زندگی پر از فرصتهای ارزشمندی است که با استفاده از آنها امکان رشد و ترقی خواهیم داشت. منتها متأسفانه بسیاری از ما از اینکه قدمی رو به جلو برداریم واهمه داریم. وقتی نیازمان به خوراک، پوشاک، و مکانی برای استراحت برطرف شده است، چرا باید خود را به زحمت بیندازیم و برای پیشرفت تلاش کنیم؟ بیشتر مواقع، آنچه ما را از پیشرفت بازمیدارد و اجازه خروج از منطقه امن ذهنی را از ما سلب میکند طرز فکری شبیه به این است، و نه ناآگاهی یا نداشتن دانش و مهارت. خبر خوب آنکه اگر بخواهیم و اراده کنیم، میتوانیم این طرز فکر را تغییر دهیم. در ادامه، خواهیم گفت منطقه امن در روانشناسی چیست. در طول مسیر نیز از نکات و توصیههای مفیدی خواهیم گفت که خروج از آن را آسانتر خواهد کرد. همراه ما بمانید.
آنچه در این مقاله خواهید خواند:
منطقه امن در روانشناسی | مزایای خارج شدن از منطقه امن ذهنی | خروج از منطقه امن ذهنی | ثبات قدم پس از خارج شدن از منطقه امن
پیش از هر چیز، بیایید ببینیم منطقه امن در روانشناسی یا کامفورت زون چیست و به چه حالتی از ذهن اشاره دارد. جودیث باردویک (Judith Bardwick) متفکری است که در سال ۱۹۹۱ این عبارت را برای بار نخست در کتابش تحت عنوان «خطر در منطقه امن (Danger in the Comfort Zone)» به کار برد. او در این اثر منطقه امن را اینگونه توصیف میکند:
منطقه امن به حالتی رفتاری اشاره دارد که طی آن شخص اضطراب و استرسی احساس نمیکند، الگوهای رفتاری محدودی دارد، معمولا تغییر و پیشرفتی در عملکردش مشاهده نمیشود و از پذیرفتن ریسک دوری میکند.
طبق این توصیف، اگر در منطقه امن ذهنی باشیم، انگیزهای برای پیشرفت در کار و زندگی احساس نخواهیم کرد و ترجیحمان بر این است که به انجام کارهای معمولی و روزمره ادامه دهیم و آنچه را که اکنون در اختیار داریم (که البته در این شرایط ذهنی چیز خاصی نیست و فقط امکانات اولیه برای بقا را دربرمیگیرد) با پذیرفتن ریسک به خطر نیندازیم.
البته نخستین تلاشها برای پردهبرداشتن از مفهوم منطقه امن در روانشناسی در سالیانی نسبتا دور، در عالم روانشناسی رفتاری صورت گرفت. رابرت یرکیز (Robert Yerkes) و جان دادسون (John Dodson) کسانی بودند که برای بار نخست، در سال ۱۹۰۷، با انجام آزمایشی ارتباط میان اضطراب و عملکرد را آشکار کردند.
این دو در آزمایشی که انجام دادند مشاهده کردند موشهای آزمایشگاهی، با دریافت شوک الکتریکی، با انگیزه بیشتری برای بهپایانبردن مسیر پرپیچوخمی که در آن قرار داده شده بودند تلاش میکردند. در این آزمایش، شدت شوک الکتریکی بهمرور افزایش مییافت. البته موشهای آزمایشگاهی تا حد مشخصی از شدت شوکهای الکتریکی انگیزه میگرفتند. اگر از شدت شوک از حدی فراتر میرفت، بهجای ادامه مسیر خود را مخفی میکردند.
