است. بهدلیل پیامدهای شدید و مخرب خیانت، گاهی مردم فکر میکنند خیانت در ازدواجها خیلی کم اتفاق میافتد، اما واقعیت این است که طبق آمارهای رسمی بیش از نیمی از ازدواجها به شکست میانجامند و این در حالی است که سومین عامل طلاق در دنیا خیانت زناشویی است.
متأسفانه در ایران نیز آمارها اعداد خوبی را نشان نمیدهند. طبق آخرین آمار ثبت احوال از هر ۲٫۵ ازدواج یک ازدواج به طلاق میانجامد اما درمورد آمار خیانت در ایران اطلاعاتی براساس مطالعات موجود در دسترس نیست.
در طول سالهایی که با زوجها کار کردهام تعاریف زیادی درباره خیانت از آنها شنیدهام. بعضیها یک صحبت صمیمانه با جنس مخالف را خیانت میدانند، برای برخی دیگر خیانت فقط با رابطه جنسی معنا پیدا میکند و برای بقیه هر اتفاقی که بین این دو سطح باشد، خیانت محسوب میشود. این یعنی معاشرت بیشازحد دوستانه، پیامکی بیشازحد خودمانی، تماس تلفنی شبانه، تماس تصویری و یا چت غیرکاری در فضای مجازی میتواند خیانت محسوب شود.
اگر باز هم مفهوم خیانت برای شما ابهام دارد یک کار را امتحان کنید؛ هر زمان که شک کردید که آیا این کار من خیانت است یا نه، از خودتان بپرسید اگر در حال انجام این کار یا گفتن این حرف بودم و همسرم من را میدید چه حسی پیدا میکردم؟ راحت بودم یا احساس میکردم یک جای کار میلنگد؟ آیا احساس گناه میکردم؟ اگر پاسخ شما گزینه دوم باشد احتمالا درگیر سطحی از خیانت هستید.
اگر رابطه را به یک پل تشبیه کنیم که بر دو ستون استوار است، یک ستون آن اعتماد است و ستون دیگر آن تعهد. زمانی که به هر دلیلی یکی از طرفین به طرف مقابلش اعتماد کافی نداشته باشد، دائما در حال گوشبهزنگ قرار دارد و هرگونه رفتار عادی طرف مقابل را نشانه خیانت میداند.
پیشنهاد من این است که به دنبال نشانههای خیانت در همسرتان نباشید، چون «جوینده یابنده است». اجازه بدهید آب پاکی را روی دستتان بریزم. اگر همسر شما بخواهد شما متوجه خیانت او نشوید، تا ابد متوجه نخواهید شد. این نتیجه مشاهدات من از مراجعانی است که بعد از چند دهه زندگی مشترک، خودشان خیانتشان را لو دادهاند. اعتقاد من این است که بهجای تحقیق و تفحص درباره خیانت همسرتان که خارج از شأن و جایگاه شماست، سعی کنید بنیانهای زناشوییتان را تقویت کنید.
شاید تصور کنید خیانت ناخودآگاه اتفاق میافتد و از اول اصلا قصد خیانت نداشتهاید. اما واقعیت این است که خیانت به تصمیمگیری و برنامهریزی دقیقی نیاز دارد. تصمیمات افراد مانند حلقههای زنجیر قدمبهقدم آنها را در دام خیانت فرو میبرد.
شام خوردن با همکار، ملاقات با دوست قدیمی، ناهار خوردن با همسایه مجرد و جذاب، چت کردن با عشق سابق به بهانه تبریک تولد و مناسبتهای مختلف، بدون قصد و نیت به نظر میرسد. وقتی این مکالمات تکرار میشوند، کمکم شخصیتر میشوند و مشکلات و نارضایتیهای زناشویی خودشان را نشان میدهند. فرد هم با خود میگوید «من فقط دنبال کسی هستم تا با او صحبت کنم و هیچ قصدی ندارم» اما غافل از اینکه در شیب تند و لغزنده خیانت گرفتار شده است. نکته اینجاست که آنچه علت اصلی خیانت است نارضایتی در ازدواج نیست، بلکه نبود تعهد یا همان بیوفایی است.
