بهمن صباغ زاده :
یقینا کفر محض است اندکی تردید درچشمت
خدا آبـــی ترین احساس را پاشید در چشمت
شراب چشمهـــایت تاک را از ریشــــــه خشـکانده
زمین می سوزد از بد مستی خورشید در چشمت
نگاهت دست نقــــــاش طبیعت را چنان لرزاند
که حتی می شود رنگ خدا را دید در چشمت
خلیـــــج چشمهایت معدن امواج طوفان زاست
نفس گیر است شوق صید مروارید در چشمت
زمان کــــی مــــی تواند بر سر عقل آورد من را؟!
زمین تنگ است و من دیوانه ی تبعید در چشمت
پاسخ ها