عشقت پلنگ وحشی آدم شکار کن
چشمت رمیده آهوی دائم فرار کن
گیسوی عنبرین تو سنبل به باد ده
ابروی خنجرین تو گل تار و مار کن
یک تابش از نگاه شما آفتاب سوز
یک بوسه از بهار لبت غنچه خار کن
اخم تو دی کننده ی اردیبهشت ماه
لبخند جانفزات زمستان بهار کن
بُردی ز دل قرار و قرار اینچنین نبود
ای دلبر فراری دل بی قرار کن
با من شبی بساز و مکن فکر ننگ و نام
ای نام نیک یک شبه بی اعتبار کن
مانند حسن خویش که مانده است ماندگار
آه ای غزال من غزلم ماندگار کن!
محمد رضا طهماسبی
پاسخ ها