ژانر اکشن همیشه یکی از پر بیننده ترین فیلم های جهان بوده است. نکته جالب این جا است که سینمای اکشن همواره به قهرمانانی متکی بوده است که با حضور قدرتمندشان، ما را روی صندلی سینما یا خانه میخکوب کردهاند. این ستارهها دیگر فقط یک بازیگر نیستند؛ آنها ورزشکاران، بدلکاران و قصهگویانی هستند که با تواناییهای فیزیکی و کاریزمای خود، داستان را به پیش میبرند و بهترین فیلم های جهان را خلق میکنند. در ادامه، فهرست رتبهبندیشده ۳۰ نفر از بهترین بازیگران اکشن سینما را با هم مرور میکنیم؛ فهرستی که اسطورههایی از نسلهای مختلف را در کنار هم قرار میدهد که برخی از بهترین فیلم های اکشن جهان را خلق کردهاند.
اسکارلت جوهانسون نماد هوش و ظرافت در ژانر اکشن است. او فقط به قدرت فیزیکی صرف تکیه نکرد؛ در عوض، شخصیت «بیوه سیاه» را با ترکیبی از مهارتهای مرگبار جاسوسی، آسیبپذیریهای روانی و هوش استراتژیک به یکی از پیچیدهترین قهرمانان مارول تبدیل کرد. قدرت اصلی او در بازیاش نهفته است؛ او ما را متقاعد میکند که بزرگترین سلاحش، توانایی او در خواندن ذهن دشمنان و استفاده از نقاط ضعفشان علیه خودشان است. جوهانسون به ژانر اکشن وزنی دراماتیک بخشید و ثابت کرد یک قهرمان واقعی، بیش از آنکه بجنگد، فکر میکند.
راوندتری تاریخساز است. پیش از او، قهرمان اکشن سیاهپوست در جریان اصلی سینمای آمریکا وجود نداشت. ریچارد راوندتری با نقش «جان شفت»، زلزله فرهنگی ایجاد کرد. او فقط یک کارآگاه نبود؛ او تجسم «خونسردی» بود. با کت چرمی بلند، اعتمادبهنفس بینظیر و نگاهی که خیابانها را به تسخیر خود درمیآورد، شفت به نماد قدرت و استقلال سیاهپوستان در دهه ۷۰ تبدیل شد. راوندتری مسیری را آغاز کرد که ستارههایی چون وسلی اسنایپس و ادریس البا بعدها در آن قدم گذاشتند. او یک بازیگر نبود، یک «پدیده خطشکن» بود.
آنجلینا جولی تجسم «ظرافت کشنده» و بیتردید یکی از بهترین بازیگران اکشن سینما است. او با نقش «لارا کرافت»، به یک شخصیت دیجیتالی، روح و شخصیتی انسانی بخشید. اما قدرت واقعی آنجلینا جولی تواناییاش در به تصویر کشیدن «خطر غیرقابل مهار» است. نگاه او میتواند به اندازه یک خنجر تیز و کشنده باشد. او شبیه بالرینی ظریف است که وقتی دست به اسلحه میشود هنر اصلی خود را نشان میدهد: کشتن با خونسری تمام. او در سالهای اخیر با بازی در «سالت» ثابت کرد که میتواند یکتنه بار یک فیلم اکشن جاسوسی پیچیده را به دوش بکشد. جالب است بدانید نقش جولی در سالت نقشی بود که در اصل برای یک مرد نوشته شده بود.