دقیقا مشابه این الگوی رفتاری را در انسان هم مشاهده میکنیم. انسان به محرکی که سبب برانگیختهشدن اضطراب او میشود یکی از سه واکنش زیر را نشان خواهد داد:
اینطور نیست که فقط در عملکردهای محسوستر باشد که بتوانیم صحت قانون یرکیز-دادسون را در عمل مشاهده کنیم (مثلا وقتی سر کار وظیفهای دشوار به عهده ما گذاشته میشود که فشار و استرس زیادی بهمان وارد میکند). در بسیاری از موقعیتهای زندگی، مثلا وقتی در تلاش برای شناختن خودمان هستیم یا وقتی سعی میکنیم دیگری را درک کنیم و بفهمیم، میتوانیم این الگوی رفتاری را ببینیم.
خارج شدن از منطقه امن ذهنی علاوه بر بهبود عملکرد با مزایای متعدد دیگر همراه است. در این بخش ۴ مورد از مهمترین این مزایا را بهطور مختصر معرفی خواهیم کرد.
آبراهام مازلو (Abraham Maslow)، روانشناس آمریکایی، خودشکوفایی (self-actualization) را اینگونه تعریف میکند: «انسان باید به چیزی تبدیل شود که تواناییاش را دارد. میتوانیم نام خودشکوفایی را بر این نیاز بگذاریم.» خارج شدن از منطقه امن ذهنی و حرکت در مسیر رشد و ترقی باعث میشود از نیازهای اولیه و فیزیولوژیک فراتر برویم.
بهعلاوه، سعی در برآوردهکردن آرزوها و امیدهای خود داشته باشیم. با انجام این کارها به خودشکوفایی خواهیم رسید و از ظرفیتهایمان برای تبدیلشدن به انسانی بهتر و توانمندتر استفاده خواهیم کرد. در سوی دیگر، اگر این کارها را نکنیم، در مراحل بعدی زندگی دچار نوعی رخوت و سستی خواهیم شد.
کارول دوئِک (Carol Dweck) روانشناسی آمریکایی است که با انجام تحقیقات گسترده به وجود دو سیستم اعتقادی متفاوت پی برد: ذهنیت ثابت (Fixed Mindset) در مقابل ذهنیت رشد (Growth Mindset).
در طرز فکر اول، شکست نشان بیکفایتی است و انتقادها ضربه شدیدی به عزت نفس شخص وارد میکنند. حال آنکه در ذهنیت دوم، شکستها فرصتی برای یادگیریاند. کسی که چنین ذهنیتی دارد هیچ محدودیت و مانعی را سد راه پیشرفت و ترقی خود نمیبیند. او همیشه در تلاش برای بهبود تواناییهایش است.
مزیت دیگر خروج از منطقه امن ذهنی پیداکردن ذهنیت رشد و رهایی از ذهنیت ثابت است، که بهسادگی میتواند انسان را گرفتار منطقه امن و دایره راحتی کند.
نسیم طالب (Nassim Taleb) مقالهنویسی لبنانی ـ آمریکایی است که برای بار نخست سیستمهای غیرشکننده (Antifragile) را معرفی کرد و از آنها سخن به میان آورد. زندگی قابلپیشبینی نیست و هر انسانی، دیر یا زود، طعم تلخیها و مشقتهای آن را خواهد چشید. کسانی که در منطقه امن باشند، حدِمرز آن را گستردهتر و گستردهتر میکنند تا دشواریها و ابهامات زندگی را تاب بیاورند. این ویژگی انعطافپذیری است.
نسیم طالب از انعطافپذیری استفاده کرد تا سیستم جدید خود، غیرشکنندگی را معرفی کند. سیستمهای غیرشکننده وقتی در معرض عوامل استرسزا، نابهنجاریها تصادفات و نظایر اینها قرار میگیرند، بهجای آنکه پس از گذر از مشقت به حالت قبل بازگردند (انعطافپذیری)، پیشرفت میکنند و خود را تقویت میکنند. تکامل، سیستمهای ایمنی جانداران و روان انسان از جمله سیستمهای غیرشکنندهاند.
مزیت دیگر خارج شدن از منطقه امن در روانشناسی این است که بهمرور، غیرشکنندگی را جایگزین انعطافپذیری میکند. به این صورت، انسان از مشقتهای زندگی برای بهترشدن استفاده خواهد کرد.
