هیجان و فضای رمزآلود از جذابیتهای بهترین کتاب های معمایی جنایی است. در واقع، دلیل انتخاب این ژانر از سوی مخاطب هم همین است. در این مقاله معرفی کتاب، به دنیای هیجانانگیز و گاه ترسناک کتابهای معمایی پلیسی میرویم و با بهترینهای این ژانر آشنا میشویم. اگر از علاقهمندان دنیای پر رمز و راز ایندست کتابها هستید، این مقاله را از دست ندهید.
راز داوینچی از جمله پرفروشترین و بهترین کتاب های معمایی در دو دهه اخیر است. علت محبوبیتش شکلگرفتن معما در دل داستانی تاریخی و تلفیق آن با زمان حال است. دن براون در لابهلای ماجرای کتاب اطلاعاتی مفید از تاریخ هنر و تاریخ مسیحیت در اختیار مخاطب قرار میدهد. ماجرای کتاب از این قرار است که شخصی بهنام رابرت لنگدان، که استاد نمادشناسی و تاریخ در دانشگاه هاروارد است، برای سخنرانی به فرانسه دعوت میشود.
او پس از اتمام سخنرانی، با موزهداری که در موزه لوور کار میکند قرار ملاقات دارد؛ اما این ملاقات هیچوقت صورت نمیگیرد، چراکه آن شخص بهشکل مشکوکی به قتل میرسد. رابرت که حالا مظنون به قتل است برای اثبات بیگناهی خود و البته پردهبرداشتن از حقیقتی که بهگفته خودش تاریخ را به بازنویسی وامیدارد ماجراجوییاش را آغاز میکند.
حقیقتی که او درپی آن است مربوط به فرقهای از دین مسیحیت و ارتباط آن با تابلوهای داوینچی است. دلیل نامگذاری کتاب هم همین موضوع است. کتاب در سال ۲۰۰۳ منتشر و با اقبال عمومی روبهرو شد. در سال ۲۰۰۶، بر اساس آن فیلمی به کارگردانی «ران هاوارد» و بازی «تام هنکس» ساخته شد.
ایمان پذیرش چیزی است که تصور میکنیم حقیقت دارد، اما قادر به اثباتش نیستیم.
گیوم موسو، نویسنده فرانسوی کتاب سنترال پارک، در جوانی به آمریکا سفر کرد. این سفر بعدها منبع ایدههای او برای نوشتن کتابش شد. فضا و اسم این کتاب، که نام پارک معروف شهر نیویورک است نیز همگی متأثر از سفر و اقامت او در این شهر هستند. آلیس شفر افسر پلیس فرانسه و شخصیت اصلی کتاب است. او مأموری عادی به نظر میرسد؛ اما نویسنده او را در صحنهای غیرعادی که ظاهرا ساعتها بیهوش بوده توصیف میکند.
آلیس در حالی به هوش میآید که دستش را مردی غریبه زنجیر کرده است. عجیبتر از دستهای زنجیرشده آنها، مکانی که در آن قرار دارند یعنی «سنترال پارک» در شهر نیویورک است. آخرین خاطره آلیس به شب قبل در فرانسه برمیگردد، که بعد از دیدار با دوستانش به منزل برمیگردد. حال چگونه ممکن است در این زمان کم از نیویورک سر درآورده باشد؟
همین شروع عجیب و غافلگیرکننده خواننده را به مطالعه ادامه ماجرا ترغیب میکند. علاوه بر این، ویژگی پیشبینیناپذیری و فضای رمزآلود کتاب و سؤالاتی که هر لحظه بیشتر ذهن مخاطب را درگیر میکنند، همگی سنترال پارک را به اثری معمایی ـ جنایی هیجانانگیزی تبدیل کرده که ارزش خواندن را دارد.
