هرکس در دنیا فکر میکند حق با اوست و حداقل یک دلیل برای این فکرش دارد. آیا میتوانید پا را از این حلقه بیرون بگذارید و از بیرون همهی مردم را ببینید که فکر میکنند حق با خودشان است؟
مهمترین قدم اساسی برای کسب فروتنی اخلاقی این است که خود را از حالت حقبهجانببودن دربیاورید و از بیرون به ماجرا نگاه کنید. تمام قدرت روحی دالاییلاما و تفکرات مشابه او ناشی از همین فروتنی است؛ فروتنیای که باعث میشود اندیشهها را درست یا غلط نپندارند و طرف هیچچیز نباشند و با هیچچیز هم مخالفت نکنند. البته این بهمعنای آن نیست که برای آنچه میاندیشیم، تلاش نکنیم و استعدادمان را در جهت اهداف و افکارمان بهکار نبریم؛ بلکه بپذیریم اندیشههای متفاوت باهم دشمن نیستند و تلاش آنها مثل وجود شبوروز برای حرکت دنیا بهسمت جلو لازم است.
طرزفکر شما هرطور که باشد، ناخودآگاه اینگونه فکر میکنید که برحق هستید و دیگران اشتباه فکر میکنند. درواقع نه فقط شما، بلکه هرکس دیگری هم فکر میکند حق با خودش است. چشم که باز میکنیم، خودمان را در گروهی از همفکرانمان میبینیم که با گروه دیگری که متفاوت از ما میاندیشند، در دشمنی و خصومت است. فکر میکنیم هرکس که مثل ما فکر نمیکند، از روی حماقت و نادانیاش آنچه درک میکنیم، درک نمیکند. ما در اشتباهایم و اینطور نیست.
اگر آزادیخواه باشید، فکر میکنید محافظهکارها ترسو هستند و نمیتوانند به آزادی بیندیشند. درک نمیکنید چگونه حزب مخالف شما رأی بیشتری میآورد و اینگونه تصور میکنید که آنها فریب خورده و تحمیق شدهاند.
کتاب «ذهن درستکار» که ترجمهای از The Righteous mind است، شما را با نتیجهگیری جالبی از مطالعهی متقاعدکنندهی افکار چپگرا و راستگرا (چه سیاسی و چه مذهبی و چه اجتماعی) شگفتزده میکند. این کتاب تکمیلشدهی یکی از مقالات جاناتان هایت است. این مقاله دربارهی آن بود که چرا مردم آمریکا به جمهوریخواهان رأی دادند؛ مقالهای که سراسر واشنگتن و مینستر غربی را تکان داد. او تلاش کرد دنیا را از منظر محافظهکارها بنگرد؛ ازاینرو، به راههای معمولی نگاه کرد که روانشناسان ازطریق آنها میکوشند محافظهکاری را توضیح دهند.
جاناتان هایت به این نتیجه رسید که محافظهکارها ویژگیهای شخصیتی نامناسبی ندارند؛ بلکه به همان میزان که لیبرالها بهترینها را برای جامعه میخواهند، صادقانه میخواهند دنیا جای بهتری برای زندگی باشد. کتاب «ذهن درستکار» شامل سه بخش عمده است که در هر بخش، یک اصل روانشناسی اخلاقی ارائه میشود. اگرچه میتوان این سه بخش را بهصورت سه کتاب جداگانه تصور کرد، هر بخش به قسمت قبلی خود بسیار وابسته است.
در بخش اول کتاب، نویسنده از تحقیقات و مطالعات انجامشده برای توضیح شهودگرایی اجتماعی استفاده میکند. به این معنا که باورهای افراد از شهود و بصیرتشان سرچشمه میگیرد و افکار منطقی بعد از شهود میآیند تا توجیهی برای اثبات باورهایشان باشد. او به متفکرانی چون دیوید هیوم و ویلسون که دلایل مرتبط کمتری از خود نشان دادهاند تا متفکران معروفتر چون لارنس کوهلبرگ با جایگاه مرکزی در شناخت اخلاقی و نیز دلایل اخلاقی خودش استناد میکند. شهود اخلاقی نقطهی آغاز صحبتهای جاناتان هایت است؛ شهود اخلاقیای که درک ما را از دیگران و کارهایشان شکل میدهد. این شهود مثل حقایق آشکار هستند و چنین بهنظرمان میرسد که هرکس مثل ما فکر نمیکند، در اشتباه است.
