علاقهمندان به ادبیات نمایشی و داستان کوتاه میدانند که این دو حوزه از ادبیات تا چه اندازه مدیون آنتوان چخوف هستند. او روسیه زمان خود را بهسادگی و شیوایی تمام توصیف میکند و ازاینرو او را نماینده برجسته مکتب رئالیسم اواخر قرن نوزدهم میدانند. اگر از دنبالکنندگان ادبیات رئالیستی هستید یا در ابتدای راه نویسندگی قرار دارید، در ادامه با ما همراه باشید تا با یکی از غولهای ادبیات جهان و آثار کمنظیرش آشنا شویم.
آنتوان پاولوویچ چخوف، نویسنده و پزشک و روزنامهنگار روس، ۲۹ ژانویه ۱۸۲۶ در تاگانروگ روسیه متولد شد. چخوف پادشاه بیچونوچرای داستان کوتاه جهان است. او در داستانهایش بهدنبال خلق موقعیتهای عجیب نیست، بلکه از روزمرگیهای انسانهای معمولی داستانهایش را خلق میکند و به همین خاطر شخصیتها و موقعیتهای داستانهای او برای مخاطبانش بسیار ملموس و واقعیاند. او بهرغم سالها درگیری با بیماری سل و عمر کوتاهش، توانست آثار کمنظیری در قالب نمایشنامه و داستان کوتاه خلق کند. امروزه آثار آنتوان چخوف نهتنها از بهترینهای ادبیات جهان که از بهترین منابع آموزشی برای نویسندگان داستان کوتاه و نمایشنامهاند. آنتوان چخوف در ژوئیه سال ۱۹۰۴ در ۴۴سالگی بر اثر بیماری سل درگذشت.
انتشارات (پیشنهاد کاربران): قطره
مترجم (پیشنهاد کاربران): سعید حمیدیان، کامران فانی
تعداد صفحه: ۱۳۶
اولگا و ماشا و ایرینا سه خواهر جوان و تحصیلکرده از خانواده پروزروف هستند. آنها در مسکو بزرگ شدهاند، اما اکنون در شهری کوچک زندگی میکنند. این سه خواهر در نمایشنامه چخوف نمادی از جامعه روسیه در اواخر قرن ۱۹ هستند که فقر و ناامیدی از آینده بیش از هر چیزی در زندگیشان به چشم میآید. این نمایشنامه برای اولین بار در سال ۱۹۰۱ روی صحنه رفت.
مردم این جا هیچ کاری جز خوردن و نوشیدن و خوابیدن نمیکنند. آنوقت میمیرند و یک مشت دیگر جاشان را میگیرند و آنها هم میخورند و مینوشند و میخوابند؛ و تازه برای این که یک خرده تنوع به زندگیشان بدهند تا بهکلی از فرط کسالت خرفت نشوند، میروند توی شایعات چندشآور و عرق و قمار و دعوا و مرافعه.
انتشارات (پیشنهاد کاربران): قطره
مترجم (پیشنهاد کاربران): هوشنگ پیرنظر
تعداد صفحه: ۱۱۲
«دایی وانیا» از معروفترین آثار آنتوان چخوف است که نویسندگان و کارگردانان بارها برای خلق آثارشان از آن الهام گرفتهاند. این نمایشنامه تصویری از اعضای یک خانواده و حسرتهایشان ارائه میکند؛ جنس این حسرتها برای مخاطب بسیار آشناست. عشقهای ازدسترفته، فرصتهای سوخته و زندگیای که رخوت در آن ریشه دوانده وجه مشترک شخصیتهای داستان است. اگر میخواهید با چخوف و آثارش آشنا شوید، «دایی وانیا» از تأثیرگذارترین آنهاست.
از روزی که با تو آشنا شدهام، حتی یک روز آزاد نبودهام. خوب چطور میخواهی پیر نشده باشم؟ بله، زندگی خودبهخود کسلکننده و ابلهانه و کثیف است. چقدر این زندگی کند میگذرد.
انتشارات (پیشنهاد کاربران): نگاه
مترجم (پیشنهاد کاربران): احمد گلشیری
تعداد صفحه: ۱۷۸
بیشک آنتوان چخوف در شخصیتپردازی و توصیف انسانها و موقعیتها بینظیر است. او در «دوئل» یکی از بهترین شخصیتپردازیهایش را انجام داده است. در این داستان روابط انسانی و اختلاف طبقاتی روسیه قرن ۱۹ را از نگاه چخوف میبینیم.