گاهی رابطه جنسی در ازدواج به نوعی روزمرگی تبدیل میشود و برای یک طرف کسلکننده میشود. در این صورت همسری که نیازهایش رفع نشده، بهشدت احساس نارضایتی میکند. خیلی از افراد در این حالت دست به جبران این نقص در زندگی زناشوییشان میزنند و خیانت میکنند.
اگر حس کنید دیگر عشقی به همسر خود ندارید، خیانت بهشدت جالب و شیرین به نظر میرسد، چون زمانی که با شریک خیانت خود هستید، احساس زندهبودن و اشتیاق میکتید. شریکان خیانت اغلب در رابطهشان پراحساس، پرتوجه و حواسجمع هستند؛ این ویژگیها رابطه را جذابتر میکند و احساس تنهایی را از بین میبرد. بسیاری از افراد احساسات و افکار عمیق خود را با شریک خیانتشان درمیان میگذارند و احساس تصدیق و درکشدن پس از مدت طولانی، باعث میشود افراد در مورد اصل ازدواجشان دچار تردید شوند.
خستگی و کسالت در زندگی ممکن است دلایل متفاوتی داشته باشد. گاهی فرد از بچهها، شغل، یا از سبک زندگیاش خسته میشود. این فرد با ایجاد تنوع و تغییر ۱۸۰درجهای بهدنبال هیجان و چیزهای جدید میرود. رابطه نامشروع میتواند این هوس را ارضا کند و باعث شود زندگی دوباره جالب و معنادار به نظر بیاید.
خیلی از افراد برای اینکه از جذابیت و دلربا بودنشان مطمئن شوند، به تعامل بیشازحد دوستانه و خیانت روی میآورند. آنها از اینکه فرد جدیدی آنها را میخواهد بینهایت احساس لذت میکنند.
برخی اوقات افراد به خاطر اینکه خیانت همسرشان را تلافی کنند یا اینکه رفتار غیرقابل قبول او را جبران کنند، دست به خیانت میزنند. فرد در این مواقع احساس قدرت و قربانی نبودن میکند و با خود میگوید «اینطوری میفهمه خیانتش چقدر اذیتم کرد.». باید گفت دو کار اشتباه هیچ چیز را جبران نمیکند و فقط و فقط شرایط را بدتر میکند.
گاهی اوقات وقتی خیانت دائما تکرار میشود، هشداردهندهٔ این است که فرد دچار اعتیاد به رابطه جنسی است.
بیشتر کسانی که برای اولین بار متوجه میشوند به آنها خیانت شده است دچار احساسات متناقضی مثل خشم، نفرت، ترس، گیجی، شوک، اضطراب و درماندگی میشوند. گاهی فرد آسیبدیده در قدم اول بهجای صحبتکردن با همسر، با اطرافیانش صحبت میکند و از آنها کمک میگیرد، اما بالغانهترین کار صحبتکردن با همسر خطاکار و گفتن این مطلب است که «من از این رابطه مطلع هستم و قصد دارم هر زمان که آماده بودی درمورد آن باهم صحبت کنیم.»
برخی اوقات همسر خیانتکار از رفتارهایش ابراز پشیمانی نمیکند. حتی ممکن است از این که خیانتش لو رفته خشمگین شود و بگوید «چطور جرئت کردی جاسوسی من رو بکنی؟» اما بههرحال کارش را ادامه میدهد. در این مواقع سه انتخاب دارید:
اگر همسرتان برای ادامه زندگی تردید داشته باشد، کارهایی مثل بازجویی، سرککشیدن، بحثوجدلکردن، هککردن واتساپ و اینستاگرام و کارهایی مثل این فقط باعث میشود حس کند تحت فشار است و همه کاسهکوزهها سر شما میشکند، چون معتقد است شما به حریم خصوصی او تجاوز کردهاید. گرچه میدانیم این بحث غیرمنصفانه است چون اوست که به شما خیانت کرده، اما باید بگویم اشاره به اشتباهات او هیچ دردی را دوا نمیکند. هرچه فشار را بیشتر کنید او بیشتر پایش را در یک کفش میکند که در رابطهاش بماند.
