گاهی یک خیابان فقط راهی برای عبور نیست، خودش یک مقصد است. جایی که آسفالتش قصه میگوید، پنجرههایش به گذشته و آینده باز میشوند و هوا بوی زندگی میدهد. در سال ۲۰۲۵، شهرها دیگر فقط با برجها و مالها دیده نمیشوند؛ خیابانهایی هستند که با طراحی هوشمند، هنر شهری، رنگ، نور و مردم، تپندهترین قلب یک تمدن شدهاند.
در این مقاله نمیخواهیم فقط از زیبا بودن بگوییم؛ میخواهیم خیابانهایی را ببینیم که دنیا را وا داشتند مکث کند، نگاه کند، و بگوید: «اینجا، خودش یک تجربه است.»
پاریس، فرانسه
شانزلیزه بیش از آنکه یک خیابان باشد، نمایندهی روح پاریس است؛ نمایشی تمامقد از شکوه، ظرافت و سبک زندگی فرانسوی. این خیابان که از میدان کنکورد آغاز و به طاق پیروزی ختم میشود، در سال ۲۰۲۵ وارد مرحلهای تازه از حیات خود شده است. پروژهی نوسازی بزرگ شهری، فضای سبز آن را گستردهتر و مسیر را برای پیادهروی دلپذیرتر کرده است.
اما آنچه شانزلیزه را متمایز میکند، فقط معماری نئوکلاسیک یا برندهای لوکس جهانی نیست؛ بلکه فضاییست که در آن گذشته، حال و آینده همزیستی میکنند. صبحها، دانشجویان هنر در سایهی درختان بلوط طراحی میکنند، ظهرها گردشگران مقابل ویترینهای کریستال و عطر توقف میکنند و شبها، نور طلایی چراغها خیابان را شبیه صحنهی یک فیلم فرانسوی میسازد.
جشنهای ملی، کنسرتهای خیابانی، اجرای زندهی موسیقی جَز، و حتی تظاهرات سیاسی، همگی در دل این خیابان معنا گرفتهاند. با رزرو تور فرانسه برای کریسمس در شب سال نو، خواهید دید؛ هزاران نفر در سکوت و همزمان، زیر نور آتشبازی و در برابر طاق پیروزی، ثانیهها را میشمارند تا سال تازه را آغاز کنند.
خیابان شانزه لیزه در سال ۱۶۴۰ میلادی و به دستور ملکه "ماری مدیچی " شکل گرفت، زمانی که این منطقه فضایی باز و خالی بود. کاشت ردیفی از درختان در آن زمان ایدهای بود که پایهگذار خیابانی شد که بعدها به یکی از لوکسترین مناطق دنیا تبدیل گشت. ژنرال کولبرن در دوران لوئی چهاردهم تصمیم گرفت این منطقه را به مکانی ویژه و باشکوه تبدیل کند. در سال ۱۷۲۴، این خیابان به ابعاد کنونی گسترش یافت و در دورههای مختلف، از جمله توسط بارون هوسمان در سال ۱۸۵۸، با اصلاحات و زیباسازیهای مداوم، به شکلی که امروز میبینیم درآمد.
شانزلیزه در ۲۰۲۵ نه تنها زیباتر، بلکه زندهتر و مردمیتر شده است. خیابانی که هرکسی، از ثروتمند تا عابر عادی، سهمی از آن دارد؛ مکانی که فرهنگ، مصرف، تاریخ و زندگی در تعادلی بینظیر کنار هم ایستادهاند.
رم، ایتالیا
در رم، شهری که نفسهایش از تاریخ اشباع شده، خیابانی هست که گویی زمان در آن لایهلایه روی هم نشسته است. ویا دیفوری ایمپریالی، مسیری سنگفرششده است که کلوسئوم را به میدان ونیز متصل میکند، اما آنچه میان این دو نقطه قرار دارد، فقط سنگ و خاک نیست، بلکه بقایای امپراتوریایست که روزی مرکز جهان بوده است.
در دو سوی خیابان، ستونهای مرمری، پایههای معابد، کتیبهها و طاقهایی قرار گرفتهاند که صدای ارتشها، خطابههای سزارها و زمزمهی تاریخ را در خود نگه داشتهاند. در سال ۲۰۲۵، رم پروژهای برای بازتاب شبانهی نور بر این ویرانهها اجرا کرد؛ نتیجه، چشماندازیست که شبها خیابان را به یک نمایش زندهی معماری و افسانه تبدیل میکند.
