تجهیزات مناسب یکی از ابعاد عکاسی مستند هستند. اما چه راهکارهایی برای ایجاد حس و ادراک بصری وجود دارد؟
مینها تورکو یکی از فعالترین عکاسهای سفر در رومانی است. او با دقت زیادی به بازدید از مناطق تاریخی این کشور میپردازد تا سبک زندگی سنتی را در پروژههای عکاسی خود به تصویر بکشد. نکات این مقاله، برگرفته از تجربیات شخصی عکاس هستند. تاریخ، فرهنگ و گنجهایی میراث رومانی که به سرعت در حال ناپدید شدن هستند، باعث شدهاند تورکو خود را وقف یافتن آخرین ردپاهای معنوی در رومانی کند.
تورکو در این مقاله درسهایی از تورهای عکاسی رومانی را به اشتراک میگذارد. فرض کنید دو هفته را بدون هیچ مزاحمتی صرف ادراک بصری خود کنید. تنها چیزی که اهمیت دارد، بهبود عکاسی است. تورکو در هر تور، نوع خاصی از هارمونی را بین اعضای گروه ایجاد میکند. در این تورها معمولا تواناهایی مثل تعامل با یکدیگر، درک مهارتها و درک نسبت به لحظهی تصمیمگیری، بهبود پیدا میکنند.
به مرور زمان و پس از بازگشت به خانه، مهارتها به مرور فراموش میشوند. به همین دلیل یادآوری نکات کلیدی ضروری است. طبق تجربهی شخصی تورکو، حداقل باید ۱۱ نکته را هنگام عکاسی مستند رعایت کرد. این درسها بیشتر دربارهی خلاقیت هستند. ایدهها و پرسپکتیوها هم به خلاقیت عکاس وابسته هستند نه به ابعاد فنی و تخصصی و عکاسی.
معمولا قبل از هر سفری به کشورهای خارجی، نیاز به برنامهریزی دارید. اغلب برنامهها تا اندازهای مشابه هستند؛ بلیط هواپیما میخرید، هتل رزرو میکنید، به گشتوگذار در کشور مورد نظر میپردازید و لحظات مورد علاقهی خود را ثبت میکنید.
اما معمولا افراد بدون توجه به اتفاقات اطراف، این مراحل را طی میکنند. در فرایند سفر، باید لایههای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی متعددی را زیر نظر بگیرید. عکس خروجی باید بازتابی از تلاشهای شما برای رسیدن به مقصد، تأثیرات سفر و هدف عکاسی باشد. این فرایند درست مانند استخراج دنیایی دیگر است. باید از کل فرایند آگاه باشید، گاهی به آن بچسبید و گاهی از آن دور شوید. عکس خوب اتفاقی نیست درنتیجه باید قبل از عکاسی نکات زیادی را مد نظر قرار دهید.
بسیاری از عکاسها با هزاران عکس به خانه برمیگردند و متوجه میشوند اغلب عکسهای آنها فاقد روایت و سازگاری بصری است. به همین دلیل برقراری ارتباط با سوژه و همدلی با او، یکی از ابعاد مهم در فرایند عکاسی است.
روش دیگر برای ایجاد حس بصری، پرسپکتیو روایتگر است. برای مثال در هر نوبت عکاسی، حداقل ۱۰ تا ۲۰ عکس از پرسپکتیوهای مختلف بگیرید. این تصاویر باید مکمل هم باشند و در مجموع، تصویری عریضتر و بزرگتر را بسازند. درنتیجه «دید» باید به گونهای باشد، روایت یا داستان شما کل زوایای لازم را در بربگیرد. برای مثال: مردم در حال کار، مذهب، فرهنگ، چشمانداز، نور و بسیاری از موارد دیگر، داستانهای متفاوتی را نقل میکنند. در این فرایند سرعت و ریتم مشخصی وجود دارند.
