قراره چی بدونیم؟
در دهههای اخیر، یکی از پدیدههای جمعیتی قابلتوجه در ایران، کاهش نرخ باروری در میان اقشار مرفه و افزایش نسبی آن در اقشار کمدرآمد بوده. این مقاله به تحلیل رابطهی میان وضعیت اقتصادی خانوادهها و میزان فرزندآوری میپردازه و میکوشه به این پرسش پاسخ بده که چرا خانوادههای با وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایینتر معمولاً فرزندان بیشتری دارن. تحلیل حاضر با نگاهی جامعهشناختی و اقتصادی، ریشههای این تفاوت را در عوامل فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و نگرشی جستوجو میکنه.
فرزندآوری یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر ساختار جمعیتی و آیندهنگری کشورهاست. در ایران، در حالیکه در دهههای گذشته خانوادههای پرجمعیت رایج بودن، امروزه نرخ باروری به کمتر از حد جایگزینی رسیده است. جالب اینه که این تغییر در میان خانوادههای با سطح اقتصادی-اجتماعی بالا شدیدتر بوده و هنوز در برخی اقشار کمدرآمد، الگوی فرزندآوری بالا رو میبینیم. این پدیده نشوندهندهی شکافی در نگرشها، اولویتها و توان اقتصادی گروههای مختلف اجتماعیه.
1. نقش کودکان در ساختار اقتصادی خانوادههای کمدرآمد
در خانوادههای فقیر، فرزندان بهعنوان منابع بالقوه برای کمک به اقتصاد خانواده دیده میشن. حضور کودکان در بازار کار غیررسمی، کشاورزی یا حتی فعالیتهای خانگی میتونه بخشی از معیشت خانواده را تأمین کنه. در چنین شرایطی، تعداد بیشتر فرزندان نهتنها بار اقتصادی محسوب نمیشه، بلکه بهمثابه یک دارایی انسانی تلقی میشه.
2. هزینههای تربیت فرزند در طبقات متوسط و مرفه
در مقابل، خانوادههای با درآمد بالا، دید بلندمدتتری به تربیت فرزند دارن. برای این گروه، داشتن فرزند مستلزم تأمین آموزش باکیفیت، تغذیه سالم ، آموزش مهارتهای فردی، خدمات بهداشتی مطلوب و سرمایهگذاریهای مالی بلندمدته. از اینرو، فرزند کمتر، امکان سرمایهگذاری بیشتر و باکیفیتتر بر روی هر کودک رو فراهم میکنه.
مطالعات نشون میده که افزایش سطح تحصیلات، بهویژه در میان زنان، رابطهای معکوس با تعداد فرزندان داره. زنان تحصیلکرده به دلایل مختلف از جمله اولویتدادن به شغل، استقلال مالی، تأخیر در ازدواج و آگاهی از روشهای پیشگیری از بارداری، تمایل کمتری به فرزندآوری دارن.
در مقابل، در اقشار کمسواد یا بیسواد، نبود آموزشهای رسمی درباره بهداشت باروری و تنظیم خانواده موجب میشه فرزندآوری بهصورت ناخواسته یا برنامهریزینشده رخ بده. در بسیاری موارد نیز نقش زنان به تولیدمثل و خانهداری محدود میشه.
در فرهنگ سنتی، داشتن فرزندان زیاد نشانهای از برکت، قدرت و منزلت اجتماعی تلقی میشه. در برخی جوامع هنوز هم این باور رایجه که فرزند پسر بهویژه، نقش ادامهدهنده نسل و پشتیبان پدر و مادر در سالهای پیری رو ایفا میکنه. این نوع نگاه بیشتر در طبقات پایینتر و مناطق روستایی رایجه.
در نقطه مقابل، در میان طبقات متوسط و بالا، نگرش به فرزندآوری تغییر کرده و معیارهایی چون کیفیت زندگی، فرصتهای پیشرفت فردی، برابری جنسیتی و رضایت زناشویی در اولویت قرار گرفتند. در نتیجه، خانوادهها بهجای فرزند زیاد، بر «فرزندپروری آگاهانه» تمرکز میکنن.
دسترسی به خدمات سلامت و تنظیم خانواده در تعیین نرخ فرزندآوری نقش مهمی داره. در مناطق شهری و برخوردار، دسترسی به روشهای مدرن پیشگیری، مشاورههای بهداشتی و مراقبتهای پزشکی آسانتره. در مقابل، در مناطق محروم، عدم آگاهی و دسترسی، مانع مدیریت مؤثر بارداری میشه.
از طرف دیگر، سیاستهای دولتها نیز در این زمینه مؤثرند. برای مثال، سیاستهای تشویقی یا تنبیهی مرتبط با فرزندآوری میتونن گرایش خانوادهها رو به سمت افزایش یا کاهش فرزند تغییر بدن. اما این سیاستها زمانی موفقاند که با آموزش و فرهنگسازی همراه باشن.
بر اساس تحلیلهای اقتصادی که در منابعی مانند خبرآنلاین نیز به اون اشاره شده، یکی از دلایل اصلی کاهش فرزندآوری در میان خانوادههای مرفه، مفهوم «هزینه فرصت» است. والدینی که تحصیلات بالاتری دارن یا در مشاغل تخصصی و پر درآمد فعالیت میکنن، زمانی که صرف فرزندآوری و تربیت کودک میشه رو بهعنوان هزینه از دسترفتهی پیشرفت شغلی و مالی میدونن. بهعبارت دیگه، برای این افراد فرزندآوری هزینهی بیشتری داره، نهتنها بهصورت مالی، بلکه از نظر زمانی، روانی و حتی فرصتهای شخصی.
همچنین در میان طبقات اقتصادی-فرهنگی بالاتر، موفقیت بیشتر بر اساس شاخصهایی مانند استقلال فردی، پیشرفت تحصیلی، کیفیت روابط زناشویی و رضایت از زندگی سنجیده میشه، نه صرفاً تعداد اعضای خانواده. این تغییر در ارزشگذاری زندگی باعث شده که خانوادههای مرفه، تمایل کمتری به داشتن فرزندان زیاد داشته باشن، چرا که این امر ممکنه با اهداف شخصیشون در تضاد قرار بگیره.
فرزندآوری در جوامع مدرن پدیدهای پیچیدهست که تحت تأثیر ترکیبی از عوامل اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و نگرشی قرار داره. در ایران امروز، خانوادههای کمدرآمد به دلایل اقتصادی، فرهنگی و ضعف دسترسی به آموزش و خدمات بهداشتی، فرزندان بیشتری دارن. در مقابل، خانوادههای مرفه با تأکید بر کیفیت زندگی، آیندهنگری و محدودیت منابع، تمایل به فرزند کمتر دارن.
برای کاهش شکاف جمعیتی و ایجاد تعادل در نرخ باروری، لازمه که سیاستگذاران ضمن توسعه خدمات آموزشی و بهداشتی در مناطق محروم، نگرشهای فرهنگی در خصوص فرزندآوری را اصلاح کرده و سیاستهای تشویقی رو بر مبنای عدالت اجتماعی طراحی کنن.
پاسخ ها