همه کودکان ممکن است رویدادهای بسیار استرسزایی را تجربه کنند که بر نحوه تفکر و احساس آنها تأثیر میگذارد. اغلب اوقات، کودکان به سرعت و به خوبی بهبود مییابند. با این حال، گاهی اوقات کودکانی که استرس شدیدی را تجربه میکنند، مانند آسیبدیدگی، مرگ یا تهدید به مرگ یکی از اعضای نزدیک خانواده یا دوست، یا خشونت، در درازمدت تحت تأثیر قرار میگیرند. کودک میتواند این آسیب را مستقیماً تجربه کند یا شاهد وقوع آن برای شخص دیگری باشد. هنگامی که کودکان علائم طولانیمدت (بیش از یک ماه) ناشی از چنین استرسی را نشان میدهند که ناراحتکننده است یا در روابط و فعالیتهای آنها اختلال ایجاد میکند، ممکن است به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) مبتلا شوند.
برای ارتباط با بهترین روانشناس کودک در تهران با گروه ویان تماس بگیرید
نمونههایی از علائم PTSD عبارتند از:
از آنجا که کودکانی که استرس آسیبزا را تجربه کردهاند ممکن است بیقرار، بیقرار یا در توجه و منظم بودن مشکل داشته باشند، علائم استرس آسیبزا میتواند با علائم اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD) اشتباه گرفته شود.
نمونههایی از رویدادهایی که میتوانند باعث PTSD شوند عبارتند از:
اولین قدم برای درمان، صحبت با یک ارائه دهنده خدمات درمانی برای ترتیب دادن ارزیابی است. برای تشخیص PTSD، یک رویداد خاص باید علائم را تحریک کرده باشد. از آنجا که این رویداد ناراحت کننده بوده است، کودکان ممکن است نخواهند در مورد آن صحبت کنند، بنابراین ممکن است به یک ارائه دهنده خدمات درمانی که در صحبت با کودکان و خانواده ها مهارت بالایی دارد، نیاز باشد. پس از تشخیص، اولین قدم این است که با دریافت حمایت از والدین، دوستان و مدرسه و با به حداقل رساندن احتمال وقوع یک رویداد آسیب زای دیگر تا حد امکان، به کودک احساس امنیت داده شود. روان درمانی که در آن کودک بتواند در مورد رویداد استرس زا صحبت کند، نقاشی بکشد، بازی کند یا بنویسد، می تواند با کودک، خانواده یا یک گروه انجام شود. رفتار درمانی، به ویژه درمان شناختی-رفتاری، به کودکان کمک می کند تا با تغییر رفتار اولیه به منظور کاهش ترس یا نگرانی، افکار و احساسات خود را تغییر دهند. همچنین ممکن است از دارو برای کاهش علائم استفاده شود.
دقیقاً مشخص نیست که چرا برخی از کودکان پس از تجربه وقایع استرسزا و آسیبزا به PTSD مبتلا میشوند و برخی دیگر نه. عوامل زیادی ممکن است در این امر نقش داشته باشند، از جمله زیستشناسی و خلق و خو. اما جلوگیری از خطرات تروما، مانند بدرفتاری، خشونت یا جراحات، یا کاهش تأثیر بلایای اجتنابناپذیر بر کودکان، میتواند به محافظت از کودک در برابر PTSD کمک کند.
بسیاری از کودکان گاهی اوقات افکاری دارند که آنها را آزار میدهد و ممکن است احساس کنند که باید در مورد آن افکار کاری انجام دهند، حتی اگر اعمالشان واقعاً منطقی نباشد. به عنوان مثال، ممکن است نگران باشند که اگر لباس مورد علاقهشان را نپوشند، بدشانسی بیاورند. برای برخی از کودکان، افکار و تمایل به انجام برخی اعمال خاص، حتی اگر سعی کنند آنها را نادیده بگیرند یا از بین ببرند، ادامه مییابد. کودکان ممکن است زمانی که افکار ناخواسته و رفتارهایی که احساس میکنند باید به دلیل افکارشان انجام دهند، مکرراً اتفاق میافتند، زمان زیادی را (بیش از یک ساعت در روز) میگیرند، در فعالیتهای آنها اختلال ایجاد میکنند یا آنها را بسیار ناراحت میکنند، دچار اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) شوند. این افکار وسواس نامیده میشوند. این رفتارها اجبار نامیده میشوند.
ابتلا به اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) به معنای داشتن وسواس، اجبار یا هر دو است.
نمونههایی از رفتارهای وسواسی یا اجباری عبارتند از:
کودکان این رفتارها را انجام میدهند زیرا احساس میکنند که این رفتارها از وقوع اتفاقات بد جلوگیری میکند یا باعث میشود احساس بهتری داشته باشند. با این حال، این رفتار معمولاً به خطر واقعی اتفاق بد مربوط نمیشود، یا رفتار افراطی است، مانند شستن دستها چندین بار در ساعت.
یک افسانه رایج این است که اختلال وسواس فکری-عملی به معنای مرتب و منظم بودن است. گاهی اوقات، رفتارهای وسواس فکری-عملی ممکن است شامل تمیز کردن باشد، اما بسیاری از اوقات فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بیش از حد روی یک کار که باید بارها و بارها انجام شود تمرکز میکند، نه روی منظم بودن. وسواسها و اجبارها نیز میتوانند با گذشت زمان تغییر کنند.
پاسخ ها