عباس کیارستمی، نامی آشنا برای دوستداران و علاقهمندان به فیلم و سینما به شمار میرود. او فعالیتهای موفق زیادی را در عرصههای مختلفی همچون فیلمسازی، فیلم کوتاه، عکاسی، مستندسازی و شعر انجام دادهاست. کیارستمی که یکی از تأثیرگذارترین سینماگران جهان نیز هست، بیش از ۴۰ فیلم کوتاه و بلند و مستند را در زمان حیات ساخت و منتشر کرد. در این مطلب نگاهی داریم به برخی از بهترین فیلم های عباس کیارستمی که تماشای آنها هنوز و همیشه جذاب است.
بخشی از بهترین فیلم های عباس کیارستمی در حوزه فیلم کوتاه است. جایی که برخی از شاعرانهترین تصاویر خود را خلق کرد. در ادامه برخی از بهترین فیلم کوتاههای کیارستمی را مرور میکنیم.
بچهای که نان سنگکی در دست دارد، از کوچهای بهسوی خانه میرود. اما در آن کوچه، سگی ترسناک حضور دارد و به نظر میرسد رد شدن از کنار این سگ، کار آسانی برای پسرک نیست. این فیلم کوتاه، دارد ماجرای هراس پسر از این سگ را تا رسیدن به خانه روایت میکند.
بهمعنای واقعی، در این فیلم کوتاه دو راه حل برای یک مسئله معرفی میشود. اولی آمیخته با خشونت و دومی با فکر. در این فیلم کوتاه، دارا کتاب همکلاسیاش نادر را قرض میگیرد و کتابی که آسیبدیده و پاره شده را به نادر برمیگرداند. زمانی که نادر متوجه میشود کتابش پاره شده، او هم کتاب دارا را پاره میکند و این دو پسر با یکدیگر گلاویز میشوند. ماجرا یک بار دیگر تکرار میشود و این بار از زاویهی دید دیگری به مسئله نگاه میشود. در سناریوی دوم، نادر بعد از این که متوجه میشود کتابش پاره شده است، موضوع را به دارا میگوید و دارا پارگیهای کتاب را با چسب میچسباند.
این مستند دربارهی کاخ جهان نما و مرمت این بنا و تغییراتی است که در معماری داخلی این عمارت صورت میگیرد. در این فیلم کوتاه به ارزش تاریخی این بنا و اهمیت بازسازی اصولی آن اشاره میشود.
در فیلم کوتاهی دیگر از کیارستمی، مردی در مناظر کوهستانی خارج شهر تهران در کنار جاده ایستاده و منتظر دریافت کمک است تا بتواند پنچری ماشینش را برطرف کند. اما همه از کنار این مرد عبور میکنند و هیچکس به خاطر او متوقف نمیشود.
باز هم در این فیلم کوتاه، شاهد فیلم آموزشی دیگری از کیارستمی خواهید بود که برای آموزش نظم و ترتیب ساخته شدهاست. این مفهوم در قالب نمونههای ساده و قابلفهم برای کودکان به تصویر کشیده میشود.
پیرمردی ناشنوا با سمعک در خیابانهای رشت قدم میزند. وقتی در اطراف او سر و صدا زیاد میشود، سمعکش را خاموش میکند. ولی متأسفانه وقتی به خانه برمیگردد، فراموش میکند آن را روشن کند و در نتیجه، صدای نوهاش را نمیشنود. نوهاش، پشت در خانه پدربزرگ منتظر ایستاده و زنگ در را میزند.
