اگرچه برخی افراد واژههای «شنیدن» و «گوشدادن» را همچون مترادف و هممعنی استفاده میکنند، تفاوتهای ظریفی بین شنیدن و گوشدادن هست. شنیدن عملی غیرارادی و طبیعی است، در حالی که گوشدادن فعالانه است و به تلاش نیاز دارد. موفقیت در هر حوزه بینفردی مانند آموزش، یادگیری، کار، تعامل اجتماعی، تفریح دستهجمعی و بسیاری موارد دیگر نیازمند هردو قابلیت شنیدن و گوشدادن است. بنابراین بهتر است تفاوتهای این دو عمل را درک کنیم تا ابزارهایی کاربردی برای زندگی بهتر در اختیار داشته باشیم.
فرایند شنیدن غیرارادی و حسی است. شنیدن در واقع پاسخی فیزیولوژیک است که باعث میشود صداها را درک کنیم. این فعالیت نیازمند توجه و تمرکز ما نیست و در دسته فعالیتهای منفعلانه جای میگیرد. مثلا اگر در حال تماشای تلویزیون هستید، ممکن است صدای ماشینها یا آژیر آمبولانسی را که از خیابان میگذرد هم بشنوید. همچنین شاید صدای سگ همسایه یا گفتوگوی پدر و مادرتان در آشپزخانه هم به گوشتان برسد.
گوشدادن فرایندی فعالانه، داوطلبانه و عمدی است که شامل درک کلمات و صداها میشود. گوشدادن توجه ویژهای میطلبد و ممکن است به آنچه میشنوید، واکنش عاطفی نشان دهید. اگر به قصد درک یک مفهوم گوش دهید، گوشدادن فعال را تجربه میکنید. مثلا اگر در حال گوشدادن به صحبتهای یکی از دوستانتان هستید که درباره روز سخت کاری خود صحبت میکند، احتمالا تمام توجه خود را بر او متمرکز میکنید. شما با این کار تلاش میکنید تا از میان صحبتهای دوستتان متوجه شوید که او چه تجربیات و احساساتی را از سر گذرانده است. این مسئله به شما هم کمک میکند تا بازخورد و نظری متفکرانه ارائه دهید یا پرسشهای مرتبط بپرسید تا همدلی بیشتری با دوستتان داشته باشید.
هم شنیدن و هم گوشدادن نقش مهمی در زندگی ما دارند. شنیدن نوعی ورودی حسی است در حالی که گوشدادن راهی برای ایجاد ارتباط با دیگران تلقی میشود. ما برای زندگی طبیعی با درک کامل پیرامون به شنیدن احتیاج داریم. شنیدن حس مهمی است که به ما کمک میکند در جهان حرکت و آن را حس کنیم.
ازدستدادن حس شنوایی ممکن است تأثیر عمیقی بر سلامت روان داشته باشد و منجر به خشم، کنارهگیری اجتماعی، تغییر در احساس ارزشمندی و افسردگی فرد شود. البته لازم به ذکر است فردی که به هر دلیلی حس شنوایی خود را از دست داده است، هنوز هم میتواند از زبان اشاره و زبان بدن برای جبران فقدان حس شنوایی استفاده کند.
گوشدادن هم عمل مهمی در زندگی اجتماعی و ارتباطات انسانی به شمار میرود. ما با گوشدادن میتوانیم درباره تجربیات دیگران کنجکاوی کنیم و شفقت و همدلی نشان دهیم. اگر به حرفهای دیگران گوش ندهید یا به حرف شما گوش داده نشود، این مسئله ممکن است بر احساس ارتباط و تعلق خاطر شما اثر منفی بگذارد.
شاید زمانی را به خاطر بیاورید که به حرفتان گوش داده نشده است. این تجربه احتمالا باعث بروز احساساتی همچون بیارزشی، بیتوجهی و تنهایی در شما شده است. همه این موارد ممکن است باعث احساس شرم، اضطراب و افسردگی در شما شوند.
