نویسنده کانادایی، آلیس مونرو برنده نوبل ادبیات و از متبحرترین داستانکوتاهنویسان جهان است تا حدی که به او لقب ملکه داستانهای کوتاه را دادهاند. در این مقاله، نگاهی به زندگی و آثار این نویسنده فقید میاندازیم. اگر از علاقهمندان به داستان کوتاه هستید، معرفی کتاب امروز را از دست ندهید.
آلیس آن لیدلو، معروف به آلیس مونرو، از معروفترین و بهترین نویسندگان زن جهان است. او دهم ژوئیه ۱۹۳۱ در ایالت آنتاریو کاناد متولد شد. مونرو از دوران دانشجویی نویسندگی را جدی آغاز کرد و اولین داستانش بهنام «ابعاد سایه» سال ۱۹۵۰ به چاپ رسید. داستانهای کوتاه مونرو از دل روزمرههای زندگی افراد معمولی میآیند. بیشتر داستانهای او در کانادا و شهر محل زندگیاش جریان دارند. فعالیتهای مداوم او در حوزه نویسندگی مهمترین جایزه ادبی کانادا را در سال ۱۹۷۱ برای او به ارمغان آورد و درنهایت ۶۳ سال پس از چاپ اولین کتابش، بهخاطر فعالیتهای ادبیاش بهعنوان داستاننویس موفق به دریافت جایزه ادبی نوبل ۲۰۱۳ شد.
آلیس مونرو زندگی عزیز را در قالب ۱۱ داستان کوتاه از زندگی معمولیترین آدمهای جامعه نوشته است. مونرو ما را به دل جریانهای ساده و روزمرگیهای شخصیتهایش میبرد تا شاهد لحظههای ساده و سرنوشتساز زندگیشان باشیم. او بهیکباره ما را از سادگی و یکنواختی زندگیها با دلهرهها، دودلیها و ترسهای همین شخصیتها مواجه میکند. این اثر سال ۲۰۱۲ (یک سال قبل از آنکه مونرو جایزه نوبل را دریافت کند) منتشر شد.
هیچ دروغی به اندازه دروغهایی که به خودمان میگوییم تحملناپذیر نیست.
ویویان هاید برای تدریس در مدرسه آسایشگاهی در آموندسن عازم سفر است. داستان از سفر او با قطار آغاز میشود و با مستقرشدن ویویان در مدرسه ادامه پیدا میکند. روایت ساده و بیتکلف نویسنده از زندگی ویویان و روابطی که در این آسایشگاه دارد، داستان را برای مخاطب خواندنی کرده است. یکی از نکات جالبتوجه این داستان استفاده نویسنده از تکنیک پیشآگاهی است، به این معنا که صحنه اول داستان بهنوعی توصیف و شرح عاقبت ویویان است. اگر به داستاننویسی علاقه دارید، خواندن این کتاب از آلیس مونرو را از دست ندهید.
همهچیز عریان و خوابآلود بود و در زیر ابهتِ برافراشته گنبدِ ابرهای سیاهوسفید، نه صدایی داشت و نه جنبشی؛ جادوی طبیعت انسان را مسحور میکرد. از نزدیک که نگاه میکردی، پوسته درختانِ راش سپیدِ یکدست نبودند.
کتاب رویای مادرم از آلیس مونرو متشکل از ۵ داستان منتخب از ۳ مجموعه داستان متفاوت از این نویسنده و و نامش برگرفته از عنوان یکی از داستانهای این مجموعه است. راوی «رؤیای مادرم» ماجرای زندگی خودش و مادرش را از زمانی که جنین است تا بزرگسالیاش بازگو میکند. روایت متفاوت و دلنشین نویسنده این داستان را به یکی از بهترین داستانهای مونرو تبدلیل کرده است.
نمیدانم آیا پدرم قبل از اینکه پشت شیشه اتاق پرستاری بایستد تا اولین نگاهش را به من بیندازد، مادرم را دید یا بعد از آن. به گمانم باید بعد از آن بوده باشد و اینکه مادرم وقتی صدای قدمهای او را بیرون اتاقش شنیده خشم نهفته در آن را حس کرده اما هنوز نمیدانسته دلیلش چیست. هرچه باشد پسری برای او به دنیا آورده بود و این قاعدتا چیزی بود که هر مردی میخواست.
«خوشبختی در راه است» یکی دیگر از مجموعه داستانهای موفق آلیس مونرو است. در این مجموعه، او مسیر زندگی شخصیتهایش را که همان آدمهای معمولیاند عوض میکند و روی تازهای از زندگی را به آنها نشان میدهد. همراهی با شخصیتهای این داستانها با قلم روان مونرو شما را در لذت داستان غرق میکند.
همیشه به خاطر داشته باش وقتی مردی اتاقی را ترک میکند، همهچیز را پشتسر خود رها میکند اما زمانی که زنی اتاقی را ترک میکند، تمام چیزهایی که در آن اتاق اتفاق افتاده را همراه خود میبرد.
داستانهای این کتاب را خود آلیس مونرو از میان داستانهایی انتخاب کرده است که بیشتر دوستشان دارد و از این نظر کتاب جالبی برای طرافداران این نویسنده کانادایی است. تنوع داستانها از نظر موضوع و چینش آنها بهترتیب سال انتشار از دیگر نکات جالبتوجه این کتاب است. اگر میخواهید بهترین کتابهای آلیس مونرو را بخوانید، این مجموعه داستان مخصوص شماست.
اگر میخواستم این را برایت بفرستم، به کجا باید می فرستادم؟ وقتی به نوشتن آدرس کامل روی پاکت نامه فکر میکنم، انگار فلج میشوم. فکر کردن به این که تو در همان جای قبلی اما این بار، بدون من داری به زندگیات ادامه میدهی، بیش از اندازه دردناک است.
