فلسفه وجودی انسان، چرایی وجود دنیا و طبیعت، از کجا آمدهایم و به کجا میرویم و بسیاری دیگر از پرسشهای اینچنینی همیشه در ذهن آدمی وجود دارند؛ اما چقدر دنبال پاسخ آنها بودهایم؟ عموما افراد خاصی مشتاق یافتن پاسخ این پرسشها هستند؛ دوستداران فلسفه. در واقع این دسته از مخاطبان، همیشه به دنبال موضوعات چالش برانگیز و جذاب هستند، شاید یکی از این موضوعات چالش برانگیز و فلسفی، مسئله باورهای متعصبانه باشد. اینکه چرا و به چه چیزهایی در زندگی باور داریم؟ تا چه حد نسبت به باورهایمان منعطف یا متعصب هستیم؟ آیا حاضر هستیم درباره باورهایمان بیشتر فکر کنیم و آنها را به چالش بکشیم؟
کتاب غروب بت ها اثر فردریش نیچه کتابی است که بر همین موضوع متمرکز است، شکستن بت ها؛ کتابی که آن را پختهترین اثر این نویسنده مشهور دانستهاند. اگر شما هم علاقهمند به سبک فلسفه نیچه هستید، خواندن معرفی کتاب امروز را از دست ندهید. با ما همراه باشید تا با این اثر ناب بیشتر آشنا شوید.
فردریش نیچه (Friedrich Wilhelm Nietzsche) متولد اکتبر ۱۸۴۴ است و در ۲۵ اوت ۱۹۰۰ درگذشت. او فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی، جامعهشناس، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی در قرن نوزدهم و استاد لاتین و یونانی بود. حیطه مطالعاتی نیچه را میتوان بهشیوه زیر دستهبندی کرد:
او یک نویسنده مشهور است که زبان تند و صریحی دارد. این صراحت و نقد تند را میتوان از متن زیر برداشت کرد که گزیدهای از کتاب غروب بت ها نیز است:
مدرسههایِ عالیِ ما یکسره با بیسروتهترین میانمایگی گره خوردهاند، چه آموزشگرانشان، چه برنامههایِ درسیشان و چه هدفهایِ آموزشیشان. همهجا شتابِ زنندهای در کار است. گویی چه خواهد شد اگر که یک جوانِ بیست و دو ـ سه ساله هنوز درسش را تمام نکرده باشد و برایِ این پرسشِ اساسی پاسخی نداشته باشد که چهکاره خواهد شد.
نویسندگان بزرگ و افراد سرشناس زیادی درباره نیچه صحبت کردهاند. جان گری ، یکی از فیلسوفان بزرگ، درباره او چنین گفته است:
«بیخدایان جدید بهندرت از فردریش نیچه نام میبرند و هنگامی هم که به او اشاره میکنند، برای انکار او است. دلیل این مسئله نمیتواند این باشد که میگویند ایدههای نیچه الهامبخشِ نابرابری نژادی بوده است که نازیها به آن اعتقاد داشتند. این داستان باتوجهبه ادعای نازیها مبنیبر علمیبودن نژادپرستیشان نامحتمل است. دلیل اینکه نیچه از اندیشههای جریانِ اصلیِ بیخدایی حذف شده، این است که او به مشکل میان الحاد و اخلاق اشاره کرده است. این بدان معنا نیست که بیخدایان نمیتوانند اخلاقی باشند. موضوع بسیاری از جنجالهای سبُک همین است. پرسش این است که یک ملحد به چه اخلاقی باید پایبند باشد؟»
از سایر آثار او میتوان چند کتاب زیر را نام برد:
آخرین اثر نیچه کتاب غروب بت ها است. کتابی که از نظر پختگی یک سروگردن بالاتر از سایر کارهای نیچه به حساب میآید. این کتاب را نمیتوان فقط یک کتاب فلسفه دانست. شاید توصیف کاملتر و بهتر برای کتاب غروب بت ها این باشد که بگوییم یک اثر هنری است نه صرفا یک اثر فلسفی. نیچه در کتاب غروب بت ها، مرزهای نوشتن در باب فلسفه را جابهجا کرد.
او فلسفه را در تاروپود ادبیات نهاده و با بهرهبردن از بینش تند انقلابی خودش، طنز، ریشخند و ستیزهجویی بیپروا را در نوشتارش وارد کرده است. به همین دلیل است که با سبکی متفاوت و خاص اندیشه فلسفی در این کتاب بیان شده است. در ادامه، یک جمله کوتاه از این کتاب را میخوانیم تا بهتر این سبک جدید را بشناسیم:
خود را جایی درگیر کن که فضیلت دروغین به کار نیاید؛ چنان جایی که آدمی در آن، همچون بندباز بر رویِ بند، یا میافتد یا سرِ پا میماند یا راه به بیرون میبرد.