جاناتان هایت یافتههای تحقیقاتی خود را درکنار نقشههای انسانشناسان و مورخان و سایر روانشناسان قرار میدهد و با کمک تمام اینها، نقشهی حوزهی اخلاقی را ترسیم میکند. او ریشههای بهوجودآمدن اصول اخلاقی را میان انسانها بررسی میکند و این نظریه را نقد میکند که تکامل باعث خودخواهترشدن انسانها شده است. بهجای توجه به نوعدوستی ذاتی در انسان، هایت معتقد است یکی از اصول پنجگانهی اخلاقی، تمایل انسان به تعلق به گروه و گروهیبودن انسانها است که احتمالا به قبیلهایبودن انسانها از زمانهای قدیم برمیگردد. انسانها قبیلههایی تشکیل میدادند تا با سایر قبیلهها دشمنی کنند و همین گروهبندی منشأ اختلافات مذهبی و دوقطبیشدن فضای سیاسی است.
لیبرالها با محافظهکارها مخالفت میکنند و میپندارند آنها با رأیدادن به جمهوریخواهان، برخلاف صلاح خویش عمل میکنند. آنها فکر میکنند رأی طبقهی کارگر به جمهوریخواهان بهمعنای حماقت و نادانی آن افراد است. درحالیکه مشکل اصلی این است که لیبرالها نمیتوانند انگیزههای درونی و اصلی محافظهکارها را درک کنند. غالبا افراد خیلی سریع افکار مخالف دیدگاههایشان را نفی میکنند، بدون اینکه به دیدگاههای دیگران دقیق و کامل توجه کنند.
جاناتان هایت طبق مطالعات وسیعش در حوزهی روانشناسی اخلاقی به این نتیجه رسیده است هریک از این گروههای اجتماعی انگیزههای خودشان را در بهبود اوضاع جامعه دارند و میکوشند ازطریق راه و روش خود این بهبود را بهوجود بیاورند؛ موضوعی که شاید برای گروه دیگر درکنکردنی باشد. او میگوید گروههای مختلف از نظر دیدگاه باید بکوشند زمینههای مشترک میانشان را پیدا کنند. اگر هرکدام از دیدگاهها با دقت بررسی شوند، درمییابیم هریک مزیتهای خود را برای جامعه دربر دارد.
نتایجی که جاناتان در پایان کتاب از مطالب بیانشده گرفته، چنان خیرهکننده است که خواننده را شگفتزده و سخت مجذوب خود میکند. در فصل پایانی، هایت نشان میدهد چه چیزی دربارهی هر طرف صحیح است و چرا به لیبرالها و محافظهکارها و آزادیخواهها درکنار هم بهعنوان یک ملت نیازمندیم. این طرزتفکر میتواند بشر را از دعواها و دشمنیهای تاریخی نجات دهد؛ همانطورکه فلسفههای آیین بودا و بسیاری از آیینها و نمادهای دیگر (مثل یین و یانگ) بر این اصل استوار است که خیروشرّ و سیاهوسفید درکنار هم قرار میگیرند و از یکدیگر جدانشدنی هستند.
جاناتان هایت از روانشناسی اخلاقی برای کمک به احزاب سیاسی متنوع و دیدگاههای مذهبی مختلف استفاده کرده است تا با درک و احترام به یکدیگر، به دشمنیهایشان پایان دهند و کنجکاوی و اشتیاق به دیدگاههای یکدیگر را جایگزین عداوت و جنگ کنند.
سال ۲۰۱۲، نشر وینتگ Vintage کتاب حاضر را با عنوان کامل انگلیسی The Righteous Mind: Why Good People are Divided by Politics and Religion در ۵۲۸ صفحه چاپ کرد. این کتاب در آمازون و گودریدز با استقبال چشمگیر خوانندگان مواجه شده و بیش از چهار ستاره و دیدگاههای مثبت بسیاری ازآنِ خود کرده است.
بهتازگی، نشر نوین کتاب «ذهن درستکار» را با عنوان کامل «ذهن درستکار؛ چرا سیاست و مذهب افراد خوب را از هم جدا میکند؟» و ترجمهی امین یزدانی و هادی بهمنی روانهی بازار نشر کرده است. از نظر موضوعی، این کتاب در دستهبندی روانشناسی اجتماعی و سیاسی و مذهبی قرار میگیرد.
