سینمای جنگ، پر از شاهکارهای ضدجنگ مانند «مسیرهای افتخار» تا حماسههای بیتکراری چون «لورنس عربستان» و «اینک آخرالزمان»، و فیلم نفسگیری «نجات سرباز رایان» است. این شکوه و عظمت بهخوبی به داستانهای جنگی در قاب کوچک تلویزیون نیز راه یافته و برخی از بهترین سریالهای جنگی را خلق کرده است که با بهترین فیلم های جنگی سینما رقابت میکنند.
فرمت طولانیتر سریالها فرصتی بینظیر برای فهم عمیقتر در مصائب و چالشهای جنگهای تاریخی فراهم کرده است. محبوبترین و تأثیرگذارترین سریالهای جنگی، از بازنماییهای گیرای جنگ جهانی دوم تا ماجراهای تکاندهنده جنگهای مدرن را شامل میشود. برخی از این سریالها از بهترین سریال های تاریخ جهان هستند.
این مینیسریال نهقسمتی، که اوایل سال ۲۰۲۴ از اپل تیوی پلاس پخش شد، یکی از جدیدترین شاهکارهای سریالهای جنگی است. این سریال، که بهنوعی ادامهدهندهی مسیر «جوخه برادران» و «پاسیفیک» است، تجربیات خلبانان بمبافکن جنگ جهانی دوم را روایت میکند و داستان مردان نیروی هوایی ارتش ایالات متحده را دنبال میکند که در حملات هوایی به اروپا تحت اشغال نازیها شرکت کرده، و در جریان خدمتشان دوستیهای عمیقی را تجربه میکنند.
هرچند گاهی اوقات رنگوبوی استثناگرایی آمریکایی در سریال به چشم میخورد، اما بهطور کلی این اثر بهعنوان یک بازنمایی هیجانانگیز و پرتنش از نبردهای هوایی است. البته دقت تاریخی این سریال گزینشی است، اما «اربابان آسمان» یکی از بهترین سریال های خارجی دنیا و یک سریال جنگی گیرا و تأثیرگذار است.
این مینیسریال چهارقسمتی، که اولین پروژه بزرگ با استفاده از تکنیک انیمیشن هیبریدی تریوسکوپ بود، یکی از آثار بصری خیرهکننده و کمتر دیدهشدهی نتفلیکس است. داستان واقعی آزادیخواه، ماجرای افسر ارتش آمریکا، فلیکس اسپارکس (با بازی بردلی جیمز)، را دنبال میکند که فرماندهی یک هنگ متشکل از کابویها، مکزیکی–آمریکاییها، و سربازان بومی را در جریان نبرد سخت ایتالیا بر عهده دارد.
این سریال گاه در شخصیتپردازی دچار افت میشود، اما پیشرفت هنگ در طول جنگ، از دفاع طاقتفرسای آنزیو تا آزادسازی اردوگاه کار اجباری داخاو، بسیار گیراست. «آزادیخواه» در عین حال که به شخصیتهای اصلی خود علاقه نشان میدهد، از نشان دادن جنایات آنها و همچنین وحشتی که با آن مواجه شدند، ابایی ندارد. انیمیشن این سریال، با وجود جذابیت بصری، توانسته است وحشیگری جنگ را بهخوبی به تصویر بکشد.
«وایکینگها» با ترکیبی فریبنده از تاریخ قرون وسطی و سرگرمیهای تلویزیونی، الهامگرفته از حماسههای راگنار لودبروک (با نام راگنار لوتبروک در سریال، با بازی تراویس فیمل) است و دورانی از گسترش و قدرت جنگجویان نورس را به تصویر میکشد. این سریال، که داستان راگنار را از یک کشاورز و جنگجو تا تبدیل شدن به پادشاه قومش روایت میکند، آغاز عصر وایکینگها را با حمله به بریتانیا و سرزمینهای اصلی اروپا به نمایش میگذارد.
