مدیریت رختکن یک هنر است؛ آقای فکری! با سایهها میجنگی؛ محمود فکری ظاهرا هنوز به درک درستی از بخشی از هنر مربیگری در مدیریت حاشیه و رختکن نرسیده است و ضعف خود را در این مورد نمیپذیرد.
به گزارش ورزش محمود فکری در مصاحبه اخیر خود در مورد عوامل عدم موفقیتش در استقلال به کمکاری برخی از بازیکنان استقلال در دو بازی مقابل مس و سپاهان اشاره کرده و تنها عیب خود در زمان مربیگری در استقلال را خرج نکردن برای فضای مجازی دانسته و تلویحا مدعی نظر داشتن فرهاد مجیدی به جایگاه او در استقلال و تحرکات این چهره محبوب در این راستا شده است.
اگر این مصاحبهی اخیر محمود فکری را در کنار اتفاقات اخیر حول و حوش تیم نفت مسجد سلیمان قرار دهیم میتوان به جنبهای منفی در شخصیت مربیگری او رسید.
عجیب است که محمود فکری با آن سابقهی بازی آن هم به عنوان کاپیتان استقلال در زمان مربیگری امیر قلعه نویی هنوز متوجه تاثیر مدیریت حاشیه بر موفقیت یک تیم نشده است. چه بسیار مربیانی که پس از برکناری پای عواملی چون توطئه بازیکنان و یا مدیران و یا چهرههای مدعی جایگاهشان را به میان کشیده و از این طریق عوامل ناکامی خود را به یک عامل بیرونی تقلیل دادهاند. چه بسا که بسیاری از این مربیان، مستندات لازم را هم دارند و ادعای بیجایی نکرده باشند. چرا که نمیتوان مدعی عدم وجود چنین مشکلات و یا کارشکنیها چه در تیمهای بزرگ و چه در تیمهای کوچکتر شد. اما این بیان چنین ادعایی و حتی اثبات چنین فضایی، بیش از هر چیز مقبولیت مربی و تواناییاش در ایجاد یک رختکن متحد را زیر سوال میبرد.
روزی که فکری سرمربی استقلال شد که کسی از جمع بازیکنان با او عناد نداشته و قطعا همه بازیکنان خواهان موفقیت با او بودهاند. اینکه بر سر استقلال چه آمده و فکری و دستیارانش چگونه امور فنی و داخلی تیم را پیش برده اند که بازیکن یا عمدا و یا ناخودآگاه به دلایل روحی و روانی، تمام توان خود را نگذاشته، میتواند نشان از مدیریت نشدن فضای تیم به دست فکری دهد. هر چند هر بازیکنی که عامدانه در تیمش اخلال ایجاد کند رفتار حرفهای نداشته، اما یک مربی خوب نباید اجازه دهد که کار تیمش به جایی برسد که بازیکن به خود جسارت کمکاری دهد.
فکری بیش از هر چیز باید به این فکر کند که چرا نتوانسته پس از یک نیم فصل حضور در استقلال مقبولیت لازم را بین هواداران و برخی از بازیکنان استقلال پیدا کند. تا زمانی هم که او به تاثیر فضای مجازی بپردازد و یا تاثیر عوامل بیرونی و شانتاژ آنها، متوجه ضعف اساسی خود نمیشود. ضعفی که باعث شده پس از کنار رفتن از استقلال، در مسجدسلیمان هم دچار مشکل شود. همین که او نتوانسته بازیکنانش در استقلال و نفت را با خود همراه کند یک ضعف اساسی در دیسیپلین مربیگری او به حساب میآید. هر چقدر هم که او با جوی متشنج روبرو بوده و هر چقدر هم توطئههایی برای زمین زدن او و تیمش وجود داشته، باز این هنر مربی است که بتواند فضا را به هر نحوی و با هر روش و سیاستی به نفع خود برگرداند.
فرهاد مجیدی همان فردی است که توانسته به هر نحوی و با هر روشی، رختکن تیمش را با خود همراه کند. اصلا بگوییم که سیاست به خرج داده، مگر بد است که یک مربی سیاست به خرج دهد تا تیمش نتیجه بگیرد؟ مگر همین الان مجیدی نیز مخالفانی ندارد که منتظرند زیر پای او را خالی کنند و او را از استقلال فراری دهند؟ تا بوده نه برای نیمکت استقلال و پرسپولیس که برای هر تیم محلی هم مدعیانی وجود دارد که ابایی از انجام هر کاری برای تحویل گرفتن نیمکت ندارند. اما مهم این است که زیر بار همه این فشارها، شانتاژها و بدخواهیها، بتوانی تیمت را جمع کنی و نتیجه بگیری. این جز هنر مربیگری یک سرمربی در فوتبال ایران و حتی دنیاست و مقصر متحد نبودن رختکن در هر تیمی سرمربی است حتی اگر آن مربی مورینیو باشد که زمانی با بوجود آمدن اختلاف در رختکن رئال مادرید محبور به ترک این تیم شد.
تا زمانی که فکری این واقعیت را نپذیرد، و نخواهد به نقش داشتن مدیریت مناسب رابطه با بازیکن، مدیر، هوادار و رسانه اهمیت دهد، او با سایهها میجنگد و جنگیدن با سایهها نتیجهاش از قبل مشخص است.
حجت شفیعی
پاسخ ها