باورِ این موضوع که همهی افراد عادی و متوسط میتوانند با تمرین و آموزشدیدن یک صفحه کد یا تعداد زیادی شمارهتلفن را در زمان محدودی بهخاطر بسپارند، سخت و گاهی ناممکن است.
آیا شما هم فکر میکنید کسانی که در مسابقات حافظه شرکت میکنند، انسانهای فوقالعاده و بسیار باهوش و بااستعدادی هستند؟ اگر اینطور است، به سخنان جاشوا فوئر دراینباره گوش کنید؛ چون نظر متفاوتی دارد. وی از قدرتی سخن میگوید که بهاعتقادش در تمام انسانها بهصورت بالقوه وجود دارد. کافی است این توانایی را در خود ببینند و بپذیرند و روی آن کار کنند و ذهن را آموزش بدهند تا بتوانند همان کاری را بکنند که غولهای حافظه در مسابقات انجام میدهند: کارهایی مثل حفظکردن صفحاتی از دفترچه تلفن در زمانی کوتاه یا تعداد زیادی از اعداد با ترتیب خاص یا نگهداشتن ترتیب چیدمان تعداد زیادی کارت در ذهن.
در زمانهای قدیم ذهنهای آموزشدیده زیاد عجیب و دورازدسترس بهنظر نمیرسیدند. مردم معتقد بودند میتوان با تمرین زیاد، حافظه را قدرتمند کرد و بهجایی رساند که بتواند حجم زیادی از اطلاعات را بهراحتی بهخاطر بسپارد. آنها برای بهبود قدرتهای ذهنیشان سرمایهگذاری و وقت و انرژی صرف میکردند؛ اما در دنیای امروز که کمترین نیاز را به یادآوری اطلاعات داریم و تکنولوژی ما را از حفظکردن هرگونه اطلاعاتی بینیاز کرده، چنین توانایی و قدرتی دوراز ذهن انسانها است. دنیای تکنولوژی باعث شده این توانایی درونی بشری را به بیرون از خودمان بسپاریم و درنتیجه، از چنین قدرتی در ذهنمان غافل بمانیم.
«قدمزدن روی ماه با اینشتین» حاصل تحقیقات یکسالهی جاشوا فوئر درزمینهی درک و تقویت نیروی حافظه در بهخاطرسپردن هرچیز است. جاشوا فوئر بعد از علاقهمندی به کارکرد حافظه، وقت زیادی صرف کرد تا دریابد حافظه چگونه تعلیم میبیند و کار میکند و چه تواناییهایی دارد. او دراینزمینه از محضر استادان ذهنی برتر مدد گرفت و سراغ رسالههای ۲۰۰۰ سال پیش یونان رفت. جاشوا با توضیحات و تکنیکهایی که در کتاب آورده است، آگاهی و اطلاعات ما دربارهی حافظه و توانایی ذهن را دگرگون میکند.
جاشوا فوئر زمانیکه به گزارشگری مسابقات حافظه مشغول بود، معمایی برایش ایجاد شد: چطور این افراد میتوانند چنین اطلاعات عظیمی را در زمانی کوتاه به ذهن بسپارند؟ آیا آنها افراد خارقالعاده و خاصی هستند؟ ساختار ذهنیشان با آدمهای عادی تفاوت دارد؟ او اندیشید چطور انسان ممکن است بتواند چنین حافظهی قدرتمندی داشته باشد؟
دراثر این کنجکاوی، سفر جاشوا در مسیر آموختن پیچیدگیهای ذهن و چگونگی کارکرد آن آغاز شد. او میخواست پاسخی برای معمایش پیدا کند؛ بنابراین در این سفر، مطالب فراوانی دربارهی ذهن و کارکرد حافظه آموخت و تمام کتابهای این حوزه را مطالعه کرد و حتی به تعلیمات یونانیهای ۲۰۰۰ سال قبل روی آورد. جاشوا فروئر نتیجهی جالب و عجیبی بهدست آورد: انسانهای عادی با حافظههای متوسط هم میتوانند تا همین اندازه حافظههایشان را تقویت کنند و در مسابقات قهرمان شوند. قهرمانی مختص آدمهای خاصی نبود.
برای آنکه این مسئله به خودش ثابت شود، با استفاده از تعالیمی که دیده بود، کار روی ذهنش را شروع کرد و یک سال بعد، توانست قهرمان مسابقات حافظه شود. او از کسی که یادش نمیآمد کلیدهای ماشینش را کجا گذاشته است، به کسی تبدیل شد که میتوانست ترتیب مجموعهای از کارتها را بهیاد بیاورد که در کمتر از دو دقیقه به آنها نگاه کرده بود. اینجا بود که دریافت این تکنیکها برای هر حافظهای کار میکند. بعدازآن، کوشید تجربهها و دانستههایش را ازطریق نوشتن کتابی با دیگران بهاشتراک بگذارد. جاشوا فوئر در مدت یک سال و البته با تلاش بیوقفه، از خبرنگار به قهرمان مسابقات حافظه تبدیل شد؛ موضوعی که محصول هوش و بختواقبال سرشار نبود؛ بلکه نتیجهی علم و آگاهی بر کارکرد حافظه و کوشش فراوان برای یادگیری تکنیکهای ذهنی بود.