زن جوان که تعادل خود را از دست داده بود، سعی کرد کمی فکر کند. با کمال میل حاضر بود این را بپذیرد که او و گابریل هر دو شب پیش آنقدر خوشگذرانی کرده بودند که به یاد نمیآوردند شب چطور به صبح رسیده بود؛ اما تصورکردنی نبود کسی توانسته باشد آنان را برخلاف میلشان سوار هواپیما کند.
آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی نویسنده مجموعه داستانهای پوآرو، بیشک از موفقترین نویسندههای حوزه معمایی ـ جنایی است. کتاب «قتل در قطار سریعالسیر شرق» نیز از محبوبترین داستانهای اوست. همسر آگاتا کریستی باستانشناس بود. به همین دلیل، او به جاهای مختلف دنیا بههمراه همسرش سفر کرد. استانبول یکی از این مکانها بود. ایده اصلی کتاب در این سفر در ذهن او شکل گرفت.
هرکول پوآرو، کارآگاه و شخصیت دوستداشتنی داستانها آگاتا کریستی، در قطاری عازم استانبول است. قتل مشکوکی در قطار او را به کار همیشگیاش یعنی کشف حقیقت وامیدارد. او تحقیقاتش را بهکمک پزشکی که مسافر آن قطار است پی میگیرد. آگاتا کریستی در این داستان معمایی طرح میکند و پس از همراهکردن خواننده با خود، به زیبایی و ظرافت تمام پرده از راز آن برمیدارد. بر اساس این داستان، در سال ۲۰۱۷ فیلمی سینمایی با بازی جانی دپ و پنلوپه کروز ساخته شد.
چیزی که میخواهم به شما بگویم دقیقا این است: دیشب یک قتل در قطار اتفاق افتاد و قاتل درست در کوپه من بود! مکث کرد تا نوعی تأكید تأثیرگذار روی حرفهایش بگذارد.
شاید زمانی که توماس هریس، نویسنده و خبرنگار جنایی، شخصیت دکتر لکتر را بهعنوان شخصیتی نهچندان مهم در کتاب اژدهای سرخ خلق میکرد، فکر نمیکرد بعدها بهعنوان شخصیت اصلی «سکوت برهها» به یکی از معروفترین شخصیتهای منفی داستانی در دنیای ادبیات تبدیل شود. در سکوت برهها، علاوه بر هیجان و معما، وحشت و ترس هم از حسهایی است که از فضای کتاب دریافت میشود.
نویسنده در این اثر اینطور نبوده که فقط بهدنبال جنبه سرگرمی و هیجانی داستان باشد. او مسئله روحی ـ روانی و ابعاد روانشناختی و رفتاری شخصیتها را هم به نمایش میگذارد. همه این ویژگیها کتاب سکوت برهها را به یکی از بهترین کتاب های معمایی پلیسی تبدیل کرده است.
کتاب در سال ۱۹۸۸ منتشر شد و با استقبال زیادی از سوی مخاطبها روبهرو شد. جاناتان دمی بر اساس این داستان در سال ۱۹۹۱ فیلمی با بازی درخشان آنتونی هاپکینز ساخت. او ۵ جایزه اسکار برای بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین کارگردانی، و بهترین فیلمنامه اقتباسی دریافت کرد. اگر به فیلمهای ترسناک علاقه دارید، تماشای این فیلم را از دست ندهید.
هیچچیز بهاندازه تنهایی ما را آسیبپذیر نمیکند، بهجز طمع.
از ویژگیهای بارز کتابهای معمایی و جنایی کنجکاوی و هیجانی است که در مخاطب ایجاد میکنند. «زنی در کابین ۱۰» بهخوبی از این ویژگی بهره میبرد. تا جایی که تا پایان داستان نمیشود آن را زمین گذاشت! روث ور این کتاب را در سال ۲۰۱۶ پس از موفقیت کتاب قبلیاش (در یک جنگل تاریکِ تاریک) نوشت.
