در زندگی همه ما روزهایی هست که خوشحال نیستیم و بهقول معروف، دلمان گرفته است. در چنین شرایطی، باید بهدنبال راهی برای تسکین غم باشیم. البته کاملا طبیعی است که گاهی کمی غم به سراغمان بیاید، اما اگر این وضعیت مزمن شود، باید آن را جدی گرفت. در این مقاله، راهکارهایی را مطرح کردهایم که وقتی ناراحتید، بهکمک آنها خودتان را تسکین دهید. با ما همراه باشید تا بگوییم چگونه حال خود را خوب کنیم.
پیش از آنکه سراغ راهکارها برویم، بهتر است تفاوت ناراحتی موقتی با افسردگی را بدانیم. برخی از افراد کوچکترین احساس غم و ناراحتی را نشانه افسردگی میدانند، اما این درست نیست. احساس غمی که گاهگاهی به سراغ ما میآید، طبیعی است و همه آن را تجربه میکنند، اما افسردگی نوعی بیماری است و نشانههای خاص خودش را دارد. افسردگی اگر نادیده گرفته شود، سبب مشکلات جسمی و روحی جدیتری میشود. بااینحال فراموش نکنید که ناراحتیهای موقتی هم اگر بیش از حد تکرار شوند، کمکم باید منتظر علائم افسردگی باشید. اگر واقعا احساس کردید که ممکن است افسرده شده باشید، حتما به روانشناس مراجعه کنید و به فکر درمان باشید.
غم و ناراحتی حتی در خفیفترین شکلش ممکن است بر احساسات، افکار و رفتارمان اثر بگذارد. در این شرایط نمیتوانیم راحت بخوابیم و خستگی و ناامیدی به ما فشار میآورد. این مسئله سبب میشود حتی آسانترین کارها را با زحمت بیشتری انجام دهیم و دیگر از سرگرمیها و علایقمان لذت نبریم.
خوشبختانه برای رفع این مشکل راهکارهایی وجود دارد که در ادامه توضیحشان دادهایم.
گوشدادن به موسیقی روشی اثباتشده برای برطرفکردن غمهاست. موسیقی یکی از بهترین حالخوبکنها برای درمان دل گرفتگی بی دلیل است. چیزی درباره تاثیر موسیقی بر عملکرد مغز شنیدهاید؟ موسیقی میتواند احساسات ما را برانگیزاند و با ایجاد اتصالات عصبی جدید در مغز رفتار و احساسات و افکارمان را تغییراتی دهد. همچنین بهکمک موسیقی میتوانیم روی چیزی تمرکز کنیم که زیباتر و دلنشینتر از غم ماست.
بر اساس یکی از تحقیقات، حتی موسیقی غمگین هم ممکن است سبب بهبود خلقوخو شود. در واقع غم همواره بزرگترین منبع الهام برای خلق بهترین موسیقیها در جهان بوده است. بااینحال نتایج بیشتر تحقیقات حاکی از این بوده است که اگر وقتی دلمان گرفته است به موسیقی شاد گوش بدهیم، خیلی سریعتر از احساسات ناراحتکننده خلاص میشویم. دلیلش این است که موسیقی شاد انرژی و لذت بیشتری را به همراه میآورد. همچنین طبق یکی از پژوهشها، اگر موسیقی غمگین سبب یادآوری خاطرات ناگوار شود، گوشدادن به آن کمکی به رفع ناراحتی ما نخواهد کرد.
درهرصورت بهتر است موسیقیای را انتخاب کنید که واقعا حالتان را بهتر کند. شاد یا غمگین و ایرانی یا خارجی فرقی ندارد؛ موسیقی زبان دل است. بنابراین حتی اگر آهنگی را گوش میکنید که زبانش را نمیفهمید اما غمتان با آن از بین میرود، همان را انتخاب کنید.
اگر کسی در زندگیتان هست که بدون اینکه قضاوتتان کند فقط برای آرامکردن شما به حرفهایتان گوش دهد، میتوانید با او درددل کنید. درددلکردن با فردی قابلاعتماد مانند دوست صمیمی، رواندرمانگر (روان درمانی) یا حتی عضوی از خانواده مانند مادر روش بسیار خوبی برای برطرفکردن ناراحتی است. مثلا یکی از کاربران چطور بهنام تیرداد گفته است:
صدای مادرم باارزشترین چیزیه توی این دنیا که حالم رو خوب میکنه.