توشیرو میفونه یک جنگجوی ذاتی بود که به سختی در قالب محدود سینما جا میشد. حضور او روی پرده مانند یک زلزله بود؛ پر از انرژی، خشم و احساساتی بدوی و بدیع که از اعماق وجودش بیرون میریخت. او در همکاری با آکیرا کوروساوا، شخصیت سامورایی را از یک جنگجوی مطیع به یک شخصیت سرکش و غیرقابلپیشبینی تبدیل کرد. بازی او در «یوجیمبو» به قدری تأثیرگذار بود که مستقیماً توسط سرجو لئونه در «به خاطر یک مشت دلار» کپی شد و ژانر وسترن اسپاگتی را پایهگذاری کرد. میفونه به جهان نشان داد که میتواند شعر، فلسفه و تراژدی را در یک ضربه شمشیر جای دهد. میفونه بی
قدرت وین دیزل در سکوت و البته چشمان خاص اوست. او با نگاهش بیشتر از دیالوگهایش حرف میزند. دیزل با خلق شخصیت «دومینیک تورتو»، یک مجموعه فیلم جادهای ساده را به یک داستان حماسی درباره «خانواده» بدل کرد. او یک قهرمان اکشن سنتی و مدرن، یک پدرسالار که قانونش بر وفاداری بنا شده است. ابهت او نه در مبارزات تنبهتن، بلکه از کاریزمای خاص شخصیتیاش نشأت میگیرد. او با صدای بم و حضور آرام اما تهدیدآمیزش، یک برند منحصربهفرد از اکشن را خلق کرده که در آن، قدرت اصلی، کاریزماست.
نمیشود از بهترین بازیگران اکشن سینما حرف زد و سراغ لیام نیسون نرفت. «رنسانس لیام نیسون» یکی از جالبترین تعاریف سینمایی این سالها است که بر روند تولد دوباره لیام نیسون متمرکز است. لیام نیسون بازیگر درامی بود که به خاطر نقشهای سنگین و تاریخیاش شناخته میشد. اما او ناگهان با فیلم «ربودهشده» به نماد انتقام پدرانه تبدیل شد. برگ برنده نیسون، «باورپذیر بودن» است. پیشینه بازیگری قدرتمند این بازیگر باعث میشود وقتی او با خونسردی پشت تلفن دشمنانش را تهدید میکند، مو بر تن تماشاگر سیخ شود. قهرمانان خلق شده توسط او ابرانسان نیستند؛ آنها آدمکشهای حرفهای بازنشستهای هستند که مهارتهای مرگبارشان به خاطر شرایط دوباره بیدار شده است. این حس واقعگرایی و خشم سرد، از لیام نیسون یک بازیگر متفاوت ساخته است.
میشل رودریگز هرگز برای پذیرفته شدن تلاش نکرد؛ او سینما را مجبور کرد تا او را همانطور که هست بپذیرد. او وجدان سرسخت و روح سازشناپذیر هر فیلمی است که در آن حضور دارد. از همان ابتدا، او کلیشههای نقش زن در فیلمهای اکشن را رد کرد و به جای آن، کاراکترهایی را بازی کرد که دوشادوش مردان میجنگند و گاهی از آنها هم سرسختترند. شخصیت «لتی» بدون او هرگز به قلب تپنده مجموعه «سریع و خشمگین» تبدیل نمیشد. او نماد وفاداری و قدرت است و به تماشاگران یادآوری میکند که برای قوی بودن نیازی به تقلید از مردان نیست.
دوئین جانسون خودِ کاریزماست. او توانست انرژی یک استادیوم کشتی کج را در قاب سینما متمرکز کند و به پردرآمدترین ستاره جهان تبدیل شود. سلاح مخفی او، لبخند میلیارد دلاری و تواناییاش در خندیدن به خودش است. جانسون هرگز از نمایش جنبههای کمدی و آسیبپذیرش ابایی ندارد. «راک» یک برند است؛ برندی که مترادف با سرگرمی خالص، اکشن عظیم و جذابیت بیحد و حصر است. او با اینکه از دنیای کشتی کج وارد سینما شد، اما در قالب یک قهرمان بزنوبکوب محدود نشد و نقشهایی چند بعدی را پذیرفت. جانسون بیتردید یکی از بهترین بازیگران اکشن سینما است.