ماجرای کتاب در کشتیای سفری و در دل دریا رخ میدهد. شخصیت اصلی کتاب، لوبلک لاک، خبرنگاری از مجلهای سفری است. او که از داشتن مأموریتش در کشتی لوکس بسیار خوشحال است سفرش را آغاز میکند. همهچیز در ابتدا از آبوهوا تا امکانات کشتی بسیار خوب و دلانگیز است. تا اینکه لوبلک شاهد پرتشدن زنی از کشتی به داخل دریا میشود.
از این لحظه بهبعد همهچیز برای او تغییر میکند و آغاز ماجراجویی او برای یافتن حقیقت است. این داستان هیجان و معما و فضای ترسناک را در تمامی لحظاتش دارد. همین ویژگی آن را در فهرست یکی از بهترین کتاب های معمایی جنایی سالهای اخیر قرار میدهد.
اینکه در اکثر اوقات افکار را در مغزمان نگه میداریم دلیلی دارد. آنها جایشان در آن بیرون اصلا امن نیست.
سال ۱۹۵۹ در شهر کوچک هالکم از توابع کانزاس در آمریکا، طی جنایتی وحشتناک خانوادهای ۴نفره را ۲ مرد قتلعام کردند. ترومن کاپوتی کتاب بهخونسردی را بر اساس این داستان واقعی در سال ۱۹۶۶ نوشت، او برای این کتاب ۶ سال در منطقه کانزاس به تحقیق و مصاحبه با مردم شهر و آشنایان کشتهشدگان مشغول بود. این کتاب حاصل تحقیقات اوست که بهصورت داستان همه جوانب این جنایت را میسنجد. در نوع خود بهویژه برای آن زمان بینظیر است.
آنچه کتاب بهخونسردی را به یکی از بهترین کتاب های معمایی جناییِ بینظیر تبدیل کرده است روایت دقیق نویسنده از ماجرا، بررسی شخصیتهای داستان از لحاظ روانشناختی، و نیز تحلیل اجتماعی و فرهنگی و مذهبی محیط جنایت است. ارزش کتاب جایی بیشتر میشود که نویسنده کاملا بیطرفانه، بدون قضاوت دیگران و جهتگیری خاصی فقط حقیقت ماجرا و شخصیتهای اصلی و جامعهای را که جنایت در آن رخ داده برای مخاطب شرح میدهد. در نهایت، مخاطب است که قضاوت میکند سهم و تأثیر هریک از شخصیتها و عوامل محیطی در رخدادن جنایت چقدر است.
البته تصور و خیال میتواند هر دری را باز کند؛ کلید را بچرخان و بگذار وحشت داخل شود.
در جزیره شاتر، بیمارستانی قرار دارد که یکی از بیماران روانی آن ناپدید شده است. تدی دانیلز از مارشالهای آمریکا بههمراه همکارش برای برسی ماجرا به آنجا میروند. در همان ابتدای ورود آنها، همهچیز مشکوک است. علاوه بر گمشدن بیمار در آن منطقه، که خود بسیار مشکوک است، واکنش کارکنان تیمارستان هم به این اتفاق عجیب است. آنها برخوردی عادی و بدون نگرانی با این مسئله دارند.
بیدارشدن از خواب، هرچه باشد، شباهت گریزناپذیری به تولد دوباره دارد. شما بدون هیچ گذشتهای از خواب برمیخیزید. بعد با چند خمیازه و باز و بسته کردن چشمهایتان گذشتهتان را از نو جمع میکنید.
نویسنده: لی چایلد
مترجم: محمد عباسآبادی (پیشنهاد کاربران)
انتشارات: تندیس (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۵۳۴
لی چایلد از سال ۱۹۹۷ با کتاب «قتلگاه» مجموعه داستانهای «جک ریچر» را آغاز کرد. شکلگیری این مجموعه بهدلیل استقبال مخاطبها از کتاب قتلگاه بود. تاکنون ۲۶ داستان از این مجموعه منتشر شده که ۱۹ داستان آن به فارسی ترجمه شده است. جک ریچر شخصیت اصلی این مجموعه است. او افسر سابق پلیس است و در کار قبلیاش مهارت زیادی دارد.
