طبیعی است که بخواهیم دیگران به ما احترام بگذارند. بههرحال انسان موجودی اجتماعی است و میخواهد که همنوعانش برای او ارزش قائل شوند. بااینحال برخی مواقع احساساتمان جریحهدار میشود، آن هم بدون اینکه طرف مقابل چنین قصدی داشته باشد. به خود گرفتن حرفهای دیگران هم در زندگی شخصی و هم در محیط کار به ما آسیب میزند. در این مقاله، دلایل این مسئله را توضیح میدهیم و راهکارهایی برای مقابله با آن معرفی میکنیم.
شخصیکردن مسائل و به خود گرفتن حرفهای دیگران به این معناست که همهچیز را به دل میگیرید. ممکن است موقعیت مدنظر یا حرف طرف مقابل به شما هیچ ارتباطی نداشته باشد، اما شما فکر کنید که در مظان اتهام قرار گرفتهاید. وقتی بیش از اندازه به خودتان اهمیت بدهید و در تصورات ذهنی خود زندگی کنید، نتیجه این میشود که همهچیز از جمله حرفهای دیگران را به خود میگیرید. دلیلش هم واضح است. در این حالت، تصور میکنید که همهچیز به شما مربوط میشود.
وقتی کسی تمام حرفهای دیگران را به خودش میگیرد، اغلب بدین معناست که مدام احساس میکند اطرافیان او را هدف گرفتهاند و به او حمله میکنند. در این شرایط، فرد احساس میکند که شخصیت، تواناییها، شایستگی یا دستاوردهای شخصیاش بیارزش تلقی شدهاند. درنتیجه احتمالا در برابر سایرین حالت تدافعی میگیرد.
مردم معمولا زمانی که چیزی باعث عصبیشدنشان میشود، آن را به خود میگیرند. مثلا اگر به تواناییهای خود در محل کار اطمینان نداشته باشید، بیشتر به دیگران شک میکنید. ممکن است در این شرایط انتظار داشته باشید بقیه از چیزی که شما درباره خودتان نمیپسندید بدشان بیاید. این مسئله عواقب منفی بسیاری در پی خواهد داشت. به خود گرفتن حرفهای دیگران و شخصیکردن همهچیز سبب میشود که باورهای منفی و محدودکنندهای پیدا کنید و از پیگیری اهداف و استفاده حداکثری از تواناییهای خود دست بردارید.
طبیعی است که به آنچه دیگران درباره ما میگویند اهمیت بدهیم. بااینحال این اهمیتدادن نباید مانع پیشرفت ما شود. برای اینکه بخواهیم با این مسئله مقابله کنیم، باید ابتدا دلایل آن را بدانیم. در کل افراد ممکن است حرفهای دیگران را به ۷ دلیل به خود بگیرند.
یکی از دلایل اصلی اینکه حرفهای دیگران را به خود میگیریم، تکرار حرفهای منفی برای خود یا سرزنشکردن خودمان است. افرادی که دچار این مشکلاند، مدام به خود میگویند که بهاندازه کافی خوب نیستند یا همیشه همهچیز تقصیر آنهاست. بنابراین در مواجهه با نظرات گاه نادرست، بهراحتی حرفهای منفی درباره خود را باور میکنند.
کسانی که سابقه تروما در کودکی داشتهاند، بیش از همه حرفهای دیگران را به خود میگیرند. این افراد معمولا در دوران کودکی حمایت عاطفی کافی نداشتهاند و همیشه والدینشان آنها را سرزنش میکردهاند. درنتیجه در برخورد با نظرات و حرفهای دیگران ناخودآگاه تصور میکنند که شایسته تمسخر یا تحقیرشدن هستند.
افرادی که اعتمادبهنفس کمی دارند، گاهی بیش از اندازه درباره آنچه دیگران فکر میکنند نگران میشوند. آنها ممکن است بسیاری از مسائل را شخصی تلقی کنند، درحالیکه اینطور نبودهاند.