آلیس مونرو شخصیتها و ماجراهای این مجموعه داستان را از خانواده خودش الهام گرفته است. اجداد او جزو مهاجرانی بودند که بهخاطر جنگهای ناپلئونی به کانادا مهاجرت کردند. در این مجموعه داستان، مونرو استادانه شخصیتهای واقعی خانوادهاش را به شخصیتهای اصلی داستانهایش تبدیل کرده است.
او با حالتی متأسف و در عین حال با رضایت به من میگوید: «میدانم چقدر اینجا را دوست داری.» و من به او نمیگویم که اکنون دیگر نمیدانم که اصلا جایی را دوست دارم یا نه، و این که بهنظرم، من اینجا فقط خودم را دوست داشتم.
این کتاب شامل ۵ داستان از آلیس مونرو است. زنان موضوع اصلی این داستانها هستند و منتقدان بر این باورند که منبع الهام این شخصیتها خود نویسنده بوده است. در این داستانها، با تفکرات زنانه و فمنیستی مونرو آشنا میشویم. لازم به ذکر است داستانها در آنتاریو، محل زندگی نویسنده، در جریاناند.
ظهر بود که متوجه آمدن هواپیما شدیم. آنقدر صدایش نزدیک و بلند بود که احساس کردیم با خانه برخورد میکند، به همین خاطر همه از ترس با عجله به داخل حیاط دویدیم. از لابهلای شاخههای درختان دیده میشد، قرمز رنگ و نقرهای بود. این اولین بار بود که هواپیمایی را از نزدیک میدیدم.
در فرار آلیس مونرو ۳ داستان کوتاه را میخوانیم که شخصیتهای اصلی آنها زن هستند و هرکدام از این زنان چالشهایی در زندگی و رابطه عاطفیشان دارند. این اثر جوایز زیادی را برای نویسندهاش به ارمغان آورد از جمله:
برای همین حالا دارم راه و روشم را عوض میکنم و دستکم فعلا خداحافظ دفتر خاطرات. همیشه احساس میکردم ماجرایی واقعا عجیبوغریب در زندگیام اتفاق میافتد و خیلی مهم است که همهچیز را ثبت کرده باشم. یعنی این فقط یک احساس بود؟
ماجراهای داستانهای این کتاب مانند بسیاری از داستانهای آلیس مونرو از دل روزمرگیهای مردم عادی میآیند. اگر از دنبالکنندگان آثار مونرو هستید، مطالعه این کتاب خالی از لطف نخواهد بود.
زمانی که من پنجساله بودم، پدر و مادرم صاحب فرزند دیگری شدند. مادرم میگفت این برادر کوچکتر همان چیزی بود که من همیشه آرزوی آن را داشتم، او دقیقا این ایده را از کجا آورده بود، خدا میدانست اما همیشه اصرار داشت تا به نظریه خود دراینباره شاخوبرگ دهد، هرچند کل این ماجرا موهوم و ساختگی بود اما مخالفت با آن و مقاومت در برابر مادرم بسیار سخت و تقریبا بیفایده بود.
مترجم (پیشنهاد کاربران): نیایش عبدالکریمی
انتشارات (پیشنهاد کاربران): نقد فرهنگ
تعداد صفحه: ۳۱۶
بازگشت به گذشته چالش شخصیتهای اصلی کتاب «روند عشق» است. در این داستانها تأثیر تصمیمات گذشته بر آینده شخصیتها را میبینیم و بازگشت آنها به این گذشته مخاطب را به تأمل وامیدارد.
بعد از اینکه ساعتها مشغول رانندگی بودهای، اینگونه به بیاهمیتترین جزئیات دنیا توجه میکنی؛ به منحصربهفرد بودن آنها و مکان دقیقشان توجه میکنی و اینکه چه اتفاق دلسردکنندهای است که آنجایی و آن اتفاق را میبینی.
مترجم (پیشنهاد کاربران): مریم عروجی
انتشارات (پیشنهاد کاربران): بوتیمار
تعداد صفحه: ۳۴۸
جردن شخصیت اصلی داستانهای این کتاب است و به همین دلیل میتوان این کتاب را یک داستان بلند از آلیس مونرو دانست. جردن در مزرعهای همراه یک دوست و برادرش زندگی میکند، اما داستان زندگی او تحتتأثیر زنانی است که در زندگیاش شناخته است یا میشناسد.
در او چیزی را حس کردم که زنان در مردان احساس میکنند؛ چیزی بسیار لطیف، آشکار، ظالمانه و بیمعنی. هیچوقت عواقب درگیرشدن با آن را به جان نمیخریدم.
مترجم (پیشنهاد کاربران): زهرا تدین
انتشارات (پیشنهاد کاربران): واوخوان
گوینده: شهروز کریم
ژانر کتاب «رادیکالهای آزاد» برخلاف سایر داستانهای آلیس مونرو، جنایی است و همین مسئله این کتاب را به یکی از متفاوتترین کتابهای او تبدیل کرده است. شخصیت اصلی داستان که تینا نام دارد، بهتازگی همسرش را از دست داده و در حال سوگواری بابت غمی است که زندگیاش را دگرگون کرده. در همین زمان پای یک قاتل به خانه او باز میشود و ماجرای اصلی داستان شکل میگیرد. این اثر در ایران بهشکل کتاب صوتی منتشر شده است.
کدامیک از کتابها و داستان های کوتاه آلیس مونرو را خواندهاید؟ کدام ویژگی داستانهای آلیس مونرو را دوست دارید؟ بهنظر شما چه شاخصهای آثار او را با داستانهای کوتاه سایر نویسندگان این حوزه متمایز میکند؟
پاسخ ها