«زندگی چیست»، پرسش سخت و پیچیدهای است که روزها و شبهای بسیاری ذهن من و شما را درگیر خودش کرده است. این پرسش بهقدری بزرگ است که ذهنهای کوچکمان توان درک تمام و کمال آن را ندارد. بهراستی زندگی چیست و اصلا چرا به این جهان هستی پا گذاشتهایم؟ اگر شما نیز گاهی سنگینیِ بارِ این پرسش را احساس میکنید، تا آخر مقاله با ما همراه باشید. میخواهیم بفهمیم «معنای زندگی چیست»؛ اما بهنظر میرسد قبل از این باید ببینیم خودِ «معنا» چیست.
دقتِ بسیار برای کشف مفاهیم واژهها و پرسیدن سؤالاتی از این دست، حالتی فیلسوفمسلک به ما میدهد؛ اما بعضی مواقع از این پرسشهای معناگرا گریزی نیست؛ مثلا کافی است چند دقیقه به این فکر کنیم که معنا چیست؟ چرا باید به هر آنچه در زندگیمان رخ میدهد، معنایی اعطا کنیم؟ ما در پیِ معنابخشیدن به همهچیز هستیم: وقتی مادری فرزندش را در آغوش میکشد یعنی دوستش دارد، وقتی مدیرم از من تعریف میکند یعنی از کارم راضی است، فردا هوا آفتابی است یعنی میتوانیم به کنار ساحل برویم و مثالهایی دیگر از این دست.
معنا ارتباطی است که میان دو واقعه یا تجربه در ذهنمان ایجاد میشود. اتفاق «الف» و سپس اتفاق «ب» رخ میدهد، این روند باعث میشود میان این دو، رابطهای ایجاد کنیم و درنهایت بگوییم: «الف باعث وقوع ب شده است». حال در این میان چنانچه واقعهی دیگری مثل «ج» رخ بدهد، قضیه کمی پیچیدهتر میشود و توضیحی برای آن نخواهیم داشت؛ پس به آن به چشم رخدادی بد و توضیحناپذیر نگاه خواهیم کرد؛ زیرا نتوانستهایم در این بازیِ معنایی، جای مناسبی برایش پیدا کنیم.
جستجوی معنا، یکی از عمیقترین نیازهای انسان است. اما برخلاف تصور عموم، معنا چیزی نیست که جایی پنهان شده باشد تا ما آن را «کشف» کنیم؛ بلکه محصولی است که ذهن ما آن را «خلق» میکند. این فرآیند پیچیده نیست و بر دو پایهی اصلی استوار است: حل مسئله و کمک به دیگران.
ذهن ما برای بقا و انگیزه، به طور مداوم در حال ساختن معناست. این کار را از دو طریق انجام میدهد:
نبود معنا، انگیزهها را خاموش میکند و به سلامت روان آسیب میزند. معنا مانند آبی است که باید در رودخانهی ذهن جاری باشد تا آن را زنده نگه دارد.
برای ساختن یک زندگی معنادار، نیازی به کارهای خارقالعاده نیست. این دو استراتژی ساده، اساس معناسازی هستند:
هر تلاشی برای بهبود شرایط، به زندگی ما عمق میبخشد. مقیاس آن مهم نیست. از کشف یک فرمول فیزیک گرفته تا بازسازی خانهی والدین یا حل یک چالش در محیط کار، همگی مصداق حل مسئله هستند. وقتی برای ایجاد یک تغییر مثبت تلاش میکنیم، احساس میکنیم وجودمان مفید و معنادار است.
ما موجوداتی اجتماعی هستیم و رفاه ما عمیقاً به کیفیت روابطمان گره خورده است. بهترین راه برای ساختن روابط سالم، کمک به دیگران است. تحقیقات نشان میدهد «بخشیدن» و کمک کردن، بیشتر از «گرفتن» به ما احساس شادی و رضایت میدهد. کمک به دیگران این احساس قدرتمند را ایجاد میکند که حتی پس از ما، اثر مثبتی در جهان باقی خواهد ماند و این خود، یکی از عمیقترین معناهاست.
بسیاری از ما با هدفگذاری (خرید خانه، پیشرفت شغلی) برای خود معنا میسازیم. اهداف به ما انگیزه و جهت میدهند، اما مانند یک شمشیر دولبه عمل میکنند.
خطر: هدف به خودی خود، پوچ است. این «چراییِ» پشت هدف است که به آن ارزش میدهد. ورزشکاری که تنها برای مدال میجنگد، پس از بازنشستگی احساس پوچی میکند. میلیاردی که تنها به دنبال ثروت بوده، در نهایت به بنبست معنایی میرسد.
راه حل: اهداف خود را به ارزشهای عمیقتر گره بزنید. اگر هدف شما از ثروتمند شدن، کارآفرینی و کمک به دیگران باشد، حتی پس از رسیدن به ثروت نیز سرشار از معنا و انگیزه خواهید بود.
«زندگی کردن کمیابترین چیز در دنیاست؛ بیشتر مردم فقط وجود دارند، همین.»
«زندگی شاید یک خیابان دراز است که هر روز زنی با زنبیلی از آن میگذرد.»
– فروغ فرخزاد
«دو روزِ بسیار مهم در زندگی شما وجود دارد: روزی که به دنیا میآیید و روزی که میفهمید چرا.»
– مارک تواین
«زندگی، آبتنی کردن در حوضچهی «اکنون» است.»