او در حالی به جرم قتل دستگیر میشود که روحش هم از این جرم خبر ندارد و در همین زمان درگیر ماجرای قتل برادرش است. جک ریچر هنگام بازجوییاش، پرده از راز یکی از پروندههای قبلیاش برمیدارد. به این شکل، جزئیات بیشتری به داستان وارد میشود. شخصیت جذاب و داستان هیجانانگیز لی چایلد در کتاب قتلگاه، خواننده را ترغیب میکند دیگر داستانهای این مجموعه را هم پیگیری کند.
زمانی که آدمها میگویند مثل یک بچه خوابیدهاند، آیا منظورشان این است که خوب خوابیدهاند؟ یا منظورشان این است که هر ۱۰ دقیقه در حالی که جیغ میکشیدند از خواب پریدهاند؟
نویسنده: استیگ لارسن
مترجم: آزاده حیدریان (پیشنهاد کاربران)
انتشارات: چکاوک (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۶۷۹
«دختری با نشان اژدها» یکی از سه کتاب جنایی ـ پلیسی استیگ لارسن، نویسنده و روزنامهنگار سوئدی است. این کتاب در سال ۲۰۰۹، جایزه ملی کتاب انگلستان را دریافت کرد. ماجرای کتاب از این قرار است که هریئت وانگر ۴۰ سال پیش بهشکل مشکوکی ناپدید شده؛ ولی دایی او هنوز هم بهدنبال و کشف حقیقت است.
او برای این کار روزنامهنگاری بهنام بلو مکویست را استخدام میکند. تلاشهای آنها برای کشف حقیقت آنها را به دل ماجراهای هیجانانگیز و ترسناکی میبرد. بر اساس این داستان، در سال ۲۰۱۱ فیلمی به کارگردانی دیوید فینچر ساخته شد.
طبق تعریف من، دوستی بر دو پایه استوار است: احترام و اعتماد. هر دوی این عناصر باید وجود داشته باشند و دوطرفه هم باشند. میتوانی برای کسی احترام قائل باشی؛ اما اگر به او اعتماد نداشته باشی، دوستیات با او از بین خواهد رفت.
نویسنده: لیان موریارتی
مترجم: سحر حسابی (پیشنهاد کاربران)
انتشارات: آموت (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۴۴۸
در شب جمعآوری اعانه یک مدرسه قتلی رخ میدهد. این اتفاق شروع ماجرا کتاب دروغهای کوچکِ بزرگ است. این شروع هیجانی و عجیب خواننده را بهخوبی با داستان همراه میکند. نویسنده در ادامه برای حل این معما، با فلشبک به گذشته، زندگی سه تا از مادرهای دانشآموزان مدرسه را به تصویر میکشد. همه آنها بهنحوی با خشونت خانگی درگیرند و مخاطب شاهد تأثیرات این نوع خشونت بر آنها و فرزندانشان است.
در این قسمت از کتاب، که نویسنده زندگی شخصی این سه مادر را روایت میکند، بُعد روانشناختی داستان بیشتر از جنبه معمایی آن دیده میشود. منتها در ادامه به معمای اصلی کتاب برمیگرديم و با پایانی غیرمنتظره مواجه ميشويم. بر اساس این داستان، در سال ۲۰۱۷ اقتباسی تلویزیونی به کارگردانی دیوید کلی ساخته شد که به یکی از پرطرفدارترین مینیسریالها تبدیل شد.
منظورم اینه که یه مرد اگر زشت و چاق باشه، بازهم میتونه بامزه و دوستداشتنی و موفق باشه؛ اما انگار این شرمآورترین چیزیه که یه زن میتونه باشه.
