هزاران سال است که بیماریهای عالم گیر در جهان وجود دارند و بشر از همان سالهای نخستین حیات اجتماعی خود با آنها روبرو بوده است. بسیاری از این اپیدمی ها، پیامدهای عمدهای بر جامعه بشری داشته اند که از بجا گذاشتن تلفات عظیم انسانی گرفته تا مهاجرت و هزینههای هنگفت مالی را در پی داشته است.
پارس لاین هزاران سال است که بیماریهای عالم گیر در جهان وجود دارند و بشر از همان سالهای نخستین حیات اجتماعی خود با آنها روبرو بوده است. نخستین اشارات منابع تاریخی به بیماریهای همه گیر را شاید بتوان به شیوع چنین بیماری در سال ۴۳۰ قبل از میلاد مسیح و در طول «جنگهای پلوپونزی» (جنگهایی که بین متحدان دولت شهر آتن و متحدان اسپارت در یونان رخ داد)، نسبت داد. بسیاری از این اپیدمی ها، پیامدهای عمدهای بر جامعه بشری داشته اند که از بجا گذاشتن تلفات عظیم انسانی گرفته تا مهاجرت و هزینههای هنگفت مالی را در پی داشته است. خبرگزاری الجزیره، طی گزارشی به بررسی ۱۰ بیماری همه گیری پرداخته که باعث تحولات چشمگیر در جامعه بشری شده اند.
طاعون ژوستینین و افول امپراتوری روم (۵۴۱-۷۵۰ میلادی)
«طاعون ژوستینین»، یک همهگیری جهانی بود که امپراتوری بیزانس و به ویژه پایتخت آن کنستانتینوپول (= قسطنطنیه-استانبول) و همچنین پادشاهی ساسانی (ایران) و بندرهای سراسر حاشیه دریای مدیترانه را درگیر خود کرد. این طاعون یکی از کشندهترین طاعونهای تاریخ بود که در حدود دو قرن شیوع خود ۲۵ تا ۵۰ میلیون نفر (۱۳ تا ۲۶ درصد جمعیت جهان در زمان آغاز آن) را طعمه مرگ کرد. تخمین زده میشود که طاعون ژوستینین جمعیت قاره اروپا را ظرف تنها ۱۲ ماه به نصف کاهش داد و در زمان اوج شیوع خود روزانه جان پنج هزار نفر را میگرفت.
«پروکوپیوس»، یکی از مورخان یونانی آن عصر، این همهگیری را جهانی توصیف میکند. این طاعون نام خود را از ژوستینین یکم گرفته است که در زمان شیوع آن، امپراتور روم شرقی بود. ژوستینین خود به این طاعون مبتلا شد، ولی جان سالم بهدر برد.
به گفته منابع تاریخی، گسترش این بیماری همه گیر منجر به متوقف کردن فعالیتهای تجاری و تضعیف امپراتوری روم شد. به همین دلیل این امپراتوری بسیاری از متصرفات خود در شمال آفریقا، شرق اروپا و غرب این قاره را از دست داد. بسیاری از پژوهشگران امروزی نیز تأثیرات اجتماعی و فرهنگی این طاعون را با مرگ سیاه (که ششصد سال بعد اروپا را دستخوش خود کرد) مقایسه میکنند.
مرگ (طاعون) سیاه و زوال فئودالیسم در اروپا (۱۳۴۷-۱۳۵۱ میلادی)
«طاعون سیاه» یا «مرگ سیاه» یک اپیدمی طاعون است که کل اروپا را در سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ میلادی دربرگرفت. این اولین همهگیری بزرگ اروپا نیست، ولی اولین اپیدمیای بود که بهطور دقیق توسط مورخان توصیف شده است. تعداد مرگومیر ناشی از این بیماری کاملاً مشخص نیست، اما برآورد آن حدود یک چهارم تا یک سوم جمعیت اروپا، یا ۲۵ میلیون نفر طی این سه سال است. در همان دوره، تقریباً همین تعداد کشته در آسیا برآورد میشود. بر اساس گفته برخی کارشناسان بیش از ۲۰۰ سال طول کشید تا سطح جمعیت در اروپا به دوره قبل از سال ۱۳۴۷ بازگردد.
یکی از مهمترین پیامدهای این بیماری همه گیر، آغاز زوال شیوه زندگی فئودالی در اروپا بود چرا که بسیاری از نیروهای کار (دهقانان و کشاورزان) از میان رفته بودند. همچنین به دنبال این کاهش شدید نیروی کار، دستمزدها نیز چند برابر شد و به این ترتیب مشکلات زیادی به خصوص در زمینه کشاورزی به وجود آورد.
آبله و استعمار قاره آمریکا (سدههای ۱۵ و ۱۷)
اروپاییها هنگام ورود به قاره آمریکا در سال ۱۴۹۲ تعدادی از بیماریهای همه گیر جدید را نیز به وجود آوردند. یکی از این بیماریها آبله مرغان، نوعی بیماری عفونی بود که حدود ۳۰ ٪ از مبتلایان را به کام مرگ کشاند. بر اساس برخی گزارش ها، در این دوره، آبله تقریبا ۲۰ میلیون نفر یا حدود ۹۰ ٪ از جمعیت قاره آمریکا را کشت. این اپیدمی به اروپاییها کمک کرد تا استعمار و توسعه مناطق تخلیه شده را تغییر داده و تاریخ دو قاره آمریکا و اروپا را تغییر دهند.