ژان-کلود ون دام خشونت را به یک هنر ظریف و دقیق تبدیل کرد. او با پیشینهاش در هنرهای رزمی و باله، سبکی از مبارزه را به نمایش گذاشت که هم مرگبار بود و هم به طرز شگفتانگیزی زیبا. او نیازی به بدلکار نداشت؛ فیزیک بدنی و انعطافپذیری فوقالعادهاش به او اجازه میداد تا حرکاتی را اجرا کند که برای دیگران غیرممکن به نظر میرسید. ضربات پای چرخشی ۳۶۰ درجه و حرکت نمادین باز کردن پاها، امضای او بود. ون دام به تماشاگران نشان داد که مبارزه میتواند به همان اندازه که وحشیانه است، هنرمندانه نیز باشد. او تا سالها در ایران با عنوان «فرانکی» شناخته میشد.
میلا یوویچ ملکهی آشوب علمی-تخیلی است. او با نقش «آلیس» در شش فیلم از مجموعه «رزیدنت ایول»، ماراتن بقا را به نمایش گذاشت و به یکی از بادوامترین قهرمانان زن ژانر اکشن تبدیل شد. حرکات او ترکیبی از ژیمناستیک، هنرهای رزمی و تیراندازی است که سبکی کاملاً مختص به خود او را شکل داده است. او در دنیایی پر از هیولاهای دیجیتالی، یک حضور واقعی قدرتمند و واقعی است. یوویچ با استایل خاص خود، زیباییشناسی یک زیرژانر کامل را تعریف کرد و ثابت کرد که یک زن میتواند در مرکز ثقل یک آخرالزمان پر از هیولا باشد و پیروز شود.
وسلی اسنایپس اصالت را به سینمای اکشن هدیه داد. او تنها ادای مبارزه را درنمیآورد؛ او یک رزمیکار واقعی با کمربند مشکی دان ۵ در کاراته بود و این مهارت در هر فریم از فیلمهایش موج میزد. نقش او به عنوان «بلید»، شکارچی نیمهانسان-نیمهخونآشام، چیزی فراتر از یک اقتباس کامیکبوکی بود. او با حضور سرد، حرکات دقیق و نگاه نافذش، این شخصیت را به یک کارکتر کالت تبدیل کرد و مسیر را برای موفقیت فیلمهای مارول در قرن ۲۱ هموار ساخت. اسنایپس به تماشاگران نشان داد که یک قهرمان اکشن میتواند هم به شکل مرگباری خطرناک و هم به طرز انکارناپذیری خونسرد و جذاب باشد.
شان کانری یک ستاره اکشن کلاسیک و خالق بسیاری از «الگو»های اکشن است. او اولین جیمز باند بود و برای همیشه معیار تعریف این شخصیت باقی ماند. او به جهان نشان داد که یک قهرمان اکشن نیازی به عضلات غولپیکر ندارد؛ بلکه میتواند یک جنتلمن خوشپوش، باهوش و خطرناک باشد که با یک پوزخند جذاب و نگاهی نافذ، دشمنانش را به زانو درمیآورد. کانری جذابیت مردانه و سرسختی را به شکلی بینقص ترکیب کرد. حضور او به قدری قدرتمند بود که حتی در نقش پدر ایندیانا جونز، پا به پای هریسون فورد میتاخت و حتی از او جلو میزد. او ثابت کرد که کاریزما، قدرتمندترین سلاح یک آدمکش درجه یک است. کانری نه تنها یکی از بهترین بازیگران اکشن سینما بلکه یکی از تاثیرگذارترین آنها است.
انرژی مل گیبسون روی پرده، شبیه یک سیم برق لخت بود؛ خطرناک، غیرقابلپیشبینی و به شدت گیرا. او در نقش «مکس دیوانه» به نماد بقا در دنیای پساآخرالزمانی تبدیل شد و در نقش «مارتین ریگز»، پلیسی را به تصویر کشید که خشم و غمش او را به یک سلاح مرگبار تبدیل کرده بود. گیبسون میتوانست در یک لحظه از یک دلقک دوستداشتنی به یک جنگجوی دیوانه تبدیل شود و همین دامنه وسیع، او را از دیگر قهرمانان اکشن متمایز میکرد. او خالق قهرمانان پاکباختهای مثل ویلیا والاس بود.