بیمار خاموش، کتابی است که با تلفیق معما و مسائل روانشناختی، داستانی بسیار جذاب با پایانی غافلگیرکننده را برای شما رقم میزند.
آلیشیا برنسون، یک نقاش بسیار مشهور است که پس از اتهام به قتل همسرش، در یک آسایشگاه روانی، بستری شده است. شش سال پس از واقعه قتل و امتناع آلیشیا از صحبتکردن، رواندرمانگری بهنام تئو فابر مسئولیت درمان آلیشیا را بهعهده میگیرد و این مسئله، داستانهایی جالب از زندگی گذشته این دختر را برای ما آشکار میکند.
«هر چیزی که بر پایههای دروغ و خلاف واقعیت ساخته شده باشد سقوط خواهد کرد. به خاطر داشته باش عشقی که صداقت به همراه نداشته باشد شایسته نیست که عشق خوانده شود.»
داستان کتاب دختر گمشده، از جایی آغاز میشود که ایمی درست در پنجمین سالگرد ازدواج خود با نیک، ناپدید میشود. با اینکه اطرافیان فکر میکنند نیک و ایمی زوج بسیار بینقصی هستند، نوشتههای ثبتشده در دفترچه خاطرات ایمی، حقایق دیگری را برملا میکنند.
نیک تحت فشار پلیس و پدر و مادر ایمی، رفتارهای نامتعارفی از خود نشان میدهد و این مسئله، سوظن سایرین نسبت به قاتلبودن نیک را چند برابر میکند. آیا نیک واقعا قاتل است؟ برای حل این معما، باید کتاب دختر گمشده را بخوانید.
«ماهایی که مثل هم با تلویزیون و سینما و حالا با اینترنت بزرگ شدهایم. وقتی به ما خیانت میشود، میدانیم که چه باید بگوییم. وقتی عشقمان در ما میمیرد، میدانیم چه باید بگوییم. همهی ما مثل یک فیلمنامهی از قبل تعیینشده درحال بازی هستیم.»
بازی فرشته، دومین کتاب از مجموعه کتابهای گورستان کتابهای فراموششده است که در سال 2008 چاپ و منتشر شده است. راوی این کتاب، پسر فقیری بهنام داوید مارتین است که با حمایتهای فرد ثروتمندی بهنام پدرو بیدل، ابتدا به یک خبرنگار و سپس، به نویسندهای ماهر تبدیل میشود.
او پس از آنکه یک برج متروکه و مخوف را برای زندگیکردن اجاره میکند، درگیر یکسری جریانات رازآلود میشود که او را به قتل مضنون میکنند. حلکردن این معما و وقایعی که برای داوید مارتین رخ میدهد، کتاب بازی فرشته را به یکی از بهترین کتابهای معمایی، تبدیل کردهاند.
«میل به رستگاری و زندهماندن بخشی از طبیعت ماست. ایمان، یک واکنش غریزی به وجهی از هستیه که با هیچ معنای دیگهای قادر به توضیح آن نیستم؛ خواه بصورت درک پوچی اخلاق حاکم برجهان هستی، یا پذیرش قطعیت مرگ.»
کریستین، زن متاهلی است که به نوع نادری از بیماری فراموشی دچار شده است. هر شب که او میخوابد، تمامی وقایع روز قبل بهطور کامل از خاطرش پاک میشود و او روز بعد، حتی شوهرش را هم بهخاطر نمیآورد. او تحت نظر دکتری بهنام نش قرار دارد و به توصیه وی، کریستین هر روز اتفاقات روزانهاش را در دفترچه خاطراتش ثبت میکند. در نهایت، او با خواندن این دفترچه و کنار هم قراردادن بخشهای مختلف زندگی خود، به یافتههایی میرسد که برای خودش و خواننده بسیار شگفتآور هستند.
