آنچه در کویر میروید، گز و تاق است.
این «درختان بیباک و صبور»ی که -علیرغم کویر- بینیاز از آب و بیچشمداشتِ نوازشی و ستایشی، از سینهٔ خشک و سوختهٔ کویر «به آتش سر میکشند» و «میایستند» و «میمانند»، هر یک «ربالنوعی»! بیهراس، مغرور، تنها و غریب؛
گوئی سفیرانِ عالم دیگرند که در کویر ظاهر میشوند! «این درختان شجاعی که در جهنم میرویند»؛
امّا اینان برگ و باری ندارند، گلی نمیافشانند، ثمری نمیتوانند داد، شور جوانه زدن و شوق شکوفه بستن و امید شکفتن، در نهاد ساقهشان، یا شاخهشان میخشکد، میسوزد و در پایان به جرم گستاخی در برابر کویر، از ریشهشان بر میکنند و در تنورشان میافکنند و به آتش آن، برای خود، نان میپزند...
و این سرنوشت مقدّر آنهاست!
(دکتر علی شریعتی- مجموعه آثار ۲۲- مذهب علیه مذهب- «خداحافظ شهر شهادت»- صفحات ۲۱۵ و ۲۱۶ *همچنین با اندکی تلخیص: مجموعه آثار ۱۳- هبوط در کویر- صفحات ۲۷۸ و ۲۷۹)
👇
🆔 @Dr_Shariaaty
https://t.me/Dr_Shariaaty/1245
پاسخ ها