شارلیز ترون یک استاد سبک «متداکتینگ» در ژانر اکشن است. انعطاف فیزیکی او برای نقشهایش حیرتانگیز است. او برای «بلوند اتمی» به سطحی از مهارت در مبارزات رسید که میتوانست سکانسهای طولانی و بدون کات را اجرا کند. اما شاهکار او، ایفای نقش «فیوریوسا» بود؛ یک قهرمان تکدست، مصمم و خاموش که با یک نگاه، جهانی از درد و اراده را منتقل میکرد. ترون ثابت کرد که برای خلق یک قهرمان اکشن فراموشنشدنی، نیازی به دیالوگهای طولانی نیست؛ گاهی یک نگاه فولادین کافی است. او نماد قدرت، استقامت و اراده زنانه در خشنترین دنیاهاست.
اگر مبارزات بروس لی خشمگین و انفجاری بود، مبارزات فیلم های جت لی شاعرانه و روان است. او به عنوان قهرمان ملی ووشوی چین، حرکات رزمی را با چنان سرعت و دقتی اجرا میکند که گویی در حال نقاشی با بدنش است. جت لی در مجموعه «روزی روزگاری در چین» تصویری باشکوه از یک استاد کونگفوی مردمی و میهنپرست ارائه داد. اما این تمام ماجرا نبود. او در فیلم «رهاشده» (Unleashed) نشان داد که میتواند در کنار مهارتهای رزمی، بازی دراماتیک و قدرتمندی را نیز به نمایش بگذارد. جت لی به عنوان یکی از بهترین بازیگران اکشن سینما استاد مسلم به تصویر کشیدن زیبایی و انضباط در دل خشنترین مبارزات است.
جیسون استاتهام ناجی اکشنهای سرراست و بیادعاست. در دورانی که همه چیز پر از جلوههای ویژه کامپیوتری است، او یادآور قهرمانان اکشن کلاسیک است که با مشت، لگد و مهارتهای رانندگی کار را تمام میکردند. او ورزشکار سابق تیم ملی شیرجه بریتانیا بود و این آمادگی جسمانی به او اجازه میدهد تا اکثر بدلکاریهایش را خودش انجام دهد. شخصیتهای او معمولاً کمحرف، به شدت حرفهای و بینهایت کارآمد هستند. استاتهام یک برند قابل اعتماد است: وقتی فیلمی از او را تماشا میکنید، دقیقاً میدانید که قرار است یک ساعت و نیم آدرنالین خالص اکشن تماشا کنید، حتی اگر داستان مزخرف باشد.
چو یون-فت به تیراندازی در سینما، استایل و شخصیت بخشید. همکاری او با کارگردان برجسته، جان وو، ژانر فرعی «حمام خون قهرمانانه» (Heroic Bloodshed) را به اوج رساند. او با دو هفتتیر در دست، در میان رگبار گلولهها به آرامی حرکت میکرد و در میان خون میرقصید. اما او فراتر از یک قهرمان اکشن بود. یون-فت در نقش «لی مو بای»، تصویر یک جنگجوی خردمند و تراژیک را به نمایش گذاشت که سنگینی شمشیرش را با وقار حمل میکند. چو یون-فت استاد به تصویر کشیدن خونسردی و شرافت در دل بزرگترین آشوبهاست.