«این آلبوم برایم میگوید چه کسی هستم، ولی هنوز هم دلم نمیخواهد لایش را باز کنم. میخوام مدتی همین جا بنشینم؛ در حالی که کل گذشته محو و مبهم است. در وضعیت تعلیق و بلاتکلیفیام؛ جایی بین احتمال و واقعیت. از کشف گذشتهام وحشت دارم؛ از آن چه بهدست آوردهام و آن چه بهدست نیاوردهام.»
رافائل بیش از یک دهه از عمرش را به سرقت گذرانده است. او و برادرش ویلیام، میخواهند یک جواهرات بسیار ارزشمند را از یک طلافروشی بدزدند. متاسفانه حین سرقت، ویلیلام زخمی شده و در جریان درگیریشان با پلیس دو نفر کشته و یک نفر زخمی میشوند.
رافائل مجبور میشود برای نجات جان برادرش از یک دامپزشک بهنام ساندرا کمک بگیرد که این مسئله، آنها را درگیری جریانهایی حیرتانگیز میکند. در ادامه، رافائل و ویلیام رخدادهایی را پشت سر میگذارند که حین خواندن کتاب دائم از خودتان میپرسید که آیا این برزخ بیگناهان است یا جهنم گناهکاران؟
«قضاوت کردن برای آدمها چقدر آسان است و درککردن چقدر سخت…! قضاوتشدن از جانب آدمهایی که چیزی از واقعیت نمیدانند بهشدت آزارتان میدهد و از درون نابودتان میکند، تا جایی که از شما فقط پوستهای خشک و توخالی میماند.»
راوی کتاب، خود نویسنده است. او که بهعنوان یک نویسنده در نوشتن داستانهای پلیسی مهارت بسیار خوبی دارد، اتفاقی با زن جذابی بهنام شیزوکو آشنا میشود. مدتی بعد، این زن به راوی میگوید مردی که قبل از ازدواج رابطه عاشقانهای با او داشته است، شیزوکو و همسرش را به مرگ تهدید میکند.
مدتی بعد از طرح این مسئله، همسر شیزوکو بهطور ناگهانی میمیرد و این مسئله، نویسنده را به ماجرایی رازآلود و غیرقابلپیشبینی میکشاند. در حالی که بهنظر میرسد قاتل بهطور کلی ناپدید شده است، یکسری جزئیات کوچک، پرده از رازهایی پنهان برمیدارد که خواننده را بهطور کامل شکه میکند.
«میتوانی تصور کنی در دل مردی که احساس میکند پس از محبوببودن منفور شده است، چه میگذرد؟ عشق به درد بدل میشود، درد کینه میشود و کینه آنقدر رشد میکند تا به میل به انتقام تغییر ماهیت دهد.»
سهگانه نیویورک، همانطور که از نامش پیداست، از سه رمان تشکیل شده است: شهر شیشهای، ارواح و اتاق دربسته. شهر شیشهای با یک تماس تلفنی مرموز آغاز میشود و خواننده را به دل ماجرایی پیچیده میبرد. در داستان ارواح نیز دو شخصیت در تعقیب یکدیگر هستند و در نهایت، در داستان اتاق دربسته نیز راز ناپدیدشدن یک نویسنده دستمایه خلق فضایی معمایی قرار گرفته است.
هر یک از این رمانها، دنیایی از پرسشهای بیپاسخ و پررمزوراز را پیش روی شما میگذارند و میتوانند ساعتها فکر شما را درگیر کنند. بنابراین، اگر در ژانر معمایی و پلیسی حرفهای هستید، قطعا از مطالعه این کتاب لذت خواهید برد.
«اما گدایان و بازیگران گروه کوچکی از این جمعیت آوارهاند. آنها اشراف آن طبقهاند، برگزیدگان فرودستان. اغلب آنها کاری ندارند انجام دهند، جایی ندارند بروند. بسیاری از آنها مستاند، اما این کلمه تباهی آنها را بهخوبی بیان نمیکند. لاشه ناامیدیاند انگار!»