@داناییmedia صفحه جدید ما را دنبال کنید
متن کتاب غروب بت ها بهگونهای است که گاه یک بند از کتاب چند سطر کوتاه است و گاه تا چند صفحه ادامه دارد. گرچه درونمایه بارها و بارها تغییر میکند، با هنری مثالزدنی، ارتباط بین تمام متن حفظ شده است. درمجموع میتوان گفت که نیچه در این کتاب، بر اصل تناقض متمرکز بوده است و همه چیز را مانند دایره خیروشر (دایره یین و یانگ) ضد هم میداند و درعینحال، در امتداد هم و بر هم مؤثر … . نوعی از این پیوستگی را میتوان در جمله زیر بهخوبی برداشت کرد:
هر دردِ بزرگ، خواه تَنانی خواه روانی، بازگویندهٔ آن است که سزاوارِ چیستیم؛ که اگر سزاوارِ آن نمیبودیم به آن دچار نمیشدیم.
کتاب غروب بت ها بر یک مفهوم متمرکز است؛ درهمشکستن تمام بت ها: چه آنهایی که بشر در نسلهای گذشته برای خود در نظر گرفته است و چه انواع بت های مدرن. بشر باید آزادانه بیندیشد و به هیچچیزی وابستگی فکری نداشته باشد. این همان چیزی است که نیچه میخواهد بگوید. گرچه بسیار جمله سادهای به نظر میرسد، درک و هضم آن بهشدت سنگین است! البته کار به همین جا ختم نمیشود. این مفهوم حتی اگر درک و هضم هم شود، پذیرش آن سخت خواهد بود.
بهراستی نیچه بهدنبال چه بود؟ آیا واقعا بشر در طول سالیان درازی که گذرانده است، فلسفه دنیا را بهنادرستی درک کرده است؟ آیا میزان سنگینی این فلسفه باعث دیوانگی نیچه شد یا ناتوانیاش در اثبات آنچه که به آن باور قلبی داشت؟ کتاب غروب بت ها ما را به این فضا میبرد و لذت خواندن یک کتاب فلسفی ـ هنری را به ما هدیه میدهد.
اگر آدمی برای “چرا”ی زندگانی خود پاسخی داشته باشد، کموبیش با هر “چگونه”ای میسازد.
ساختار کتاب غروب بت ها کاملا بههمپیوسته است. در ادامه، سرفصلهای اصلی آن را با هم مرور میکنیم:
اگر پرسشهای فلسفی درباره زندگی و مسیر آینده دارید، این کتاب انتخاب خوبی برای شما خواهد بود. شاید هم درباره فلسفه وجودی خودتان مایل هستید با چالشهای بیشتری مواجه بشوید، یا به کتابهایی در سبک اگزیستانسیالیسم علاقه دارید؛ در این صورت این کتاب انتخاب مناسبی برای شماست.
در حالت کلیتر خواندن غروب بت ها را به علاقهمندان به فلسفه و همچنین دوستداران نیچه (اگر هنوز این کتاب را نخواندهاند) پیشنهاد میکنیم.
اندیشیدن آموختن؛ یعنی آن چیزی که مدرسههای ما دیگر هیچ گمانی از آن ندارند، همچنان که دانشگاهها هم. (نسخه صوتی)
***
نفرت از دروغ و ریا هم از سرِ حسِ شرف میتواند باشد هم از سرِ ترس: زیرا خدا فرموده است که دروغ نباید گفت: [چنین کسی] ترسوتر از آن است که دروغ بگوید… (نسخه صوتی)
***
جنگاوری همواره شگردِ بزرگِ [شفابخشیِ] جانهاییست بسی به درون گراییده و به ژرفی رسیده. در زخمزدن نیز نیرویِ شفابخش هست. این نکتهپردازی که سرچشمهاش را از چشمِ کنجکاویِ دانشورانه پنهان نگاه میدارم، دیری شعارِ من بوده است: با زخمزدن جانها میبالند و مردانگیها میشکفند. وسیله دیگری برای شفا که از آن یک نیز برایم خوشایندتر است، به صدا درآوردنِ بتها است …
بت ها در جهان از واقعیتها بیشترند: «بد ـ چشمیِ» من از بهرِ این جهان از همین است، همچنان که «بد گوشیِ» من … . اینجا یکباره با پُتک پرسشی پیش کشیدن و در پاسخ چهبسا آن بانگِ میانتهیِ آشنا را شنیدن که از اندرونه آماسیده زبان میگشاید چه مایه شادی است برایِ آن کس که پسِ پشتِ گوشهایش گوشهایی دیگر دارد… (نسخه صوتی)
پاسخ ها