شادبانو

شادبانو

متخصص بلاک چین و هوش مصنوعی
توسط ۲ نفر دنبال می شود

نمایش سایه های سرگردان در نسخه بازسازی شده "نفس عمیق"

دهه ۸۰ دوران جوانی ما پر از اتفاقات متنوع و در سینما شروعی تازه بود که با ورود نسل جدیدی از فیلمسازان رقم خورد. در اوایل این دهه، چند فیلم ساخته شد که همچنان می‌توان در موردشان بحث کرد و نوشت. حمید نعمت‌الله «بوتیک» را ساخت و فرزاد مؤتمن «شب‌های روشن» را با اقتباسی از نوشته سعید عقیقی از «شب‌های سپید» خلق کرد و در این میان، پرویز شهبازی با «نفس عمیق» شاید مهم‌ترین فیلم آن سال‌ها را ساخت که حالا نسخه ترمیم شده آن به طور اختصاصی در فیلم نت عرضه شده است.

نمایشی از سایه‌های سرگردانی در نسخه مرمت شده «نفس عمیق»

«نفس عمیق» روایت سرگشتگی و پریشانی نسلی بود که در زمان ساخته شدن فیلم آن نسل تجربه‌اش می‌کرد.

به گزارش فیلم‌نت نیوز ، یک فیلم یا اصولاً یک اثر هنری در درونمایه خود باید چه ویژگی‌ای داشته باشد تا بتواند مخاطبش را پس از سال‌ها همچنان با خود همراه نگه دارد؟ آیا آن تأثیری که در لحظه بر مخاطب می‌گذارد مهم است یا باورپذیری‌ای که در ذات خود ایجاد می‌کند، یا حس همذات‌پنداری که می‌سازد و پس از پایان فیلم همچنان ادامه دارد؟

دهه ۸۰ دوران جوانی ما پر از اتفاقات متنوع و در سینما شروعی تازه بود که با ورود نسل جدیدی از فیلمسازان رقم خورد. در اوایل این دهه، چند فیلم ساخته شد که همچنان می‌توان در موردشان بحث کرد و نوشت. حمید نعمت‌الله «بوتیک» را ساخت و فرزاد مؤتمن «شب‌های روشن» را با اقتباسی از نوشته سعید عقیقی از «شب‌های سپید» خلق کرد و در این میان، پرویز شهبازی با «نفس عمیق» شاید مهم‌ترین فیلم آن سال‌ها را ساخت که حالا نسخه ترمیم شده آن به طور اختصاصی در فیلم نت عرضه شده است.

مهم از آن جهت که «نفس عمیق» روایت سرگشتگی و پریشانی نسلی بود که ما در آن دوران تجربه‌اش می‌کردیم؛ نسلی که پس از تحولات انقلاب متولد شد، کودکی‌اش در دوران جنگ سپری شد و نوجوانی‌اش در دوران پساجنگ گذشت و در جوانی رویاهای بزرگی برای تغییر داشت. نسلی که در میانه دهه ۷۰ با شور جوانی به دنبال تغییر بود و نقشی اساسی در تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران ایفا کرد، اما ناگهان در دهه ۸۰ در جهانی سرشار از تضاد و قضاوت‌های عجولانه نسل‌های پیشین گرفتار شد. نسلی که دورنمایش فردا و آینده بود، اما به تدریج تمامی رویاهایش رنگ باخت.

پرویز شهبازی در آن سال‌ها با درک شرایط و با نگاهی عمیق به روابط اجتماعی، این سرگردانی را به خوبی دریافته بود و هوشمندانه در فیلمش آن را روایت کرد. به عنوان یکی از طرفداران فیلم که در زمان اکران در دهه بیست زندگی می‌کردم، به خاطر دارم که «نفس عمیق» را تقریباً هفت بار در سینما و با گروه‌های متفاوت از دوستان و هم‌نسلانم دیدم و قضیه اینگونه بود که هر کسی با هر دیدگاهی می‌توانست با این فیلم همراه شود و گویی با دیدن بخشی از خودش روی پرده سینما به تأمل فرو برود.