وبا و توزیع ناعادلانه ثروت (۱۸۱۷ – ۱۸۲۳ میلادی)
همه گیری این وبا برای نخستین بار در «جیسور» هند ظاهر شد و در ادامه به بیشتر مناطق این شبه قاره و سپس به مناطق همجوار هند سرایت کرد. این بیماری همه گیر، پیش از آنکه یک پزشک انگلیسی به نام «جان اسنو» بتواند اطلاعاتی در مورد راههای محدود کردن شیوع آن بدست آورد، جان میلیونها نفر را در شبه قاره هند و اطراف آن گرفت.
سازمان بهداشت جهانی بیماری وبا را - که سالانه بین ۱.۳ تا ۴ میلیون نفر در سراسر جهان را مبتلا میکند - به عنوان یک بیماری همه گیر «فراموش شده»، توصیف کرده است. این سازمان اعلام کرده است که هفتمین دوره شیوع جهانی این بیماری که از سال ۱۹۶۱ آغاز شده، تا به امروز ادامه دارد. همچنین از آنجایی که عفونت وبا به دلیل خوردن غذا یا آب آلوده به میکروبهای خاص ایجاد میشود، این بیماری توانسته است در کشورهایی که از توزیع ناعادلانه ثروت و عدم توسعه اجتماعی رنج میبرند، به تعداد بی شماری آسیب برساند. در واقع وبا با آسیب رساندن به مناطق فقیرنشین، جهان را تغییر میدهد، در حالی که این امر به طور قابل توجهی بر کشورهای ثروتمند تأثیر نمیگذارد.
آنفولانزای اسپانیایی و آغاز تلاشهای جهانی (۱۹۱۸ - ۱۹۱۹)
شیوع بیماری آنفلوانزای اسپانیایی در سال ۱۹۱۸ میلادی پس از پایان جنگ جهانی اول آغاز شد. از این بیماری به عنوان یکی از مرگبارترین بیماریهای همه گیر تاریخ یاد میشود. آنفلوانزای اسپانیایی در آسیا، اروپا، آمریکای شمالی و حتی قطب شمال و برخی جزایر دورافتاده اقیانوس آرام فراگیر شد. بیش از نیم میلیارد نفر به آنفلوانزای اسپانیایی مبتلا شدند که از این تعداد بین ۲۰ تا ۵۰ میلیون نفر جان خود را از دست دادند.
یکی از تفاوتهای آنفلوانزای اسپانیایی با آنفلوانزاهای قبلی این بود که بسیاری از مبتلایان بزرگسال و جوان جان خود را از دست دادند. این در حالی است که در آنفلوانزاهای قبلی اغلب افراد مسن و کودکان کشته میشدند. این میزان تلفات و تغییر در جامعه قربانیان این بیماری، جهان را به این مسیر سوق داد که تلاش خود را برای مبارزه با چنین بیماریهای عالم گیری، افزایش دهند. در سالهای بعد، تحقیقات در فهم چگونگی شیوع بیماری همه گیر و چگونگی پیشگیری از آن، پیشرفتهای چشمگیری یافت.
آنفولانزای هنگ کنگ و اهمیت واکسیناسیون (۱۹۶۸ - ۱۹۷۰)
۵۰ سال پس از شیوع آنفولانزای اسپانیا، ویروس آنفلوانزا دیگری مجدداً در سراسر جهان شیوع یافت. در سال ۱۹۶۸، سومین بیماری همه گیر آنفلوانزا در قرن ۲۰، پس از آنفولانزای اسپانیا (در سال ۱۹۱۸) و «آنفولانزای آسیایی» بود که در سال ۱۹۵۷ شیوع یافت، ظهور پیدا کرد که به آنفولانزای «هنگ کنگ» معروف شد. اعتقاد بر این بود که ویروس انفولانزای هنگ کنگ، جهش یافته ویروسی بود که مسئول بیماری «آنفولانزای آسیایی» بود که پس از ۱۰ سال دوباره ظاهر شده بود. تخمین زده میشود که این ویروس حدود یک میلیون نفر که یک دهم آنها در ایالات متحده بودند را به کام مرگ کشاند.
اگرچه ویروس آنفولانزای هنگ کنگ به اندازه آنفولانزای ۱۹۱۸ اسپانیا، کشنده نبود، اما فوق العاده مسری بود و ۵۰۰۰۰۰ نفر در طی تنها دو هفته، پس از گزارش اولین مورد ابتلا در هنگ کنگ، به این ویروس آلوده شدند. به طور کلی، این بیماری همه گیر به جامعه بهداشت جهانی کمک کرد تا نقش حیاتی عملیات واکسیناسیون را در پیشگیری از شیوع بیماریهای بعدی درک کنند.