حتما میپرسید پس چه کنیم؟ قبول دارم که گفتن این جمله خیلی راحتتر از عمل کردن آن است اما اگر میخواهید زندگیتان را نجات بدهید، باید سیاست داشته باشید. تجربه من نشان داده در این مواقع زنان ساده در زندگی بیشتر ضرر میکنند. اشتباه نکنید ابدا توصیه نمیکنم که در زندگی صداقت نداشته باشید یا حیلهگر باشید، بلکه منظورم این است که برای کارهایتان طرح و برنامه داشته باشید، مخصوصا برای بیان احساساتتان. الان وقت رفتار بر اساس هیجانات و احساسات نیست. باید برای مدتی عقبنشینی کنید.
این مسئله بین شما و همسرتان است بنابراین با شریک همسرتان مستقیما ارتباط برقرار نکنید. اگر هرگونه دوری از سمت شریک همسرتان صورت بگیرد و او متوجه شود که شما عامل آن بودهاید، مطمئن باشید ازدواجتان هم برای او ارزش سابق را نخواهد داشت. به همسرتان بگویید تا زمانی که او با شریکش ارتباط دارد ترمیم این ازدواج امکان ندارد. این موضوع را کاملا شفاف به او بگویید و زمانی که آن را بیان کردید دیگر در مورد آن بحث نکنید. همسر شما همین الان هم این مسئله را میداند فقط مشکل این است که برای تمامکردن آن رابطه آمادگی کافی را ندارد. پس در فرصتی مناسب کاملا قاطع انتظارات خود را بیان کنید و بارها و بارها آن را تکرار نکنید.
توجه داشته باشید که احتمال دارد همسرتان عاشق طرف مقابلش شده باشد. عشق ممنوعه حجم زیادی از آدرنالین را آزاد میکند و باعث میشود او در یک شیفتگی موقتی قرار بگیرد. اما این شیفتگی کمکم محو میشود. بنابراین او نیاز به فرصت دارد. کمکم به این نتیجه خواهد رسید که لذت خیانت به هزینههایش نمیارزد و اینجاست که احساساتی میشود و به خانه برمیگردد، به شرطی که امکان آن را داشته باشد. اگر می خواهید زندگیتان را نجات دهید، باید قوی باشید، روی پای خودتان بایستید، خودتان را تقویت کنید و اگر حس میکنید استقلال و عزتنفس پایینی دارید، با کمک مشاور آن را تقویت کنید.
در این مدت بیکار نباشید و به جزئیاتی که باعث واکنش مثبت همسرتان میشود توجه کنید و آن را یادداشت کنید. بهدنبال تغییرات بزرگ نباشید. همین گامهای کوچک مثل آغاز صحبتهای بیشتر، مهربان و سنجیدهتر شدن او، زنگزدن و پیام دادن روزانه او هم قابلتوجه هستند. وقتی حس کردید همسرتان به شما نزدیک شده، ابدا از این فرصت برای صحبت درباره خیانت استفاده نکنید. فقط اجازه بدهید خود او آغازگر این موضوع باشد. شما فقط پاسخگو، صمیمی، مهربان و خوشرو باشید. اجازه بدهید قالب کلی مکالمات و اتفاقات را او تعیین کند. این یعنی شما نباید پیام عاشقانه، معترضانه یا هر نوع پیام دیگری بفرستید. همه چیز را برای مدتی رها کنید. صبور باشید و منتظر نشانههایی از کم شدن علاقه همسرتان به شریکش باشید. در این زمان میتوانید از زوجدرمانگر کمک بگیرید.