«نفس عمیق» سه شخصیت اصلی دارد: کامران و منصور که محور اصلی فیلم با حضور آن‌ها شکل می‌گیرد. هرچند دلایل همراهی منصور و کامران در فیلم مطرح نمی‌شود، اما متوجه می‌شویم که منصور از حاشیه و پایین شهر، با زندگی‌ای نابسامان، با کامران، جوان ثروتمند بالاشهری، همراه شده است و هر دو زندگی بی‌هدفی را دنبال می‌کنند. کامران در حال خودکشی تدریجی است؛ تنها سیگار می‌کشد و غذا نمی‌خورد، و منصور نیز بی‌هیچ پرسشی او را همراهی می‌کند. روزها با ماشینی که دزدیده‌اند در شهر پرسه می‌زنند و شب‌ها را در مسافرخانه‌های پایین‌شهر سپری می‌کنند. این روزمرگی بی‌هدف با آشنایی اتفاقی با دختری دانشجو که سوار ماشین آن‌ها می‌شود، داستان «نفس عمیق» را می‌سازد؛ ماجرایی که با غرق شدن دو جوان در سد کرج در ابتدای فیلم آغاز می‌شود، در پایان دوباره تکرار می‌شود. تصویری از ماشینی که در مه و جاده‌های پیچ‌درپیچ گم می‌شود، گویی نمایانگر همان آینده مه‌آلود و نامشخصی است که نسل ما را دربرگرفته است.

اما داستان «نفس عمیق» با سایر آثار آن دهه تفاوت زیادی دارد. پرویز شهبازی فیلمی شهری ساخته که شهر همانند سه شخصیت اصلی فیلم نقشی کلیدی در روایت دارد. اگر «کندو» ساخته فریدون گله را مهم‌ترین فیلم خیابانی پیش از انقلاب بدانیم که از عناصر شهر به‌عنوان بخشی از روایت بهره می‌برد، بی‌گمان «نفس عمیق» مهم‌ترین و شاید تنها فیلم خیابانی پس از انقلاب است که سرگشتگی نسل جوان را در بستر شهری خاکستری به تصویر می‌کشد.

تهران شلوغ و دودآلود آن سال‌ها (که همچنان به همان شکل باقی مانده است) اگر در دیگر آثار سینمایی چندان نقشی نداشت یا مانند فیلم‌های تجاری دهه ۸۰ قرار بود تصاویری از یک پایتخت مدرن و رنگارنگ به نمایش بگذارد، در «نفس عمیق» تهران واقعی و مستند خود را به نمایش می‌گذارد.

پرویز شهبازی ، شهر را نه تنها به‌عنوان محل روایت داستان، بلکه به‌عنوان نمونه‌ای از جامعه شهری نشان می‌دهد که درگیر مناسبات صنعتی است و در اوج ترافیک و شلوغی، آدم‌هایش تنها و بی‌راه می‌مانند. تصاویر فیلم و قاب‌بندی‌ها به دنبال خلق زیبایی بصری و تصاویر کارت‌پستالی نیستند؛ آنچه در طول فیلم می‌بینیم، جامعه‌ای واقعی است که پس از جنگ قرار بود به سوی رونق، بازسازی، رنگ و نور حرکت کند، اما همچنان در واقعیتی خاکستری و سرد به سر می‌برد.

رنگ‌ها در تمام فیلم «نفس عمیق» در طیف‌های آبی و خاکستری و رنگ‌های سرد دیده می‌شوند و شاید تنها رنگ گرم فیلم همان ژاکت قرمز رنگ دختر است که برای اولین بار او را با آن ژاکت کلاهدار می‌بینیم و همان ژاکت است که در رویای پیش از مرگ کامران شناور در آب دیده می‌شود.

نوید جعفری منتقد و نویسنده سینما تئاتر

نسخه مرمت شده فیلم نفس عمیق  را در فیلم نت تماشا کنید

 

شادبانو
شادبانو متخصص بلاک چین و هوش مصنوعی

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