خودبسندگی (Self-Efficacy) مزیت دیگر خروج از منطقه امن ذهنی است. آلبرت باندورا (Albert Bandura) روانشناسی آمریکایی ـ کانادایی بود که برای نخستین بار این اصطلاح را مطرح کرد. بهباور او، کسی که این ویژگی را پیدا کند میتواند کارهای ضروری برای دستیابی به هدفی را که در سر دارد انجام دهد. البته نه اهداف کوتاهمدتی که دستیابی به آنها دشوار است، بلکه اهداف معقول و مشخصی که امکان رسیدن به آنها در بلندمدت وجود دارد.
خارج شدن از منطقه امن ذهنی بدون آزمونوخطا ممکن نیست. این آزمونوخطا نیز بالاخره با موفقیتهایی همراه خواهد شد. تجربه این موفقیتها باعث میشود خودبسندگی پیدا کنیم و باور داشته باشیم توانایی رشد و ترقی را خواهیم داشت.
اکنون میدانیم منطقه امن ذهنی چیست و چرا کسانی که قصد پیشرفت در زندگی و شکوفاکردن استعدادهایشان را دارند، باید به فکر خارجشدن از آن باشند. پس میتوانیم گامی فراتر بگذاریم و از راههایی بگوییم که با کمکگرفتن از آنها میتوان این خواسته را عملی کرد. ببینیم برای خروج از منطقه امن ذهنی از چه راههایی میتوان استفاده کرد:
در کارهایی که هر روز انجام میدهیم فرصتهای زیادی برای بهچالشکشیدن خود در دسترس داریم. خاموشکردن موبایل و تلویزیون هنگام صرف شام، سریعتر تصمیمگرفتن راجعبه اینکه چه بپوشیم، یا حتی آرامتر قدمزدن برای توجه بیشتر به آنچه اطرافمان میگذرد. با لحاظکردن همین تغییرات کوچک در زندگی روزمره میتوان بهآرامی از عادتهای قدیمی فاصله گرفت و فرصتی برای خروج از منطقه امن ذهنی پیدا کرد.
آموختن مهارتهای تازه انسان را خلاقتر میکند و به او اعتماد به نفس میبخشد. بهعلاوه که با انجام این کار موقعیتهای شغلی بهتر و بیشتری فراهم خواهد شد.
آموختن مهارتهایی مثل صحبتکردن در جمع مردم، مذاکره و مدیریت واقعا برای بسیاری از ما چالش جدید و دشواری است. منتها اگر برای آموختنشان وقت و انرژی بگذاریم حتما نتایج مثبت آن را در زندگی خواهیم دید. با آموختن چنین مهارتهایی تاب و تحمل بیشتری پیدا میکنیم (به این معنا که اگر شکست بخوریم، کمتر زمان میبرد تا دوباره سر پا شویم)، بیشتر احساس رضایت از خود خواهیم داشت و فرصتهای تازهای پیش رویمان خواهیم دید.
ویژگیها و احساساتی که عبور از منطقه امن در روانشناسی را سادهتر خواهند کرد.
بدون رشد و توسعه دائمی، کلماتی مثل پیشرفت، دستاورد و موفقیت هیچ معنایی ندارند.
ــ بنجامین فرانکلین
کنارگذاشتن عادت مصرف غذاهای ناسالم و سردستی، و پایبندی به رژیم غذایی سالم و مغذی راهکار دیگری است برای خروج از منطقه امن ذهنی، چون کاری جدید است و برای انجام آن باید عادتی ناسالم را کنار بگذاریم. داشتن رژیم غذایی سالم به همان اندازه که مفید و خوب است چالشبرانگیز نیز هست. منتها در طول مسیری که برای رسیدن به منطقه رشد پیش رو است خیلی مفید خواهد بود و کمک زیادی به تحمل دشواریهای آن خواهد کرد.
