برای همه ما پیش آمده که در رابطهای کاری یا عاطفی و حتی در تعاملی کوتاه با فردی غریبه متوجه رفتار سلطهطلبانه فرد مقابل شده باشیم. این رفتارها، که به شیوههای گوناگونی بروز پیدا میکنند، به ما آسیب میزنند و استقلال شخصیت ما را زیر سؤال میبرند. برای شناسایی بموقع و مقابله صحیح با اینگونه افراد، که به آنها شخصیت کنترل گر گفته میشود، چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم؟ در این مقاله درباره این مسئله صحبت میکنیم.
افرادی که به این اختلال دچارند تمایل شدیدی به کنترل همه رویدادها و جریان زندگی خود دارند. آنها میکوشند تا جایی که میتوانند همه وقایع و تعاملات خود را زیر چتر کنترل خود دربیاورند. منتها از آنجا که ما انسانها موجوداتی اجتماعی هستیم، تلاش این گروه از افراد برای بهدستگرفتن تمامی امور زندگی غیرممکن است؛ چراکه بخشی از رویدادهای زندگی ما در تعامل با دیگران رخ میدهند، یعنی وابسته به کنش یا واکنش دیگراناند. از سوی دیگر، گاهی اتفاقاتی میافتد که خارج از کنترل ما یا دیگران است و فرد مبتلا به اختلال شخصیت کنترل گر توانی برای مدیریت آن ندارد.
بهطور کلی، همه افراد دوست دارند دستکم بر بخشی از وقایعی که در زندگیشان رخ میدهد نظارت و کنترل داشته باشند. مشکل زمانی آغاز میشود که فردی بیشازحد نسبت به کنترلکردن وقایع و اتفاقات زندگی حساسیت به خرج بدهد؛ بهگونهای که باعث آزار خود یا دیگران شود.
روانشناسان دلایل متفاوتی را بهعنوان ریشههای ابتلا به این گونه از اختلال کشف کردهاند، عواملی مانند:
در واقع، اختلال شخصیت کنترل گر یکی از پیامدها یا نشانههای ابتلا به این اختلالهاست؛ برای مثال، فردی که از اختلالات مربوط به اضطراب رنج میبرد، به دیگران اعتماد ندارد و دوست دارد کارها را همیشه خودش انجام بدهد. او همیشه مضطرب است و در نتیجه، سعی میکند با دردستگرفتن همه امور از اضطرابش بکاهد.
محققان در بررسی این اختلال نشانههای متعددی را شناسایی کردهاند. برخی از این نشانهها آشکار و برخی دیگر پنهاناند و تشخیص آنها در برخورد اول آسان نیست. در ادامه، ۱۲ نشانه مهم این اختلال را معرفی میکنیم:
یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیت کنترل گر مسئولیتپذیرنبودن آنها و انداختن تقصیرها به گردن شماست. بابت چیزهای کوچکی که هیچ نقشی در آن نداشتهاید سرزنش میشوید. آنها طوری صحبت میکنند که گویی شما عامل اصلی بروز مشکل یا مقصر وضع بهوجودآمده هستید. این افراد معمولا عذرخواهی نمیکنند.
جملاتی مانند «همهاش تقصیر توست» یا «نباید فلان کار را میکردی» از جمله جملات پرکاربرد این گروه از افراد است.
شخصیت کنترل گر مدام شما را به باد انتقاد یا تمسخر میگیرد و سعی میکند اعتمادبهنفس شما را خدشهدار کند. او با روشهای زیر ممکن است چنین رفتاری را علیه شما انجام دهد:
یکی از روشهای اعمال کنترل از سوی این افراد تمایل برای منع دیدار شما با دوستان یا اعضای خانواده است. آنها با انتقاد یا غرزدن سعی میکنند شما را از دیدار با دوستان یا اعضای خانواده منصرف یا دستکم حس بدی به شما القا کنند. گاهی هم این موضوع را به شما نمیگویند؛ اما زبان بدن آنها گویای نارضایتی آنهاست.
شخصیتهای کنترل گر همیشه تمایل دارند شما لطف آنها را فراموش نکنید و حتما جبران کنید. آنها حساب همه لطفها و محبتهایی را که به شما روا داشتهاند نگه میدارند. گاهی این افراد با لطف بیش از اندازه میکوشند شما را زیر منت و در نتیجه کنترل خود نگه دارند.
وقتی شما به فردی که این اختلال را دارد اعتراض میکنید، او شما را به حساسیت بیشازحد متهم میکند و مدعی میشود اینها همه ساخته ذهن شماست. اگر به او بگویید مثلا از فلان حرفی که هفته پیش زده است دلخورید، او ممکن است طوری رفتار کند که انگار هرگز آن حرف را نزده است.
ممکن است شخصیت کنترل گر سعی کند رابطه شما با دیگران را تخریب کند؛ مثلا تصاویر پیامهای خصوصی شما را بدون اجازه برای دیگران بفرستد. همچنین این افراد وقتی شما به موفقیتی مهم میرسید، با عوضکردن موضوع و ترشرویی درباره موضوعاتی ساختگی، میکوشند دوباره توجه شما را به خودشان جلب کنند.
کسی که از اختلال شخصیت کنترل گر شدید رنج میبرد شاید در موقعیتهایی خاص، شما را تهدید یا مرعوب کند؛ برای مثال، همکاری ممکن است مدام صحبت شما را قطع تا نظر خودش را بیان کند یا مدیری که رفتاری از بالا به پایین با شما نزد سایر همکاران دارد.
