شعربان : وبلاگ شاعران _ شعر کوتاه

شعربان : وبلاگ شاعران _ شعر کوتاه

وبسایت مدیر: k540.ir

عطشی دارم از آن دست که ناگفتنی است

عطشی دارم از آن دست که ناگفتنی است

در گلویم خبری هست که ناگفتنی است

 

جاری ام در دل گسترده ی تنهایی خویش

رو به آن روشن یکدست که ناگفتنی است

 

چه بگویم که زبانم متلاشی شده است

حیرتی هست در این مست که ناگفتنی است

 

مانده ام خیره در آیینه ی سرشار از هیچ

آن چنان رفته ام از دست که ناگفتنی است

 

حرف از محو ضمیر من و روییدن توست

من به رنگی به تو پیوست که ناگفتنی است

 

قربان ولیئی

 

 

 

شعربان : وبلاگ شاعران _ شعر کوتاه
شعربان : وبلاگ شاعران _ شعر کوتاه وبسایت مدیر: k540.ir

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