اگر اهل کتابخوانی هستید، حتما تا به حال نام «ژان ژاک روسو» را در کتابهایی با موضوعات سیاسی و فلسفی دیدهاید. شاید هم نام اثر معروفش، کتاب اعترافات را در پیشگفتار کتابهای دیگر دیده باشید. حتی اگر کتابخوان حرفهای نیستید یا هنوز نشدهاید، ما به شما میگوییم چرا باید این اثر بزرگ را بخوانید. با ما همراه باشید.
شاید بپرسید چرا باید زندگینامه یا بهاصطلاح «اعترافات» شخص دیگری را که در قرن ۱۸ و در شهرهایی مثل ژنو، انسی و پاریس زندگی کرده است بخوانم. اول باید در نظر داشته باشیم که این «شخص دیگر» ژان ژاک روسو است. او کسی بود که بر انقلاب کبیر فرانسه و فیلسوفهای بزرگی چون کانت (Kant) و هیوم (Hume) تأثیر گذاشت. دلیل دوم احتمالا ریشه دارد در زندگی بیریا و شخصیت لطیف او: خوابیدن زیر آسمان پاک و آبی و سفر با پای پیاده و چشمانی امیدوار و جوان. شخصی که بهسادگی خوردن یک وعده غذا در طبیعت را «بهترین غذای عمرش» میخواند.
ژان ژاک روسو (Jean-Jacques Rousseau) نویسنده، فیلسوف و آهنگساز سده هجدهم و عصر روشنگری اروپاست. خانواده روسو در ابتدا در کشور فرانسه بودند؛ ولی برای فرار از دست کاتولیکها که جانشان را تهدید میکردند به سوئیس پناه بردند. او در جوانی به حرفههای گوناگونی مثل حکاکی، نوشتن نتهای موسیقی و تعلیم موسیقی پرداخت. جالب است بدانید فیلسوفان عصر روشنگری مانند ولتر (Voltaire) و دیدرو (Diderot) بارها روسو را بهخاطر روحیه و احساساتش مسخره میکردهاند. این فیلسوف بزرگ تأثیرات شگرفی در زمینههای ادبی، سیاسی و تربیتی روی نویسندگان و فیلسوفان پس از خود داشته است.
از دیگر آثار مهم او میتوان به کتاب «امیل» و «قرارداد اجتماعی» اشاره کرد.
روسو در کتاب اعترافات، بهقول خودش «تصویری دقیقا از روی طبیعت» کشیده و «چهرۀ راستین» خودش را ترسیم کرده است. شاید اولین دلیل نوشتن کتاب اعترافات، که البته پس از مرگش چاپ شد، سپردن فرزندانش به یتیمخانه بوده باشد. البته روسو کتابی نیز درمورد تربیت فرزند نوشته است و از او به این خاطر انتقاد میشود. روسو به تمام این انتقادها در کتاب اعترافات پاسخ داده است.
شاید برایتان جالب باشد که با خواندن این کتاب میتوانید اتفاقاتی را که در زندگی ۶۶ساله فیلسوفی بزرگ رخ داده است بخوانید، از کودکیِ ساده و فرهیختهوار او گرفته تا اوج جوانی و دوران پیریاش. در واقع، با خواندن این اثر بزرگ، میتوانید تمام آنها را بهخوبی «تصور کنید». روسو در این کتاب تصویری شفاف و دقیق از گذشتهاش برای شما ترسیم میکند؛ بدون اینکه تقصیرها و اشتباههای خودش را گردن دیگران بیندازد یا آنها را انکار کند.
نکته جالب دیگری که این زندگینامه را از سایر کتابهای همموضوعش جدا میکند، بیریایی و صداقت روسو در بهخاطرآوردن تمام وقایع و رویدادهاست. بله، درست است که گاهی گودالهای حافظه با هیچ خاطرهای پر نمیشوند و تکههای رویدادهای گذشته، در زمان گم میشوند و قابلبازیابی نیستند؛ اما روسو برای بیان حقیقت تمام تلاش صادقانهاش را کرده است.
با اعترافات، میتوانید در چمنزارهای سبز، آسمان بخشنده و روزهای رهایی روسو سیر کنید. فارغ از بخشهای مهم زندگی جوانی و میانسالی او که سرشار از آفرینش اثر و ایده است، از دورههای نوجوانی او بسیار لذت میبرید و احوالات بیآلایش او را دوست خواهید داشت.
این اثر شامل ۲ کتاب اصلی و ۱۲ دفتر است. در انتهای نوشتههای ارزشمند او، پینوشتی بهنام «دستنویس نوشاتل» قرار دارد. پس از آن، بخش یادداشتهاست. بخش یادداشتها را مترجم کتاب، مهستی بحرینی، جمعآوری و تهیه کرده است.
اگر به خواندن سرگذشت فیلسوفی بزرگ و تأثیرگذار علاقه دارید، این کتاب را از دست ندهید. حتی اگر فکر میکنید تابهحال شرححال نخواندهاید و شاید کتاب را رها کنید، بازهم پیشنهاد میکنیم کتاب اعترافات را بخوانید. مطالعه کتاب اعترافات مانند این است که به تماشای نمایشی از زندگیِ شخصیِ یک انسان دعوت شده باشید. با این کتاب میتوانید به زندگی روسو بهعنوان یک انسان نگاه کنید، فارغ از فیلسوف بودن یا نبودن او. این اتفاق شما را به عمق وجود خودتان نزدیکتر میکند.
این یگانه تصویری است که از انسان وجود دارد و بهاحتمال زیاد، تا ابد همین یک تصویر وجود خواهد داشت؛ تصویری که دقیقا از روی طبیعت کشیده شده و چهره راستین او را ترسیم کرده است. هر که هستید، ای کسانی که تقدیر یا اعتماد من شما را حاکم بر سرنوشت این دفتر کرده است، بهخاطر شوربختیهایم، بهخاطر احساسات و عواطفتان، و بهنام نوع بشر از شما تمنا دارم که این اثر یگانه و سودمند را از میان نبرید. اثری که میتواند در مطالعه احوال بشر، مطالعهای که بیگمان هنوز آغاز نشده است، بهعنوان نخستین معیار مقایسه به کار رود.
و نیز تمنا دارم تنها یادگار باارزشی را که حرمتبخش خاطره من است و نمودار اخلاق و منش من و بهدست دشمنانم تحریف نشده است، از بین نبرید. و سرانجام، حتی اگر شما خود یکی از این دشمنان سرسخت باشید، دیگر به جسد خاکسترشده من دشمنی مورزید و بیداد بیامان خود را تا زمانی که دیگر نه من و نه شما زنده نخواهیم بود ادامه ندهید. بلکه بتوانید دستکم یک بار شرافتمندانه در نزد خود گواهی دهید که بزرگوار و مهربان بودهاید، در جایی که میتوانستید بدخواه و انتقامجو باشید.
پاسخ ها