کسی که با تغییر محل زندگی، مثل پرنده مهاجر، بهدنبال راه نجاته به جایی نمیرسه؛ چون هر جا بره آسمون همین رنگه.
انتشارات (پیشنهاد کاربران): پارسه
مترجم (پیشنهاد کاربران): پرویز شهدی
تعداد صفحه: ۱۱۶
عشق و هنر موضوعات محوری این کتاباند. داستان درباره آدمهایی است که برای فرار از رخوتی که به آن دچارند، خود را گرفتار روابط عاشقانه پیچیدهای میکنند. یک نمایش در جریان داستان در حال اجراست و چخوف بهواسطه آن از دیدگاهش درباره هنر میگوید که بخش جذاب این اثر به حساب میآید. اگر به کتاب های چخوف علاقه دارید و میخواهید با دیدگاه او به هنر آشنا شوید، «مرغ دریایی» را در فهرست مطالعهتان قرار دهید.
وقتی یک نفر شب و روز جز به ماه به هیچ چیز دیگر فکر نکند، کمکم یک خیال ثابت، تمام زندگیش را دربرمی گیرد. من هم برای خودم یک ماه دارم، شب و روز گرفتار یک فکر ثابتم: این که باید بنویسم، باید بنویسم، باید… هنوز یک داستان را تمام نکرده دومی را شروع میکنم، بعد سومی را، چهارمی را، بدون وقفه مینویسم. با عجله پست میکنم، باز مینویسم، نمیتوانم طور دیگری بنویسم. از شما میپرسم کجای این زندگی عالی و درخشان است؟ زندگی پوچی است!
انتشارات (پیشنهاد کاربران): قطره
مترجم (پیشنهاد کاربران): سیمین دانشور
تعداد صفحه: ۱۱۰
نقد چخوف به طبقه اشراف روسیه و توصیفش از آنها از قسمتهای جالبتوجه آثار اوست. او در «باغ آلبالو» از تلاشهای خانوادهای ورشکسته برای فرار از موقعیتی بحرانی که در آن گرفتار شدهاند مینویسد. این خانواده برای پرداخت بدهیهای خود درختهای باغ آلبالویشان را قطع میکنند تا زمین آن را بفروشند. باغ آلبالو که میراث خانوادگی آنهاست، نماد اصالت این خانواده ورشکسته است. توصیف و تشریح چخوف از وضعیت این اشراف تأملبرانگیز است. این اثر در سال ۱۹۰۴ منتشر شد.
من آدم پرخونی هستم. تا حالا دو بار حملهٔ قلبی به سراغم آمده و به این علت رقصیدن برایم مشکل است. اما بنابر مثل معروف: «اگر جزء گله شدی، میتوانی پارس نکنی، اما دمت را باید حتماً تکان بدهی.» من مثل یک اسب قوی هستم. پدر مرحومم، که آدم دلقک و مسخرهای بود و خدا بیامرزدش، اصلونسب ما را اینطور تعریف میکرد: «نژاد قدیمی تمام “پیشیکیها” به اسبی میرسد که کالیگولا او را در رم به سناتوری رسانید.»
انتشارات (پیشنهاد کاربران): جوانه توس
مترجم (پیشنهاد کاربران): ناهید کاشیچی
تعداد صفحه: ۱۴۴
این کتاب شامل ۵ نمایشنامه تکپرده با عنوانهای «آواز قو»، «شب قبل از محاکمه»، «در جاده بزرگ»، «زیانهای استعمال دخانیات» و «جشن سالگرد عروسی» است. این مجموعه مانند دیگر آثار چخوف مضمون اجتماعی دارد و بیشتر شخصیتهای آن از طبقه اشرافاند. اگر از علاقهمندان آثار چخوف هستید، خواندن این مجموعه خالی از لطف نخواهد بود.