رابطهی بین سوژه و پسزمینه یکی از مهمترین تکنیکهای عکاسی است که بهشدت نادیده گرفته شده است اما میتواند تفاوت زیادی را درنتیجهی نهایی ایجاد کند. برای برقراری ارتباط بین سوژه و پسزمینه نیاز به فریمی تمیز دارید بنابراین باید برای قرار دادن سوژه براساس کل خطوط و فضاهای پسزمینه با دقت عمل کنید. با دقت کافی میتوان رابطهای استثنایی را بین سوژه و پسزمینه خلق کرد. نتیجهی نهایی میتواند سطح تصاویر را بالا ببرد.
شکار لحظهها در عکاسی به سرعت عکاس وابسته است. البته براساس دیدگاهی دیگر، عکاسی به قرار گرفتن در زمان و مکان درست وابسته نیست بلکه شکار لحظهی مناسب به قرار گرفتن در مکان در مدت زمان کافی وابسته است.
به بیان دیگر، برای برقراری ارتباط با سوژه، باید حالتهای بدن او را با دقت نگاه کنید، حرکتهای او را پیشبینی کنید و در صورت مشاهدهی حرکتی متفاوت، آن لحظه را ثبت کنید. تمام حرکات در هر شکلی، لحظهای تعیین کننده دارند. فقط از طریق مشاهدهی دقیق میتوانید حرکات دست یا اختلافهای دقیق را ثبت کنید که روایتگر داستانی خاص هستند.
روبرت کاپا میگوید: «اگر عکستان به اندازهی کافی خوب نیست، یعنی به اندازهی کافی نزدیک نشدید». این نقل قول ارزشمند، اهمیت نزدیک شدن به سوژهها را نشان میدهد. حتی در دههای که گذشت، با وجود تمام فناوریها، صفحات نمایش دوربین و سیستمهای فوکوس دقیق و سریع، نزدیکی به سوژه از اهمیت زیادی برخوردار بود. پرتره تنها به ثبت جزئیات دقیق چشمها وابسته نیست، حتی به ثبت دقیق چروکها و نورپردازی به سبک رامبراند (نقاش عصر باروک) روی چهرهی سوژه بستگی ندارد. گاهی یک قدم عقب رفتن و عدم جسارت برای نزدیک شدن به سوژه میتواند روی داستان شما تأثیر بگذارد.
از نقل قول روبرت کاپا، میتوان برداشتهای متفاوتی داشت که بسیار فراتر از نزدیکی فیزیک به سوژه هستند. برای مثال فرض کنید سوژهی مورد نظر شما در حال انجام کاری با دستهای خود است. در حین کار صورت و چشمهای او در جهت دستها قرار دارند. برای مثال، فرض کنید شخصی در حال کشاورزی یا بریدن علف یا فلوت زدن یا ترکیب غذا در قابلمه است.
البته میتوانید از زوایایی مختلف به عکاسی از سوژه بپردازید؛ اما معمولا اغلب عکاسها یک زاویهی مهم را نادیده میگیرند. دوربین خود را به سمت دستهای سوژه پائین بیاورید و جهت آن را به سمت بالا و چشمهای او قرار دهید. به این کار اصطلاحات «در متن کار قرار گرفتن» گفته میشود.
برای شروع میتوانید به روش کاندیدا (ناگهانی، بهطوریکه سوژه بیخبر باشد) و از فاصلهای دورتر عکس بگیرید. اغلب اوقات، در این روش معمولا پلی ارتباطی ایجاد میشود و برای مثال ممکن است سوژهها شما را به نوشیدنی دعوت کنند. در ابتدا، بسیاری از عکاسها احساس خجالت میکنند. با این حال، این کار برای رسیدن به فرصت لازم است. به همین دلیل باید از محدودهی آرامش فراتر بروید و برای ثبت عکسهای بهتر، موقعیتهای غیرمنتظرهای را تجربه کنید.
تصور متداول از قرار گرفتن در متن فعالیتها، فقط ثبت عکسی با انرژی، قدرتمند و بسیار دینامیک نیست. تفسیر سوم این توصیه، کمی دقیق و زیرکانه است و باز هم به ارتباط روحی با سوژهها بازمیگردد. اگر به قلب سوژهها نفوذ کنید، میتوانید فعالیت آنها را ثبت کنید. پرترهی قدرتمند به ایجاد شگفتی وابستهاند. باید سعی کنید احساسی را در سوژه برانگیزید و بخشی از عمیقترین افکار او را ثبت کنید.