اما این خیابان فقط یک موزهی روباز نیست. نوازندگان خیابانی ویولن میزنند، هنرمندان کاراکاتور چهره میکشند، و راهبهای از کنار دوچرخهسواری با تیشرت رم عبور میکند. زندگی مدرن و تاریخ باستان، در تضادی هماهنگ، در کنار هم حرکت میکنند.
قدمزدن در این مسیر، نه یک عبور، بلکه نوعی تجربهی مکاشفه است؛ گذر از کنار ستونهای تراژان یا معبد ونوس، شبیه مرور یک کتاب است که نه با کلمات، بلکه با سنگ و نور نوشته شده. رم در ویا دیفوری ایمپریالی، خودش را بیپرده نشان میدهد: با افتخارش، زخمهایش و زیبایی باشکوه و خاموشش.
کیوتو، ژاپن
در کیوتو، شهری که نفسش عطر سنت میدهد، مسیری باریک و آرام در امتداد یک کانال کوچک جریان دارد. مسیر فیلسوف، جایی نیست که عجله در آن معنا داشته باشد. اینجا، خیابانی برای اندیشیدن است. نامش از فیلسوف ژاپنی «نیشیدا کیتارو» گرفته شده که سالها هر روز، در سکوت این راه را قدم میزد.
در بهار، شکوفههای گیلاس این مسیر را به تونلی صورتی تبدیل میکنند. برگها در آب میافتند، سایهها میرقصند، و صدای جریان آرام آب، پسزمینهای ثابت برای تفکر است. در سال ۲۰۲۵، شهرداری کیوتو با اجرای پروژههای حفاظت محیطزیست و بازآفرینی مسیر، این خیابان را به نمادی از توازن میان شهرنشینی و طبیعت بدل کرده است.
در کنار مسیر، معابد کوچک، چایخانههای سنتی و گالریهای هنری پنهان شدهاند. اینجا خیابانیست که نه برای رسیدن، بلکه برای بودن خلق شده است.
ادینبرا، اسکاتلند
در قلب ادینبرا، شهری غرق در مه و افسانه، خیابانی منحنی با ساختمانهایی رنگارنگ وجود دارد که گویی از دل یک داستان فانتزی بیرون آمده. ویکتوریا استریت، با سنگفرشهای قدیمی، مغازههای عجیب و کتابفروشیهایی که بوی جادو میدهند، الهامبخش «کوچه دیاگون» در دنیای هری پاتر بوده است.
این خیابان در سال ۲۰۲۵ بیش از گذشته به جاذبهای فرهنگی بدل شده است. گردشگران در فروشگاههای جادویینما گشت میزنند، از قهوهخانههایی با پنجرههای قوسی بیرون را تماشا میکنند و صدای ویولن اسکاتلندی در کوچه میپیچد.
ویکتوریا استریت، تجربهایست میان خیال و واقعیت؛ جایی که ادبیات، معماری و حس نوستالژیک شهری، همزمان حضوری زنده دارند.
اوانا، کوبا
در هاوانا، شهری که دیوارهایش خاطرات را در خود نگه میدارند، خیابانی وجود دارد که رنگ دارد، صدا دارد و زندگی در آن موج میزند. آبیسپو، یکی از قدیمیترین خیابانهای کوبا، پر از ساختمانهایی با رنگهای پاستلی، پنجرههایی با پردههای گلدوزیشده، و خودروهای کلاسیکیست که هنوز تردد میکنند.
در سال ۲۰۲۵، این خیابان برخلاف بسیاری از خیابانهای توریستی جهان، اصالتش را حفظ کرده است. موسیقی سالسا زنده از کافهها بیرون میریزد، مردم در آستانه در با هم گپ میزنند و گردشگران، نه فقط برای دیدن، بلکه برای تجربهکردن به اینجا میآیند.
در آبیسپو، همه چیز واقعیست؛ حتی رویاها.