جیمز ویلسون در مجلهی فایننشیالتایمز دربارهی این کتاب میگوید:
کتاب جاناتان [هایت] امواجی در هر دو سوی اقیانوس بهوجود میآورد.
بخش بررسی کتاب نیویورکتایمز هم کتاب «ذهن درستکار» را دارای سهم عمدهای در فهم بشر دانسته است.
جاناتان هایت (Jonathan Haidt) اکتبر ۱۹۶۳ متولد شد. وی فارغالتحصیل دکتری رشتهی روانشناسی اجتماعی از دانشگاه پنسیلوانیا و استاد رهبری اخلاقی در دانشگاه استرن نیویورک است. مجلهی پروسپکت او را بهعنوان یکی از متفکران برتر جهانی شناخته است. جاناتان هایت در زمینههای روانشناسی اخلاقی و اخلاقیات در کسبوکار، قضاوت اخلاقی، روانشناسی مثبتگرا، سیاست و دوگانگی و تودهگرایی، نظام سرمایهداری و تنوع دیدگاهها مطالعه میکند.
هایت بنیانگذار آکادمی هترودوکس است که از تنوع دیدگاه در آموزش عالی طرفداری میکند. ناگفته نماند هایت درزمینهی گسترش تئوریهای بنیادی اخلاقی و تحقیقات وبسایت تحقیقاتی YourMorals.org همکاری میکند. وی در پروفایل حساب توییترش نوشته است:
فکر میکنم شبکههای اجتماعی ازبینبرندهی آزادی اجتماعی است؛ بنابراین میکوشم سازنده و بهندرت توییت کنم.
همچنین، در وبسایت شخصیاش خود را اینگونه معرفی میکند:
من روانشناس اجتماعی در دانشکدهی کسبوکار استرن دانشگاه نیویورک هستم. رسالت شخصیام در کمک به مردم است تا بتوانند یکدیگر را بهتر درک کنند. همچنین، به مؤسسههای اجتماعی کمک میکنم تا بهتر کار کنند. من بنیانگذار سیستمهای اخلاقی هستم که به شرکتها در بهبود و ارتقای فرهنگ اخلاقیشان کمک میکند. مؤسسهی هترودوکس نیز به دانشگاهها میآموزد رفتن بهدنبال حقیقت را رها نکنند و تواناییشان را در کشف حقیقت افزایش دهند. علاوهبراین، بستر آموزشی Openmind را راهاندازی کردم تا به تمام گروهها از همهی اقشار جامعه کمک کند که در دوران دوگانگیهای سیاسی گسترده و مخرب، بهتر عمل کنند.
ویدئوها، مقالهها، کتابها و زمینههای تحقیقات و مطالعهی جاناتان هایت را میتوانید در وبسایتش بهطورکامل ببینید.
بهمنظور آشنایی دقیقتر با اندیشههای نویسندهی کتاب «ذهن درستکار» و تعمق بیشتر بر صحبتهایش در این کتاب، بهشدت توصیه میکنیم ویدئو سخنرانی تد او را در این لینک با زیرنویس فارسی ببینید. در این سخنرانی، جاناتان هایت باتوجهبه مطالعات عمیق و فراوانش درزمینهی روانشناسی اخلاقی در سطح جهان، نتایج تحقیقات خود و همکارانش را ارائه میکند. او به پنج اصول اخلاقی مشترک در تمام انسانها اشاره میکند که دراثر این تحقیقات بهدست آمده است.
جاناتان معتقد است همهی ما در ماتریسی اخلاقی گرفتاریم که براساس آن، عدهای که همفکر ما نیستند، احمق یا دشمن خود میدانیم. برای بیرونآمدن از چنین ماتریسی، باید به این درک برسیم که تمام اندیشههای بهظاهر مخالف (نظیر لیبرالها و محافظهکارها دربرابر یکدیگر) برای وجود تعادل در دنیا لازماند. این درک از نگاه او در همهی تعالیم مذهبی آسیایی نهفته است. جاناتان هایت با اشاره به یین و یانگ (نماد خیروشرّ درکنار یکدیگر و نه در جنگ و جدال باهم) میگوید درست و غلط وجود ندارد و تمام اندیشهها همچون شبوروز، برای پیشبرد دنیا ضروری است و تغییر و ثبات باید کنارهم کار کنند تا تعادل برقرار باشد.
پاسخ ها