انتشارات (پیشنهاد کاربران): نگاه
مترجم (پیشنهاد کاربران): عبدالحسین نوشین
تعداد صفحه: ۲۷۲
چخوف بهترین نویسنده داستان کوتاه جهان است و بیشتر آثار او نیز در همین دسته قرار میگیرند. «بانو با سگ ملوس» مجموعهای از ۱۱ داستان کوتاه با عنوانهای «چاق و لاغر»، «آفتابپرست»، «ماسک، وانکا»، «شوخی»، «سرگذشت ملالانگیز»، «بانو با سگ ملوس»، «سبکسر»، «انگور فرنگی»، «ئیونیچ» و «جان دلم» است. «بانو با سگ ملوس» که عنوان این مجموعه از آن گرفته شده، درباره آشنایی دمیتری دمیتریچ گوروف با زنی بهنام آناست که موجب خیانت او به همسرش میشود. چخوف در این اثر، از ازدواج و خیانت و روابط عاشقانه میگوید.
میگفتند که در کنار دریا، قیافه تازهای پیدا شده: بانویی با سگ ملوسش. دمیتری دمیترچ گوروف هم که دو هفته بود در یالتا میگذراند و دیگر به آنجا عادت کرده بود، در جستوجوی اشخاص و قیافههای تازه بود. روزی در غرفه متعلق به ورنه نشسته بود و دید زن جوانی، میانه بالا، موبور، بره به سر از خیابان کنار دریا میگذشت و سگ سفید ملوسی به دنبالش میدوید.
انتشارات (پیشنهاد کاربران): قطره
مترجم (پیشنهاد کاربران): سعید حمیدیان
تعداد صفحه: ۱۳۶
چخوف استاد نوشتن از روزمرگیهای آدمهاست. او شخصیتها و داستانهایشان را بهگونهای توصیف میکند و به مخاطب میشناساند که گویی آن شخصیت را سالهاست میشناسیم و یا بهجایش زندگی کردهایم. ایوانف مردی ۳۸ساله و دچار افسردگی و البته خوشذات است، اما حالا رفتارهایی از او سر میزند که بسیار عجیب و بعیدند. چخوف در «ایوانف» بهزیبایی نشان میدهد که یک انسان بهرغم همه فضایلش، تحتتأثیر حماقت و خودپسندی تا چه اندازه میتواند به قهقرا برود.
گوش کنید، آقایی که خیلی شریف هستید! وقتی خانمی را همراهی میکنید، بههیچوجه خوشایند نیست که مرتب شرافتتان را به رخش بکشید! شاید کار درستی باشد ولی بسیار کسلکننده است. هیچگاه با خانمها از خیرخواهی و صداقتتان صحبت نکنید، بگذارید خودشان به این موضوع پی ببرند.
انتشارات (پیشنهاد کاربران): پارسه
مترجم (پیشنهاد کاربران): پرویز شهدی
تعداد صفحه: ۲۰۰
«وحشی» ۴ پرده از نمایشی کمدی است که اشرافزادههایی کوتهفکر شخصیتهای اصلی آن هستند. طنز تلخ حاکم بر داستان شاخص است و لذت خواندن را برای مخاطب دوچندان میکند.
همهچیز در وجود انسان باید زیبا باشد: چهرهاش، لباسهایش، روحش و افکارش. خیلی وقتها به کسانی برمیخورم که چهرهٔ دلپذیری دارند و لباسشان هم تحسینآمیز است. اما روح و افکارشان… خدای بزرگ! بیشتر وقتها درون قالبی دلپذیر، روحی سیاه پنهان است که سپیدی برف هم نمیتواند آن را بزداید.
انتشارات (پیشنهاد کاربران): نگاه
مترجم (پیشنهاد کاربران): سیمین دانشور
تعداد صفحه: ۳۱۴
«دشمنان» شامل ۱۳ داستان کوتاه با ترجمه دلنشین سیمین دانشور است. «جیرجیک»، «دشمنان»، «فراری»، «رؤیاها»، «یک اتفاق ناچیز»، «ساز روچیلد»، «بوسه»، «راهب سیاهپوش»، «تیفوس»، «گوسیف»، «بانو و سگ ملوسش»، «وانکا» و «هاملت مسکویی» عنوان داستانهای این مجموعهاند. در داستان «دشمنان»، چخوف خانواده روسی را زیر ذرهبین میبرد و با داستانش تلنگری به جامعه آن زمان روسیه میزند و نقش و جایگاه خانواده را گوشزد میکند.
حال آدمهایی را داشت که انگار سگِ هار به آنها حمله کرده یا خانهشان آتش گرفته باشد، جلوی نفسهای تندش را نمیتوانست بگیرد. با صدایی لرزان و عجولانه حرف میزد. لحن صدایش صمیمیت بچههایی را داشت که ترسیده باشند. مثل همه کسانی که وحشت کردهاند و گیجومنگ شدهاند.