آنچه نویسندهی کتاب بر آن تأکید و تمرکز میکند، توانایی ذهن در یادگیری و آموزشدیدن است. او معتقد است هر انسانی میتواند حافظهاش را برای بهخاطرسپردن اطلاعات قوی کند و تکنیکهایی برای بهبود حافظهاش بیاموزد. او میگوید همهی انسانها حافظهی تصویرسازی قوی و فضایی عالیای دارند. اگر دقت کنید، درمییابید تصاویری که دیدهاید، خیلی راحتتر از اسامی و اعداد میتوانید بهیاد بیاورید. همین مسئله منشأ بسیاری از تکنیکهای تقویت حافظه است که در این کتاب از آنها صحبت شده است.
جاشوا فوئر از تکنیکهای قدیمی و باستانی یونان و یهودیان و تکنیک PAO و Mind Mapping در کتابش سخن میگوید. همهی این تکنیکها بر اصل یادآوری بصری و ربطدادن آنها به خاطرات ملموس و شناختهشده در حافظه استوارند و روشهایی هستند که در آن دادهها براساس توالی تصاویر بهیادماندنی ذخیره میشوند. این تصاویر متوالی میتوانند دوباره به حالت اصلی ترجمه شوند. تکنیکهای تقویت حافظه، مانند ورزشهای تقویت عضلات عمل میکنند و مغز نیز مانند عضلات بدن با تمرین قویتر میشود.
کتاب با داستانی دربارهی شاعر قرن پنجم پیش از میلاد بهنام سیمونیدس آغاز میشود. این شاعر که تنها بازماندهی قصر فروریخته هنگام جشن اسکوپاس بود، توانست با کمک قدرت حافظهاش و تصویرسازی ذهنی از تمام افراد جشن، اجساد زیر آوار مانده و متلاشیشده را شناسایی کند. بلافاصله پس از اینکه سیمونیدس پایش را از مراسم جشن بیرون گذاشت و مکان را ترک کرد، بهیکباره تمام ستونهای سنگی و دیوارهای کاخ فروریخت و تمام شرکتکنندگان در جشن زیر آوار مدفون شدند. این شاعر توانست با کمک نیروی ذهن، جای نشستن تکتک افراد را بهیاد بیاورد و بازماندگان را بهسوی جنازهی عزیزانشان راهنمایی کند. این داستان آغازی برای ایجاد فن حافظه و کشف قدرت تصویرسازی ذهن و شکلگیری تکنیکی بهنام کاخ حافظه بود.
کاخ ذهن یا کاخ حافظه تکنیکی است که جاشوا فوئر از آن در کتابش بهوفور یاد میکند. او ذهن را به کاخی تشبیه میکند که شخص تمام گوشههای آن را از بَر است و بهراحتی در آن قدم میزند. این کاخ ذهنی میتواند هر مکانی باشد که فرد با آن کاملا آشنا است؛ مثل خانه یا کافهی دلخواه یا فروشگاهی که همیشه از آن خرید میکند. با حرکت در کاخ ذهنی خود و قراردادن هرچیز بهصورت نمادین در گوشهای از آن، بهنوعی اتصال مطالب جدید و قدیم برقرار میشود. وصلشدنِ اطلاعات جدید با خاطرههای قدیم، به حفظکردن آنها در ذهن کمک فراوانی میکند.
جاشوا فوئر در مطالعاتش فهمید مغز افرادی که در مسابقات حافظه مقام قهرمانی آورده بودند، ازنظر ساختاری تفاوتی با مغز افراد عادی ندارد و تنها موضوع متفاوت استفاده از قسمتهایی از مغز بود که سایرین از آن بخشها استفادهای نمیکنند و این بخشها را دستنخورده باقی میگذاشتند. استفاده از قسمت متفاوتی از مغز، کاری است که همهی افراد میتوانند آن را بیاموزند.
دارندگان حافظهی قوی تکنیک کاخ ذهن را برای بهخاطرسپردن هرچیزی استفاده میکنند. آنها میگویند برای داشتن حافظهای قدرتمند به هوش ذاتی یا استعداد خاصی نیازی نیست و فقط با تمرین و تلاش مستمر، میتوان روی قدرت ذهن کار کرد و تکنیکهایی آموخت که با کمک آنها بتوان هر دادهای را در ذهن ذخیره کرد. ممکن است در ابتدا کار غیرممکنی بهنظر برسد؛ اما مسئله اینجا است که قبل از یادگیری این تکنیکها، برای هرکسی حتی قهرمانان مسابقات و خود جاشوا نیز توان حفظکردن تعداد زیادی «صفر و یک» یا ترتیب تعداد زیادی کارت غیرممکن بهنظر میرسیده است.