پیشنهاد من این است که بهجای اینکه به او بگویید «یا آن رابطه را تمام کن یا ترکت می کنم» که مطمئنا به حالت تدافعی همسرتان منجر خواهد شد، بگویید «من به تو نمیگم چه کاری انجام بدی، تو خودت آدم بالغی هستی و نیازهای خودت رو داری. میتونی با زندگیت هر کاری میخوای بکنی. جلوی تو رو نمیگیرم. ولی باید این رو بهت بگم که بیشتر از این نمیتونم این شرایط رو تحمل کنم. خیلی دردناکه و با همه باورهای من در تناقضه. پس اگر میخوای رابطهت با اون رو ادامه بدی، من برای اینکه بتونم از خودم محافظت کنم و به زندگیم ادامه بدم مجبورم ترکت کنم، انتخاب با خودته.»
اگر می خواهید این کار را انجام بدهید درمورد زمان انجام آن شفاف باشید. برای عملی کردن قولوقرار خود آمادگی داشته باشید. تمامی جوانب را بررسی کرده باشید و از تصمیمتان مطمئن باشید. هیچ موقع در میانه بحران و زمانی که ذهنتان آرام نیست تصمیمات مهم و سرنوشتساز نگیرید.
اجازه بدهید خیالتان را راحت کنم، هیچچیز غیرممکن نیست. حتی برای کسی که تاکنون خیانت نکرده هم هیچ تضمینی برای تعهد ابدی وجود ندارد. فکر میکنید علت اینکه خیانت برای طرف آسیبدیده اینقدر شوکهکننده است چیست؟ مگر غیر از این است که اصلا انتظار این اتفاق را نداشته است؟
خیانت مجدد همسر شما در آینده، به دو مسئله بستگی دارد:
مثلا اگر فرد دچار اختلالات روانی، کمبودهای شخصیتی یا عاطفی و هیجانی باشد و برای درمان خود اقدامی نکرده باشد قطعا در مواقع مشابه دچار لغزش خواهد شد. یا اگر زمینه خیانت تعارضات طولانیمدت در زندگی زناشویی باشد، احتمال بروز آن بالاتر خواهد رفت. اما نکته مهمتر روش برخورد و حل مسئله زوجها با خیانت است. خبر خوش این است که اگر زوجی به شکل اصولی و تحت نظر یک زوجدرمانگر یکبار خیانت را درمان کنند، مطمئن باشید احتمال بروز آن نزدیک به صفر میرسد.
برعکس این قضیه هم میتواند صادق باشد. وقتی شکستگی درست درمان نشود، شکننده خواهد بود و تا آخر عمر با کوچکترین فشار آسیب میبیند. یکی از شرایطی که باید درنظر گرفت سبک زندگی آسیبزای فرد قبل و بعد از خیانت است. مثلا اگر او عادت دارد در مهمانیهای مختلط شرکت کند، مرزهای خود را با جنس مخالف رعایت نکند، در مهمانی بیشازحد مشروبات الکلی مصرف کند و در این شرایط چه قبل و چه بعد از ازدواج دست به خیانت زده است و قصد تغییر این سبک زندگی را ندارد، مجددا در معرض خطر محرکهای بیرونی قرار خواهد داشت.
بهطورکلی برآورد اینکه همسرتان چقدر تغییر کرده، بر عهده شماست و شما هستید که او را بیش از هرکس دیگری میشناسید. توصیه من این است که اگر با کمک مشاور، نشانههای تغییر مثبت را در او دیدید، به این نشانهها احترام بگذارید و آنها را تقویت کنید.