سعی کنید اسیر زیبایی چشمانداز نشوید. زیبایی منظره، یکی از دامهایی است که اغلب عکاسها در آن میافتند. مغز، جذب چشمانداز میشود و عکاس به دلیل ترس از دست دادن سوژه، بی محابا عکاسی میکند. این کار اشتباه است، بهجای نگاه کردن به صفحهی نمایش و احساس رضایت نسبت به نتیجه، باید روی صحنه متمرکز شوید. سعی کنید به صحنه وصل شوید و تا پایان کار به جزئیات صحنه دقت کنید.
دفترچهای تهیه کنید و افکار و نقل قولهای دلخواه خود را در آن بنویسید. تمام نکات مهم را یادداشت کنید، مراحلی که در زندگی گذراندید و ایدههایی که به بهتر شدن کارتان کمک میکنند. در شرایط ضروری، تمام این نوشتهها به کمکتان میآیند.
علاوه بر این، میتوانید در طول عکاسی با مردم بحث کنید و ایدههای خود را بنویسید. نوشتن، یکی از بهترین تجربههای تقویتی است زیرا در حین عکاسی به دیدگاههای مختلفی میرسید که نیاز به نوشتن آنها خواهید داشت. عقاید افراد دیگر میتوانند به شما در تکمیل دیدگاه و بهبود تفکر آینده کمک کنند؛ بنابراین در طول عکاسی، بهدنبال بازخورد باشید. حتی وقتی احساس ناراحتی میکنید قلم خود را بردارید و بنویسید. زمان ناراحتی بهترین لحظه برای نوشتن است.
گاهی سالها طول میکشد تا متوجه شوید عکسهایتان متعلق به شما نیستند و از شخص دیگری تقلید میکنید. گاهی هم تحت تأثیر تعداد لایکها در شبکههای اجتماعی قرار میگیرید؛ اما تنها چیزی که اهمیت دارد، خودشناسی و عکاسی برای رضایت خود است.
بسیاری از بهترین فرصتهای عکاسی، در اولین برخورد با سوژه یا اولین بازدید، خود را نشان نمیدهند. سعی کنید یک موقعیت یا گروه خاصی از مردم را چند بار ملاقات کنید و هر بار عمیقتر به داستان آنها نگاه کنید.
اگر بگویید: «دوباره اینجا هستم و هیچ اتفاقی نیفتاده است» فقط به بنبست میخورید. سعی کنید با نگاهی تازه به همان منظره نگاه کنید، حس همدلی خود را زنده نگه دارید و آماده باشید. لایههای پیاز را پوست بکنید تا به لایههای عمیقتر آن برسید. زندگی کسلکننده نیست و بستگی به نگاه شما دارد.
معمولا پرداختن بیش از حد به ابعاد فنی و تخصصی عکاسی، کسل کننده است و عکاس را از نکات مهمتر دور میکند. گاهی برخی عکاسها به کمتر از چند لنز پرایم و زوم رضایت نمیدهند؛ زیرا میخواهند برای پاسخگویی به ایدههای خود، تمام زاویهها را پوشش دهند؛ اما معمولا افزایش تعداد گزینهها و امکانات میتواند خلاقیت را کاهش دهند. به همین دلیل سعی کنید از یک لنز مناسب برای عکاسی از موقعیتهای مختلف استفاده کنید. دلیل این کار، عادت به یک فاصلهی کانونی مشخص است و هدف اصلی رسیدن به نگاهی عمیق است و تجهیزات زیاد فقط منجر به حواس پرتی میشوند.
عکاسی بهنام جیکوب حتی گزینههای محدودتری دارد او از دوربین Panasonic Lumix GX8 همراهبا یک لنز پرایم ۱۵ میلیمتری برای عکاسی استفاده میکند. با روش تک لنز و تک دوربین میتوانید دنیا را از پنجرهی امکانات محدود ببینید و خلاقیت خود را شکوفا کنید.
پاسخ ها