واقعیت این است که عباس کیارستمی هنرمند فعال و پرکاری بوده است. او در طول حیات خود آثار فراوانی در زمینههای مختلف تولید کرده است و هر یک از آنها نکتهای را در دل خود دارد، اما اینکه بخواهیم درباره همه آثار کیارستمی بهتفصیل توضیح بدهیم، شاید از ظرفیت یک مقاله وبلاگی و نیز از حوصله خوانندگان خارج باشد. از دیگر فیلمهای کوتاه کیارستمی، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در ادامه باید برویم سراغ بهترین فیلم های عباس کیارستمی در بخش فیلمهای بلند. کیارستمی این جا هم تصاویر ماندگاری خلق کرد. بهترین فیلم های بلند سینمایی و مستند کیارستمی، عبارت است از:
داستان فیلم درباره نوجوان یتیمی است که او را ممد صدا میکنند. او شرایط مالی خوبی ندارد و پیک یک استودیوی عکاسی است و شبهایش را نیز در همان جا سر میکند. ممد عاشق و دلباخته دختری از قشر ثروتمند جامعه میشود. همین که دخترک به او لبخند میزند را نشانه عشق تلقی میکند. او تصمیم میگیرد به خانه دختر برود و شغلی مثل خدمتکاری را در آن خانه درخواست کند تا به دختر محبوبش نزدیکتر شود، اما اتفاقاتی میافتد ک ماجرا را پیش میبرد.
این فیلم سینمایی درباره پسری به نام قاسم است که بهشدت به فوتبال علاقه دارد. تمام فکر و ذکر این پسر فوتبال است و تصمیم میگیرد به تهران برود و بازی تیم محبوبش یعنی پرسپولیس را از نزدیک تماشا کند. او برای تأمین پول سفر خود، پسانداز مادرش را بدون اجازه او برمیدارد و شیطنتهای دیگری نیز برای جمعآوری هزینهاش انجام میدهد وشبانه بهسمت تهران میرود و سه ساعت مانده به مسابقه به ورزشگاه میرسد، اما بهخاطر خستگی مشکلی برایش پیش میآید.
خانمی که عروسی دخترش در شرف برگزاری است، در پی تدارک دیدن، برای پسرش یک لباس مجلسی و شیک سفارش میدهد تا در مراسم خواهرش آن را بپوشد. شاگرد خیاط، به همراه دو تا از همسایههای نوجوان و شیطان خود نقشه میریزند تا در زمان مناسبی لباس را برتن کنند تا ببینند که به آنها میآید یا نه، اما همه کارها طبق برنامه پیش نمیرود و آنها به دردسر میافتند.
این فیلم، مستندی سیاسی است که یک موضوع بنیادین تربیتی را که بهصورت غیر مستقیم به موضوعات اخلاقی و سیاسی ربط پیدا میکند، به چالش میکشد. در ابتدای فیلم در یک کلاس درس خطایی صورت گرفته و معلم از دانشآموزان میخواهد فرد خاطی را معرفی کنند. دانشآموزان این کار را نمیکنند و معلم همه را از کلاس درس اخراج میکند. ادامه فیلم بعد از انقلاب و در سکانسهای مختلفی تکمیل میشود که چهرههای مختلف سیاسی و مبارزان انقلابی در آن حضور پیدا میکنند و در بارهی موضعگیری درست در قبال این اتفاق، بحث میکنند.
اولین خاطرات ورود به مدرسه در ذهن بسیاری از ما جای گرفتهاست. این مستند نیز درباره این لحظات به یاد ماندنی ساخته شده که بسیاری از کودکان برای نخستین بار از خانواده خود جدا میشوند. آنها مجبورند زمان زیادی را دور از خانواده بگذرانند. وجود تفاوت در کودکان باعث میشود آنها احساسات متفاوتی را تجربه کنند و واکنش متفاوتی نیز داشته باشند. در این مستند، نشان داده میشود جدایی از والدین چقدر برای برخی از کودکان سخت است و دیرتر با این موضوع کنار میآیند.
یکی از موضوعات دیگری که در مستند به آن اشاره میشود، رابطهای است که ناظم با کودکان دانشآموز دارد و نشان میدهد نکات آموزشی چقدر در تربیت کودکان تاثیرگذار هستند.
در فیلم سینمایی کلید، مادری دو طفل خردسال خود را در خانه تنها گذاشته و برای انجام کاری به بیرون از خانه میرود. پسر بزرگتر که پنج سال دارد، وقتی مادرش بیرون میرود، در آپارتمانش حبس شده است و باید از برادر نوزادش مراقبت کند و با اتفاقات مختلف در خانه کنار بیاید. مادربزرگ و همسایهها که ناگهان این دو کودک را در خطر میبینند، سعی می کنند مادر یا کلید آپارتمان را پیدا کنند.