دقت تاریخی این سریال گاهی کشوقوس مییابد، و در مواردی تأیید آن تقریباً دشوار است؛ اما «وایکینگها» درک درستی از فرهنگ وایکینگها و نحوه عملکرد تمدنهایشان ارائه میدهد. این سریال نبردهای تاریخی مانند یورش به لیندیسفارن و محاصره پاریس را به تصویر میکشد و با وجود بزرگنمایی این رویدادها، پایهای محکم در واقعیات این جنگها دارد.
«پاسیفیک»، بهعنوان اثری همراه و در ادامه با «جوخه برادران»، شرایط سربازان آمریکایی در جنگ علیه نیروهای ژاپنی در اقیانوس آرام طی جنگ جهانی دوم را به تصویر میکشد. این مینیسریال داستان سه تفنگدار دریایی از هنگهای مختلف را دنبال میکند که زندگیشان در طول کارزار جنگی از گوادالکانال تا ایوو جیما و وحشیگری اوکیناوا و سرانجام بازگشت به زندگی عادی پس از روز پیروزی بر ژاپن به هم گره میخورد.
مانند بسیاری از بهترین سریال های جنگی، «پاسیفیک» در ایجاد تعادل بین نمایش وحشتهای بیرحمانهی نبرد و ارائه شخصیتهایی کاملاً ملموس که مخاطب میتواند با آنها همذاتپنداری کند، موفق است. داستان واقعی شخصیتهای اصلی، این سریال را تأثیرگذارتر کرده، و با نمایش بصری خیرهکنندهای از خشونت جنگ، بینندگان را به محیط جهنمی تئاتر اقیانوس آرام میبرد.
بر اساس کتابی از اوان رایت، روزنامهنگار رولینگ استون، که تجربیاتش با گردان شناسایی اول نیروی دریایی آمریکا در حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ را روایت میکند، «نسلکشی» غوطهوری بیامان در جنگ مدرن است. این مینیسریال هفتقسمتی، زمان حضور رایت با این واحد نظامی در حمله به بغداد را دنبال میکند، در حالی که آنها با کمبود تجهیزات، مشکلات ارتباطی، و بوروکراسی دستوپنجه نرم میکنند.
مشابه «وایر»، این سریال بهعنوان یک بازنمایی واقعی و صادقانه از موضوع خود میدرخشد. با ترکیب تخصص داستانسرایی و فوریت روزنامهنگاری رایت، سفری تأثیرگذار از زندگی در پایینترین ردههای زنجیره نظامی را به تصویر میکشد که با صبر و لایههای ظریف خود، پیچیدگی مراحل اولیه جنگ را بهخوبی نشان میدهد. این اثر یکی از بزرگترین داستانهای جنگی قرن بیستویکم است که تاکنون روی صفحه نمایش آمده است.
«روم»، یک حماسه تاریخی که سقوط جمهوری روم و ظهور امپراتوری را به تصویر میکشد، یک درام دورهای گیراست. اگرچه هزینههای هنگفت تولید، برنامه پنجفصلی آن را به دو فصل و ۲۲ قسمت محدود کرد، اما این سریال همچنان نمایشی خیرهکننده است که زندگی دو سرباز معمولی را دنبال میکند که به قهرمانان تبدیل شده، و تغییرات اجتماعی–سیاسی عظیم را از دیدگاه مردم عادی و نخبگان اجتماعی شاهد هستند.
این سریال جنگ داخلی ژولیوس سزار در سال ۴۹ پیش از میلاد و پایان جنگهای گالیک را بررسی میکند، در حالی که فصل دوم به درگیری میان اکتاویان و مارک آنتونی تا نبرد تعیینکننده آکتیوم میپردازد. گرچه صحنههای نبرد در این سریال اندک است، اما آنچه نمایش داده میشود، نسبتاً دقیق است. بااینحال، «روم» در کاوش چشمانداز سیاستهای رومی در ارتباط با جنگها و درگیریهای آن زمان میدرخشد.