داستان کتاب در دهه ۱۰۵۰ و در شهر بارسلونا اتفاق میافتد و قصه از آنجایی شروع میشود که «سمپره» کتابفروش، تنها فرزندش دنیل را به مکانی موسوم به گورستان کتابهای فراموششده میبرد. دنیل باید کتابی از این مکان اسرارآمیز بردارد و نهایت تلاش خود را برای حفظ کتاب بهکار ببندد.
دنیل بعد از انتخاب کتاب سایه باد که فردی بهنام خولیان کاسارس آن را نوشته است، درگیر معماهایی رازآلود میشود و کمکم متوجه میشود که شباهتهایی ترسناک بین زندگی خودش و خولیان کاراکس شکل گرفته است. سایه باد از آن دست کتابهای معمایی است که تا لحظه آخر نمیتوانید پرده از رازهای مختلف آن بردارید و قطعا از مطالعه آن لذت خواهید برد.
«هنر کتابخوانی بهآهستگی در حال مردن است، اینکه کتاب خواندن یک آئین درونی است و کتابها آینههایی هستند که آنچه را در وجود خودمان داریم به ما نشان میدهند، اینکه وقتی ما کتاب میخوانیم این کار را با تمام روح و جسممان انجام میدهیم، اینکه کتاب روح و جسم ما را به هم پیوند میدهد تا از ما انسانی بزرگ بسازد و اینکه امروز، انسانهای بزرگ، بیش از هر زمان دیگری در جهان ما کمیاب شدهاند.»
کتاب قتل راجر آکروید، شاهکاری از آگاتا کریستی است که با پیچیدگیهای غیر منتظره و شخصیتپردازیهای دقیق، شما را تا آخرین صفحه به خود میخکوب میکند. داستان از آنجایی شروع میشود که بیوه جوانی در روستای کینگز آبوت به قتل میرسد. شایعاتی که پیرامون خودکشی او وجود دارد، با پیداشدن جسد مرد ثروتمند روستا، راجر آکروید، به اوج خود میرسد.
او پیش از مرگش، نامهای مرموز دریافت کرده است که او را به رازی هولناک پیوند میدهد. در این میان، هرکول پوارو، کاراگاه بازنشسته و زبردست، در تلاش است تا با همکاری خواهر و پزشک روستا، قاتل واقعی را شناسایی کند.
«حقیقت هر قدر هم که زشت باشد، همیشه برای کسی که در جستوجویش است، زیباییهایی دارد.»
دختری در قطار، یک کتاب معمایی ساده نیست؛ بلکه در کنار روایت یک داستان پلیسی جذاب، تهرنگ روانشناسی هم دارد و همین مسئله، جذابیت خاصی به آن بخشیده است. ریچل، زنی دائمالخمر است که عقیده دارد که زنان صرفا ًبهخاطر ظاهرشان و مادرشدن ارزشمند هستند و زنی مثل او که قادر به باردارشدن نیست و ظاهری معمولی دارد، برای هیچ مردی جذابیت ندارد.
او که هر روز سوار قطاری با مقصد ثابت میشود و به مکانی میرود تا صحنه صبحانهخوردن یک زوج در ایوان خانهشان را تماشا کند، درگیر یکسری ماجراهای پلیسی میشود که او را درگیر معماهای جالبی میکند.
«شاید آدمی وجود داشته باشه که برا چیزی که نداره و هرگزم نخواهد داشت، ماتم بگیره.»
انتخاب کتاب برای فهرست بهترین کتاب های معمایی کار دشواری است، چون همه آثار این سبک کتابهایی هیجانانگیز و جالبتوجهاند. تجربه شما از دنیای هیجانانگیز کتابهای معمایی ـ جنایی چگونه است؟ بهنظر شما، جای چه عنوان کتابی در این فهرست هیجانانگیز خالی است؟
پاسخ ها