وقتی دلمان گرفته است و با دوستمان درباره آن صحبت میکنیم، در واقع این احساس بد را از خودمان بیرون میریزیم. چنین فردی چون به ما اهمیت میدهد، با ازخودگذشتگی کاری میکند این بار سنگین تقسیم شود.
یکی دیگر از کاربران گفته است:
وقتی ناراحتیم چیکار کنیم؟ من به کسی که ازش میتونم انرژی مثبت بگیرم زنگ میزنم و کمی درددل میکنم… کسی که محرم رازهام باشه.
خداوند منبع انرژی مثبت است. صحبتکردن با خداوند راهی برای متصلشدن به بیکران هستی است و به ما کمک میکند به آرامش برسیم، بهویژه در موقعیتهای سخت. حتی افرادی که رابطه نزدیکی با خدا ندارند هم در این موقعیتها ناخودآگاه اسمش را به زبان میآورند.
حتما نباید فردی مذهبی یا عرفانیمسلک باشید تا با خدا ارتباط برقرار کنید. کافی است باور کنید که خداوند گوش میدهد و برای حرفهایتان اهمیت قائل است. فقط با او راحت صحبت کنید یا برایش چیزی بنویسید. میتوانید کتابهای آسمانی مخصوص دین خودتان را بخوانید. قرآن، انجیل و تورات همه درباره خدا هستند. حضور او و کلامش میتواند بخشی از ناراحتی شما را تسکین دهد.
یکی از کاربران چطور بهنام زینالله گفته است:
خوندن قرآن توی بدترین موقعیت هم بهطور معجزهآسایی حالم رو دگرگون میکنه؛ انگار که یه آرامش الهی رو به انسان روانه میکنه.
«دلم گرفته چیکار کنم؟» بدترین پاسخ ممکن به این سؤال نشستن در انزوا و تنهایی است. بهجز وقتی که میخواهید مراقبه کنید، گوشهای کزکردن فقط غمتان را بدتر میکند. یکی از بهترین روشهای برطرفکردن ناراحتی و رسیدن به حالِ خوب این است که از تنهایی فاصله بگیرید و از خانه بیرون بروید و بخشی از طبیعت، مردم و جنبوجوش محیط اطرافتان شوید. خواهید دید که آن بیرون دنیا طوری است که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. افرادی که در اطراف شما رفتوآمد میکنند، دارند به زندگیشان ادامه میدهند و به همین دلیل انرژیشان به شما هم منتقل میشود. ملینی، یکی از کاربرانمان، گفته است:
میرم توی پارک میشینم و بازیکردن بچهها رو میبینم و روحم شاد میشه.
این کاملا به ویژگیهای شخصیتی خودتان بستگی دارد. بعضیها قدمزدن در جاهای خلوت را ترجیح میدهند. جاهای آرام و ساکت برای تفکر عمیق بسیار خوباند، اما مهم این است که مدتی را بیرون از فضای بسته بگذرانیم. بهویژه افرادی که زندگی یا کارشان طوری است که دیربهدیر روی آفتاب را میبینند، بهتر است حتما در روزهای آفتابی مدتی زیر نور خورشید باشند. نور خورشید با افزایش ویتامین D در بدن به ما شادی و انرژی میبخشد.
وقتی از خانه بیرون میزنیم، هوای تازه، زمین، مردم، حیوانات و پرندگان به ما یادآوری میکنند که همهچیز در جهان در گذر است، حتی حس بدی که داریم. با این روش ناراحتیمان حتما التیام خواهد یافت و همهچیز بهتر خواهد شد.
معمولا در مواقع ناراحتی بیشتر با خودمان حرف میزنیم و اکثر این خودگوییها منفیاند. خودگوییهای منفی سبب میشوند خودمان را سرزنش و قضاوت کنیم یا مدام به چیزی فکر کنیم که دلمان از آن گرفته است. بر اساس تحقیقات، افکار و نگرشهای منفی میتوانند احساس ناراحتی و تنهایی را بدتر کنند. بهاعتقاد بعضی از کاربران سایت هم مثبت اندیشی در ازبینبردن ناراحتی نقش بسزایی دارد. مثلا رأفت کیایی در پاسخ به «وقتی ناراحتیم چیکار کنیم» گفته است:
سعی میکنم فکرهای خوب بکنم…
روژان هم خودگویی مثبت خودش را راهی برای خلاصشدن از غمهایش میداند.
