ورود به دورهای از زندگی که مادری رو در اون تجربه میکنیم میتونه یک اتفاق خیلی عمیق و شخصی توی زندگی تک تک ماها باشه. در واقع تجربه مادری میتونه روی احساسات، کنشهای روانی، اجتماعی و حتی معنوی یک زن اثر بذاره. معنویت درونی میتونه به اغنای حس مادرانگی و تامین نیازهای روحی به ویژه در کسایی که بعد از زایمان افسرده شدن موثر باشه. در واقع معنویت رو میشه مرکز تمامی احساسات مادرانه در نظر گرفت و روح دمنده این حس در درون ضمیر ناخودآگاه هر زنی. خیلی از زنهایی که مادر شدن به اهمیت برقراری ارتباط با دیگران، توجه به خواست خدا و درک شخصیشون از معنای مادر شدن تأکید میکنن.
زنایی که مبتلا به افسردگی پس از زایمان هستن در این بین ارتباط عمیقتری رو با اینطور مفاهیم برقرار میکنن. همین مسئله هم باعث میشه تا اونها راحتتر بتونن از این شرایط خارج بشن. پس قطعا مادر شدن یک احساس درونیه و میتونه به تامین نیازهای روحی یک زن کمک کنه. پس میشه گفت که انتخاب مادر بودن میتونه به تکامل روحی یک زن منجر بشه. در نهایت بهتره متخصصایی که در زمینه مشکلات روحی زنها تحقیق میکنن به نقش مثبت معنویت در زمان مادری هم توجه داشته باشن.
به عنوان یک دوره از زندگی خانمها ورود به دوره مادری میتونه منبع استرس برای بسیاری از خانمها در نظر گرفته بشه. اما به هر حال مادری میتونه در تامین نیازهای روحی زنان موثر باشه و اونها رو از منجلاب تنهایی و افسردگی نجات بده. اما خوب نمیشه منکر این موضوع هم شد که امروزه خیلیها بین مادرانگی و معنویت ارتباطی قائل نمیشن و اون رو به عنوان یک پدیده طبیعی از زندگی یک زن در نظر میگیرن. این موضوع حتی در کشورهای توسعه یافته بیشتر از سایر کشورهای دنیا دیده میشه و شاید بشه گفت انسانها به دنبال توجیه علمی برای تمام پدیدههای اطراف خودشون بدون در نظر گرفت خواست الهی هستن. همه ما به خوبی میدونیم که مادر شدن باعث ایجاد حس شادی و رضایت توی زندگی زنها میشه. در واقع شاید اوج محبت و احساس ایثار موجود در مادرها رو بشه به این احساسات عمیق انسانی ربط داد.
در کنار اثرگذاری مادری در رفع نیازهای روحی گاهی مشاهده میشه که غم و اندوه حاصل از یک پدیده ناگوار مثل فوت یک عزیز هم میتونه یک زن رو از درون متلاشی کنه. اما خوب با همه این شرایط باز هم یه مادر اولویت اول خودش رو در نگهداری از کودکش قرار میده و شاید همین موضوع به ترمیم روح آسیب دیدش کمک کنه. پس مادری کردن میتونه احساسات قوی در یک زن ایجاد کنه و شرایط تحمل مصیبت ها رو برای اون فراهم کنه. در واقع در بسیاری از تحقیقات انجام شده دانشمندها مشاهده کردن که زنان با از دست دادن انرژی، زمان، خودمختاری، آمادگی جسمانی، و هویت جنسی و شغلی میتونن گرفتار مشکلاتی مثل افسردگی بشن.
در این بین حتی گاهی زنها با در اولویت قرار دادن دیگران و گذشتن از نیاز روحی خودشون زمینه ایجاد این مشکلات رو فراهم میکنن. در نتیجه یک زن زمانی میتونه نقش موثر خوش در زندگی رو ایفا کنه که تمامی شرایط مثبت برای ادامه زندگی براش فراهم شده باشه. پس ایثار بیش از حد میتونه زندگی یک زن رو به کلی نابود کنه.
باید بدونین که زنها تنها مادر، همسر و یا یک دختر خوب نیستن و اونها هم نیاز دارن تا زمانهایی رو در اختیار خودشون باشن. در واقع بیشتر زن هایی که در صدد تامین نیاز روحی خودشون برنمیآن بیشتر با مشکلاتی مثل افسردگی مواجه میشن. پس باید بدونین که اکثر زنهایی که اوقات فراغت و روابط فردی محدودی دارن گرفتار ناراحتیهای روحی و روانی میشن. پس بهتره شما هم به عنوان یه زن به خودتون اهمیت بدین و به خاطر داشته باشین این توجه به خود در واقع در جهت توجه به دیگرانه. چرا که یه مادر افسرده بدون شک انرژی کمی برای اعضای خانواده به ویژه بچهها داره. اما اگه شما به امور عاطفی خودتون توجه کنین میتونین انرژی دریافت شده رو در زندگی خرج اعضای خانوادتون کنین.
در یک مطالعه انجام شده بین روابط اجتماعی مادرها و نقش اونها در این فعالیتها مشاهده شد که مادر بودن تا حد زیادی باعث رشد این حس در زنها میشه. همینطور بررسی بر روی نقش مادری در کمکهای مردمی هم نشون داد که مادر بودن باعث ایجاد حس مثبت در زمان کمک به دیگران میشه و اینکه داشتن فرزند منبع انگیزه مادران برای ارائه اینطور کمکهاییه. در نهایت میشه گفت احساس مادری یک حس قوی درونیه که میتونه به تامین نیازهای روحی یک زن کمک کنه. مادری باعث میشه اولویتها، خواستههای درونی و حتی چالشها و انگیزههای یه زن تغییر کنه. پس میشه گفت یک مادر در واقع نقطه تکامل یافته یک زنه که از نظر روانی به ثبات و بلوغ بیشتری رسیده.
پاسخ ها