شاید از دیدن این نام در لیست بهترین بازیگران اکشن سینما تعجب کنید. با این همه باید اعتراف کرد زوئی سالدانیا ملکهی فرانچایزهای علمی-تخیلی است. او تنها بازیگری است که در سه فیلم از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینما (دو فیلم «آواتار» و «انتقامجویان: پایان بازی») نقشآفرینی کرده است. قدرت او در توانایی بینظیرش برای جان بخشیدن به شخصیتهای غیرانسانی از طریق تکنولوژی موشن کپچر نهفته است. او با حرکات برازنده و بازی احساسیاش، به «نیتیری» و «گامورا» قلبی تپنده بخشید. سالدانیا به ما نشان داد که یک ستاره اکشن میتواند در پشت لایههایی از جلوههای ویژه، یک اجرای دراماتیک و قدرتمند را ارائه دهد و احساسات را به خوبی ضربات به تصویر بکشد.
نیکلاس کیج خودش به تنهایی یک ژانر است! در اواسط دهه نود، او با سهگانهای بینظیر از فیلمهای اکشن، این ژانر را با انرژی دیوانهوار و غیرقابلپیشبینی خود تسخیر کرد. او از کلیشههای قهرمان خونسرد و کمحرف دوری کرد و به جای آن، شخصیتهایی را به تصویر کشید که در مرز فروپاشی روانی قرار داشتند. هیچکس مانند او نمیتواند چنین تعهد بیچونوچرایی به نقشهایش داشته باشد. کیج به ما نشان داد که یک قهرمان اکشن میتواند عجیب، اغراقآمیز، آسیبپذیر و در عین حال به طرز شگفتانگیزی سرگرمکننده باشد. تماشای او روی پرده، مانند سوار شدن بر یک ترن هوایی بدون ترمز: لذتبخش، هیجان انگیز و البته کمی ترسناک.
بروس ویلیس قهرمانهای اکشن را کاملا واقعی کرد. قبل از «جان مککلین»، قهرمانان اکشن ماشینهای کشتار تکبعدی و بدون شکست بودند. اما مککلین یک پلیس معمولی بود که در بدترین روز زندگیاش، در مکان و زمان اشتباهی قرار گرفته بود. او خونریزی میکرد، میترسید، خسته میشد و به خودش فحش میداد. او با پای برهنه روی شیشه راه میرفت و درد میکشید. ویلیس با ایفای این نقش، به تماشاگران قهرمانی را هدیه داد که میتوانستند خود را جای او بگذارند. او ثابت کرد که قهرمان بودن به معنای شکستناپذیر بودن نیست؛ بلکه به معنای ادامه دادن است، حتی وقتی که همه چیز علیه شماست. بروس حالا دیگر نام خودش را هم به خاطر نمیآورد، اما بیتردید برای همیشه یکی از بهترین بازیگران اکشن سینما است.
در دهه ۹۰ میلادی، ویل اسمیت فرمول ستاره شدن را عوض کرد. او با تزریق دوز بالایی از کاریزمای خالص و کمدی به فیلمهای اکشن پرهزینه، به بزرگترین ستاره سینما تبدیل شد. او قهرمانی بود که در میانه نجات دنیا از دست بیگانگان فضایی، میتوانست با یک شوخی بهموقع، تماشاگران را به قهقهه بیندازد. اسمیت هرگز اجازه نداد مقیاس عظیم فیلمهایش، شخصیت دوستداشتنی او را تحتالشعاع قرار دهد. او به جهان نشان داد که یک قهرمان اکشن میتواند جذاب، بامزه و به طرز انکارناپذیری تماشایی باشد. اسمیت آن قهرمان اکشنی است که انتظارش را ندارید!
سیگورنی ویور مادرخوانده تمام قهرمانان زن سینماست. او با نقش «الن ریپلی»، مسیری را پیمود که تاریخساز شد: از یک بازمانده وحشتزده در «بیگانه» به یک فرمانده جنگجوی مصمم و نماد غریزه مادرانه در «بیگانهها» تبدیل شد. او ثابت کرد یک زن میتواند در مرکز یک فیلم علمی-تخیلی ترسناک و پر از اکشن قرار بگیرد و نه تنها زنده بماند، بلکه رهبری فیلم را بر عهده بگیرد. ریپلی یک نقطه عطف بود؛ او نشان داد که قدرت یک قهرمان، لزوماً در عضلاتش نیست، بلکه در هوش، اراده و شجاعت او برای روبرو شدن با بزرگترین ترسهایش نهفته است.