این دیدگاهها کاملا درستاند، زیرا افکار مثبت تأثیر زیادی بر سلامت روان و جسم ما دارند. اگر در خودمان، دیگران و در موقعیتی که در آن هستیم به دنبال نقاط مثبت باشیم، میتوانیم بر احساس ناراحتیمان غلبه کنیم. بااینحال مثبتاندیشی بهمعنای این نیست که واقعیت را نادیده بگیریم یا مشکل را سرسری تلقی کنیم. وقتی مثبت فکر میکنیم، یعنی با امید به اینکه همهچیز بهتر خواهد شد به بررسی دقیق احساس ناراحتی و دلایل آن میپردازیم.
وقتی از چیزهای مثبت بنویسید، مجبورید مثبت فکر کنید و بهتدریج که این کار برایتان عادت میشود.
اهل مطالعه و کتابخوانی باشید یا نباشید، در هر صورت نمیتوانید قدرت مطالعه و اثر جادویی کتابها را انکار کنید. حتی آن دسته از افرادی که سالی یک صفحه کتاب هم نمیخوانند، قبول دارند که مطالعه مزایای زیادی دارد. آنها دلایل دیگری برای کتابنخواندن دارند.
بسیاری از افراد معتقدند مطالعه احساس ناراحتی و غم را تسکین میدهد. این حقیقت دارد، زیرا قدرت درمانی ادبیات شگفتانگیز است. هنگامی که غم و اضطراب شما را احاطه کرده است، مطالعه شعر و رمان میتواند افکار، احساسات و هیجانات شما را دگرگون کند. هنگامی که کتاب میخوانید، مغزتان قادر است کلمات را درک کند و احساس آنها را دریابد، بنابراین میتوانید چیزی را که درونتان اتفاق میافتد شناسایی کنید. کتاب به ما نمیگوید که دست از ناراحتی برداریم، بلکه به ما کمک میکند راحتتر احساساتمان را بشناسیم تا علت ناراحتیمان را دریابیم.
یکی از کاربران چطور بهنام نازفر گفته است:
کتاب خوندن… یا متنها و کلیپهای روانشناسی و جملات انگیزشی… یا صحبتکردن با خودم از طریق نوشتن که چرا حالم بده و سعی در برطرفکردن علت.
کتاب ما را از آشفتگی ذهنی خودمان دور میکند و به دنیای جادویی دیگری میبرد، تا جایی که احساس میکنیم نویسنده یا شخصیتهای کتاب همدم ما هستند و با خودمان میگوییم: «پس من تنها نیستم.» این قدرت مطالعه است که میتواند حال گرفته ما را بهتر کند.
نوشتن یکی از راههای مفید برای بیرونریختن احساسات بد است. با نوشتنِ افکار و احساساتمان میتوانیم به درک عمیقتری از خودمان برسیم و درباره علت ناراحتیمان تصمیم بگیریم.
مریم، یکی از کاربران، گفته است:
چیزهای زیادی هست که برای من حکم «حالخوبکن» رو دارن. در دسترسترین اونها نوشتن است. هرچه دلتنگی دارم رو با دل سفید و پاک کاغذ در میون میذارم.
بعضی افراد هنگامی که ناراحتاند، غذا از گلویشان پایین نمیرود و برخی دیگر بیشتر از همیشه بهفکر خوردن میافتند. تعدادی از کاربران چطور گفتهاند که وقتی ناراحتاند، خوردن خوراکیهای موردعلاقهشان حالشان را خوب میکند. البته اگر این خوراکیها سالم باشند، مشکلی ندارد. مثلا سحر گفته است:
فقط بستنی موردعلاقهات (مثلا من خودم شکلاتی و …). ببین چه خوراکیای موردعلاقهته.
از نظر علم تغذیه، کمبود موادمغذی ممکن است یکی از عوامل زمینهساز غم و بدخلقی مزمن باشد. بعضی از غذاهایی که میتوانند خلقوخوی ما را بهبود ببخشند عبارتاند از:
فراموش نکنید که غذاهای بد میتوانند ناراحتی را بیشتر کنند. افرادی که در هنگام ناراحتی به خوردن غذاها و تنقلات ناسالم روی میآورند، بعدها بیشتر با پیامدهای بد آن مانند اضافهوزن و بیماری های گوارشی روبهرو خواهند شد. از مصرف نیکوتین یا الکل هم خودداری کنید. اینها شاید همان لحظه آرامتان کنند، اما ضررهایی که دارند به آن آرامش لحظهای نمیارزد.
