متین محمدی، پرستار بخش آی سی یو حاد تنفسی بیمارستان مسیح دانشوری میگوید: من و خیلی از همکارانم صحنههای دردناکی در این روزها دیدیم، حتی بیماری داشتیم که در حال صحبت کردن جلوی چشم ما ایست قلبی و فوت کرد! ما بیمار را احیا کردیم، ولی متاسفانه برنگشت. ما بالای سر این بیمار و بیماران دیگر گریه کردیم، چون دچار شوک میشدیم، ولی مجبور بودیم این شرایط را تحمل کنیم.
بالای سر پسر جوان رفتم و با گوشی خودم در گوشش زیارت عاشورا را خواندم، طوری خواندم که مطمئنم میتوانست بشنود، چون حس شنوایی تا آخرین لحظات حیات کار میکند. خودم هم آرام شدم و در گوشش گفتم تو خوب میشوی مطمئن باش. دو روز بعد که دوباره به بخش رفتم دیدم بیماری که هیچ امیدی به او نبود، به طرز عجیبی به شرایط نرمال برگشته، طوری که خودش توانسته بود دستگاه تنفس را جدا کند!
به گزارش ایسنا، یکی از بهترین لحظاتم وقتی بود که این جوان سالم و سرحال با پای خودش پشت در آی سی یو آمد و گفت: وقتی در گوش من زیارت عاشورا خواندی شنیدم و همان جا احساس کردم جان گرفتم.
متین محمدی، پرستار بخش آی سی یو حاد تنفسی بیمارستان مسیح دانشوری است که ۸ سال سابقه فعالیت در این بخش را دارد، اما روزهایی که در دوران شیوع ویروس کرونا پشت سر گذاشته، تجربه متفاوتی برای او رقم زده است.
او بعد از چند ماه ایستادگی در جبهه مقابله با کرونا، خودش هم در خردادماه با این ویروس دست و پنجه نرم کرد تا حالا کوله باری از تجربیات و حرفهای شنیدنی درباره این روزهای نفس گیر در بخش آی سی یو بیماران حاد تنفسی داشته باشد، روزهای سخت و طاقت فرسایی که هنوز تمام نشده و او و همکارانش همچنان در خط مقدم رویارویی با کرونا ایستاده اند.
پرستار متین محمدی در این گفتگو با صداقت و صمیمیت و با وجود خستگی کار، از اولین روزهای مواجهه با کرونا و ترسها و دلهرهها، تا مراقبتهای بالینی، درمانی و دارویی که برای بیماران مبتلا به کووید ۱۹ انجام شده و بیم و امیدهای شکست این ویروس میگوید و در این بین، به لحظات شاد و غم بار و اشکها و لبخندهایی اشاره میکند که تا پیش از این هرگز تجربه نکرده بود.
از نگرانی و ترس روزهای اول تا تغییر پوشش و تجهیزات حفاظتی
او با اشاره به اعلام شیوع ویروس کرونا در کشور از اوایل اسفند، میگوید: ما در بیمارستان مسیح دانشوری اولین بیمار کرونایی تایید شده در کشور و تهران را پذیرش کردیم، درحالی که ترس و دلهره شدیدی داشتیم. به خاطر اتفاقاتی که در چین رخ داده بود و اخبار آن را از تلویزیون و فضای مجازی دنبال میکردیم. با وجود اینکه کادر درمانی و پرستاری همیشه در شرایط سخت و بحرانی بوده، اما وقتی موضوعی مثل ویروس ناشناخته کرونا مطرح و برجسته میشود خود به خود ذهن همه را درگیر میکند.
در آن روزها هم گفته میشد کرونا ویروسی با قدرت سرایت بالاست که ممکن است به پاندمی تبدیل شود. بعد از اینکه اعلام شد چند مورد مشکوک به کرونا در کشور دیده شده، نگرانیها بیشتر شد تا اینکه در بخش آی سی یو حاد تنفسی بیمارستان مسیح دانشوری و در شیفت من، اولین بیمار کرونایی بستری شد.