نشر پنگوئن اولینبار در سال ۲۰۱۱ کتاب Moonwalking with Einstein: the art and scince of remembering everything را در ۳۰۷ صفحه در آمریکا منتشر کرده است. همچنین، این کتاب در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز و آمازون بوده است.
در سال ۱۳۹۳، نشر هورمزد کتاب حاضر را با عنوان کامل «قدمزدن روی ماه با اینشتین؛ علم حافظه: هنر بهیادسپردن همهچیز» و ترجمهی گیتی قاسمزاده در سری کتابهای حوزهی علوم شگفتانگیز و ۳۹۰ صفحه روانهی بازار نشر کرد. سپس در سال ۱۳۹۶، آن را در فروست متفاوت در سری کتابهای علوم تجدیدچاپ کرد. این کتاب در طبقهبندی موضوعی جزو کتابهای تقویت حافظه محسوب میشود.
جاشوا فوئر روزنامهنگار و نویسندهای آمریکایی است که درزمینهی قدرت حافظه و تواناییهای آن مطالعات فراوانی کرده است. او خبرنگاری بود که در حوزهی پوشش خبری مسابقات حافظه فعالیت میکرد؛ برای همین به چگونگی کارکرد حافظه علاقهمند شد و تصمیم گرفت مطالعات و تحقیقات عمیقتری دربارهی حافظه آغاز کند. حاصل این مطالعات کارکردن روی حافظهی خودش بود. این موضوع باعث شد اصول حافظهی خوب را بیاموزد و از آن نتیجه بگیرد؛ تا جایی که درنهایت در یکی از این مسابقات حافظه در سال ۲۰۰۶ به قهرمانی رسید. بهاعتقاد او حافظهی خوب، یادگرفتنی است و ارتباطی با هوش و استعداد ذاتی انسانها ندارد. سخنرانی تد جاشوا فوئر دربارهی قدرت حافظه را میتوانید از این لینک تماشا کنید.
زندگی ما را مجموعهی خاطراتمان میسازد. هرآنچه به خاطراتمان متصل کنیم، میتوانیم بهیاد بسپاریم
بیل گیتس یکی از افراد مشهوری است که کتاب «قدمزدن روی ماه با اینشتین» را خوانده و آن را خارقالعاده میداند. او دربارهی این کتاب چنین گفته است:
بخشی از زیبایی کتاب این است که بهطورشفاف نشان میدهد چطور حافظه و درککردن دو مفهوم متفاوت نیستند. ایجاد توانایی ادراک و حفظکردن و نگهداشتن اطلاعات در حافظه دستبهدست هم میدهند. این کتاب یادآوری میکند همهی ما ابزارهای مشابهی دراختیار داریم و میتوانیم در تقویت حافظهمان بنا به انتخاب خود، نقشی داشته باشیم یا خیر.
نویسندهی نیویورکتایمز کتاب جاشوا فوئر را فریبنده و دارای روایتی هوشمندانه و جذاب توصیف و فایننشیالتایمز نیز از آن بهعنوان کتابی سرگرمکننده و نشاطآور یاد کرده است. همچنین، واشنگتنپست آن را کتابی پرشور و عمیقا دلپذیر خوانده و مطالب کتاب را نوعی ادای احترام به عضلات ذهن میداند. مجلهی والاستریت ژورنال هم «دربارهی قدم زدن روی ماه با اینشتین» نوشته است:
سفر با نویسندهی کتاب در سفری دورازذهن بسیار جذاب و توصیف سرگرمکنندهی او از حافظه هم بهعنوان هم علم و هم بهعنوان ورزش جالب است. این کتاب نشان میدهد ذهن ما با کمک پشتکار، انگیزه، تمرکز و رفتارهای هوشمندانه میتواند کارهای فوقالعادهای انجام دهد.
کتاب «قدمزدن روی ماه با اینشتین» در آمازون و گودریدز بیش از چهار ستاره و نقدها و بررسیهای مثبتی دریافت کرده است.
بهنظر میرسد تکنیکهای قویکردن حافظه، تنها بهدرد شرکت در مسابقات حافظه میخورد؛ گویی در زمانهای که تکنولوژی کار را برای ما آسان کرده و بهجای ما همهچیز را بهخاطر میسپارد، ذهن هیچ کارکردی در این زمینه ندارد. بااینحال، بهتر است بدانیم تعدادی از سخنرانان از این روشها برای حفظکردن موضوعاتی استفاده میکنند که قصد دارند در طول سخنرانی دربارهشان صحبت کنند. در برخی کارهای موردعلاقه مانند حفظکردن شعر یا دیگر کارهای روزمره هم میتوان از این تکنیکها بهره برد. همچنین، الکس مولن، از قهرمانان مسابقات حافظه، گفته است برای یادگیری دروس از قدرت حافظهاش استفاده میکند. الکس مولن بعد از آشنایی با همین کتاب بود که در مسابقات حافظه مقام کسب کرد.
آیا در زمانهی فعلی، لزومی به تقویت حافظه میبینید؟ لطفا نظرات و تجربیات خود را در این زمینه با دیجیتال در میان بگذارید.
پاسخ ها