برخی افراد گریه را ناشی از ضعف یا آسیبپذیری میدانند، اما واقعیت این است که گریه واکنش طبیعی بدن به احساس غم است. وقتی گریه میکنیم بهجای سرکوب احساس غم، آن را بیرون میریزیم. گریه کردن فایده دارد و نگهداشتن غمها سبب افسردگی میشود.
گریه راهی برای سبکترشدن است. وقتی دلمان میگیرد، اشکریختن شاید حالمان را بهتر کند. طبق برخی از تحقیقات، هنگام گریهکردن مادهای شیمیایی بهنام اندورفین در بدن ترشح میشود که خوشی و آرامش را به ارمغان میآورد. همچنین اشکریختن میتواند سیستم عصبی پاراسمپاتیک بدن را فعال کند و استرس را کاهش دهد. به همین دلیل توصیه شده است که جلوی اشکریختنتان را نگیرید. البته اگر واقعا اشکی ندارید، بهزور خودتان را وادار به گریه نکنید.
منظور از گریهکردن هم اشکریختن ملایم است نه گریهای که با ضجه و فریاد همراه است و واکنش طبیعی و آنی بدن به درد یا عصبانیت است. اشکریختن پدیدهای بسیار پیچیدهتر است. اشکهایی که بهآرامی روی گونه سرازیر میشوند، نوعی ماساژ بسیار ملایم روی پوست انجام میدهند که ترکیبات اندورفین را ترشح میکند؛ همچنین با کمک شبکه نورونهای آینهای (mirror neurons) حس همدلی را برمیانگیزانند. به همین دلیل اشکریختن اثرات مثبتی روی سلامتی و تعاملات اجتماعی ما دارد.
ورزش منظم بخشی مهم از سلامت جسمانی و روانی ماست و یکی از روشهای عالی برای برطرفکردن احساس ناراحتی و غم محسوب میشود.
هنگامی که دلمان گرفته است میتوانیم با انجام حرکات ورزشی این حالت را از بین ببریم. معمولا ورزش خاصی مدنظر نیست و حتی پیادهروی، دویدن و رقصیدن هم مؤثرند. ورزش میزان سروتونین (یکی از انواع هورمون شادی) را در بدن افزایش میدهد.
همچنین ورزشکردن باعث ترشح اندورفینها در بدن میشود که خلقوخوی ما را بهبود میدهد. مزیت دیگر ورزش این است که هنگام انجام تمرینات، دیگر فرصت پیدا نمیکنیم به ناراحتیها فکر کنیم.
اگر عادت کنید همیشه تمرینات ورزشی را منظم انجام دهید، دیگر احساس غم زودبهزود سراغتان نخواهد آمد. در کل ۲۰ دقیقه ورزش در روز کافی است. اگر نمیتوانید خودتان را به ورزش منظم عادت دهید، در کلاسهای ایروبیک (ورزش هوازی) ثبتنام کنید. ۳ روز در هفته روزی ۳۰ دقیقه میتواند سبک زندگی شما را تغییر دهد. حتی اگر ورزش خاصی هم انجام میدهید، مشکلی ندارد و فقط این مهم است که حالتان را بهتر کند.
تماشای فیلم و سریال هم یکی از روشهای خوب برای بهترشدن حال بد و فراموشکردن احساسات ناخوشایند است؛ البته این بدان معنا نیست که وقتی دلمان گرفته است میتوانیم هر فیلمی را تماشا کنیم. فیلمِ خوب نوعی حواسپرتی ایجاد میکند تا دیگر به غم و ناراحتی فکر نکنیم، اما بعضی فیلمها نهتنها کمکی نمیکنند بلکه به دلایلی ممکن است همهچیز را بدتر هم بکنند.
سریالها و فیلم های کمدی و شاد میتوانند با خنداندن ما کمک کنند احساسات بد را از خودمان دور کنیم، اما طبق تحقیقات، فیلمهای غمانگیزی که سبب میشوند اشک بریزیم هم میتوانند کمککننده باشند. بااینحال باید در انتخاب فیلم دقت کنید. فیلمهایی که سبب شوند به هقهق بیفتید یا از زندگی ناامیدتان کنند، هیچ فایدهای ندارند. در عوض فیلمهایی که سبب شوند بهآرامی اشک بریزید (همانطور که در بخش گریهکردن گفتیم) سبب ترشح اندورفینها و هورمونهای طبیعی ضداسترس میشوند و حالمان را خوب میکنند.