«شوگان»، یکی از جدیدترین و بهترین سریال های جنگی در سالهای اخیر است. این اثر بازآفرینی خیرهکنندهای از مینیسریال ۱۹۸۰ و رمان جیمز کلاول در سال ۱۹۷۵ است. اگرچه جزئیات سریال تا حد زیادی تخیلی است، اما فضای کلی آن مملو از جذابیت تاریخی است و در دوره سنگوکو (۱۴۶۷–۱۶۱۵) ژاپن، که پر از آشوب اجتماعی و جنگهای داخلی بود، رخ میدهد.
بسیاری از شخصیتهای اصلی سریال، از جمله جان بلکتورن (با بازی کاسمو جارویس)، که بر اساس شخصیت ویلیام آدامز، کاوشگر انگلیسی و سامورایی ساخته شده، از نمونههای واقعی الهام گرفتهاند. صحنههای نبرد سریال نیز بهگونهای واقعگرایانه به تصویر کشیده شدهاند که آن را به یک سریال جنگی جذاب در زمینه درگیریهای ژاپن فئودال تبدیل کرده است. این سریال پس از موفقیت بیسابقه در جوایز امی، برای دو فصل دیگر تمدید شده است.
«مش»، سریالی درباره جنگ کره که بهطور شگفتانگیزی طولانیتر از خود جنگ ادامه یافت، یک داستان جنگی نادر است که با جذابیت و طنز خود مخاطبان را مجذوب کرد. این سریال، که بر اساس فیلم برنده اسکار سال ۱۹۷۰ ساخته شده، بر یک بیمارستان جراحی متحرک ارتش در طول جنگ تمرکز دارد.
اگرچه این سریال بهخاطر طنز و سبکیاش شناخته میشود، اما هرگز از درام احساسی در زمانهای مناسب دوری نکرد، و تعادل بین شادی فرارگونه و تراژدی جنگ، تجربهای تماشایی خلق کرد. پس از ۱۱ فصل و بیش از ۲۵۰ قسمت، «مش» با قسمت فیلممانند «خداحافظ، وداع و آمین» به پایان رسید.
«داس بوت» یا همان کشتی، که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد، نهتنها یکی از بزرگترین فیلمهای جنگی تاریخ، بلکه یکی از برجستهترین عناوین سینمای بینالمللی است. با توجه به حجم زیاد فیلمبرداری، نسخهای بازبینیشده و طولانیتر از این داستان در سال ۱۹۸۴ بهصورت یک مینیسریال ششقسمتی از بیبیسی۲ پخش شد. این سریال محدودیتهای خفهکننده زندگی در یک زیردریایی آلمانی در جنگ جهانی دوم را به تصویر میکشد.
زمان طولانیتر این مینیسریال امکان پرداختن به شخصیتهای داخل زیردریایی را فراهم کرده، و آنها را بهگونهای عمیقاً انسانی به تصویر میکشد. این نسخه پنجساعته، طولانیترین ارائه این داستان است که بهدلیل ارزشهایش در مقایسه با فیلم، بهطور غیرمنصفانهای کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
پس از همکاری در شاهکار جنگی برنده اسکار «نجات سرباز رایان»، استیون اسپیلبرگ و تام هنکس با خلق مینیسریال تحسینشده «جوخه برادران» به این ژانر بازگشتند. این سریال دهقسمتی شگفتانگیز، داستان سربازان گروهان ایزی را دنبال میکند. ما ماجرای این گروهان را از تمرینات سخت تا حضور در نورماندی، پیشرفت در خطوط مقدم اروپا تا پیروزی متفقین بر آلمان و چالشهای پس از آن دنبال میکنیم. جوخه برادران یکی از بهترین سریال های جنگی که میتوانید ببینید.
این سریال ایدهآلهای قهرمانانه را در خود دارد. با این همه هرگز اجازه نمیدهد این ایدهآلها بر بازنمایی زمینی سربازان گروهان ایزی یا نبردهای وحشتناکی که در پیشبرد آمریکا در اروپا تحمل کردند، غلبه کند. جوخه برادران اثری بیرقیب و کمنظیر است.
منبع: collider
</p>
پاسخ ها