– سهراب سپهری
«هدف زندگی، بودن در سمتِ خدا یا اکثریت نیست؛ بلکه گریختن از قرار گرفتن در صفوف دیوانگان است.»
«راز هستی انسان تنها در زنده ماندن نیست؛ بلکه در یافتن چیزی است که برای آن زندگی کند.»
– فئودور داستایوفسکی
«زندگی یعنی رنج بردن و زنده ماندن یعنی یافتن معنایی در این رنجها.»
– فردریش نیچه
«زندگی یک تراژدی است وقتی از نزدیک به آن نگاه کنی و یک کمدی است وقتی از دور نظارهگرش باشی.»
– چارلی چاپلین
«تنها راه کنار آمدن با این دنیای ناآزاد، این است که آنچنان آزاد شوی که خودِ بودنت، یک کنش شورشی باشد.»
– آلبر کامو
«زندگی یک قطار است، نه ایستگاه قطار.»
«در نهایت، این سالهای زندگیات نیست که اهمیت دارد؛ بلکه زندگیِ جاری در آن سالهاست.»
«زندگی چیزی نیست جز زنجیرهای از لحظات الهامبخش.»
«زندگی، کودکیِ جاودانگی ماست.»
«زندگی واقعاً ساده است؛ اما ما اصرار داریم آن را پیچیده کنیم.»
– کنفوسیوس
«تنها معنای زندگی، خدمت به بشریت است.»
– تولستوی و مبل بنفش
نینا سنکویچ
«زندگی یا یک ماجراجویی جسورانه است یا هیچ چیز نیست.»
– هلن کلر
«زندگی مثل دوچرخهسواری است؛ برای حفظ تعادل، باید به حرکت ادامه دهی.»
– آلبرت انیشتین
«زندگی رویایی است برای خردمندان، یک بازی برای ابلهان، یک کمدی برای ثروتمندان و یک تراژدی برای فقرا.»
«زندگی آن چیزی است که برایت اتفاق میافتد، وقتی تو مشغول برنامهریزیهای دیگری هستی.»
«زندگی باید زیسته شود، نه اینکه دربارهاش نظریهپردازی شود.»
«هرکس که چرایی برای زندگی کردن دارد، تقریباً هر چگونگیای را تحمل خواهد کرد.»
– فردریش نیچه
«آنکه آرمانشهری در ذهن ندارد، حتی خانهی محقری هم نخواهد ساخت.»
«زندگی کوتاه است و هنر طولانی.»
– بقراط
«زندگی در خود هیچ معنایی ندارد؛ این شمایید که باید به آن معنا ببخشید و ارزش، چیزی نیست جز معنایی که شما انتخاب میکنید.»
– برگرفته از آرا سارتر
«ما برای خوردن زندگی نمیکنیم؛ بلکه برای زندگی کردن میخوریم.»
«زندگی کوچکتر از آن است که صرف کینهورزی شود.»
«زندگی بدون موسیقی، برایم یک اشتباه خواهد بود.»
– فردریش نیچه
«پایان زندگی هر انسانی یکسان است؛ این تنها جزئیاتِ چگونه زیستن و چگونه مردن است که انسانها را از یکدیگر متمایز میکند.»
«آنچه در زندگی اهمیت دارد، این نیست که چه برایمان رخ میدهد؛ بلکه این است که با آنچه رخ داده است، چه میکنیم.»
«زندگی آزمونی دشوار است. این آزمون وقتی سعی کنی از دیگران تقلید کنی دشوارتر میشود.»
«زندگی سفری است که به جای یافتن خود، به ساختن خود میانجامد.»
«ما همه در جوی آب غوطهوریم؛ اما برخی از ما به ستارگان مینگریم.»
«زندگی یک نمایشنامه است و بهترین بازیگران کسانی هستند که نقش خود را بهتر از همه فراموش میکنند.»
«شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی؛ اما حالا که به آن دعوت شدهای، تا میتوانی زیبا برقص.»
– چارلی چاپلین
«زندگی یک هنر است و برای استاد شدن در آن، باید تمام عمر تمرین کرد.»
«زندگی مثل یک پیاز است که آن را لایه به لایه پوست میکنی و گاهی اشک میریزی.»
– کارل سندبرگ
«وظیفهی تو جستجوی عشق نیست؛ بلکه تنها جستجو و یافتن تمام موانعی است که در درون خود علیه آن ساختهای.»
– ترجمان سخنان مولانا
«زندگی را باید مانند یک اثر هنری زیست.»
«اگر زندگی قابل پیشبینی بود، دیگر زندگی نبود و طعم خود را از دست میداد.»
– النور روزولت
زندگی کردن با حسادت خیلی سخته. مثل این می مونه که جهنم کوچیکت رو هی با خودت این طرف و اون طرف ببری.
– هاروکی موراکامی
زندگی چیست؟ شاید پاسخ این باشد: زندگی، فرآیند مداوم ساختن معناست.
معنا در لحظات جاری است؛ در یک کلمهی محبتآمیز به شریک زندگیمان، در کمک به یک نیازمند، در حل یک چالش کوچک. لازم نیست برای یافتن آن به قلههای اورست صعود کنیم. معنا همینجاست، در تلاشهای روزمرهی ما برای بهتر کردن خود و جهان اطرافمان.
شما زندگی را چگونه برای خود معنا میکنید؟ دیدگاهتان را با ما در میان بگذارید.
پاسخ ها