خانه دوست کجاست نام یکی از فیلمهای سینمایی موفق و مشهور کیارستمی است که جوایز زیادی را نیز ازآن خود کرده است. احمد هشتساله به اشتباه دفتر مشق دوستش محمد را برداشته است. او می خواهد آن را پس بدهد، زیرا در غیر این صورت، دوستش از نوشتن مشق بازمیماند و از مدرسه اخراج خواهد شد. پسرک، مصمم است که خانه دوست را در روستای مجاور پیدا کند. خانه دوست کجا است یکی از بهترین فیلم های عباس کیارستمی است.
کیارستمی در بازهای زمانی، درگیری زیادی برای کمک به پسرش در نوشتن مشقهای شب پیدا میکند. در نتیجه، به این فکر میافتد که در این زمینه مستندی بسازد که از قضا، یک از مستندهای موفق او رقم میخورد. در این مستند، او از تعدادی دانشآموز، درباره تکالیف مدرسه میپرسد و پاسخ برخی از کودکان، جنبه تاریک روشهای آموزشی نظام تعلیم و تربیت را نشان میدهد.
این فیلم سینمایی، بر اساس واقعیت ساخته شده و درباره اتفاقاتی است که در اواخر دههی ۸۰ میلادی، در تهران رخ میدهد. کیارستمی، پس از اینکه از ماجرای جعل هویت حشسن سبزیان آگاه میشود و متوجه میشود که او خود را بهجای محسن مخملباف جا میزند، تصمیم میگیرد این فیلم را تولید کند. نکته جالب این فیلم همین است که اکثر بازیگران فیلم، نقش اصلی خودشان را بازی میکنند.
کارگردانی، به همراه پسرش، به منطقهای از گیلان میروند که اخیراً بر اثر زلزله آسیب دیده است. آنها امیدوارند که بچههایی را پیدا کنند که قبلاً در یکی از آثار این کارگردان بازی کردهاند. تعدادی از راهها بسته است و آنها مجبور میشوند مسیرهای پرپیچوخم را سپری کنند تا به روستا برسند. در نهایت، آنها موفق میشوند رد و نشانی از سلامتی این دو کودک به دست بیاورند.
داستان این فیلم، درباره پسری جوان و عاشق پیشه است که به خواستگاری دختر موردعلاقهاش میرود. ولی چون وضعیت مالی او مناسب نیست و خانهای ندارد به او پاسخ منفی میدهند. از قضا، در همان شب زلزلهای اتفاق میافتد که همه خانههای روستا را ویران میکند و همه اهالی بیخانمان میشوند. حسین که میبیند شرایط همه با او یکسان شده، از این موضوع خوشحال میشود. دختر موردعلاقه او که طاهره نام دارد نیز از این زلزله جان سالم به در میبرد. در حین ماجراهای اهالی روستا پس از زلزله، کارگردانی برای ساخت فیلم به این روستا میآید و حسین و طاهره را در نقش زوج بازیگر انتخاب میکند.
در داستان این فیلم، چند نفر سعی میکنند به یک دختر بچه کمک کنند تا پولی را که مادرش به او داده تا با آن یک ماهی قرمز برای سفره هفتسین بخرد، پیدا کند. این ماجرا در حالی رخ میدهد که زمان زیادی به سال تحویل باقی نمانده و در نهایت این دختر با کمک یک پسرک بادکنک فروش غریبه، موفق میشود اسکناس گمشده خود را پیدا کند.
محمود، نویسندهای که پس از یک دوره کمکاری به باغ پدریاش در دماوند میآید، به یاد دوران نوجوانیاش و عشق به دخترعمهاش، میترا، میافتد. درخت گلابی باغ که برای او یادآور خاطرات است، بیبار شده و محمود در آستانه شصتسالگی، پس از سالها دوری از میترا و شنیدن خبر فوت او، نمیتواند کتاب آخرش را تمام کند.