گاهی نیز این تهدیدها در قالب جوک بیان میشوند، مثلا «اگر تا فردا این کار را تمام نکنی، میزت را تمیز (جمع) میکنم».
دمدمیمزاجبودن یکی از ویژگیهای بارز شخصیت کنترل گر است. یک لحظه آنها را میبینید که دارند از شما تعریف میکنند و برایتان هدیه میخرند و لحظهای دیگر آنها را خشمگین و عصبانی مشاهده میکنید. اگر در رابطه با چنین افرادی به سر ببرید، بهتدریج دچار سردرگمی میشوید و نمیدانید آنها چه نظری نسبت به شما دارند.
افراد مبتلا به این اختلال از پذیرش جواب منفی سر باز میزنند. آنها میکوشند یا شما را قانع کنند یا تحت فشار بگذارند تا نظرتان را به نفع آنها تغییر دهید؛ برای مثال، اگر گفتید نمیتوانید یا نمیخواهید این آخر هفته دیداری با آنها داشته باشید، شاید ناگهان درِ خانه شما سبز شوند.
آنها همیشه بهدنبال توجه شما هستند و دوست ندارند آن را با کسی قسمت کنند. ازاینرو، به شیوههای گوناگون میکوشند شما را از دیگران دور کنند، شیوههایی مانند:
این افراد سعی میکنند شما را به شیوهای که موردپسندشان است تغییر دهند. ممکن است آن دسته از لباسهای شما را که نمیپسندند دور بریزند یا تا زمانی که شما آنطور که آنها میخواهند لباس نپوشید، با شما بیرون نروند.
گاهی فرد کنترل گر ممکن است بههنگام عصبانیت به شما توهین کند. بروز چنین رفتاری، در کنار سایر عواملی که در بالا به آن اشاره شد، ممکن است نشانهای از اختلال شخصیت کنترل گر باشد که خودش را بهشکل خشونت کلامی یا رفتاری نشان میدهد.
اگر در رابطهای عاطفی یا کاری، با فردی که انواع ویژگی شخصیت کنترل گر را بروز میدهد روبهرو شدید، با خودتان صادق باشید و به این موضوع فکر کنید که آیا این رفتارها به آسیبرسیدن به شما منجر شده است یا نه. از خود بپرسید: آیا رفتارهای طرف مقابل، آزادی و اختیار مرا سلب کرده است؟ آیا حس میکنم گرفتار شدهام و مدام نگرانم؟ آیا احساس خطر میکنم؟
اگر پاسخ شما به این پرسشها مثبت است، یعنی شما در رابطه با فرد کنترل گر گرفتار شدهاید. باید برای درمان طرف مقابل یا خروج از رابطه فکری کنید. برای مقابله با رفتارهای چنین شخصیتی به پیشنهادهای زیر توجه کنید:
اغلب افراد دچار اختلال شخصیت کنترل گر بهسراغ کسانی میروند که ذهنیت قربانی و کمبود اعتمادبهنفس دارند؛ چراکه این افراد در تعیین حدومرز روابط خود مشکل دارند. لازم است برای مقابله با رفتارهای شخصیت کنترل گر روی تعیین خطوط قرمز و حریم شخصی خود حساسیت به خرج دهید. گاهی با تعیین یا بازتعریف همین خطوط مشکل حل میشود.
تلاش شما برای پیروزشدن در دعوا با یک شخصیت کنترل گر اغلب بینتیجه است. چنین افرادی همیشه خود را محق میدانند و در توجیه خود نیز استاد شدهاند. دعواکردن با آنها تأثیری که ندارد، اوضاع را بدتر هم خواهد کرد. هنگام مواجهشدن با چنین شرایطی فقط نظر خود را قاطعانه اعلام کنید؛ اما بهدنبال اثبات آن نباشید.
گاهی افراد کنترل گر روی اعصاب شما راه میروند تا شما را عصبی کنند و از این حالت به نفع خود سود ببرند. عصبانیت شما در مواجهه با چنین شخصیتهایی باعث میشود آنها بهتر کنترل شما را به دست بگیرند. سعی کنید از کوره درنروید.
اگر رفتارهای شخصیت کنترل گر به حدی رسیده که کار یا رابطه عاطفی شما را به خطر انداخته است، باید از مشاور یا رواندرمانگر کمک بگیرید. اگر فرد مقابل شریک عاطفی شماست، میتوانید برای درمان شخصیت کنترل گر به مشاور مراجعه کنید و اگر یکی از همکاران شماست، میتوانید موضوع را با مسئولان بالاتر در میان بگذارید.
گاهی فرد مقابل، با وجود همه تلاشهای شما برای حل مشکل، دست از رفتارهای غلط خود برنمیدارد. در این وضعیت، بهترین کار ترککردن وی و پایان رابطه است. با این کار در حق خودتان لطف کردهاید.
آزادی و اختیار دو ویژگی مهم انسان است که عزت نفس را تقویت میکنند. هیچ رابطه عاطفی، کاری یا دوستانهای نباید در شما احساس حقارت ایجاد کند. به یاد داشته باشید، صرفنظر از اینکه فرد کنترل گر چه برخوردی داشته باشد، شما مقصر نیستید و نباید خود را بهخاطر اختلال طرف مقابل سرزنش کنید.
پاسخ ها