انتشارات (پیشنهاد کاربران): نو
مترجم (پیشنهاد کاربران): رضا امیررحیمی
تعداد صفحه: ۲۱۸
عشق و جزئیاتش موضوع محوری داستانهای این مجموعه چخوفاند. این مجموعه ۱۲ داستان دارد که ۷ داستان آن درباره عشقاند. این اثر پاسخی به این ۲ پرسش است:
اگر به داستانهای عشقی علاقه دارید، کتاب «درباره عشق» چخوف پیشنهاد ویژه ما به شماست.
آدمهای تنها زیاد چیز میخوانند، اما کم حرف میزنند و کم گوش میدهند. زندگی برای آنها معماست، خیالپردازند.
انتشارات (پیشنهاد کاربران): توس
مترجم (پیشنهاد کاربران): سروژ استپانیان، ناهید کاشیچی
تعداد صفحه: ۹۸۴
«نامهها» مجموعهای از نامههای جمعآوریشده چخوف به افراد مختلف است. اهمیت این اثر بهلحاظ شناخت و آشنایی بیشتر با جهانبینی چخوف است. اگر میخواهید چخوف را بشناسید، این اثر به اندازه زندگینامهای کامل از او اهمیت دارد.
اگر من جای تو بودم و اگر من خانواده تشکیل داده بودم، هرگز به هیچکس اجازه نمیدادم که نهتنها به عقایدم، بلکه حتی به خواستهها و تمایلاتم پی ببرد. این ”من” مال لاینفک من است، وزارتخانهٔ من است؛ و درست به دلیل همین نظام و شرایط طبیعی هیچیک از خواهران که مایل و خواستار کنجکاوی یا دلسوزی هستند حق دخالت بیجا در کار مرا ندارند.
انتشارات (پیشنهاد کاربران): ماهی
مترجم (پیشنهاد کاربران): آبتین گلکار
تعداد صفحه: ۱۰۸
نیکالای استپانویچ پروفسور و دانشمند مشهوری در بستر بیماری است و با مرگ دستوپنجه نرم میکند. او که حالا بیشتر از هر زمانی خود را به مرگ نزدیک احساس میکند، دنیا را از دریچه جدیدی میبیند که برای او خالی از معناست. «داستان ملالانگیز» روایتی تأملبرانگیز از زندگی است و از زبان مردی روایت میشود که با مرگ مواجه شده است.
میگویند فلاسفه و خردمندان واقعی به همهچیز بیاعتنایند. این حرف درستی نیست، بیاعتنایی یعنی فلج روح، یعنی مرگ پیش از موعد.
انتشارات (پیشنهاد کاربران): جوانه توس
مترجم (پیشنهاد کاربران): ناهید کاشیچی
تعداد صفحه: ۸۰
این اثر شامل ۳ داستان کوتاه با عنوانهای «خرس»، «خواستگاری» و «تاتیانا رپینا» است. چخوف در این اثر هویت را دستمایه داستانهایش قرار داده است و از این طریق هویت فرهنگی جامعه آن زمان روسیه را توصیف میکند.
کوزما: به چه دردی میخورد؟ همهاش بیهوده است. خادم کلیسا: چی؟ کوزما: همین مراسم ازدواج را میگویم، هر روز عقد میکنیم، غسل تعمید میدهیم و مراسم عزاداری برپا میکنیم. چه فایدهای دارد؟ خادم کلیسا: آیا تو چیز خاصی میخواستی؟ کوزما: نه چیزی نمیخواهم. همینطوری گفتم ولی همه اینها بیهودهاند. هر روز میخوانند، بخور میدهند، قرائت میکنند. اما خدا نمیشنود. چهل سال است که اینجا خدمت میکنم ولی حتی یک بار هم اتفاق نیافتاده که خدا صدای آنها را بشنود.
در قسمت دیدگاهها برایمان از تجربه خواندن آثار چخوف بنویسید. کدامیک از نمایشنامهها و یا داستانهای کوتاه او را دوست دارید؟ کدام ویژگی آثار چخوف برای شما جالب است؟ جای کدام یک از داستانها یا نمایشنامههای آنتوان چخوف در این مقاله خالی است؟
پاسخ ها