جکی چان یک نابغه و یکی از بهترین بازیگران اکشن سینما است. او باستر کیتون سینما اکشن؛ خلاق، بامزه، درامتیک و البته اکشن و عجیب. جکی چان درک کرد که یک سکانس مبارزه میتواند به همان اندازه که هیجانانگیز است، خندهدار نیز باشد. او با به خطر انداختن جان خود و انجام بدلکاریهایی که مرز بین شجاعت و جنون را جابهجا و بدن خود را به یک ابزار قصهگویی تبدیل کرد. خلاقیت او در استفاده از محیط اطراف (از نردبان و صندلی گرفته تا یخچال) به عنوان سلاح، بیرقیب است. برخلاف قهرمانان شکستناپذیر، شخصیتهای فیلم های جکی چان اغلب آسیبپذیر و کاملا از دل مردم هستند و همین ترکیب از کمدی بزنوبکوب و اکشن نفسگیر، او را به یک ستاره جهانی تبدیل کرده است.
سیلوستر استالونه با آن چهره، لحن و بدن خاص «قلب» تپنده ژانر اکشن است. او خالق دو تا از نمادینترین شخصیتهای تاریخ سینماست: «راکی»، بوکسور بازندهای که برای شرافتش میجنگد و «رمبو»، سرباز زخمخوردهای که به دنبال آرامش است. استالونه استاد به تصویر کشیدن قهرمانان آسیبدیدهای است که با ارادهای پولادین بر محدودیتهای خود غلبه میکنند. او نه تنها یک ستاره اکشن، بلکه یک نویسنده و کارگردان تواناست که داستانهایش اغلب درباره رستگاری و جنگیدن برای یک فرصت دوباره است. او به ما نشان داد که بزرگترین مبارزات، آنهایی هستند که در درون ما اتفاق میافتند.
بروس لی یک انقلاب تکنفره در سینما و خالق برخی از بهترین فیلم های رزمی که دیدیم بود. او در طول عمر بسیار کوتاهش، هنرهای رزمی را از نمایشهای سنتی چینی به یک هنر سینمایی مرگبار و فلسفی تبدیل کرد. سرعت حرکات او فرا انسانی به نظر میرسید و حضورش روی پرده سرشار از چنان اعتمادبهنفس و شدت و حرارتی بود که تماشاگر را هیپنوتیزم میکرد. او تنها یک مبارز نبود؛ او یک فیلسوف بود که هنر رزمی «جیت کان دو» را پایهگذاری کرد. «اژدها وارد میشود» نه تنها یک فیلم اکشن، بلکه یک بیانیه فرهنگی بود. این فیلم بود که درهای هالیوود را به روی ستارههای آسیایی باز کرد. میراث او ابدی است و تأثیرش در رگهای هر فیلم اکشن مدرنی جریان دارد.
کیانو ریوز دو بار ژانر اکشن را بازتعریف کرده است؛ و این دستاورد کمی نیست. او با «ماتریکس»، اکشن علمی-تخیلی را با فلسفه و هنرهای رزمی جذاب ترکیب کرد و به نماد یک نسل تبدیل شد. سالها بعد، زمانی که به نظر میرسید دوران او به سر آمده و غرق فیلمهای حوصله سر بر شده، با «جان ویک» بازگشتی طوفانی داشت. او با جان ویک استانداردهای مبارزات تنبهتن و تیراندازی در سبک «گان-فو» را جابهجا کرد. تعهد او به تمرینات سخت و انجام بدلکاریهایش، دیوانهوار است. او با شخصیت آرام و متمرکزش، قهرمانی را به تصویر میکشد که وقتی خشمگین میشود، هیچ چیز جلودارش نیست. این روزها از هر کس بپرسید بهترین بازیگران اکشن سینما کیست احتمالا یکی از اولین پاسخهایی کیانو ریوز است.