کپنهاگ، دانمارک
در کپنهاگ، شهری با استاندارد بالای زندگی، خیابان نورهبروگاده نماینده چهرهی متنوع، اجتماعی و خلاق آن است. این خیابان که محل زندگی مهاجران، هنرمندان، دانشجویان و نسل جوان اسکاندیناویست، پر است از انرژی، رنگ و بیان.
در سال ۲۰۲۵، با تبدیل بخشی از آن به زون فرهنگی شهری، نورهبروگاده بیش از همیشه زنده شده است. گالریهای هنری با دیوارنگارههای سیاسی، کتابفروشیهای ضدجریان اصلی، رستورانهای وگان، بازارهای محلی و کافههایی با موسیقی لایو، خیابان را به فضایی برای گفتوگو و تعامل بدل کردهاند.
اینجا جاییست که شهروند بودن معنای تازهای پیدا میکند؛ تلفیقی از حق انتخاب، تنوع و احترام متقابل.
تورنتو، کانادا
این خیابان، قلب خلاقیت شهری تورنتو است. جایی که فروشگاههای مستقل، دیوارهای رنگشده با گرافیتیهای عظیم، سالنهای اجرای تئاتر تجربی و کافههایی با طراحی مفهومی، به شکل بیوقفهای جریان زندگی را تعریف میکنند.
در سال ۲۰۲۵، Queen Street West نهتنها یکی از مقاصد محبوب گردشگری فرهنگیست، بلکه پایگاه حضور برندهای محلی و پروژههای هنری بزرگ شده است. خیابانی که صبح با عطر قهوه شروع میشود، ظهر با صدای اسپoken-word poets میگذرد و شب با موسیقی آلترناتیو پایان مییابد.
جای عجیبیست؛ مدرن و در عین حال خالص. شهری و در عین حال انسانی.
دبی، امارات
در شهر دبی که معمولاً با آسمانخراشها و تجمل تعریف میشود، آلسرکال اونیو یک استثناست. منطقهای که از سولههای صنعتی آغاز شد و حالا به مهمترین مرکز هنر معاصر خاورمیانه بدل شده است.
در سال ۲۰۲۵، این خیابان نه تنها میزبان نمایشگاههای دیجیتال آوانگارد و ورکشاپهای هنریست، بلکه به فضای گفتوگو درباره آیندهی شهر، تکنولوژی و فرهنگ هم تبدیل شده. همهچیز اینجا بکر است؛ از طراحی داخلی گالریها تا چیدمان مینیمال کافههایی که قهوه را به شکل یک آیین سرو میکنند.
آلسرکال، خودِ هنر است، نه نمایشش.
تاشکند، ازبکستان
در دل آسیای میانه، خیابانی آرام و تاریخی قرار دارد که حضور در آن مانند قدمزدن در میان آجرهای هزارساله است. خضرَت امام، محلهایست از مدارس اسلامی، مساجد با کاشیهای فیروزهای و حجرههایی که هنوز عطر ادویه و پوست کتاب در آنها جاریست.
سال ۲۰۲۵ این خیابان را به عنوان «محور میراث فرهنگی تاشکند» ثبت کردند و بهجای مدرنسازی، تصمیم گرفتند اصالت آن را حفظ کنند. صدای مؤذن با آواز پرندگان میآمیزد، و زمان، آهستهتر از همیشه میگذرد.
در خضرَت امام، تاریخ هنوز تنفس میکند.
پورتو آلگره، برزیل
اگر خیابانی بتواند نفس شهر را تصفیه کند، بیشک گونزالو د کاروالیو همان است. درختان عظیم تیپوآنا در دو سوی آن، چنان بر فراز خیابان خم شدهاند که مسیر را به تونلی از سبزی و سکوت تبدیل کردهاند.
در سال ۲۰۲۵، این خیابان نه فقط از نظر زیباییشناسی، بلکه به عنوان الگوی طراحی شهری مبتنی بر طبیعت تحسین شد. دوچرخهسواران در سکوت از میان آن عبور میکنند، پرندگان در سایهی شاخوبرگها آواز میخوانند، و کافههای کوچکی با صندلیهای چوبی زیر درختان، مکانهایی برای توقف و تماشای زندگی خلق کردهاند.
گونزالو د کاروالیو، تعریفیست از شهری که میخواهد تنفس کند.
منبع: آکیس؛ مجری مستقیم تورهای خارجی (https://www.ariakiasafar.com/ )
پاسخ ها