شاید این برای شما دویدن مسافت ۵کیلومتری برای اولین بار باشد و برای دیگری، بهپایانبردن تمرینهای استقامتیای که مدتها است فکرش را در سر دارد. تفاوتی نمیکند فعالیت ورزشی موردنظر چه باشد، مهم آن است که برای بردن آن به سطوح بالاتر تلاش کنیم. این کار هم راهکار عالی دیگری است که به ما، برای خروج از منطقه امن ذهنی، انگیزه و انرژی خواهد داد.
انجام کارهای خلاقانه، از نوشتن چند بیت شعر گرفته تا راهاندازی کسبوکاری جدید، معمولا با ریسک یا خطرکردن همراهاند؛ چون برای انجامشان باید به عالمی قدم بگذاریم که برایمان ناشناخته است. در این شرایط، احتمال شکستخوردن و درسگرفتن از آن هم وجود خواهد داشت.
تمریندادن ذهن به انجام کارهای خلاقانه کمک میکند بیشتر میل به رشد و ترقی را در خود احساس کنیم. بهعلاوه، نیازِ غیرواقعیِ بینقصبودنِ همهچیز از ابتدای کار را از ذهنمان بیرون میکند.
کارهایی هست که میترسی انجامشان دهی. هر روز یکی از این کارها را انجام بده.
ــ النور روزولت
برای هیچکس راحت نیست از دیدگاه دیگری به دنیا نگاه کند؛ اما اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم، امکان رشد فکری خواهیم داشت و با بهچالشکشیدن باورهای نهادینهشده در وجودمان بینشی تازه خواهیم یافت. خواندن کتاب در ژانرهای مختلف، صحبتکردن با آدمهایی با طرز فکرها و عقاید گوناگون، و بازدید از مکانهای جدید همگی راهکارهاییاند که با کمکشان میتوان با دیدگاه خاص دیگران راجعبه دنیا آشنا شد.
خیلی ساده ممکن است گرفتار این طرز فکر شویم که فقط هرچه خودمان به آن باور داریم درست است و نیازی به تغییر، تفکر انتقادی و چالشهای ذهنی نیست. منتها این طرز فکر نوعی تنآسایی با خود به همراه دارد؛ چیزی که خروج از منطقه امن ذهنی را فوقالعاده دشوار خواهد کرد.
با نقش بازی کردن و ادا درآوردن راه به جایی نخواهیم برد و با این کارها، توهمات و خیالات غیرواقعی نام امید و آرزو میگیرند. اگر با خودمان صادق باشیم، امکان شناخت بهتر خود را پیدا خواهیم کرد. اگر هم با دیگران روراست باشیم، مثلا وقتی با عزیزی از احساسات و افکارمان میگوییم، امکان برقراری ارتباطی عمیقتر و معنادارتر با آنها را خواهیم داشت. شناخت و ارتباطی که در خارج شدن از منطقه امن ذهنی و پیشرفتن بهسمت منطقه رشد یارای ما خواهند بود.
عبور از منطقه امن در روانشناسی و تلاش برای بهترشدن کار چندان سادهای نیست. وقتی به منطقه ترس و بعد از آن یادگیری وارد میشوید و چالشهای زیادی پیش رو خواهید داشت. اگر هم مراقب نباشید، ممکن است ناامید شوید و به عقب برگردید. چه کنیم که این اتفاق نیفتد و میانههای راه دست از تلاش نکشیم؟ در این بخش از مطلب از ۴ توصیهای خواهیم گفت که برای این منظور به کمکمان خواهند آمد.
از نظر فیزیولوژیک، اضطراب و هیجان تفاوتی با یکدیگر ندارند. هر دوی اینها با نوعی «واکنش استرس» همراهاند. مثبت یا منفی خواندن این استرس کاملا به طرز تفکر و دیدگاه خودمان بستگی خواهد داشت.
بهباور عموم مردم، استرس چیز بدی است. منتها مفهوم «استرس مثبت (Eustress/ Positive Stress)» این باور رایج را به چالش میکشد. بر اساس این مفهوم، استرس مثبت انرژی موردنیازمان را وقتی مثلا قرار است جلوی جمعی از مردم صحبت کنیم یا به قراری عاشقانه برویم تأمین میکند. اگر بتوانیم بهجای استرس نام «هیجان» را بر آن بگذاریم و به چشم چیزی مثبت به آن نگاه کنیم، میتوانیم از اثر محرک استرس انرژی بگیریم برای بیرونماندن از منطقه امن ذهنی کمک بگیریم.