شنیدن با گوشدادن فرق دارد و برای گوشدادن فرد باید صبر و تمرین بیشتری داشته باشد. از نظر فیزیولوژیک، مغز انسان میتواند کلمات را بسیار سریعتر از زبان او پردازش کند. افراد معمولا میتوانند ۱۲۵ کلمه در دقیقه صحبت کنند، اما مغز قادر است ۸۰۰ کلمه را در دقیقه پردازش کند. بنابراین در حالی ۱۲۵ کلمه وارد مغز ما میشود که ذهن ما میتواند به حدود ۶۷۵ کلمه دیگر هم فکر کند. به عبارت دیگر، از نظر جسمی حفظ تمرکز هنگام شنیدن صحبت افراد دیگر بسیار دشوار است.
علاوهبر این، میزان تمرکز ما هنگام گوشدادن به میزان اهمیتی بستگی دارد که برای حرف طرف مقابل قائلیم. هرچقدر تلاش بیشتری برای گوشدادن به حرف طرف مقابل کنیم، افکار جانبی کمتری خواهیم داشت و صحبتهای او را بهتر درک میکنیم. اما گوشدادن فعال گاهی به فرایند دشواری تبدیل میشود. در بخش بعد، نکاتی را مطرح میکنیم که با رعایت آنها میتوانید به شنونده خوب و فعالی تبدیل شوید.
اگر بتوانید پرسشهای درستی از گوینده بپرسید، با دقت بیشتری محتوای کلام او را دنبال میکنید و مکالمه را بهتر درک میکنید. سؤالات مرتبط و باز بپرسید تا نشان دهید که متفکرانه گوش میکنید و پاسخ میدهید. اگر درباره سؤالی که باید بپرسید مطمئن نیستید، میتوانید به پرسشهای باز و رایجی فکر کنید که با «کجا، کِی، چگونه، چهکسی یا چهچیزی» شروع میشوند.
کنجکاوی در هر زمینهای در زندگی سبب ارتقای ما میشود. وقتی حین گوشدادن ابراز کنجکاوی میکنید، علاوهبر دریافت جزئیات دقیقتر، تمرکز و توجهتان را هم به طرف مقابل بیشتر نشان میدهید. بهاینترتیب خودتان هم به موضوع بیانشده علاقهمندتر میشوید و مکالمات عمیقتری خواهید داشت.
یکی از مهمترین و سختترین قسمتهای شنوندهبودن قطعنکردن صحبت دیگران است. برای گوشدادن فعالانه باید پیش از اینکه تصمیم به حرفزدن بگیرید، مطمئن شوید که آخرین جمله طرف مقابل را شنیدهاید و نشانهای فیزیکی مانند زبان بدن مبنی بر ناتمامماندن حرف او مشاهده نمیکنید.
یکی از بهترین تمرینها برای عمیقشدن در هر کاری که به تمرکز نیاز دارد، تمرین ذهنآگاهی است. بهکمک ذهنآگاهی میتوانید در هر کاری، از جمله گوشدادن فعالانه، حضور بیشتری داشته باشید. تنها کاری که برای تمرین ذهنآگاهی باید کنید، توجه به یک موضوع در لحظه حال است. اگر هنگام گوشدادن به فردی توجه شما به چیز دیگری معطوف شد، بهآرامی تمرکز خود را به صدا، لحن حرفزدن و زبان بدن فرد گوینده برگردانید.
تمرکز هنگام گوشدادن فعالانه به این معناست که افکار دیگر را در ذهن خود ساکت کنید و بهجای فکرکردن به گذشته یا آینده، فقط روی تجربه خود با فرد گوینده متمرکز شوید. عوامل حواسپرتی مانند گوشی هوشمندتان را کنار بگذارید و از صفحهنمایش رایانه یا تلویزیون فاصله بگیرید. در کل تمرینهای منظم مدیتیشن و ذهنآگاهی به شما کمک میکند در هر کاری از جمله گوشدادن فعالانه موفقتر باشید.
