مهد کودک همیشه موافقان و مخالفانی داشته است. برخی بر این باورند که کودک با رفتن به مهد کودک و دور شدن از خانواده به درستی تربیت نمیشود. یا ممکن است که کودکستان روی روابط کودک و والدین اثر منفی بگذارد. نمیتوانیم انکار کنیم که کودکستان به همان اندازهای که در پرورش و رشد کودک اثر مثبت دارد میتواند آسیبزا هم باشد. اما اگر کودکستان از استانداردهای جهانی برخوردار باشد، میتوانیم با آسودگی خیال کودکان را به کودکستان بفرستیم. کودکستان استاندارد کودکستانی است که مربیان آن آموزشهای لازم را برای کار با کودکان گذرانده باشند. همچنین محیط کودکستان نیز بسیار مهم است. در این مورد باید به تعداد كودكان، محيط فيزيكی، برنامههای آموزشی و پرورشی، اسباببازی، فعاليت هنری، کارهای گروهی کودکان، سیستم تهویه و دیگر موارد توجه داشته باشیم.
آموزش های مستقیم برای سنین زیر هفت سال مناسب نیست چرا که به ذهن کودک قالب می دهد و فرصت شکوفایی خلاقیت را از او می گیرد. از طرفی برنامه ی آموزشی باید به گونه ای باشد که فرصت تجربه کردن را برای کودک فراهم کند. به عنوان مثال ساخت کاردستی برای کودک فواید زیادی دارد. اما در یک برنامه ی آموزشی اینگونه است که تمام اجزای کاردستی را حاضر و آماده به کودک می دهند و او با کمک مربی آن را سرهم می کند و یک کاردستی تحویل می دهد.
مدل آموزشی دیگر که آن را مطلوب می دانیم این است که بستر فعالیت را برای کودک فراهم می کند و این کودک است که خودش آنچه را در ذهن دارد خلق می کند. مربی دخالتی در روند ساخت ندارد و فقط در کنار کودک است و او را همراهی می کند.
کودک باید هفت سال بازی کند. نوع بازی هایی که می کند در هر سال از زندگی اش متفاوت است. مثلا در یک سالگی از بازی های ساده مثل دالی بازی، لمس اشیا و بازی های این چنینی خوشش می آید. از چهار سالگی به بعد کم کم محیط اجتماعی برای کودکان موضوع می شود. نیاز به هم بازی در این سن بسیار پر رنگ می شود.
هر چقدر هم مادر و پدر برای بازی با کودک وقت بگذارند، کودک کمبود بازی با یک همسال را در خود احساس می کند. در بازی با همسالان است که کودک نحوه ی تعامل با دیگران، کارهای گروهی، مهربانی و خیلی از چیزهایی دیگر را می آموزد.
پاسخ ها