آن دسته از افراد که دچار اضطراب اجتماعی هستند، بیش از همه حرفهای بقیه را به خود میگیرند. این افراد از قضاوتشدن و خجالتکشیدن از شنیدن نظرات دیگران واهمه دارند. بنابراین به این مسئله حساسترند و خود را مخاطب هر حرفی که میشنوند میدانند.
افراد کمالگرا بیش از حد نگران رعایت استانداردهای غیرواقعبینانه هستند. کمالگراها اغلب معتقدند که دیگران از آنها انتظاراتی دارند که باید برآورده سازند درحالیکه ممکن است در واقعیت اینطور نباشد. برای کمالگراها تحمل اینهمه فشار و توجه به انتظارات فرضی استرس بسیاری به همراه دارد. کمالگرایی باعث میشود آنها همهچیز را به خود میگیرند، چون انتظارشان از خود زیاد است و همیشه احساس میکنند که در برآوردهکردن انتظارات غیرمنطقی خود شکست میخورند.
در شرایطی که وظایف شغلی بسیاری دارید و هنوز نتوانستهاید خود را به مهلتهای تعیینشده برای آنها برسانید، دچار استرس و خستگی بحران میشوید. این بدان معناست که شما شرایط روحی خوبی ندارید. نتیجه هم این میشود که بیشتر از مواقع عادی امکان دارد نظرات دیگران را اشتباه تفسیر کنید.
کسی که دچار حساسیت عاطفی است، اغلب با افکار و عواطف منفی دستوپنجه نرم میکند. این مسئله ممکن است چنان بغرنج شود که خواب و خوراک را از او بگیرد. فردی که از نظر عاطفی حساس است، مدام درگیر اضطراب میشود و خود را با دیگران مقایسه میکند. چنین فردی بهشدت از طردشدن میترسد. درنتیجه اگر حرفی بشنود، بلافاصله آن را به خود ربط میدهد و تصور میکند که دیگران همیشه در حال صحبتکردن درباره او هستند.
اغلب نظرات مثبت دیگران درباره خود را نادیده میگیریم و در عوض، بیشتر انرژیمان را صرف فکرکردن به دیدگاههای منفی آنها میکنیم. مثلا ممکن است از اینکه رئیستان در محل کار به شما گفته است هنوز برای انجام پروژههای بزرگتر آماده نیستید، ناراحت شده باشید. بااینحال اگر به این نظر او با دیدی متفاوت نگاه کنید، میتوانید از آن همچون انتقادی سازنده کمک بگیرید.
برای اینکه حرفهای دیگران را به خود نگیریم، باید نشانههای این طرز فکر را بشناسیم. اگر نشانههای زیر را دارید، کمی بیشتر فکر کنید؛ شاید مسائل را بیش از حد شخصی میکنید.
گاهی اوقات به خود گرفتن حرفها و انتقادات دیگران به شما کمک میکند که با عزیزانتان روابطی معنادار داشته باشید و آنها زودتر متوجه آنچه شما را آزار میدهد بشوند. در این صورت، میتوانند رفتار خود را اصلاح کنند تا شما کمتر آسیب ببینید. بااینحال این طرز فکر بیشتر مواقع درست نیست و اطرافیان ما را دچار دردسر میکند. پس بهتر است برای حل این مشکل فکری کنید.
اگر در روابط شخصی و محل کار عادت دارید که حرفهای دیگران را به خود بگیرید، ممکن است دچار مشکل شوید. این مسئله بهویژه در محل کار که همیشه با شخصیتهای مختلفی سروکار دارید، اهمیت بیشتری دارد.
در محل کار باید موعدهای تحویل کارها را رعایت کنید، مشتری و ارباب رجوع را راضی نگه دارید و ممکن است رئیسی داشته باشید که همیشه توقعات بسیاری دارد. طبیعی است که هرازگاهی احساساتی شوید، اما باید تابآوری عاطفی را یاد بگیرید و تمرین کنید. برای مهار احساسات خود به یاد داشته باشید که قبل از هر واکنشی، کمی فکر کنید. اگر مشکلی پیش آمده است، دوستانه برخورد کنید و زمانی را به فکرکردن درباره واکنش خود اختصاص بدهید.