زمانی که یک طرف رابطه خیانت میکند، طرف مقابل احساس شکست، طردشدگی، درماندگی و ناامیدی میکند. این احساسات منفی باعث میشوند سیستم فکری فرد درست کار نکند و برای رهایی از این وضعیت رنجآور دست به تصمیمات عجولانه بزند. یا سریع ببخشد، یا درخواست طلاق بدهد و یا سریعا این مطلب را با اطرافیان درمیان بگذارد و کنترل امور را از دست خارج کند. بنابراین توصیه من به شما بهعنوان همسر فرد خیانتکار این است که:
به خاطر داشته باشید تصمیم همسر شما به خیانت، از ارزشهای شما بهعنوان یک انسان کم نمیکند. ماندن در ازدواج هیچ خجالتی ندارد. اتفاقا ماندن و تلاشکردن برای ترمیم رابطه، آن هم با وجود این حجم از ناراحتی، شجاعت بسیار زیادی میخواهد.
و اما توصیههایی برای کسی که وارد رابطه خیانتآمیز شده بوده است:
اجازه بدهید به این سؤال با ضربالمثل پاسخ بدهم و بگویم جلوی ضرر را هر وقت بگیرید منفعت است. در واقع بهترین کار این است که هر یک از زوجین قبل از هر اقدامی به رواندرمانگر مراجعه کنند. در بسیاری موارد زوج آسیبزننده درگیر رابطه عاطفی شده اما قصد دارد بدون اینکه همسرش آسیب ببیند رابطه را تمام کند. گاهی هم همسر آسیبدیده بهتنهایی مراجعه میکند و تقاضای کمک دارد و گاهی هر دو بهطور مشترک مراجعه میکنند.
نکته اصلی اینجاست که هرچه دیرتر به رواندرمانگر مراجعه شود احتمال خطا بالاتر است. در موارد زیادی در مراجعانم دیدهام که بهدلیل مشورت نادرست و متعدد با اطرافیان، تصمیمات نادرستی گرفته و سردرگم شده و بعد از آشفتهتر شدن و خارج شدن امور از کنترل، به مشاور مراجعه کردهاند. متأسفانه مراجعه به مشاور و رواندرمانگر آخرین کاری است که برخی از افراد انجام میدهند. هر زمان احساس کردید کنترل امور از دستتان خارج شده، ناامید نباشید و به یک درمانگر متخصص مراجعه کنید.
بهطور کلی میتوان بحث زوجدرمانی را به دو بخش تقسیم کرد:
در بخش مسائل فردی گاهی نیاز است از تستهای شخصیت یا سلامت روان استفاده شود تا زمینههای تعارضات زناشویی و خیانت مشخص شود. در بسیاری موارد علت بیاعتمادی ما رفتار طرف مقابلمان نیست بلکه طرحوارههای بیاعتمادی، رهاشدگی و یا آسیبهایی هست که در دوران کودکی خوردهایم، بنابراین در مراحل ترمیم خیانت، درمانگر حتما به این نکته توجه خواهد کرد.
برخی مسائل دیگری که در بخش فردی روی آنها کار میشود، موارد زیر هستند:
در این بخش درمانگر بر روی مسائل زیر تمرکز خواهد داشت:
مشاور چراغیست که برای رسیدن به مقصد که راه را از بیراهه به ما نشان میدهد. به یاد داشته باشید که طی این مسیر به عهده خود شماست. سعی کنید با توجه به موقعیت و شرایطتان بهترین تصمیم را بگیرید.
آیا شما هم خیانت در زندگی زناشویی را تجربه کردهاید؟ در این موقعیت چه رفتاری با همسرتان داشتید؟ تجربه دریافت کمک حرفهای برای درمان مسئله را دارید؟ آیا تجربه مراجعه به رواندرمانگر را داشتهاید؟ تجربیات و نظراتتان در مورد خیانت را با ما و کاربران عزیزمان در میان بگذارید. اشتراک نظرات و تجربیاتتان میتواند برای کسانی با مشکل مشابه، راهگشا باشد.
پاسخ ها