میشل یئو ملکه بلامنازع سینمای رزمی است. او با دههها فعالیت در سینمای هنگکنگ، جایی که خودش بدلکاریهای مرگبارش را انجام میداد، احترام همگان را برانگیخت. پیشینه او در رقص باله، به مبارزاتش ظرافت و قدرتی شاعرانه بخشیده است. او در «ببر خیزان، اژدهای پنهان» به جهان نشان داد که یک مبارزه با شمشیر میتواند چقدر احساسی و تراژیک باشد. سالها بعد، او با فیلم «همهچیز همهجا به یکباره»، تمام مهارتهایش در اکشن، کمدی و درام را به نمایش گذاشت و سرانجام اسکار را فتح کرد.
تام کروز فقط یک بازیگر نیست؛ او آخرین ستاره سینمای واقعی و نگهبان میراث سینمای هالییود در ژانر اکشن است. تعهد او به ژانر اکشن، چیزی کمتر از یک وسواس دیوانهوار و ستودنی نیست. او برای سرگرم کردن مخاطب، حاضر است از بلندترین ساختمان جهان بالا برود، به یک هواپیمای در حال پرواز آویزان شود و با موتور از یک صخره به اعماق دره بپرد. او با هر فیلم از مجموعه «مأموریت: غیرممکن»، انتظارات را بالاتر میبرد و به ما یادآوری میکند که هیجان واقعی از جلوههای ویژه کامپیوتری نمیآید، بلکه از دیدن یک انسان واقعی در موقعیتی غیرممکن به دست میآید.
آرنولد شوارتزنگر یک پدیده فرهنگی بود که در قالب یک انسان تجسم پیدا کرد. او با فیزیک بدنی اسطورهوار و لهجه اتریشی فراموشنشدنیاش، قهرمان اکشن دهه هشتاد را تعریف کرد. او یک سایبورگ آینده، یک کماندوی تکنفره و یک بربر افسانهای بود. کارنامه او دایرةالمعارف بهترین فیلمهای اکشن تاریخ است. جملات قصار او (“I’ll be back,” “Get to the choppa!”) به بخشی از فرهنگ عامه آمریکا تبدیل شدهاند. آرنولد فقط یک بازیگر نبود؛ او تجسم قدرت، شکستناپذیری و سرگرمی خالص هالیوودی بود. آرنولد خالق برخی از بهترین فیلم های رزمی آمریکایی است.
هریسون فورد قهرمان «ناخواسته» است و همین ویژگی او را به شماره یک این فهرست تبدیل میکند. او هرگز یک ابرانسان شکستناپذیر نیست. فورد در نقش «ایندیانا جونز» و «هان سولو»، قهرمانی را به تصویر میکشد که کمی بدبین، کمی خسته و همیشه در موقعیتی است که از آن فراری است. هریسون کتک میخورد، اشتباه میکند و با یک پوزخند کنایهآمیز از مهلکه میگریزد. کاریزمای فورد در همین انسانیت او نهفته است. ما او را باور میکنیم، چون او شبیه ماست؛ فقط کمی شجاعتر و خوششانستر. او به ما نشان داد که بزرگترین قهرمان، کسی نیست که از چیزی نمیترسد، بلکه کسی است که با وجود ترس، کار درست را انجام میدهد.
این فهرست بلند، سفری بود به دنیای اسطورههایی که با عرق، خون و کاریزمای خود، ژانر اکشن را تعریف کردند. هر یک از این نامها به سهم خود، لحظات فراموشنشدنی و هیجانانگیزی را برای ما خلق کردهاند و سینما بدون آنها قابل تصور نیست.
به نظر شما جایگاهها منصفانه بود؟ قهرمان اکشن محبوب شما کیست؟
پاسخ ها