تابهحال شده پس از ورود به فروشگاهی بزرگ سردرگم شوید و نتوانید کالاهای مدنظرتان را انتخاب کنید؟ یا پیش آمده است که در رستوران نتوانید بین غذاهای مختلف یکی را انتخاب کنید؟ شاید هم این سردرگمی هنگام انتخاب را موقع خرید لباس تجربه کرده باشید. به هر صورت شما تنها کسی نیستید که از این مسئله شاکی است. دهههاست که روانشناسان توافق دارند انسانها هنگام مواجهشدن با گزینههای زیاد سردرگم میشوند. در این مقاله پس از تعریف توهم انتخاب و معرفی عوامل ایجادکننده آن، به تاریخچهاش نگاهی میاندازیم. سپس درباره رابطه آن با کاپیتالیسم و سوگیری تعصب صحبت میکنیم. در انتها نیز راهکارهای برونرفت از این توهم را با شما در میان میگذاریم.
همان طور که از اسمش پیداست، توهم انتخاب نوعی سوگیری شناختی است که فرد تصور میکند اختیار زندگی خود را بیشتر از آنچه واقعا هست، در دست دارد. در این سوگیری ناآگاهانه، ما تصور میکنیم که انتخابها را خودمان انجام دادهایم.
این توهم در بخشهای مختلف زندگی از جمله سیاست و بازار ما را درگیر میکند. به مثالهای زیر توجه کنید:
این عبارت تقریبا مفهوم جدیدی محسوب میشود. در سال ۱۸۹۶ میلادی، ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس آمریکایی، عبارت توهم انتخاب را در یکی از سخنرانیهای خود به کار برد. او در توصیف این عبارت گفته بود: «هر دوراهیای که گزینه انتخابنکردن در آن وجود نداشته باشد، شکلی از اجبار به انتخاب است.»
توهم انتخاب از آن زمان تا به امروز در روانشناسی شناختی بررسی شده است. در مقالهای پژوهشی که سال ۲۰۰۰ منتشر شد، شینا اینگار و مارک لپر اعلام کردند افراد هنگامی که گزینههای کمتری از یک نوع کالا در دسترس داشته باشند، بیشتر احتمال دارد خرید کنند. علاوه بر این، نتایج تحقیقات بیشتری حاکی از این بودند که افراد وقتی گزینههای کمتری داشته باشند، رضایت بیشتری از خرید خود خواهند داشت. این موضوع به «پارادوکس انتخاب» مشهور شده است.
سالهاست که کارشناسان بازاریابی و متخصصان فروش از توهم انتخاب برای شکلدادن انتخابهای ما استفاده میکنند.
مکتب کاپیتالیسم که امروزه در بیشتر نقاط دنیا دیده میشود، مفهومی است که بیان میکند افراد باید بتوانند اختیار زندگی خود را به دست بگیرند و آزادانه انتخاب کنند. بااینحال، روانشناسان درباره درستی این گزاره تردید دارند؛ نه بهخاطر اینکه اشتباه است، بلکه چون شرایط بازارهای کاپیتالیسیتی به گونهای است که مشتریان را بهسوی توهم انتخاب سوق میدهد.
شرکتها و کسبوکارهای بزرگ و حتی کوچک با استفاده از فنون بازاریابی و تبلیغات ذهن ما را بهسمتی میبرند که خود میخواهند. ما تصور میکنیم که در حال انتخاب یک کالا از میان کالاهای مختلف هستیم، اما در حقیقت ما بهسوی انتخاب یک گزینه هدایت شدهایم بیآنکه خود متوجه این مسئله شده باشیم.
یکی از مثالهای بارز این مسئله در صنعت فستفود مشاهده میشود. یک رستوران فستفودی ادعا میکند که منوی گستردهای دارد که افرادی با ذائقههای مختلف را راضی میکند، اما در واقع این غذاها بهجز برخی مواد اضافهشده به هرکدام، تفاوت چندانی با هم ندارند.
توهم انتخاب و سوگیری تعصب هر دو میتوانند باعث تصمیمگیری غلط و گمراهکننده شوند. این دو پدیده میتوانند افراد را به انتخاب بر اساس اطلاعات غلط یا انتخاب از سر غرور وادارند. در سوگیری تعصب، فرد تصور میکند انتخابش از بقیه انتخابها برتر است. در توهم انتخاب نیز فرد فکر میکند که واقعا از بین گزینههای متفاوت دست به انتخاب زده است. هر دوی اینها بدان معناست که فرد فکر میکند انتخابی خوب انجام داده است، حال آنکه چنین نیست. یک شباهت دیگر بین این دو مشاهده هر دوی آنها در حوزههای مشترک است، از سیاست گرفته تا خریدهای روزمره.
تفاوت این دو پدیده در تعریف هرکدام از آنها مشخص میشود. توهم انتخاب به فرد این باور را القا میکند که گزینههای واقعا متفاوتی وجود دارند و او از قدرت انتخاب برخوردار است، اما در سوگیری تعصب فرد باور دارد یک گزینه از سایر گزینهها بهتر است بیآنکه دلیل منطقی برایش داشته باشد. در این حالت، فرد بر اساس تعصبات خود انتخاب میکند.
اگر این نشانهها را در خود مشاهده کردید، احتمالا دچار توهم انتخاب شدهاید:
در صورتی که چند مورد از این نشانهها را هنگام کارهای مختلف از جمله خریدکردن تجربه کردید، باید به وجود این توهم در خود شک کنید. اگر با توهم انتخاب مقابله نکنید، صرفنظر از تحمیل ضررهای مالی یا معنوی ناشی از انتخاب اشتباه، ممکن است دچار استرس و اضطراب شوید و سلامت روان شما به خطر بیفتد.
شکی نیست که همه ما با پدیده توهم انتخاب در مقاطعی از زندگی روبهرو میشویم. حال چگونه میتوانیم در برابر آن ایستادگی کنیم؟ ما روشهای زیر را به شما پیشنهاد میکنیم. این روشها مهارت تصمیم گیری را در شما تقویت میکنند.
پاسخ ها