این فیلم کیارستمی انبوهی از جوایز داخلی و خارجی مختلف را درو کرد. طعم گیلاس، درباره مردی است که قصدی جدی برای خودکشی دارد. حتی جایی، زیر یک درخت گیلاس برای خود قبری هم کندهاست. مرد به دنبال کسی میگردد که متعهد شود صبح روز بعد روی جنازه او خاک بریزد و از اشخاص مختلفی کمک میگیرد. از قضا، در این بین، او با شخص جالبی آشنا میشود که روزی تصمیم مشابهی با او داشته و صحبتهای عمیق و تأثیر گذاری بین این دو نفر شکل میگیرد.
به نظر میرسد در دوره زمانی خاصی، کیارستمی عمیقاً به مرگ و مفهوم آن فکر میکرده است. در داستان فیلم، یک گروه فیلمبرداری، برای ساخت فیلمی با موضوع سوگواری به روستایی در کرمانشاه میروند. اهالی روستا، بهاشتباه تصور میکنند که آنها برای یافتن گنجی به آنجا آمدهاند. این گروه، در اصل، برای رصد کردن برگزاری مراسم سوگواری محلی این روستا به آنجا رفتهاند و یکی از اعضای گروه، در شبی متوجه جوانی که در گورستان مشغول به حفر گودالی است میشود. او دوستان دیگرش را مطلع میکند و در حالی که به تماشای حفر گودال نشسته، متوجه فروریختن گودال و زخمی شدن جوان میشود. این عضو گروه با مشاهده اتفاقات آن شب و پیرزنی که در بستر مرگ قرار دارد، به درک جدیدی از چیستی مرگ و زندگی میرسد.
ده اولین فیلمی از کیارستمی است که کاراکتر محوری آن یک زن است. در این فیلم، ۱۰ سکانس وجود دارد که این زن در کنار افراد مختلفی که به خودروی او رفت و آمد دارند، شکل میگیرد. این زن، نمادی از زندگی امروزی است و با این افراد درباره زندگی خودش یا دیگران صحبت میکند. جالب است بدانید این فیلم کاملاً در یک ماشین ضبط شده و حاصل تحقق یکی از اهداف کیارستمی، یعنی فیلمبرداری یک فیلم به صورت کامل در یک فیلم بودهاست.
یک نویسنده میانسال بریتانیایی با زنی فرانسوی آشنا میشود که او را به روستای لوسیگنانو می برد. در حالی که یک پرسش غیر منتظره، موضوع پیچیدهتری را نشان میدهد. کیارستمی با استفاده از این اثر، مفهوم اصالت را در کارهای هنری زیر سؤال میبرد و بازتولید هر اثر هنری را یک اثر هنری جدید دیگر میداند.
علاقه کیارستمی به ژانر درام و مفاهیم عمیق، باعث شد آخرین فیلمی که از او به جای مانده نیز به همین سبک ساخته شود. این اثر او که در ژاپن ساخته و فیلمبرداری شده است، درباره دختر دانشجویی است که گاهی روسپیگری میکند و با افراد مختلفی در ارتباط است. او که این کار را به دور از چشم دوستپسر خود انجام میدهد، بهطور اتفاقی متوجه میشود که دوستپسرش موضوع را متوجه شده و او را با مردی مسن میبیند. اما سعی میکند که همچنان واقعیت را از او مخفی نگه دارد. پسر جوان که تصور میکند این پیرمرد پدربزرگ دختر است، از او خواستگاری میکند ولی پیرمرد او را منصرف میکند. او بعد از مدتی میفهمد که ماجرا واقعاً از چه قرار است و در ادامه، ماجراهای مختلفی شکل میگیرد.
انتخاب بهترین فیلم های عباس کیارستمی کاری دشوار و انتخاب بهترین فیلم امری نزدیک به محال است. برخی کیارستمی مستندساز را دوست دارند و برخی عاشق فیلمهای کوتاهش هستند. برخی هم آثارش با ارشادی را بیشتر میپسندند. آخرین گروه مخاطبانش نیز کارهای آخرش که فضایی متفاوت داشت را انتخاب میکنند. انتخاب شما چیست؟ بهترین فیلم های عباس کیارستمی از نظر شما کدام است؟
پاسخ ها