از زمانی که به دنیا میآییم تا زمانی که عمرمان به پایان برسد، سازوکار مغز همگام با نیازهای جدیدمان مدام تغییر میکند. این فرایند پویا به ما امکان آن را میدهد که از تجربههای مختلف چیزهای تازه بیاموزیم و خود را با هر شرایط جدیدی وفق دهیم. این چیزی است که بر آن نام «انعطافپذیری مغز (Neuroplasticity)» را گذاشتهاند.
اگر متوجه این موضوع باشیم و کاملا آن را درک کنیم، خواهیم دانست که بدون تجربه شکست در زندگی، اساسا امکان رشد و ترقی وجود ندارد. به این صورت کمتر برای بیرونماندن از منطقه امن ذهنی احساس تردید خواهیم کرد.
باشد که انتخابهایت انعکاس امیدهایت باشد، نه ترسهایت.
ــ نلسون ماندلا
ماندن در منطقه امن ذهنی همیشه هم زیانبار نیست؛ مثلا اگر برای دل خودتان سازی میزنید، شاید چندان مهم نباشد که در ارتباط با آن در منطقه امن ذهنی بمانید. منتها همین کار در ارتباط با بخشهای مهمتر زندگی، مثل روابط بینفردی یا مدیریت و مسائل مالی، برایمان گران تمام خواهد شد.
ایده اصلی آن است که برای خروج از منطقه امن ذهنی اولویتبندی داشته باشیم و برای انجام این کار، ابتدا بر مسائلی تمرکز کنیم که مهمترند و اگر در آنها رشد و پیشرفت نداشته باشیم، چیز دندانگیری در زندگی نصیبمان نخواهد شد.
دو انتخاب پیش روی آدمی است: (۱) برگشتن رو به عقب و داشتن احساس امنیت و (۲) حرکت رو به جلو در مسیر رشد و ترقی. دوباره و دوباره باید رشد و ترقی را انتخاب کرد. دوباره و دوباره باید غلبه بر ترس را انتخاب کرد.
ــ آبراهام مازلو
برای خارج شدن از منطقه امن ذهنی نباید بی گدار به آب بزنیم. حرکت در مسیر رشد و ترقی بدون خودآگاهی ممکن نیست؛ پس بهترین کار آن است که صبورانه خودآگاهی را در خود تقویت کنیم و هوشمندانه حدِمرز هر منطقه ذهنی را بسنجیم. سپس با برداشتن قدمهای کوچک، در مسیر رشد و ترقی حرکت کنیم.
حالا دیگر میدانید منطقه امن ذهنی چیست، چطور میتوان از آن خارج شد، و برای ماندن در مسیر رشد و ترقی از چهچیزهایی باید دوری جست. فقط میماند تصمیم و اراده شما که برای داشتن زندگی بهتر و شکوفاکردن تمامی استعدادهایتان تلاش کنید و از تمامی ظرفیتها و تواناییها برای بهترکردن زندگی خود و دیگران استفاده کنید.
نظر شما چیست؟ تا چه اندازه با مطالبی که مطرح شدند موافقید؟ تمایلی به خروج از منطقه امن ذهنی دارید یا به آنچه اکنون در اختیار دارید قانعید و ترجیح میدهید زندگی آسوده و بیخطری داشته باشید؟ فکر میکنید برای خارجشدن از این منطقه امن چه کارهای دیگری میتوان انجام داد؟ تاکنون تلاش کردهاید از منطقه امن ذهنی خارج شوید؟ به نتیجهای هم رسیدهاید؟
اگر مایل باشید میتوانید در قسمت «ارسال دیدگاه» با ما و مخاطبان «چطور» از نظرات و تجربههای ارزشمند خود بگویید.
پاسخ ها