نمیشود منکر شد که در آن زمان خیلی میترسیدیم، ولی تا جایی که میشد سعی میکردیم به ترس خودمان غلبه کنیم. ویروس جدید از راه تنفس و سطوح سرایت بالایی دارد و به همین خاطر نوع پوشش ما تغییر کرد. البته به خاطر فعالیت در بخش آی سی یو حاد تنفسی و شرایط بیماران از قبل هم پوشش خاصی داشتیم و گان، شیلد و ماسک مخصوص استفاده میکردیم، ولی با آمدن کرونا مدل همه این تجهیزات تغییر کرد؛ مثلا گان ساده تبدیل شد به گان پیشرفته و ماسک پیشرفته تبدیل شد به ماسک خیلی پیشرفته. همه این تغییرات باعث شد دلهره ما بیشتر شود.
وقتی کرونا همه چیز را تحت الشعاع قرار داد
این پرستار بخش آی سی یو حاد تنفسی بیمارستان مسیح دانشوری با یادآوری روزهای اول شیوع ویروس کرونا، میگوید: در آن روزها شرایط اصلاً خوب نبود و بیماران بدحال زیادی مراجعه میکردند. با وجود اینکه تجربه بستری بیماران مسلول و آنفلوآنزای A و B و H ۱ N ۱ را هم داشتیم که تقریبا سال گذشته همه گیری شدیدی داشت، ولی کرونا به خاطر ناشناخته بودن همه چیز را تحت الشعاع قرار داد، چه از نظر اقدامات بالینی، درمانی و دارویی و چه کارهایی که باید برای بیماران انجام میشد.
من شیفتهای ۱۸ ساعته و ۲۴ ساعته در آی سی یو جانشین سرپرستار و مسئول بخش میشدم و باید تشخیص میدادم در مواقع بحرانی چه کاری باید انجام شود. شرایط خیلی سختی بود و خطر ابتلا به ویروس هم وجود داشت.
او که حدود یک ماه به خانه نرفت و همسر و فرزند ۹ ماهه اش را ندید، ادامه میدهد: اگر بگویم در این شرایط خانواده ام نگران نبودند که چنین چیزی ممکن نیست! طبیعتا هم خانواده نگران بودند و هم من نگران بودم از اینکه خدای نکرده خانواده ام درگیر این بیماری شوند. همه اینها باعث میشد به مشکلات روحی و استرس ما اضافه شود. در طول یک ماه اصلا خانواده ام را از نزدیک ندیدم و فقط چند بار به در خانه رفتم و از پایین ساختمان دستی برایشان تکان دادم و دوباره به سر کار برگشتم.
یکه تازی کرونا و اتفاقاتی که کادر درمان را شوکه کرد
محمدی خاطرنشان میکند: با چشم خودمان میدیدیم بیماران بد حال به بیمارستان مراجعه میکردند و یا بیمارانی که بد حال نبودند، ولی به مرور و با وجود اقدامات درمانی بدتر میشدند. باوجود خدمات پزشکی که ارائه میشد و دستگاهها و داروهای مناسب _البته برای آن زمان_ باز هم میدیدیم به طرز عجیبی کرونا در حال یکه تازی است و اتفاقاتی میافتاد که ما هم شوکه میشدیم.
من و خیلی از همکارانم صحنههای دردناکی در این روزها دیدیم، حتی بیماری داشتیم که در حال صحبت کردن جلوی چشم ما ایست قلبی و فوت کرد! ما بیمار را احیا کردیم، ولی متاسفانه برنگشت. بیماران آی سی یو اکثرا بد حال هستند، ولی بیمارانی هم هستند که هوشیار باشند و بتوانند صحبت کنند. چند روز بعد مقالهای منتشر شد که کرونا میتواند باعث ایست قلبی شود و به هیچ وجه بازگشت پذیر نیست. ما بالای سر این بیمار و بیماران دیگر گریه کردیم، چون دچار شوک میشدیم، ولی مجبور بودیم این شرایط را تحمل کنیم تا به وضعیت ثابتی برسیم، درحالی که بیماران مختلف از گروههای سنی متفاوتی داشیم؛ خانم، آقا، میانسال و جوان و ...