یک فیلم خوب انتخاب کنید، دست خودتان را بگیرید و تنهایی به سینما بروید؛ البته اگر امکانش را ندارید، میتوانید در خانه هم فیلم تماشا کنید.
شاید باورش سخت باشد یا خندهدار به نظر برسد، اما حقیقت دارد که خریدکردن روشی درمانی برای رهایی از غم و ناراحتی است! تعدادی از کاربران هم گفتهاند که وقتی دلشان میگیرد، خریدکردن حالشان را بهتر میکند. مثلا شادی در پاسخ به سؤال «دلم گرفته چیکار کنم» گفته است:
اینکه کلی پول داشته باشم برم خرید چشم بازار رو دربیارم.
بر اساس برخی تحقیقات، حتی اگر بهقصد خرید برویم و چیزی نخریم باز هم میتوانیم خوشحال شویم هرچند رضایت کمتر خواهد بود. بنابراین از رفتن برای خرید نترسید. حتی اگر بودجه کافی ندارید، مهم نیست و حتی یک چیز خیلی کوچک و ارزان میتواند حس خوبی به شما بدهد. اگر نگرانید با بیرونرفتن نتوانید خرجکردنتان را کنترل کنید، فقط مقدار کمی پول با خودتان ببرید و کارتهای بانکی را در منزل بگذارید.
خواب رابطه بسیار نزدیکی با خلقوخوی ما دارد. از آنجا که خواب ناکافی ممکن است سبب کجخلقی و استرس شود، خوبخوابیدن بسیار مهم است.
بعضی از کاربران گفتهاند وقتی دلمان گرفته است و ناراحت هستیم، خوابیدن میتواند کمک کند. مثلا سامان گفته است:
باید بخوابی که فردا بشه… خودش خوب میشه.
شاید این حرف در خصوص بعضی افراد صادق باشد، اما درباره همه صدق نمیکند زیرا بسیاری از ما معمولا وقتی غمگینیم اصلا خوابمان نمیبرد. حقیقت این است که اگر خوبخوابیدن را به روال عادی زندگیمان تبدیل کنیم، کمتر در برابر ناراحتی و غم آسیبپذیر خواهیم بود.
طبق تحقیقات، حتی کمی خواب هم اثر قابلتوجهی بر جسم و روان ما دارد. ۷ تا ۹ ساعت خوابِ خوب شبانه تأثیر مستقیم روی خلقوخو، هوشیاری، خلاقیت، نشاط جسمانی و حتی وزنمان دارد. هیچ فعالیت دیگری مانند خواب نمیتواند در درازمدت و کوتاهمدت اینهمه مزایا داشته باشد.
تحقیقات زیادی درباره رابطه بیخوابی و افسردگی انجام شده است. چون وقتی ناراحتیم خوابیدن سختتر میشود، اگر مداوم نتوانیم خوب بخوابیم، درنهایت به افسردگی مبتلا خواهیم شد.
برای درمان دلگرفتگی بیدلیل، راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
برای بهتر شدن حالتان، این چند راهکار فوری و ساده را امتحان کنید:
در این مقاله تعدادی از راهکارهایی را بیان کردیم که شما کاربران عزیز هم مطرحشان کرده بودید. البته بعضی کاربران هم دیدگاههای جالبی داشتند که در مقاله عنوان نشدند مثل «ستاره» که گفته است گاهی بعضی از غمها هرگز ما را رها نمیکنند:
بستگی داره دلمون از چی گرفته باشه… گاهی یه موسیقی، گاهی قدمزدن، گاهی مهمونیرفتن، تماشای عکس و فیلمهای قدیمی ولی گاهی باید در رو روی هر اتفاق و روزمرگی بست و فقط تنها موند. بعضی دلتنگیها هیچوقت درمان نمیشن.
البته «نگین» نظر دیگری داشت. بهنظر او، کافی است صبر کنی تا خودش بهمرورِ زمان بهتر شود:
هیچی. صبر میکنم تا غمم خودش رو نشون بده و سرکوبش نمیکنم. بعدش حالم کمکم بهتر میشه.
شما هم میتوانید از حالخوبکنهایتان برای ما بگویید. وقتی دلتان میگیرد، چگونه غمتان را برطرف میکنید؟
پاسخ ها