سندرم حاد تنفسی و کارایی مجدد قرنطینه (۲۰۰۲-۲۰۰۳)
سندرم حاد تنفسی (سارس) نوعی بیماری است که توسط یکی از هفت خانواده کروناویروسها ایجاد میشود. این ویروس میتواند انسان را به سرعت آلوده کند و ژنوتیپ آن تقریباً ۹۰ ٪ شبیه به ویروس جدید کرونا است. در سال ۲۰۰۳ شیوع این بیماری در استان «گوانگدونگ» چین، آن را به یک بیماری همه گیر جهانی تبدیل کرد که به سرعت در ۲۶ کشور گسترش و بیش از ۸۰۰۰ نفر را تحت تأثیر قرار داد که ۷۷۴ نفر از آنها کشته شدند.
با این حال، عواقب شیوع سندرم حاد تنفسی ۲۰۰۳ به دلیل واکنش شدید نسبت به بهداشت عمومی توسط مقامات جهانی، از جمله جداسازی مناطق آسیب دیده و افراد آلوده یا به عبارت بهتر اعمال قرنطینه، تا حد زیادی محدود بود.
آنفولانزای خوکی و یک هشدار جدید (۲۰۰۹-۲۰۱۰)
این بیماری نوع جدیدی از ویروس آنفلوانزا بود که در سال ۲۰۰۹ ظاهر شد. در زمان اوج شیوع این آنفولانزا، بیش از ۶۰ میلیون نفر در ایالات متحده آلوده شدند و تعداد کشته شدگان جهانی، بنا بر برخی آمارها از ۱۵۱ تا ۵۷۵۰۰۰ نفر نیز ذکر شده است. این بیماری، «آنفلوانزای خوکی» نام گرفت، زیرا به نظر میرسید که ویروس آن از خوکها به انسان منتقل شده است. با این حال این بیماری دارای ویژگی عجیبی بود چرا که بیش از ۸۰ درصد مرگ و میر ناشی از آن مربوط به گروههای سنی زیر ۶۵ سال بود در حالی که در آنفولانزاهای معمولی برعکس این روند مشاهده میشود.
ابولا و هزینههای هنگفت مالی (۲۰۱۴ - ۲۰۱۶)
در ابتدا ویروس ابولا - نام رودخانهای نزدیک به منطقهای که بیماری برای نخستین بار در آن شیوع یافت – به مانند اکثر اپیدمیهای مدرن، محدود، اما بسیار خطرناک بود. این ویروس برای اولین بار در سال ۲۰۱۴ در یک دهکده کوچک در کشور آفریقایی «گینه» ظاهر شد و در ادامه به تعداد کمی از کشورهای همسایه در غرب آفریقا نیز شیوع یافت.
این ویروس از ۲۹۶۰۰۰ آلوده در کشورهای گینه، لیبریا و سیرالئون بیش از ۱۱۰۰۰ نفر را کشته است. همچنین تخمین زده میشود که ویروس ابولا، بیش از ۴ میلیارد دلار هزینه به این کشورها تحمیل کرد که باعث کاهش چشمگیر سرمایه گذاری در بخشهای مختلف توسعه این کشورها بود.
کووید ۱۹ (دسامبر ۲۰۱۹)
در اواخر سال گذشته میلادی بود که گونهای جدید از کروناویروسها که بعدها به نام COVID-۱۹ نامگذاری شد، در منطقه ووهان استان هوبی چین کشف شد. نخستین بار در تاریخ ۳۱ دسامبر به سازمان بهداشت جهانی گزارش شد که دانشمندان چینی این بیماری را به یک خانواده ویروسها که شامل سارس (سندرم حاد تنفسی) و مرس (سندرم تنفسی خاورمیانه)، مربوط کرده اند. اگر چه به زودی معلوم شد که این بیماری کشندگی کمتری نسبت به سارس و مرس دارد، اما سرعت انتشار آن بسیار شگفت آور بود. در این مدت زمان اندک این ویروس توانست بیش از ۱۱۵ هزار نفر را در بیش از ۱۰۰ کشور جهان آلوده کند که در این میان بیش از ۴۰۰۰ نفر جان خود را از دست داده اند.
با این حال هنوز پیامدهای ناشی از این ویروس به پایان نرسیده است و اگر چه شیوع این بیماری در چین کاهش چشمگیری داشته است، اما در مقابل، به سرعت در سراسر جهان در حال گسترش است. بنا به برخی گزارشهای افراطی تخمین زده میشود که کروناویروس جدید به طور گسترده در سراسر جهان گسترش خواهد یافت و ممکن است سرانجام بین ۴۰ تا ۷۰ درصد از جمعیت جهان را تحت تأثیر قرار دهد. یک مطالعه انجام شده توسط دانشگاه ملی استرالیا همچنین نشان میدهد که ویروس جدید کرونا به گرفتن قربانیان بیشتر ادامه خواهد داد و هزینه تولید ناخالص داخلی جهانی را ۲.۴ تریلیون دلار افزایش خواهد داد.
پاسخ ها