زیارت امام رضا (ع) و بغض، اشک و شادی بیماران
پرستار بیمارستان مسیح دانشوری با یادآوری اینکه در یک ماه اول که بیماری به صورت حاد وجود داشت برخی از مدافعان حرم برای کمک به ما به بیمارستان میآمدند، میگوید: یک بار با یکی از آنها صحبت کردم و قرار شد به بیماران روحیه بدهیم. با هم به داخل بخش رفتیم و زیارت خاصه امام رضا (ع) را خواندیم. چند بیماری که هوشیار بودند بغض کردند، گریه کردند، خوشحال شدند و تشکر کردند و برای ما هم خیلی حس خوبی داشت.
محمدی میگوید اعتقاد قلبی زیادی به امام حسین (ع) دارد و ادامه میدهد: یکی از بیماران پسر جوانی به اسم فرشاد بود که با کرونا مثبت و شرایط نسبتا حاد به بیمارستان آمده بود، ولی هوشیار بود، اگرچه روند بهبودی او نزولی بود و داشت به سمت بدتر شدن میرفت.
در یکی از شیفت هایم بالای سر او رفتم و دیدم صورتش تکان میخورد.
گفتم فرشاد داری با خودت حرف میزنی؟! خوبی؟ درد نداری؟ دارویی نیاز نداری؟
گفت: نه من دارم زیارت عاشورا میخوانم، چون کمکم میکند.
گفتم: حالا که ایمان داری ادامه بده و مطمئن باش زیارت عاشورا کمکت میکند.
این جوان شرایطش بدتر و بدتر شد تا اینکه بیهوش شد و زیر دستگاههای مختلفی رفت. شرایط خیلی بدی بود، طوری شده بود که ما که همیشه میگوییم در بدترین شرایط ممکن هم یک درصد امید وجود دارد، ناامید شده بودیم، چون شرایط هوشیاری بیمار در حد ۴ و ۵ بود و اصلا خوب نبود.
یک نکته که اینجا باید به آن اشاره کنم این است که حس شنوایی تا آخرین لحظات حیات انسان کار میکند. خاطرم هست رفتم بالای سر پسر جوان و با گوشی خودم در گوشش زیارت عاشورا را خواندم، طوری خواندم که مطمئنم میتوانست بشنود، چون همانطور که گفتم حس شنوایی تا آخرین لحظات حیات کار میکند. خودم هم آرام شدم و در گوشش گفتم تو خوب میشوی مطمئن باش.
از بخش بیرون آمدم و به بقیه کارهای شیفت رسیدگی کردم. دو روز بعد که دوباره به بخش رفتم گفتم فرشاد کجاست؟ و بلافاصله با ناراحتی گفتم فرشاد رفت!
همکارانم گفتند همینجاست!
فرشادی که دو روز قبل زیر سه دستگاه بود و شرایط خوبی نداشت و تمام علائم حیاتی اش به معنای واقعی نشان میداد که هیچ امیدی وجود ندارد به طرز عجیبی در این دو روز به شرایط نرمال رسیده بود، طوری که خودش توانسته بود دستگاه تنفس را جدا کند و وقتی شرایط اش خوب شده بود بقیه دستگاهها را هم از او جدا کرده بودند.
خیلی حس خوب و لذت بخشی بود که دیدم بیماری با شرایط حاد و این وضعیت بهبود پیدا کرده است. سریع با یک گان و ماسک سریع رفتم بالای سرش.
گفتم فرشاد من را شناختی؟
کمی نگاه کرد.
گفتم: من همانم که گفتی دارم زیارت عاشورا میخوانم، من متین ام.
گفت: یادم هست.
گفتم: دیدی گفتم خوب میشوی. گفت بله، خدا را شکر بهترم. این روال ادامه پیدا کرد تا به بخش انتقال داده و از بخش ترخیص شد. یکی از بهترین لحظاتم وقتی بود که با پای خودش پشت در آی سی یو آمد و کاملا سالم و سرحال از همه تشکر کرد و از آن قشنگتر این بود که گفت: وقتی در گوش من زیارت عاشورا خواندی شنیدم و همانجا احساس کردم جان گرفتم.
این بهترین حسی بود که من داشتم و واقعا تا چند وقت شارژ بودم.
اگر خیران نبودند...