حرفهای دیگران را به خود گرفتن و سرزنش خود بسیار ساده اتفاق میافتد. در چنین شرایطی نهتنها دیگران به شما حمله کردهاند، بلکه بهاحتمال زیاد بابت انجام کاری که تقصیر شما نیست هم خود را سرزنش و متهم میکنید.
بسیاری از مواقع دلیل این اتفاق عصبانیت است. مردم معمولا به این دلیل دیگران را سرزنش میکنند که این کار راهحلی سریع برای فرار از احساس گناه است. در واقع اینطوری مسئولیت را از دوش خود برمیدارند. پس به یاد داشته باشید که گفتن حرفهای سرزنشآمیز اغلب ترفندی آسان و بیدردسر برای رفع عصبانیت افراد است. بنابراین لازم نیست بهمحض شنیدن چنین حرفهایی آنها را به خود بگیرید.
تقویت اعتمادبهنفس بسیاری از مواقع به شما کمک میکند. در محیط کار هم این ویژگی حرف اول را میزند. اگر به تواناییها و دستاوردهای خود اطمینان داشته باشید، دلیلی برای شخصیکردن مسائل وجود نخواهد داشت.
سندروم ایمپاستر را جدی بگیرید. نباید فراموش کنید که برای رسیدن به جایگاهی که در آن هستید سخت کار کردهاید و لیاقتش را دارید. به تواناییهای خود اعتماد کنید و همیشه به جایگاهی که دقیقا باید در آن باشید توجه کنید.
۹ بار از هر ۱۰ باری که حرف دیگران را به خود گرفتهایم، به فرضیات نادرستی مربوط میشود که در ذهن خود ساختهایم. مشکل فرضیهسازی این است که ما نتیجه آن را بهراحتی باور میکنیم. ممکن است حتی سوگند یاد کنیم که فرضیه ما واقعی است درحالیکه سخت در اشتباهیم. فرضیات نادرست شما را از حرکت رو به جلو و پیشرفت بازمیدارند. پس همین حالا از این کار دست بردارید.
بازخورد سازنده از انتقاد عادی قدرت بیشتری دارد. بااینحال گاهی مردم فراموش میکنند که نقدهای خود را محترمانه و سازنده بیان کنند. اگر فکر میکنید به شما انتقاد شده است، میتوانید ۲ راه را در پیش بگیرید:
مسلما راه دوم بهتر است. اینطور فکر نمیکنید؟
اگر متوجه شدهاید که بیشتر مواقع حرفهای دیگران را به خود میگیرید، کمی به دلیل آن فکر کنید. ممکن است وقت اضافه زیادی داشته باشید. در این زمان اضافه هم احتمال فکرکردن درباره هر چیزی وجود دارد. پس سعی کنید که حواس خود را با انجامدادن وظایف شغلی گرم کنید. در این شرایط، ذهن شما برای نشخوار فکری فرصت کمتری دارد.
طبیعی است که هرازگاهی حرفهای دیگران را به خود بگیرید، اما اگر این مسئله تکرار شود، ممکن است سلامت روان شما آسیب ببیند. برای شناسایی این مسئله و مقابله با آن راههای مختلفی وجود دارد که در این مقاله به آنها اشاره کردیم. اگر فکر میکنید که این موضوع همیشه آزارتان میدهد، باید کمتر به حرفهای دیگران توجه کنید و به یاد داشته باشید که واکنشهای بیش از حد ما اغلب ناشی از مسائل دیگری مثل نداشتن اعتمادبهنفس کافی است.
این مشکل معمولا با راهکارهای سادهای که معرفی کردیم، حل میشود. بااینحال اگر احساس میکنید که این مسئله زندگیتان را مختل کرده، بهتر است با روانشناسی باتجربه مشورت کنید.
شما هم جزو آن دسته از افراد هستید که همیشه حرفهای دیگران را به خود میگیرند؟ بهنظر شما در چنین شرایطی چه باید کرد؟
پاسخ ها