اگر فکر میکنید بخشی از داستان، ماجرا یا ایده فرد گوینده بیان نشده است، بهجای اینکه خودتان قسمت بیاننشده را پر کنید، سؤالهایی بپرسید که اطلاعات شما درباره آن موضوع خاص را بیشتر میکنند. قضاوت نکنید و مفروضات ذهنی خود را کنار بگذارید. با قضاوتکردن یا پرکردن حفرههای خالی داستان گوینده با افکار خودتان، در واقع در را به روی اطلاعات جدید میبندید. در این حالت، کمتر توجه میکنید و کمتر گوش میدهید.
یکی از بهترین کارهایی که میتوانید برای نشاندادن علاقه و اشتیاقتان به حرفزدن با طرف مقابل انجام دهید، خلاصهکردن صحبتهای اوست. پس از اطمینان از پایانیافتن هر موضوعی که بیان میشود، آنچه را درک کردهاید به زبان خودتان خلاصه کنید و از طرف مقابل بخواهید که در صورت اشتباه شما در درک صحبتهای او، سوءتفاهم را برطرف کند.
یکی از بهترین روشها برای نشاندادن علاقه و تمرکز استفاده از نشانههای غیرکلامی مانند برقراری تماس چشمی یا گهگاهی تکاندادن سر هنگام شنیدن صحبتهای طرف مقابل است. هرچه با زبان بدنتان اشتیاق بیشتری به شنیدن نشان دهید، احتمالا جزئیات بیشتری از فرد گوینده دریافت میکنید و خودتان هم درباره موضوع موردبحث کنجکاوتر میشوید.
تا زمانی که مطمئن نشدهاید طرف مقابل نظر، ایده یا مشورت شما را میخواهد، او را نصیحت نکنید. اغلب مواقع، ما با نیت کمک به دیگران تلاش میکنیم بهسرعت راهحل ارائه دهیم. بااینهمه شاید طرف مقابل نیازمند راهحل یا نصیحت نباشد. در اکثر مواقع، افراد فقط بهدنبال کسی هستند که به آنها گوش دهد و حرفشان را درک کند.
علاوهبر تمرینهای ذهنآگاهی، گوشدادن دلسوزانه و همدلانه را هم میتوانید تمرین کنید. تمرین را با یکی از دوستانتان انجام دهید. هریک ۳ تا ۵ دقیقه برای بیان یکی از داستانهایی که اخیرا برایتان اتفاق افتاده است، وقت بگذارید. پیش از اینکه طرف مقابل حرفهایش را شروع کند، ۱۵ تا ۳۰ ثانیه مکث کنید تا حرف ناگفتهای باقی نماند و ماجراهایتان کامل شوند.
پس از پایان این گفتوگو، چند دقیقه زمان صرف کنید و درباره تجربه خود از گوشدادن فعالانه صحبت کنید. توضیح دهید که دلتان میخواهد چگونه به شما گوش داده شود و چه نکاتی حین گفتوگو برایتان جالب بوده است. تجربیاتی را که با این تمرین کسب میکنید، در مکالمات روزمره استفاده کنید و نتیجه آنها را هم با دوستتان به اشتراک بگذارید و دوباره این تمرین را تکرار کنید. هربار تمرین میتواند مهارت گوشدادن فعالانه و همدلانه شما را بیشتر کند.
اگرچه ما اغلب شنیدن را با گوشدادن یکی میدانیم، فعالیت اول معمولا منفعلانه انجام میشود و عمل دوم نیازمند تلاش و تمرکز فعالانهتر است. اگرچه هردو فعالیت برای بقا و زندگی بهتر ضروری هستند، گوشدادن سبب برقراری ارتباط موثر و باکیفیت با اطرافیان میشود. البته گوشدادن به مهارت و تمرین بیشتری هم احتیاج دارد. در این مقاله برخی راهکارها و تمرینهایی را معرفی کردیم که مهارت گوشدادن شما را تقویت میکنند.
شما برای گوشدادن فعالانه و همدلانه چه راهی را برمیگزینید؟ در بخش نظرات این مقاله، راهکار خود برای گوشدادن عمیق و متمرکز را با ما و سایر خوانندگان عزیز وبسایت چطور به اشتراک بگذارید.
پاسخ ها