محمدی درباره شرایط کاری خودش و همکارانش در روزهای ابتدای شیوع کرونا میگوید: از نظر تجهیزات برای بیماران به هیچ وجه دچار مشکل نبودیم و تجهیزات بخش مراقبتهای ویژه هم از ابتدا عالی بود و همچنان هست. اما از نظر تجهیزات حفاظت فردی برای خودمان در اوایل شیوع ویروس کرونا مشکلاتی داشتیم که به تدریج به کمک خیران وضعیت بهتر شد. هنوز هم اگر خیران نباشند شاید پوشش مناسبی برای اینکه بالای سر بیماران برویم نداشته باشیم.
این پرستار بیمارستان مسیح دانشوری، درباره ابتلای همکارانش به ویروس کرونا هم میگوید:، چون من مسئول شیفتهای شب هستم همکاران هر دو شیفت را میبینم. متاسفانه یکی از پرستاران شیفت صبح خودش و همسرش مبتلا به کرونا شدند که شرایط بدی داشتند. هر دو جوان بودند و این موضوع نگرانی ما را بیشتر کرد. مداوم با آنها در تماس بودیم و تا جایی که میشد تجهیزات و وسایل لازم را آنها میرساندیم تا از خانه بیرون نروند، چون گفته بودند شرایط حادی ندارند و نیاز به بستری در بیمارستان ندارند، ولی شرایط خوبی هم نداشتند و باید قرنطینه میشدند. ما نگران آنها بودیم و در عین حال ترسیده بودیم، چون میدیدیم چه اتفاقی دارد میافتد و جوان، میانسال و پیر هم نمیشناسد... همه همکارانمان سعی کردند هرطوری شده کمک کنند و پشت و پناهشان باشند تا روند درمانشان سریعتر انجام شود و خدا را شکر خوب شدند و سر کار برگشتند. یکی دیگر از همکاران هم میگفت شبها درد قفسه سینه دارد و وقتی تست داد کرونا مثبت بود و بعد از آن دو نفر از همکاران دیگر و نهایتا خودم در خرداد ماه تست دادم و تست ام مثبت شد.
درگیری با کرونا بعد از ۱۱۰ روز نفس گیر
او که همسرش هم از پرسنل بیمارستان مسیح دانشوری است، میگوید: تست کرونای همسرم هم مثبت شد و هر دو بعد از ۱۱۰ روز بالاخره درگیر شدیم. تا مدتی در منزل قرنطینه بودیم و دستورات لازم را اجرا کردیم و خدا را شکر که بهبود پیدا کردیم و به سر کار برگشتیم. اما واقعا شرایط سختی است و وقتی برای خودمان اتفاق میافتد تازه میفهمیم که وقتی بیمار میگوید نمیتوانم نفس بکشم و بدن درد دارم چقدر سخت است. البته من نمیتوانم بگویم همه علائم را داشتم، چون کسی که همه علائم را دارد دچار بیماری حاد شده و نیاز به بستری دارد، ولی به صورت خفیف کاملا حس میکردم که درگیر ویروس شده ام.
محمدی، اما درباره علت ابتلایش به کرونا میگوید: نمیدانم چطور مبتلا شدم، چون در محیط کار که پوشش کامل دارم و خارج از محیط کار هم به خاطر ترس از ناقل بودن، همه اصول بهداشتی را رعایت میکنیم و ماسک میزنیم، اما اینکه چطور مبتلا شدیم خودمان هم نفهمیدیم، ولی خدا را شکر که گذشت.
درمانهای موثر دارویی و تاثیر آن بر روی بیماران
این پرستار درباره درمانهایی که برای بیماران انجام میشد هم میگوید: متد دارویی از ابتدا تاکنون دائما تغییر کرده، چون کووید ۱۹ در دنیا به عنوان ویروس ناشناخته اعلام شد و به همین خاطر میتواند ویروس سختی باشد تا زمانی که کاملا شناسایی و دارو برای آن معرفی شود. در مورد تجهیزات باید بگویم که رئیس بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان دکتر هاشمیان فوق تخصص آی سی یو و استاد تمام دانشگاه شهید بهشتی است که با توانایی که دارد تجهیزات بخش را کاملا ارتقا داد. طبق نظر دکتر هاشمیان تاجایی که میشد سعی میکردیم بیماران را زیر دستگاه تنفسی با حالت تهاجمی که بیمار باید بیهوش باشد نفرستیم و با ماسکهای تهاجمی بیماران را تا آنجایی که میشود درمان کنیم و همچنان این روال ادامه دارد و جوابگو است. بعدها مشخص شد که در اوایل شیوع کرونا در آمریکا، علت مرگ و میر بالا این بود که بیماران را بلافاصله بیهوش کرده و زیر دستگاه میبردند، این کار اگر در مورد هر بیماری دیگر انجام میشد خوب بود، ولی باتوجه به نوع ویروس کرونا این کار آسیب رسان بود.
ما سعی میکنیم تا جایی که امکان دارد شرایط بیمار را بهتر کنیم که خوشبختانه تا حد زیادی موثر است به جز موارد حاد. در مورد دارو هم طبق دستور وزارت بهداشت که تلاش کرده براساس پروتکلهای جهانی باشد پیش میرویم. ابتدا تامی فلو که داروی آنفلوآنزا است تجویز میشد و بعد لغو شد. یکسری موارد هم پزشکان بیمارستان دستورات دارویی داشتند که مغایر با نظر وزارت بهداشت است، اما هنوز هم روی حرفشان هستند. هیدروکسی کلرکین و کلترا و انواع داروهای آنتی وایرال بر روی بیماران تست شد. این را هم بگویم که در هر دارویی که بخواهیم اسم ببریم ایران جلوتر از کل دنیا و بیمارستان مسیح دانشوری جلوتر از بقیه بیمارستانهای کشور بود و اولین پیشنهادات تا جایی که اطلاع دارم از طرف این بیمارستان بوده است.
وی با بیان اینکه در این مدت داروهای مختلف تغییر و آیتمهای مختلف و شرایط بیماران چک شده است، اضافه میکند: علاوه بر اینها، بیماران مبتلا به کووید ۱۹ باید داروهای گوارشی و آنتی بیوتیک هم دریافت کنند.
به تازگی اسم داروی فاویپیراویر و رمدسیویر و جدیدا داروی رسیژن مطرح شده، درحالی که ما یک ماه است داریم از آنها استفاده میکنیم، اما تازه اعلام شده که این داروها موثر است. قرص فاویپیراویر که داروی H ۱ N ۱ و ژاپنی است هم دارد به تولید داخلی میرسد. رسیژن هم با نظر دکتر هاشمیان و دکتر طبرسی که از اساتید دانشگاه شهید بهشتی هستند داریم استفاده میکنیم و در بهبود وضعیت بیماران موثر بوده است.
پرستار بخش آی سی یو بیماران حاد تنفسی بیمارستان مسیح دانشوری خاطرنشان میکند: اوایل شیوع کرونا در این بیمارستان مراجعه کننده بسیار زیاد و میزان مرگ و میر بالایی داشتیم، البته همچنان تعداد مراجعه کننده سرپایی و بستری بالا است، به طوری که یکی از همکارانمان که میخواست یکی از بستگان درجه یک خودش را به خاطر درگیری با کرونا در بیمارستان بستری کند حتی یک تخت خالی هم برای کرونا نداشتیم! اما با روند درمانی و بالینی که پیش گرفته ایم شرایط خیلی بهتر شده است.
خستگی روحی و جسمی این روزهای کادر درمان
اوایل آمار مرگ و میر بسیار بالا بود و حتی دیدن این تعداد مرگ و میر به ما فشار زیادی وارد میکرد، ولی الان خدا را شکر شرایط ثابت است. البته نه به این معنا که کنترل شده باشد، ولی جای امیداری دارد. امیداواریم شرایط بدتر نشود و به پیک بحرانی نرسیم وگرنه واقعا خسته کننده میشود. همه ما از اخر بهمن ماه درگیر هستیم و از نظر روحی و جسمی خسته شده ایم، ولی کاری هم نمیتوانیم بکنیم.
در یک مصاحبه از من پرسیدند از بین همکاران تان کسی رفته؟ گفتم اگر بخواهم جلوی دوربین بگویم نه، ولی حقیقت این است که بله، از همان روزهای اول تعدادی استعفا دادند و یا ترک کار کردند، چون واقعا ترس داشت، ولی ما از ابتدا ماندیم و هستیم و ادامه خواهیم داد. درسی که خواندیم و وظیفهای که قبول کردیم را تا جایی که توان داشته باشیم انجام میدهیم.
ترسهای ریخته شده و بی خیالی مردم
محمدی درباره رعایت دستورالعملهای بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی از سوی مردم میگوید: اصلا نمیتوانیم بگویم شرایط از نظر اجتماعی بهتر شده، البته خیلیها رعایت میکند، ولی آنچه میبینیم این است که به طور کلی ترسها ریخته شده و بسیاری بی خیال شده اند! به همین خاطر آمار مراجعان افزایش پیدا کرده است.
او که معتقد است روند رو به بهبود مقابله به کرونا به خاطر تجربه دارویی و بالینی کادر درمان است که کمک میکند شرایط بیماران بهتر شود، تصریح میکند: به نظر من تجربیات پزشکی و پرستاری و هماهنگی کادر درمان با یکدیگر خیلی در این زمینه کمک کرده و در بهتر شدن شرایط موثر بوده است. در این مدت پزشکان و پرستاران اطلاعات را با هم به اشتراک گذاشته و به جمع بندی رسیده اند که کدام داروها و اقدامات درمانی و بالینی کمک کننده است و میتواند شرایط را بهتر کند.
جان خود و دیگران را دوست داشته باشید
این پرستار میگوید: بهترین توصیهای که میتوان در این روزها به مردم کرد این است که جان خودشان و دیگران را دوست داشته باشند. همه ما انسان هستیم و همه به خدا اعتقاد داریم، پس باید به همدیگر احترام بگذاریم و برای سلامتی همدیگر ارزش قائل باشیم. اوایل شیوع ویروس کرونا به مردم میگفتیم در خانه بمانید، ولی الان با باز شدن همه فعالیتها میگوییم تا جایی که میتوانید بیرون نیایید، ولی اگر ناچار هستید بیرون بیاید هم تا جایی که میتوانید برای حفظ جان خودتان و خانواده تان دستورالعملهای بهداشتی و فاصله گذاری را رعایت کنید.
او ادامه میدهد: در این مدت افراد زیادی را دیدیم که عزیزان خود را از دست دادند، شرایط واقعا سخت و دردناکی است، بنابراین تا جایی که امکان دارد دستورالعملهای بهداشتی و فاصله اجتماعی را رعایت کنید.
امید، ایمان و درایت نسخهای برای این روزها
به اعتقاد من امید، ایمان و درایت بسیار مهم است؛ من امید دارم مبتلا نشوم، با این ایمان که خدا هوای من را دارد و با این درایت که دستورالعملهای بهداشتی را رعایت میکنم. در این صورت حتما شرایط کشور رو به بهبودی میرود.
او ارزشمندترین تجربه این روزها را تامین تجهیزات حفاظت فردی پرسنل پرستاری و پزشکی از سوی خیران و مردم میداند و میگوید: با وجود شرایط سخت اقتصادی، هرآنچه لازم بود برای تهیه کردند. واقعا خدا خیرشان بدهند، اینها فراتر از انسان هستند که چنین کارهای بزرگی انجام میدهند. علاوه بر این تجهیزات، هیئت ها، مساجد، پایگاههای بسیج و مردمی آب میوه یا برای یک شیفت غذا میآوردند یا کارت تخفیف و هدایایی که همه لطف مردم بوده و هست. به تازگی نمیدانم یکی از بیماران و یا کسانی که قدردان زحمات کادر درمان هستند به پاس انجام وظیفه یک تابلوی زیبایی برای ما فرستادند که من آن را وسط پذیرایی خانه ام نصب کرده ام و واقعا دوستش دارم. ما اسمش را میگذاریم انجام وظیفه، اما وقتی میبینیم که مردم عزیزمان برای انجام تعهدی که داریم حتی با یک تشکر ساده و خداقوت به ما دلگرمی و انرژی میدهند، راهمان را با قوت و قدرت بیشتری ادامه میدهیم.
پاسخ ها